پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۵۱۴۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۲
عرفا و فلاسفه مراتب عالم هستی را عالم ملك يا جهان مادى وجسمانى، عالم ملكوت يا جهان برزخى،عالم جبروت يا عالم فرشتگان مقرب،عالم لاهوت يا عالم اسماء و صفات الهى و عالم هاهوت يا ذات كه همان مرحله غيب الغيوب ذات بارى تعالى دانسته اند.نگاه سلسله مراتبی به عوالم بعد از جهان مادی، نشان دهنده دور شدن صاحب نظران از نگرش اتمیسیم به جهان و حیات بعد از مرگ بوده و القا کننده نگاه اکوسیستمیک به بحث معاد و حیات بعد از مرگ و سیرتکامل حیات حتی بعد از حیات مادی است. حیاتی که با حضور(حاضر شدن روح بعد از ترک جهان مادی و آغاز قیامت در محضر خداوندی) آغاز مجدد می شود، به قضاوت( مقایسه امتیازی و ارزیابی جایگاه خود در مقابل خود ایده ال ، در مقابل دیگران و در مقابل کل هستی) رسیده و به اتصال ( جایگاه یابی مجدد انسان در کل هستی و ذات) ختم می شود.

شعار سال:در اصطلاحات فلسفی کلمه «عالم» به موجود یا موجوداتی گفته می‌شود که از نظر مراتب کلی وجود، درجه خاصی را اشغال کرده باشند.  عرفا و فلاسفه الهی برای عالم هستی (نه عالم مادی و حتی عالم طبیعی) مراتبی قائلند و جهان را دارای مراتب می‌دانند و برای هر مرتبه نامی تعیین کرده اند. این مراتب عبارتند از عالم ناسوت، عالم ملکوت، عالم جبروت ، عالم لاهوت و عالم هاهوت. نگاه سلسله مراتبی به عوالم بعد از جهان مادی، نشان دهنده دور شدن صاحب نظران از نگرش اتمیسیم به جهان و حیات بعد از مرگ بوده و القا کننده نگاه اکوسیستمیک به بحث معاد و حیات بعد از مرگ و سیرتکامل حیات حتی بعد از حیات مادی است.

انسان در طول تاریخ کوشیده تا خود را از عالم ناسوت، این عالم صوری کثیف به عالم ملکوت، آن عالم صوری لطیف افکند و از آنجا نظاره گر عالم جبروت،عالم فوق صوری باشد.تبلور تلاش را در راستای این احساس،در سرپنجه‌های انسان‌های توانمند هنر نامیدند.هنر،همواره چشم بر عالم لاهوت،عالم اسماء و صفات الهی دارد و مبهوت عالم هاهوت آن ذات الهی است؛و نظر به همین مرتبه بی‌چون،ورای هرگونه تعین است که هر از گاهی،هنرمندان مراتب تعین در هم می‌شکنند و می‌کوشند تا پای در مسیری نهند که آن را حضرات پنجگانه الهی نامیدند.

مراتب عالم از ديد فلاسفه وعرفا؛ از ناسوت تا هاهوت

"عالم ناسوت" که مراد همین عالم دنیا و همین عالم مادیات و اجسام است که پست‌ترین و نازل‌ترین عوالم است(عالم طبیعت و شهادت و مُلک). دنیا را دنیا می‌گویند، چون پست‌تر از همه عالم هاست و نیز دنیا را دنیا می‌گویند، چون به انسان‌ها از عالم آخرت نزدیک تر است. درگیری ها در تعامل جسم و نفس و روح بوجود آمده و شناخت با حس، خیال و خرد ، صورت می پذیرد.

آیا می‌توان گفت، عالمی پائین‌تر از طبیعت و ناسوت وجود دارد؟ خیر، زیرا اولاً وجود عالمی پائین‌تر از طبیعت مستلزم این است که ماده طبیعی قادر بر ایجاد یک شیء از عدم محض باشد و به دلائلی ثابت می‌کنند که تأثیر جسم و طبیعت از نوع تحریک است نه از نوع ایجاد ثانیاً عالم طبیعت عالم قوه و فعل و ماده و صورت و حرکت و زمان و مکان است. موجودی ضعیف‌تر از قوه و ماده و... که در آن‌ها وجود و عدم آمیخته است قابل تصور نیست.

عالم بعدی "عالم ملکوت" است که عالم بالاتر از عالم ناسوت است(عالم صوری ، عالم حقیقت،عالم امر،عالم غیبعالم قدس). ملکوت داری دو مرتبه اعلا و اسفل است. ملکوت اعلا مربوط به نفس کلیه است، یعنی نفوسی که دایره وجودی آن‌ها بسیار وسیع است و احاطه وجودی آن‌ها بسیار زیاد است. ملکوت اسفل مربوط به نفوس جزئیه است، یعنی نفوسی که چندان سعه وجودی ندارند و احاطه وجودی آن‌ها بسیار محدود است مانند نفوس انسان‌های معمولی.

از آثار بزرگ فلسفه و عرفان به دست می‌آید که نظرشان در خصوص مبدا نشات نفوس متفاوت است. گروهی نفس را از موجودات ماورای ماده می‌دانند، یعنی موجودی که مستقل و در عالم خارج از ماده به وجود آمده است، اما دست قدرت الهی طبق مصالح کلی جهان، آن را از عالم ملکوت به عالم ناسوت نزول داده و در قفس تن زندانی کرده است یا همانند پادشاهی بر کشور تن حکومت داده است و پس از خاتمه ماموریت و انجام وظایف محوله خود، دوباره به موطن اصلی خود باز می‌گردد. ملکوت از مَلِک یعنی "پادشاه" مشتق شده و نه از مَلَک. به معنی فرشته؛ ترجمه آن به "قلمرو فرشتگان" که گاهی به آن برخورده می‌شود، تحت اللفظی نیست. به هرحال کلمه ملک، جن را نیز شامل می‌شود، خصوصاً وقتی فرشتگان بخواهند با انسان‌های زمینی تماس حاصل کنند یا عملی در سطح مادی انجام دهند باالجبار خود را در حالت لطیف متجلی می‌کنند، به طوری که تجربه نمی‌تواند همواره بدواً بین آن‌ها و موجودات عالم لطیف فرق بگذارد. 
ابن سینا بر این نظریه مهر صحت نهاده و نظریه دیگر، نظر ملاصدرا شیرازی است و به طور کلی پیروان حکمت متعالیه آن را پسندیده اند و به نظر می‌رسد که این نظریه، دقیق‌تر و به واقعیت نزدیک‌تر است. در این نظریه، نفس در بدو امر، موجود مستقل ماورای ماده نیست، بلکه از ماده نشات گرفته و از ماده متولد شده است و به تعبیر صدر الدین، محصول عالی ماده است، مانند میوه‌ای که از درخت متکون و متولد می‌شود با این تفاوت که درخت و میوه، هر دو مادی اند، اما نفس با این که میوه طبیعت است مافوق ماده و برتر از عالم ماده است. گفتنی است که برای اثبات مدعا، راه درازی باید پیمود. همچنین شایان ذکر است که این دو نظریه قابل جمع است.

شرط دستیابی انسان به عالم ملکوت پیراستگی و بی‌نیازی از مادیات، تزکیه نفس،مجاهدت‌های بسیار، رفع موانع،و رهایی از اسارت نفس است. در این صورت تبدیل به نفس مطمئنه‌ای خواهد شد که لیاقت کشف اسرار غیبی و حتی ترقی در عالم ملکوت را دارد و با عنایت خداوندی، این اتصال به ملکوت به ملکه‌ای در درون او بدل می‌گردد.


عالم بعد از ملکوت عالم جبروت است(عالم فوق صوری ، عالم قدرت،عالم خزائن). این عالم، عالم عقول است و مربوط است به عالم ابداع. مجردات و مبدعات، موجوداتی هستند که هم از نظر ذات مجردند و هم از نظر فعل. این عالم از حیث وجودی قویترین مرتبه عالم است و تقدم وجودی بر تمام عوالم خلقت دارد و آنرا به لحاظ اینکه مخزن همه اشیایی است که از آن نازل می شوند "خزائن" می نامند و به اعتبار اینکه نقایص و کاستی‌های دیگر مراتب در آن جبران می شود "جبروت" نیز خوانده اند، زیرا جبروت به معنای بسیار جبران کننده است. قدرت در واقع از فرشتگان می‌آید به این معنی که این فرشتگانند که حاکم بر تمام قوانین فیزیکی، چه در مرتبه لطیف و چه در مرتبه کثیف، هستند. "فیزیکی" در اینجا مترادف با "طبیعی" است نه "مادی".

از جابر نقل شده است که گفت رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: اولین چیزی که خدا خلق نمود نور من بود پس از آن نور علی علیه السلام. سپس عرش و لوح و ... نور بصر و عقل و معرفت خلق شد (بحار الأنوار، جلد ‏54 ، صفحه 170). عقل اول همان نور محمدى(ص) است . رسول الله(ص) فرمود: «اول ما خلق الله نورى» یعنی صادر اول نور من است .


عالم لاهوت (عالم واحدیت،عالم هستی، عالم ربوبی یا ذات مقدس الله که تمام صفات جمال و جلال خدا را داراست، عالم انتقال از مقام ذات به مقام تعین ، عالم تجلی)، عالم بعدی است که عالم اسما و صفات الهی و عالم مظاهر و جلوه گاه‌های جل و علاست. در این عالم حق تبارک و تعالی، در اشکال و انحای مختلف، یعنی در جلوه گاه‌های علم، قدرت، اراده، خلق، رزق و ... متجلی می‌شود و این عالم، عالم ظهور و بروز حق جلت عظمته است.

عالم لاهوت، هستی است و بر عقلِ لم یخلق کلمه منطبق است. کلمه، ترجمه لغت یونانی لوگوس (Logos) است. کاربرد متافیزیکی آن از آغاز انجیل یوحنی گرفته می‌شود که چنین است: "در آغاز کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همه چیز توسط آن آفریده شد ... ". بدین ترتیب اگر خدا ورای هستی در نظر گرفته شود. لوگوس هستی است و اگر خدا هستی در نظر گرفته شود، لوگوس کلمه خالقه خداوند است که معادل "کن" در اسلام است.

نهایتا عالم ذات الوهیت یا به تعبیر برخی، عالم هاهوت(هاهوت، گرفته شده از هو)، یعنی عالم ذات حق تعالی است ( عالم الوهیت،عالم احدیت)همان ذات اقدس الله است که قابل تصور نیست. در این عالم که خارج از همه عوالم است فقط هویت ذات الهی مطرح است. هیچ ملک مقرب و هیچ پیامبر مرسلی آن را درک نکرده و درآن راه نیافته است. بیان پیامبر اسلام (ع) که فرمود؛ "ما عرفناک حق معرفتک" اشاره به این عالم است. در معارف اسلامی توصیه شده است که به جز خواص، سایرین این عالم ،نیندیشند و خرد در آن راه ندارد.

عوالم پنج گانه در معاد (بهشت و جهنم):
برخی از عرفا و فلاسفه معتقدند که هیچ کدام از این عوالم با ویژگی‌هایی که دارند، معدوم نمی‌شوند، بلکه مصداق آن‌ها متفاوت و متناسب با آن عالم می‌گردد. چنان که بهشت و جهنم، زمین و صورت دارند، باغ و نهر و میوه و حور و یا خدایی ناکرده آتش، خیالی نیست، بلکه واقعیت عینی دارند (انسان در بهشت و جهنم بدن دارد) ملائکه در هر دو هستند، عالم عقل و تجیلات خلق اول آنجا هم هست و الوهیت الهی، محیط بر تمامی عوالم می‌باشد.

از نظر معارف اسلامی ، برای هر انسان دوبار مرگ اتفاق می افتد. براین اساس پس از پایان زندگی در عالم طبیعت،زندگی دیگری را در عالم برزخ آغاز می کند و پس از پایان زندگی در برزخ ، انسان ها تماما با صدای شیپور اسرافیل می میرند و زندگی دیگری در آخرت آغاز می شود. بر این قاعده، زندگی انسان حداقل سه مرحله زندگی در دنیا ، زندگی در برزخ و زندگی در قیامت دارد.

برخی از عرفا،حیات جاوید را بعد از سه مرحله ذکر شده( ناسوت، ملکوت و جبروت) دانسته و آن را در لاهوت و هاهوت جستجو می کنند. بر همین اساس هم هست که بیان می شود بهشت( جنت با درجات در مقابل آن جهنم با درکات)به تعبیر قران نسبت به درجات ایمان و اعتقاد مومنان مراتب و طبقات گوناگون دارد و اهل بهشت به تناسب کارکرد خود در مقام و طبقه خاصی قرار می گیرند. بهشت انواع مختلفی دارد می توان از بهشت برین بهشت متوسطین و بهشت برای افراد عادی و معمولی سخن گفت (نظیر جنة الماوی،جنة النعیم،دارالسالم،جنات عدن،فردوس اعلی و .... ) و عالی ترین مرتبه بهشت مرتبه لقای پرودگار است که مقامی کاملا معنوی و روحانی است و در انجا سخن از خوردن اشامیدن و مانند اینها نیست و .... .از طرف دیگر، قرآن تاکید دارد که بهشت و جهنم از الان آفریده شده و مهیا هستند و نیازی به خلق آنها بعد از قیامت نیست.  بر این قاعده، جایگاه یابی و لقا خداوند ، باید از خصوصیات عالم لاهوت و هاهوت باشد.

پایگاه تحلیلی خبری شعار سال،برگرفته از منابع گوناگون

اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۳ - ۱۴۰۳/۰۳/۲۴
0
0
خیلی خوب بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۳/۲۸
0
0
متن قابل تاملی بود
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین