شعار سال: باوجوداینکه قرار مصاحبه ساعت ۹ است ولی آقای رئیس در حال صحبت کردن با یکی اعضای شورا است. نیم ساعت گذشته ولی جلسه با عضو شورای شهر هنوز تمام نشده است. خودش را با روزنامهها و هفتهنامههایی که روی میز عسلی دفتر ولو شدهاند، سرگرم میکند.
ساعت از ۱۰ گذشته است از مسئول دفتر میخواهد که یکبار دیگر قرار مصاحبه را به رئیس گوشزد کند. مسئول دفتر با اکراه وارد اتاق رئیس میشود و بعد از چند لحظه برمیگردد و میگوید: «آقای رئیس فرمودند ممکن است علاف شوید سؤالاتتان را تحویل بنده بدهید تا ایشان سر فرصت جواب بدهند!»
این ماجرا و ماجراهایی از این دست، قصه پر غصه خبرنگارانی است که برای چند دقیقه مصاحبه با یک مسئول شهرستانی یا استانی باید از هفتخوان رستم بگذرند و ساعتها معطل بمانند.
مارا متهم نکنید؛ این نوع برخورد با خبرنگاران ربطی به دولت جدید و دولتهای گذشته ندارد و متأسفانه بسیاری از مسئولان حال و گذشته به دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و یا حتی از روی کم آگاهی نسبت به مقوله اطلاعرسانی و رسالت این قشر زحمتکش، نگاه شایسته و قابل احترامی به خبرنگاران ندارند و گاها با آنان رفتار «ویزیتوری» داشته و به بهانههای واهی از مصاحبه سرباز میزنند!
درصورتیکه اخبار، یادداشتها، مقالات، گزارشات خبری که مسئولان محترم همهروزه در جراید، خبرگزاریها و سایتها مطالعه میکنند و بعضاً در جلسات و سخنرانیهایشان به آنها استناد میکنند، ماحصل کار و تلاش شبانهروزی و طاقتفرسای همین خبرنگاران و نویسندگانی است که برای تهیه یک خبر یا گزارش در شهر خودشان باید هر نوع برخوردی را تحمل کنند و ساعتها در انتظار بمانند.
*تجلیل فقط در روز خبرنگار
در طول این سالها تجلیل از خبرنگاران تنها در این روز صورت گرفته است و بر اساس رسم دیرینه تعدادی از خبرنگاران در این روز بخشی از مشکلات را بازگو کردند و نوشتند؛ مسئولان هم طبق سنت حسنه همیشگی، شنیدند و تائید کردند و وعده دادند و در سال بعد همین سناریو تکرار شد و یا مسئولان جای خود را به دیگری سپردند و از وعدههای دادهشده اظهار بیاطلاعی کردند!
شاید حرمت قلم و دوربین خبرنگار را در طول سال نگهداشتن بهمراتب خوشتر و گواراتر از دادن وعدههای رنگارنگ و اعطای یک کارت اعتباری یا صرف یک افطاری یا یک وعده شام و ناهار باشد.
شاید برگزاری یک جشنواره استانی مطبوعات و انتخاب چند خبرنگار بهعنوان خبرنگار برتر و اعطای یک جلد کتاب و یک تندیس یادگاری بسیار خوشتر از تعریف و تمجیدهای کلیشهای در روز خبرنگار باشد. شاید تلاش برای ارتقا سطح خبرنگاری در استان زیبندهتر از وعدههای همیشگی و تکراری باشد و شایدهای دیگری که میتوان خودکفا کردن سازمانهای خبری در رأس آن باشد.
*خبرنگاری یک شغل فانتزی نیست!
متأسفانه نگاه بسیاری از سازمانها و نهادها که خدمات اجتماعی ارائه میدهند، به مشاغل سخت، یک نگاه مکانیکی و سختافزاری است؛ یعنی در تعریف مشاغل سخت یک شرایط ویژه و طاقتفرسا نظیر کار در شرایط آب و هوایی سخت، کار با مواد شیمیایی یا وسایل خطرناک را در نظر میگیرند درحالیکه بسیاری از مشاغل که دارای ظاهر اطوکشیده و باکلاسی هستند، در باطن یک شغل سخت و زیانآور هستند.
خبرنگاری یکی از مشاغلی است که در ظاهر آراسته و شیک است ولی در عمل یکی از سختترین مشاغل دنیا است.
همسر مدیر خبر صداوسیمای کردستان در دهه ۸۰ نقل میکرد «زندگی آرام و بیدردسری داشتیم؛ تا اینکه همسرم بهعنوان مدیر خبر انتخاب شد. پسازاین انتصاب نان خوش از گلویمان پایین نرفت؛ با آغاز پخش خبر، اگرچه بهظاهر در خانه و در جمع خانوادگی بود اما فکرش تو محل کارش بود و هنگام پخش خبر، جزق و وزقش روح ما را آزار میداد».
کار فراوان، استرس و اضطراب بالا، نیاز بهسرعت عمل در انتقال مطالب، وقتگیر بودن، دستمزد پائین، برخوردهای غیرحرفهای درونسازمانی، عدم آشنایی افراد با رسالت خبرنگار، گستره بالای حیطه کار، مخاطرات جسمی و روحی و … از ویژگیها و شاخصههای حرفه پرخطر خبرنگاری است که آن را در زمره یکی از سختترین مشاغل قرار داده است.
دردمندانهتر اینکه سازمان تأمین اجتماعی نیز خبرنگاری را شغل سخت و زیانآور نمیداند و ازنظر این سازمان کماکان مشاغلی سخت و زیانآور محسوب میشوند که بهنوعی دارای خطرات سختافزاری باشند.
*نگاه مسئولان به خبرنگاران
شاید برای عدهای که همواره خبرنگاران را در رسانه ملی و در نشستهای خبری پشت میزهایی که با آبمعدنی و پیشدستیهای پر از میوه تزئین شدهاند، دیدهاند این باور به وجود بیاید که در همه جای کشور با خبرنگاران چنین برخوردی میشود و خبرنگاران دارای اجروقرب فراوانی هستند و در گردش قدرت جایگاهی همطراز با مدیران دارند! غافل از اینکه در بسیاری از شهرها مسئولان به خبرنگاران نگاه حرفهای ندارند و حتی در برخی موارد (علیالخصوص شهرهای کوچکتر) از مصاحبه و تماس با خبرنگاران ابا دارند! و از آنان بهعنوان قربانیان عزا و عروسی بهره میبرند.
درواقع هنوز برای برخی مسئولان اهمیت و جایگاه اطلاعرسانی، چندان آشکارنشده است که از مصاحبه و اظهار شرح فعالیتها و اقداماتشان طفره میروند.
هرچند هستند مسئولانی که درنهایت ادب و احترام با خبرنگاران برخورد میکنند و همواره پذیرای آن با روی گشاده هستند، ولی روی سخن با افرادی است که حرمت قلم و شأن خبرنگاران را حفظ نمیکنند و از مصاحبه و اطلاعرسانی گریزانند ولی از سویی انتظار نشر و پراکندن بهموقع اخبار و گزارش اداره متبوعشان را نیز دارند! حکایت کسی که در بانک حسابی باز نکرده ولی انتظار برنده شدن جایزه در قرعهکشی بانک دارد!
*تجلیل از جایگاه خبرنگاری بهجای خبرنگاران
آنچه مسلم است این است که جایگاه خبرنگاری در کشور هنوز آنچنانکه باید تعریفنشده و رسالت خبرنگاران بر همگان آشکار نیست. قلم و کاغذ تنها ابزار لازم برای خبرنگاری است و ازآنجاکه ورود به این عرصه بینیاز از تائید یک سازمان دولتی و یا تشکیلات قدر و قانونمند صنفی است صاحبان رسانه هر کس و ناکسی را بهعنوان خبرنگار بکار میگیرند و دردناکتر اینکه سازمانهای خبری اعم از رسانه ملی، خبرگزاریها و مطبوعات بهعنوان کارفرما حقی برای خبرنگاران متناسب با سختی کار در نظر نمیگیرند؛ یعنی حقوق و مزایای یک کارمند اداری شاید بهمراتب بیشتر از یک خبرنگار در رسانه ملی باشد و این داستان برای سایر سازمانهای خبری نیز صدق میکند.
این درحالیکه است که بر اساس اخلاق حرفهای صاحبان رسانه باید خبرنگاران خود را از هرگونه دریافت انعام از دیگران ازجمله مدیران دولتی و خصوصی منع کنند؛ در واقع، سازمانی که نتواند حقوق و مزایای خبرنگاران خود را تأمین کند نباید این انتظار را داشته باشد که خبرنگارانشان مستقل کار کنند.
دادن هدایا از سوی مدیران امروزه به آفتی تبدیل شده که رسالت واقعی سازمانهای خبری را بهشدت زیر سؤال برده است. شاید دیده باشید در دستگاهی که اثر کمتری از عرضه خدمت صادقانه دیده میشود اما با تیتر و عکس درشت هرروز بر صفحه نشریه یا در ویترین خبرگزاریها یا رسانه ملی قرار میگیرد؛ شک نکنید این عکسها و تیترها متأثر از هدایایی است که مدیران به خبرنگاران دادهاند.
بسیاری از مدیران دفاتر خبرگزاریها در استانها از برخورد با این معضل به دلایل مختلف ازجمله سنگینی هزینه معیشت و دریافت حقوق ناچیز خبرنگاران عاجز و ناتواناند و چهبسا علیرغم میل باطنی، تن به خواست و اراده خبرنگاران خود در انتشار خبرهای تشریفاتی و حشونویسی میدهند.
بیشک اگر سازمانهای خبری ازلحاظ مالی تأمین شوند و ارزش و جایگاه واقعی خبرنگاری و اهمیت خبر و خبررسانی شفاف در جامعه نهادینه شود، قطع بهیقین بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد.
گسترش فرهنگ عمومی جامعه، آگاهیبخشی و جلوگیری از بروز جرم و بزه، گسترش فرهنگ صرفهجویی و اصلاح الگوی مصرف و بیشمار خدمات و توقعات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی دیگر را میتوان از رسانههای مختلف دیداری و شنیداری مطالبه کرد.
یکی دیگر از مشکلات اساسی خبرنگاران، آشنا نبودن مسئولان روابط عمومی و روسای دفاتر مسئولان ادارات به وظایف خبرنگاران و اهمیت و جایگاه اطلاعرسانی است تا جایی که در بسیاری از شهرها مسئولان روابط عمومی ادارات از تعداد خبرنگاران و حتی وجود آنها اظهار بیاطلاعی میکنند و یا در مکاتباتشان با دفاتر نشریات از آنان بهعنوان خبرگزاری یاد میکنند!
بدون شک برگزاری جلسه با روابط عمومی ادارات و سازمانها و توجیه ایشان در نحوه برخورد با خبرنگاران و آگاهیبخشی در خصوص رسالت خبرنگاران و لزوم همکاری (حتی در سطح پائین) میتواند در بالا رفتن کیفیت اخبار منتشره و گزارش وقایع، پیشرفتها و دستاوردهای استان مؤثر باشد.
برگزاری دورههای مختلف خبرنگاری از دیگر دغدغههای خبرنگاران است که میتواند در حل برخی مشکلات حرفهای مؤثر باشد. گوشزد به روسای ادارات شهرستانها که افرادی با عنوان خبرنگار در این شهرها فعال هستند و حداقل برای کلاس کار اداره خودشان هم که شده سالی یکبار نشست خبری برگزار کنند و درنهایت تلاش در جهت بهبود معیشت خبرنگاران و حذف «نگاه به این حرفه مقدس بهعنوان شغل دوم» نیز از منتظرانههای شیرین و گوارای خبرنگاران استان است.
مقالات، یادداشتها و اظهارنظرهای بسیار در این روزها در باب نقش رسانه و اهمیت اطلاعرسانی و سختی کار خبرنگاران از زبان کارشناسان و اصحاب جراید و اساتید دانشگاه و متخصصین علوم ارتباطات و روزنامهنگاری بیان میشود اما شاید هیچکدام از آنها بهاندازه نگاه دقیق و کارشناسانه معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرین به واقعیت نباشد. دکتر حسین انتظامی که خود سالها در مناصب مدیرمسئولی نشریات متعدد انجام وظیفه کرده است معتقد است «نباید خبرنگاران، مدیران دولتی را صاحبکار خود بدانند و از آنها توقع دریافت حقوق و پاداش داشته باشند». این اظهارات موشکافانه و دقیق ناظر بر رسالتی است که قانون بر دوش مطبوعات و مجموعه رسانههای جمعی نهاده است.
اگر واقعبینانه به اصل ماجرا نگاه کنیم، دریافت هرگونه کادو و پاداش و یا حمایت مالی مدیر یک دستگاه دولتی از خبرنگار فلان روزنامه دقیقاً حکم دخالت در امور آن روزنامه را دارد.. به نظر میرسد بهترین راه در این رابطه بازتوان کردن نشریات و خبرگزاریهاست و تأمین نیازهای مالی آنان. ازاینرو معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهصراحت اعلام کرده است که مطبوعات باید جز به درآمد خود به منابع دولتی متکی نباشند امید که این اصل موردتوجه متولیان و مدیران استان کردستان نیز قرار گیرد و بهجای دادن یک هدیه ۵۰ هزارتومانی به تقویت بنیه مالی رسانهها بپردازند.
با اندكي تلخيص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی سارال خبر، تاریخ انتشار: 16 مرداد 1395، کد مطلب: 1324:www. saralkhabar.com