شعارسال: این نخستین بار نیست که شهرداران پایتخت وعده میدهند «چهرهٔ شهر» را از «نازیبایی» بزدایند. در سالهای گذشته هم بارها مسئولان شهرداری و گاهی هم نهادهای دیگری، چون وزارت کشور و بهزیستی از اجرای چنین طرحهایی سخن گفتهاند. برای نمونه «محمد علی افشانی» شهردار منتخب اصلاحطلبان در دورهٔ قبل که عمر شهرداریاش کوتاه بود هم در نخستین روزهای کارش وعده داده بود «گداها و کودکان کار» را یکساله جمعآوری کند. پرویز فتاح رئیس وقت کمیته امداد هم چنین وعدهای داده بود. علیرضا زاکانی هم از شمار مدیرانی است که به کارهای ضربتی در مواجهه با مسائل اجتماعی علاقه دارد. مهر شهردار شدن او هنوز خشک نشده بود که برای جمعآوری شش ماههٔ معتادان و کودکان کار «قرارگاه اجتماعی» راهانداخت.
اکنون دو سال پس از راه اندازی قرارگاه او دوباره وعدهای جدید داده و گفته است: «تلاش میکنیم با اجرای یک برنامهٔ هماهنگ چهرهٔ شهر تهران را از دو آسیب معتادان متجاهر و کودکان کار کامل پاک کنیم و تا عید پرونده این آسیبهای ظاهری شهرمان را ببندیم.» همین یک جمله کافی است تا فعالان مدنی و پژوهشگران اجتماعی اطمینان پیدا کنند که شهردار تهران نه با مسئلهٔ اجتماعی آشناست و نه به این نکته توجه دارد که کودکان حاضر در چهارراههای شهر بخش کوچکی از کودکانی را تشکیل میدهند که زیر سن قانونی مشغول بهکارند و از تحصیل و خدمات بهداشتی و حق کودکی محروم ماندهاند.
اکنون شماری از نهادهای مدنی فعال در حوزهٔ اجتماعی دربارهٔ «رویکردهای غیراجتماعی و مبتنی بر زیباسازی شهری» هشدار داده و از متولیان امور خواستهاند اجرای طرحهای بدون پشتوانه علمی و اجرایی را سریعا متوقف کنند. در این بخشی از این بیانیه آمده است: «از ابتدای دهه ۸۰ تا کنون بیش از ۳۰ بار طرحهای مختلف ساماندهی کودکان کار و خیابان بهخصوص در کلانشهرهای کشور اجرا شده است. در تمام این سالها نهادهای مدنی به اینگونه طرحهای ضربتی اعتراض داشتند و معتقد بودند هدف متولیان امور این است که چهره شهرها را از حضور کودکان در معرض آسیب پاک کنند. در غیر این صورت چه کسی است که نداند بازتولید روزانه فقر و کار کودکان به سیاستگذاریهای اقتصادی و اجتماعی مرتبط است و با طرحهای ضربتی و جمعآوری کودکان کار نمیتوان به مصاف کار کودکان رفت.»
تشکلها و فعالان حقوق کودکان، تداوم حضور پرشمار کودکان در سطح خیابانهای شهرهای بزرگ و کوچک را یکی از نشانههای شکست طرحهایی دانستهاند که با «هزینه هنگفت» و به نام «ساماندهی کودکان کار» اجرا شده است.
امضاکنندگان این بیانیه، طرح جدید شهرداری تهران را ضعیف ارزیابی کردهاند: «طرح جدید شهرداری مانند طرحهای اجرا شده قبلی نکات جدید و قابل اتکایی ندارد. با این تفاوت که در این طرح کاهش تصدیگری دولت در بخش رفاه اجتماعی مطرح و تصریح شده است که ارائه خدمات اجتماعی به اقشار نیازمند به بخش غیردولتی واگذار شود. برخلاف تاکید مدیر سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری در مقدمهٔ طرح، اصولا ریشهکنی فقر یا مقابله با آسیبهای اجتماعی وظیفه نهادهای مدنی نیست. اگر هر کدام از این نهادها طی سالهای گذشته با وجود تمام سنگاندازیها در صدور و تمدید مجوز و موانع مختلف به آموزش و توانمندسازی کودکان در وضعیت مخاطرهآمیز و خانوادههای آنان پرداختهاند به دلیل حجم بالای آسیب و خلاء حمایتهای دولتی بوده است. علاوه بر این نهادهای مدنی معمولا با اجرای طرحهای پایلوت به ارائه الگو و راهکار مبادرت میکنند و نه بیش از آن. در کشورهایی که در کاهش آمار کودکان کار موفق بودهاند نیز دولتها معمولا پذیرای پیشنهادها و تجارب ارزشمند نهادهای مدنی هستند که در طرح جدید شهرداری مانند همه طرحهای قبلی، تلاشها و تجارب موفق چندین ساله نهادهای مدنی نادیده گرفته شده است.»
تقلیل موضوع کار کودک به ضعف در اجرای سیاستها و نه ضعف درسیاستگذاری، نگاه جرمانگارانه به کودک و کار کودک و بیتوجهی به عوامل ایجاد کار کودک از دیگر نقدهای این بیانیه دربارهٔ طرح شهرداری تهران است: «ما اعتقاد داریم برای بررسی و واکاوی مسئله کار کودکان باید به علل و زمینههای پیدایش کودکان کار، شکاف روزافزون طبقاتی، توزیع ناعادلانه ثروت، عدم توجه به خانوادههای مهاجر و پناهنده و مواردی از این دست توجه داشت. مسئله دیگر بحث تورم کاغذی برنامههای مقابله با آسیبهای کودکان به خصوص پدیده کار کودک است. در وضعیتی که اجرایی شدن تمام و کمال قانون حمایت از اطفال و نوجوانان بعد از گذشت بیش از سه سال از تصویب آن همچنان محل تردید است، رونمایی از برنامههای جدید از سوی نهادهایی که چه ذاتا و چه قانونا صلاحیت و توانایی متولی امر کودکان شدن را ندارند معنای امیدوار کنندهای ندارد.»
امضاکنندگان این بیانیه با یادآوری اظهارات مسئولان دربارهٔ «باندی بودن فعالیت کودکان»، از مسئولان پرسیدهاند: «اگر فعالیت کودکان در خیابان تحت سلطه باندهای مخوف است تا کنون چند نفر از سردسته باندها دستگیر و به افکار عمومی معرفی شدهاند؟»
نهادهای مدنی امضا کنندهٔ بیانیه، از نهادهای متولی حقوق کودک از جمله مرجع ملی حقوق کودک و ستاد احیای حقوق عامه قوه قضائیه خواستهاند دربارهٔ اقداماتشان برای صیانت از حقوق کودکان گزارش دهند. آنها همچنین پرسیدهاند: «آیا این نهادها در مسیر ترویج و نظارت بر اصول اساسی کنوانسیون (مشخصا در مورد اصل منافع عالی کودک که در این طرح لحاظ نشده) اقداماتی را با شهرداری و یا نهادهای مربوطه صورت دادهاند؟» پرسشی که روشن نیست نهادی برای پاسخ به آن دست به کار میشود یا اینکه باز هم چرخهٔ باطل جمع آوری کودکان کار در آستانه سال جدید تکرار میشود. به نظر میرسد راه آسانتر برای مدیران نهادهای شهری اجرای همین طرحهای ضربتی است برای آنکه به طرحهای بلندمدت، پرهزینه و چندلایه تن ندهند.
این بیانیه از سوی تشکلهایی چون: انجمن پژوهشهای آموزشی پویا، انجمن حمایت از حقوق کودکان، انجمن حمایت از کودکان کار، انجمن فرهنگی پژوهشی پرندهٔ درخت کوچک، کارگروه حقوق بشر اسکودا، کمیتهٔ حقوق کودک کارگروه حقوق بشر اسکودا، گروه تلاشگران یاری همدل، گروه فرهنگی اجتماعی کیانا، موسسه انسان دشواری وظیفه، موسسهٔ توسعه و توانافزایی کنشگران اجتماعی فرزانه، موسسه حمایتی درخت کوچک زندگی، موسسهٔ شکوفایی استعدادهای کودکان مهر (شکوفا)، موسسهٔ مهر و ماه، موسسهٔ ندای ماندگار دروازه غار، موسسهٔ نوید زندگی کوشا و موسسهٔ یاریگران کودکان کار پویا امضا شده است.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت پیام ما، تاریخ انتشار: 8دی1402، کدخبر: 96700، payamema.ir