شعارسال: اقتصاد بدلیل ماهیت سیستماتیک داشتن و ارتباط مستقیم با جنبههای سیاسی -اجتماعی و حیاتی زندگی شهروندان، مثل موجودی زنده بوده و صاحب منطق است. کم تدبیری و بی تدبیری در ان، در قالب انواع پیامدها به خود ما بر میگردد و درست اندیشی برای آن، منجر به راهبری راهبردی میشود.
برای اینکه درک شود سکه ۳۰۰ هزار تومانی سال ۸۹، چطور به سی میلیون در سال ۱۴۰۲ رسید؟ باید اولا نگاهمان به طلا بعنوان یک کالای صرف را تغییر داده و به آن بعنوان یک شاخص نگار اقتصادی بنگریم. شاخص نگاری که افزایش قیمت آن، روشن کننده بخشی از تاریکخانه اقتصاد کشورمان است؛ لذا در خصوص طلا و سکه، ما صرفا با افزایش و کاهش قیمت یک کالا مواجه نیستیم.
قیمت طلا با توجه به سه فاکتور (قیمت جهانی اونس طلا، قیمت دلار و میزان حباب) و بشکل روزانه و نیم روز محاسبه و اعلام میگردد. اولین شاخص تعیین قیمت طلا، قیمت اونس جهانی طلا است که به دلار محاسبه میشود (۳۱/۱ گرم). در سال ۱۳۸۹ معادل سال ۲۰۱۰ میلادی، قیمت اونس جهانی در حدود ۱۲۰۰ دلار بود. یعنی در حدود ۸۰۰ دلار یا حدود ۶۵ درصد، کمتر از قیمت جهانی فعلی طلا (وضعیت مناقشات منطقهای و جهانی و افزایش سطح نااطمینانیها، وضعیت سیاست انبساط یا انقباض پولی ایالات متحده آمریکا، نرخ بهره در امریکا ، وضعیت رشد یا رکود اقتصاد جهانی، قیمت جهانی نفت و .... ، روی میزان تقاضا برای طلا و قیمت جهانی اونس تاثیرگذار است). نمودار زیر، نشان دهنده قیمت اونس جهانی طلا در ۲۴ سال اخیر است.
دومین عامل تعیین گننده قیمت طلا در ایران، قیمت دلار است. چون قیمت اونس جهانی با دلار محاسبه میشود، لذا معادل قیمت ریالی دلار در ایران، باید مورد توجه قرار گیرد. دلار بین ۹۰۰ تا هزار تومان سال ۱۳۹۸ به دلار بالای ۵۰ هزار تومان در سال ۱۴۰۲ رسیده است (حداقل ۵۰ برابر شده است).
سومین عامل تعیین قیمت طلا، حباب یا انتظار بازار از رونق و رکودهای احتمالی است؛ که میزان ان بندرت از ۱۰-۱۵ درصد قیمت کل، بالاتر میرود. حباب میتواند مثبت یا منفی باشد. بعنوان نمونه در ماههای محرم و صفر، قیمت سکه طلا کاهش مییابد و قبل از عید نوروز اضافه میشود و .... این موارد، همه مصادیقی از واقعیت اثرگذاری حباب در بازار هستند. با توجه به اثرگذاری محدود حباب در بازار، از محاسبه و توجه بدان صرف نظر کرده و به اصل داستان اشاره میکنیم.
برای اینکه مقایسه بشکل مطلوب تری انجام شود، باید وضعیت حقوق پایه کارگر از سال ۱۳۸۹ تا سال ۱۴۰۲ را نیز مورد بررسی قرار داد. حقوقی که از ۳۰۳ هزار تومان در سال ۱۳۸۹ شروع شده و به حدود ۷ میلیون تومان در سال ۱۴۰۲ رسیده است.
بر اساس توضیحات ارایه شده، قیمت جهانی طلا از سال ۱۳۸۹ تاکنون ۶۵ درصد رشد داشته و قیمت دلار نیز حدود ۵۰ برابر شده است (نرخ برابری دلار ریال). حقوق کارگر نیز ۲۳ برابر گردیده است.
اگر قیمت دلار در سال ۱۴۰۲ روی همان هزار تومان سال ۱۳۸۹ ثابت میماند، قیمت سکه طلا در سال ۱۴۰۲ چند میبود:
با توجه به رشد ۶۵ درصدی قیمت اونس طلا از سال ۱۳۸۹ تا سال ۱۴۰۲، قیمت پایه ۳۰۰ تومانی سکه سال ۱۳۸۹ با ۶۵ درصد افزایش مواجه شده و در حدود ۵۰۰ هزار تومان در سال ۱۴۰۲ میبود نه قیمت فعلی ۳۳ میلیون تومانی.
حقوق پایه کارگر هم معادل یک سکه بهارآزادی در نظر گرفته شده بود. در حالی که در شرایط حاضر بک حدود یک ششم یک سکه رسیده و در واقع بنوعی برابری قدرت خرید ۱۴۰۲ یک کارگر در مقایسه با سال ۱۳۸۹، به حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد رسیده است.
سوال اینجاست که مهمترین عامل این حجم تغییرات چه بوده است؟ بله درست است، افزایش قیمت دلار برای تامین کسری بودجه.
سوال بعدی این است که چرا باید قیمت دلار و نرخ برابری را بالا ببریم تا کسری بودجه جبران شود؟ پاسخ را هم باید در کم تدبیری و کم توانی مدیران اجرایی کشور (خصوصا در دولت)، عدم حساسیت و بعضا سطح سواد پائین نمایندگان محترم مجلس (منظور مدرک نیست. شاید خنده دار باشد، اما داریم حجم زیادی از نمایندگانی که حداقل اشرافیت و اطلاعات منجر به جهت دهی موثر لایحه بودجه را ندارند) و همچنین ضعف نهادهای نظارتی در اقتصاد دولت زده جستجو کرد.
بنظر میرسد اینجا و در این کشور، خیلیها میجنگند تا جایگاه و صندلی را بدست اورند که بواسطه ان بتوانند حقوق ماهیانه بگیرند و از رانت لذت ببرند. لعنت بر آن لقمهای که از این راه بدست بیاید و به قیمت بیچارگی مردم یک کشور تمام شود و سوختن نسلهای آینده. لعنت بر ان لقمهای که باعث فراموشی تمدن سازی ایرانی اسلامی در این کشور و ابتلای کشور به روزمرگی شود.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال