شعار سال: از زمانی که یک عقلی که در سلیم بودنش شکی نبود در نیوجرسی یا هلند اقدام به اختراع سرعتگیر کرد، قرار گذاشتهشد که در مقابل مراکز آموزشی و مراکز خاص نصب شود تا سرعت ماشینهایی که رانندهی آن با پدالِ گاز پدرکُشتگی دارد را کنترل کند و ترافیک آرام باشد.
از آنجایی که کشور ما کلا تافتهی جدا بافته است، علاوه بر معابر محلی و مقابل مدارس و ... همه جای زمین را سرعتگیر و سرعتکاه کاشتهایم.( امید آنکه در کنار خرما و مرکبات در این زمینه نیز صادارت داشتهباشیم.) ما در این مورد خاص توسعه یافتهی خاص محسوب میشویم. چرا که سر کوچه، کمی مانده به وسط کوچه، ایضاء وسط کوچه و الی آخر کوچه، هر از پنج قدم یک سرعتگیر و درِ مغازه تا درِ خانه و پارکینگ شخصی تا مقابل در توالت نیز سرعتگیر نصب کردهایم. برای کنترل سرعت هر جنبندهای، کوچه و خیابان و اتوبان و باند فرودگاه و ریل قطار فرقی ندارد باید از انواع و اقسام سرعتگیرها کمک گرفت، اگر چه مملکت بودجه ندارد، بیصاحب که نیست.
همان بنده خداهای کاشف و ناصب سرعتگیر، یک استانداردی هم برای آن تعریف کردهاند که سرعتگیر 12 تا 13 سانتیمتر و سرعتکاه 7 تا 10 سانتیمتر ارتفاع داشتهباشد. اما اینها که برای ما سرعتگیر نیست، ریگِ کفش است. سرعتگیر علاوه بر کمیّت که ما کم نیاوردهایم و مثل قارچ رویاندهایم، در بالا بردن کیفیتش هم بیکار ننشستهایم. هر چه سرعت بیشتر، سرعتگیر مرتفعتر! از لحاظ ارتفاع چنان پیشرفتی کردهایم که سرعتگیرها با قلهی دماوند برابری میکنند. اما همه میدانند که دماوند باید سرش سپید باشد.
همیشه پیش میآید که به دلیل همرنگ بودن سرعتگیر با سطح مسیر غافلگیر میشوید و با سرعت به قله صعود میکنید، پرواز غیر منتظرهای را با وسیلهای بیبال تجربه میکنید و پنج کیلومتر آن طرفتر بر لبهی سرعتگیر دیگری فرود میآیید. سرنشینان ماشین نیز، حس و حال هیجانانگیزی را که مانند کرهی ماه بیوزن و در هوا معلّق بودن است را تجربه میکنند، تا زمانی که سرشان به سقف ماشین میخورد و جاذبهی زمین دست پاچه، آنها را به روی صندلیهاشان مینشاند.
در این پرواز نامنتظر، وسیله نقلیهی شما دچار تکان و شکستگیهایی در ناحیهی جلو بندی، ترمز و کلاچ و کلا پیکره میشود که جیگر آدم برای خودش کباب میشود. در همین حین که همه چی آرام است و شما چقدر خوشحالید که به خیر گذشته، ماشین پشت سر شما میکوبد پشت ماشین نازنینتان. چون شما حواستان جمع است و رسیدهاید به سرعتگیر بعدی و ترمز زدهاید، ولی رانندهی ماشین عقبی... و این دفعه علاوه بر کباب شدن جیگر خیلیهای دیگر، ادبیات سخیف فحاشی خودش را در حد اعلا نشان میدهد.
باشد که به جای سرعتگیر سازی، فرهنگ سازی کنیم.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت پسین جهرم، تاریخ 3 بهمن 95 ، کد مطلب: 7667: www.pasinejahrom.ir