1- مقدمه
اصولاً تخصصگرایی و تقسیمکار جهانی در فرایند جهانیشدن منجر به شکلگیری جهانی دوقطبی شده است. در نقاطی از جهان که به عنوان "مراکز فرماندهی و کنترل" شناخته میشوند مدیریت و نظارت انجام میگیرد و در نقاطی تحت عنوان "پیرامون" با استفاده حداکثری از نیروی کار ارزان، تولید صورت میگیرد. تولید دانش در مراکز فرماندهی و تولید محصول در کشورهای بهحاشیه راندهشده از نتایج تقسیمبندی جهان است. آثار جهانیشدن در دو مقیاس قابل بحث است: ابتدا در سطح بینالمللی و سپس در سطح ملی یا کلانشهری. شواهد جهانی در نیم قرن اخیر حاکی از آن است که در مقیاس بینالمللی نوعی روابط خطی و سلسلهمراتبی پدید آمده که بیانگر نوعی فضای متن-حاشیه است بگونهای که برخی از کلانشهرها در متن سیاست، فرهنگ و اقتصاد جهانی؛ و بسیاری از کلانشهرها در حاشیه قرار دارند که با دیدگاه افراطی میتوان نوعی رابطه استعماری را برای آن تصور کرد. این فضای متن-حاشیه در مقیاس کلانشهری نیز نمود عینی دارد بگونهای که سرمایههای جهانی و مرتبط با اقتصاد جهانی تمایل دارند فضاهای مستعد را گزینش نمایند و دوگانگی و دوپارگی حاصل این گزینش فضایی است. بر همین اساس ابتدا لازم است سلسلهمراتب شهرهای جهانی بر مبنای شاخصهای مطالعاتی مورد بررسی قرار گیرد و فضای خطی و یکپارچه جهانی ترسیم گردد و سپس بازتاب فضایی آن در کلانشهر تهران که با بهرهگیری اندک از آثار جهانیشدن شناخته میشود به تحلیل کشیده شود.
2- روش پژوهش
این پژوهش بهصورت توصیفی-تحلیلی انجام میگیرد. اطلاعات بهصورت کتابخانهای (کتابها و مقالات و سایتها) گردآوری شده است و سپس تحلیلهای موردنظر بر پایه آمار و ارقامهای گردآوری شده از منابع مختلف و بصورت کیفی انجام گرفته است. تحلیل دادهها در دو سطح بینالمللی و کلانشهری مدنظر است که ابتدا سازمان فضایی شهرهای جهانی و سپس کلانشهر تهران ارزیابی میگردد.
نمودار شماره 2. مدل مفهومی پژوهش
3- بحث
3-1- کارکردهای جهانیشدن مبنایی برای تقسیمکار جهانی
جهانیشدن دارای کارکردهای متنوع، پیچیده، وسیع و پرمخاطره است. واژه پرمخاطره ازاینجهت مورد استفاده قرار میگیرد که میتوان جهانیشدن کلانشهرها را عرصه رقابتهای اقتصادی و رقابتپذیری شهری دانست. در فرایند جهانیشدن دیگر فقط کالا، خدمات و سرمایه از مرز کشورها خارج مبادله نمیشوند، بلکه فرهنگ و سنت و دانش نیز به خارج از مرزهای قراردادی صادر و وارد میشوند و رشد فناوری روزافزون هم بر این جریان دامن میزند. در همین راستا برای اندازهگیری میزان جهانیشدن کلانشهرها و کشورها، از شاخصهایی که توسط مراکز معتبری همچون نشریه فارین پالیسی ، بنیاد هریتیج و مؤسسه فریزر طراحی و معرفی شدهاند، استفاده میشود. در اوایل سال 2002 ، نشریه مشهور"فارین پالیسی" برای اولین بار شاخصی از جهانیشدن ارائه نمود که در آن تلاش شده است مؤلفههای قابل اندازهگیری این فرآیند چندبعدی (نهفقط بعد اقتصادی آن)، تا حد ممکن مدنظر قرار گیرد. شاخصی که توسط نشریه مشهور"فارین پالیسی" معرفی شده، شاخص مربوط به آزادسازی تجاری است که با نسبت تجارت خارجی به تولید ناخالص داخلی و همگرایی قیمتهای جهانی و داخلی اندازهگیری شده است. شاخص دیگری هم توسط "فیلیپ ریلاین و کیان ماریا" معرفی گردیده که در کل، مجموعه این شاخصها بهصورت زیر بیان میشود (صمیمی، 1386):
- تضعیف نقش دولت مرکزی و افزایش نقش قدرتهای جهانی در داخل کشور
- تخصصگرایی و تقسیمکار
- توسعه شیوه سرمایهداری
- رشد سریعتر تجارت جهانی کالا و خدمات در قیاس با رشد تولید جهان
- شاخصهای مربوط به آزادسازی مالی یا همگرایی مالی
- شاخصهای مربوط به گسترش ارتباطات داخل و خارج کشور
- شاخصهای مربوط به توسعه و گسترش تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات
- گسترش نظامها و سازمانهای تجاری و اقتصادی
- رشد سریع سرمایهگذاری مستقیم خارجی و سهم آن در سرمایهگذاری ناخالص داخلی
- ادغام و تملک شرکتهای خارجی
- اهمیت روزافزون شرکتهای فراملی
- کاهش محدودیتها و افزایش درجه باز بودن بازارهای تجاری و مالی
- گردشگری و رشد صنعت
3-2- تولید فضای متن-حاشیه (شکلگیری جهانشهر و شهر جهانی در کنار سیاهچالههای جهانی)
فضایی که بر اثر کارکرد شهرها تولید میشود عمدتا جهان را به دو قطب اصلی و فرعی یا متن و حاشیه تقسیم نموده است. در پایینترین سطح این سلسلهمراتب سیاهچالهها قرار دارند که عمدتا بدلیل کارکردهای ساده و بدون وسعت نتوانستهاند در فرایند جهانی شدن قرار گیرند. نداشتن کارکرد ویژه نیز به دلایلی از جمله جنگزدگی، مقاومت کنندگی و فقر گسترده و انزوای جهانی (اغلب شهرهای آفریقایی) است. سیاهچالههای جهانی را برای اولین بار، رنای شورت در توصیف شهرهایی بکار برد که در زمره شهرهای جهانی قرار نگرفتهاند. هر چند این توانایی را دارند که با گسترش کارکردهای خود وارد این عرصه بشوند اما تاکون موفق نشدهاند. اما در راس دیگر این شهرم شهرهای جهانی و بالاتر از آن جهانشهرها قرار دارند. واژه شهر جهانی برای نخستین بار در سال 1915 توسط پاتریک گدس بکار رفت. در سال 1996 پیتر هال شهرهای جهانی را مراکز قدرت سیاسی و تجارت در سطح ملی و بینالمللی، مراکز بانکداری و انبارداری کالاها و خدمات جهانی، بیمه و خدمات جهانی، بیمه و خدمات مالی مرتبط، مراکزی برای فعالیت در خدمات حرفهای پیشرفته همانند پزشکی، حقوق، آموزش عالی، گردآوری، پخش و کاربرد فنآوری اطلاعات، مرکز رسانههای جمعی، مراکز مصرف کالاهای لوکس، مراکز هنر، فرهنگ و سرگرمی تعریف نمود (Hall, 2004: 2). جهانشهرها در سطح دنیا تنها به چند شهر ختم میشوند که در راس سلسلهمراتب جهانی در تمامی ابعاد قرار دارند ازجمله میتوان به نیویورک، لندن و توکیو اشاره کرد. اما در این زمینه میتوان به جدول شماره دو مراجعه کرد و مهمترین تمایزات میان جهانشهر و شهر جهانی را مشخص کرد.
نمیتوان وجود کارکردهای وسیع و پیچیده را به عنوان تنها عامل تفکیککننده میان جهانشهر و شهر جهانی و حتی سیاهچالههای جهانی ذکر کرد. جهانشهرها عموما نقاط قوتی را دارند که سایر شهرها ندارند از جمله اینکه این شهرها بنابه گفته ساسن دارای شرکتهای خدمات پشتیبان تولیدی هستند که همگام با عصر ارتباطات رشد کرده است. وجود کارکردهای تولیدی امروزه نمیتواند به کارکرد غالب جهانشهر بدل گردد بلکه کارکردهایی را پذیرفتهاند که به تولید دانش و توسعه، تولید سرمایههای کلان، فعالیت شرکتهای فراملیتی و حتی ابعاد سیاسی از جمله دیپلماسی شهری را دربرگرفته باشد. نقاط قوت و ضعف کلانشهرها در پذیرش کارکردهای جدید موجب گشته است تا شبکه شهرهای جهانی شکل گیرد. در این شبکه تکنولوژیها و اطلاعات و فناوریهای نوین کارکرد اصلی جهانشهرها را شکل میدهد. به عنوان مثال جهانشهر توکیو هماکنون کارکرد تولیدی خود خود را کاهش داده است و بجای آن در تولید دانش و مبادله آن توانسته است مرکز فرماندهی جهانی باشد. کارکردهای تولیدی توکیو به شهرهایی نظیر پکن، شانگهای و سئول و کوالالامپور انتقال داده شده است (البته تحت تأثیر عوامل دیگر از جمله سیاستهای نظام سرمایهداری و ...). در جدول زیر ویژگی شهرهای جهانی از نظر چهار متفکر کلیدی به نمایش درآمده است تا تفاوت این شهرها به عنوان شهرهای میانی در سلسله مراتب شهرهای جهانی با جهانشهرها و سیاهچالهها مشخص گردد.
در سالهای گذشته ساسن با مطرح کردن بحث "شرکتهای خدمات پشتیبان تولید" توانسته است مطالعات جهانی شدن را به سمت دیگری سوق دهد و عملکردهای نوین در کلانشهرها را به عنوان مهمترین عامل شکلگیری شبکه شهرهای جهانی شناسایی کند. امروزه ابعاد دیگری نیز مورد توجه متخصصان جهانی شدن قرار گرفته است که شاید نوعی بازنگری در مطالعات جهانی شدن محسوب گردد. بحث دیپلماسی شهری گواه این واقعیت است که کارکردهای سیاسی شهر نیز میتواند به عنوان شاخص مهمی در شکلگیری سازمان فضایی کلانشهرها مورد توجه قرار گیرد. در مجموع بر اساس کارکردهای مختلفی که کلانشهرها پذیرای آن هستند و نقاط قوت و ضعفی که در مواجه با فعالیت این کارکردها در داخل مرزهای خود بروز میدهند شبکهای در سطح جهان شکل گرفته است که جهان را به دو قسمت متن و حاشیه متمایز کرده است. در ادامه این بحث سازمان یابی فضایی کلانشهرها با توجه به کارکردهای مختلف تحلیل خواهد شد و اینکه چگونه این کارکردها موجب شده است تا شبکههای اصلی و فرعی شکل گیرد.
3-3- سازمان فضایی کلانشهرها با توجه به کارکردهای مختلف (شکلگیری شبکه شهرهای جهانی)
کارکردهای مختلفی که شهرهای جهانی بر اساس قابلیتهایی که دارند موجب گشته است تا نوعی تخصصگرایی و تقسیم جهانی تولید کالا، خدمات و دانش صورت بپذیرد. اغلب محققان اعتقاد دارند که کارکردهای مختلف موجب شده است تا جهان بسمت قطبی شدن و درحاشیه قرار گرفتن برخی کشورها منجر شود. به عنوان مثال فریدمن بیان میکند که یک فضای سهگانه در جهان رخ داده است. از یک طرف کشورهایی قرار دارند که دارای کارکردهای برتری هستند. این کشورها اغلب مدیریت و نظارت را انجام خواهند داشت و وظیفه اصلی آنان تولید دانش و عرضه مدیریت به جهان است. کشورهای پیرامونی در پایینترین سطح قرار گرفتهاند که کارکرد این کشورها تولید کالا و استفاده از نیروی کار ارزان در کنار بهرهبرداری از محیط طبیعی است. دسته میانهای از کشورها و شهرها نیز وجود دارد که نقش واسطهای را دارند و عموما به عنوان انتقال دهنده کالا از پیرامون به مرکز و تسلط بر پیرامون از طریق هدایتهای مرکز عمل میکنند. در قرن 21 عموما کلانشهرهایی که کارکرد تولید اطلاعات، دانش و خدمات ICT را دارا میباشند در راس تحولات جهانی قرار دارند و کشورهایی که دارای ساختار سنتی و جمعیت فعال و شاغل در بخشهای تولیدی و کارخانهای هستند نیز در نقش کشورهای حاشیهای عمل خواهند نمود.
شکل شماره 3- تقسیمبندی سهگانه فریدمن
Source: Friedmann: 1986
در نظریه فریدمن شهرهای جهانی فقط در کشورهای مرکز و نیمه پیرامونی یافت میشوند و کشورهای پیرامونی تنها با استفاده از نیروی کار ارزان و استفاده از محیط طبیعی نقش تامینکنندگان کالاها را دارند و هنوز توانایی تغیر کارکرد و ورود به فرایند جهانی شدن را ندارند. فریدمن زیر سیستمهای جهانی-منطقه ای را به صورت زیر تقسیمبندی میکند که عبارتند از:
- زیر سیستم جهانی آسیا شامل توکیو و سنگاپور
- زیر سیستم جهانی آمریکا شامل شهرهای اصلی و مرکزی نیویورک، شیکاگو و لس آنجلس
- زیر سیستم جهانی اروپا شامل لندن، پاریس و دره راین
تقسیمبندی فریدمن بر یک گروهبندی سلسله مراتبی از بالا به پایین استوار است. در این تحلیل، نقش و کارکرد شهرها و میزان تاثیرگذاری آنها از سطوح بینالمللی تا سطوح منطقهای تقسیمبندی شده است. شش شهر جهانی لندن، پاریس، نیویورک، توکیو، شیکاگو و لس آنجلس نقش فرماندهی و راس هرم سلسله مراتبی را به خود اختصاص دادهاند. برخی دیگر از شهرها ازجمله سائوپائولو و سنگاپور از نقش جهانی-منطقهای برخوردارند و دارای نقش بینالمللی (به این معنا که تنوع کارکردهای محدودتری دارند) در منطقه قارهای خود هستند به همین ترتیب سطوح سیستم و نقش شهرها به سطوح ملی و منطقه گرایش مییابد.
شکل شماره 4- شبکه شهرهای جهانی از نظر فریدمن
Source: Friedmann: 1986
یکی دیگر از نظریهپردازان این عرصه تیلور است. تیلور نقش شهرها را بر مبنای کارکرد اقتصادی آنان مشخص میکند. از نظر تیلور؛ بنگاههای اقتصادی و مالی موجب گشته است تا شهرهای جهان در سلسلهمراتب مشخصی قرار گیرند و شکلبندی جدید از سازمان فضایی کلانشهرها در جهان ارائه گردد. در این سازمان؛ برخی از شهرها دارای نقش برتر و یژهتری هستند زیرا عملکردهای اقتصادی آنان گستردهتر و متنوعتر است. با این دیدگاه، تیلور معتقد است که بنگاهها به چهار دسته اصلی تقسیم میشوند و حاصل این تقسیمبندی، شبکه شهری جهان را شکل میدهد (Taylor: 2003). شبکهای که این شهرها در سطح جهانی تشکیل میدهند در شکل شماره 5 نمایش داده شده است.
- بنگاه هایی که ساخت بازرگانی دارند و صدور خدمات آن ها به بازارهای محلی شهر محدود میشود.
- شهرهایی که شبکه های محلی آن ها در سطوح سیاسی، اقتصادی و نهادی در بعد از سال های 1980 عملکرد جهانی پیدا نمودند و ساختار خدماتی جهانی به خود گرفتند.
- شهرهایی با ساختار خدمات حرفهای ویژه و چندگانه.
- دولت شهرهای جهانی (رفیعیان، 117:1390)
شکل شماره 5- شبکه شهرهای جهانی بر اساس عملکرد بنگاه های اقتصادی متمرکز در آن ها از نظر تیلور
Source: Taylor: 2003
از نظر تیلور ابتدا شهرهای زیادی در راس هرم سلسلهمراتبی جهان جای داشتند اما بعدها چهار و سپس شش کلانشهر توانستند کارکردهای گستردهتری را بپذیرند و به عنوان مراکز کنترل و اقتصاد جهانی شکل گیرند. از نظر تیلور شهرها با کارکردهای اقتصادی به گونه زیر در شبکه شهرهای جهانی ایفای نقش میکنند.
شکل شماره 6- شبکه ارتباطی جهانشهرها و شهرهای جهانی از نظر تیلور
Source: Taylor: 2003
گروه GaWC به رهبری تیلور در دانشگاه لابورور معیارهای جدیدی از شهرهای جهانی را در سال 2012 ارائه کردند. در مطالعات این گروه شهرهای جهانی بر مبنای کارکردهای عمدتا اقتصادی به 3 دسته تقسیم میشوند. در گروه چهارم نیز شهرهایی از جمله تهران قرار دارند که هنوز نتوانستهاند وارد فرایند جهانیشدن گردند و کمترین آثار جهانیشدن در آنها نمود پیدا کرده است. این معیارهای عبارتند از میزان رقابت پذیری در زمینههای امور مالی و حسابداری، تبلیغات و رسانه، تجارت و امور رسمی و قانونی که بر اساس آن، سه سطح آلفا، بتا و گاما به منظور دستهبندی جهانشهرها و شهرهای جهانی پیشنهاد گردید.
تفاوتی که این رتبهبندی با سایر رتبهبندیهای پیشین دارد در تعادل بخشیدن به سلسلهمراتب شهرهای جهانی است بدین معنا که 47 شهر در راس سلسلهمراتب قرار دارند. البته در داخل این سلسله مراتب نیز تقسیمبندیهایی صورت پذیرفته است به عنوان مثال چهار شهر ابتدایی این گروه با علامت دو مثبت (++) شناسایی شدهاند که نشاندهنده برتری آنان با توجه به کارکردهای ویژهترشان است. اما در مجموع 47 شهر را به عنوان شهرهای جهانی بسیار تاثیرگذار در فرایند جهانی شدن شناسایی نموده است و قطبی شدن را اندکی تعدیل بخشیده است. در هیچکدام از این سه رده و حتی در گروههای فرعی که شهرهای نوظهور قرار دارند تهران دارای هیچ جایگاهی نیست. در شکلهای زیر شبکه شهرهای جهانی مشخص شده است و تعاملات جهانی این شهرها را نشان میدهد.
شکل شماره 7- شبکه شهرهای جهانی بر اساس مطالعات گروه GaWC
Source: www.lboro.com/gawc
در شکل زیر نیز شبکه شهرهای جهانی عمدتاً بر مبنای شاخصهای اقتصادی و خطوط هوایی و حجم پروازهای بینالمللی مشخص شده است که دو شهر لندن و نیویورک به عنوان نقاط فرماندهی، دارای کارکردهای مسلط جهانی هستند. با وجود اینکه تهران در نقطه سوقالجیشی به عنوان کانون متصلکننده خاور و باختر جهان قرار دارد نتوانسته است در این شکل نقش ویژه خود را به نمایش گذارد و بنظر میرسد در سالهای گذشته شهرهای دبی و استانبول رقابتپذیرتر بودهاند و توانستهاند تا جایگاه تهران را به خود اختصاص دهند.
شکل شماره 8- شبکه شهرهای جهانی بر اساس شاخصهای اقتصادی و خطوط هوایی بر مبنای مطالعات GaWC
source: www.lboro.com/gawc
4- سازمان فضایی کلانشهر تهران متاثر از کارکردهای جهانی شدن
ابتدا باید به این نکته توجه نمود که تهران به عنوان یک شهر جهانی مطرح نیست و کمترین آثار جهانی شدن در آن به چشم میخورد اما تحلیل این کارکردهای ضعیف و ساده میتواند دورنمای آینده تهران در مواجه با پدیده جهانی شدن را مشخص سازد. دلیل استفاده از این شاخصها این است که بیشترین کارکرد جهانیشدن در تهران مربوط به این شاخصها است و در سایر شاخصها از جمله شرکتهای فراملیتی (که در تهران موجود نیست)، گردشگران بینالمللی (آمار و اطلاعات مستند و دقیقی در مورد آن ارائه نشده است ضمن اینکه مقصد این گردشگران در کلانشهر تهران مشخص نیست) و سرمایهگذاران خارجی (که اغلب در بخش انرژی و از جمله نفت و گاز سرمایهگذاری میکنند و در کلانشهر تهران نمود ندارد) آمار و اطلاعات مستندی وجود ندارد و یا اینکه تهران نتوانسته است دارای جایگاه درخوری در این شاخصها باشد.
برخی از مناطق شهری تهران بیشترین کارکردها و نمودهای جهانی شدن را به خود جذب نمودهاند. مناطق 1، 3، 4 و 6 توانستهاند تا بیشترین کارکردهای اقتصادی و مالی را در خود مستقر سازند. شمال شهر تهران با شریانهای ارتباطی تاثیرگذار از جمله ولیعصر، آفریقا، شریعتی و مدرس تمرکزی غیرقابل انکار از نمودهای جهانی شدن را موجب گشته است. در واقع میتوان اینگونه بیان کرد که جریان سرمایه ناشی از تحولات جهانی تمامی فضاها را بطور یکسان انتخاب نکرده است و برخی از فضاها برتری نسبی و حتی مطلقی نسبت به سایر فضاهای شهری دارند. سازمان فضایی شهر تهران نشان میدهد که هسته مرکزی شهر تهران نتوانسته است کارکردهای ملی خود را به جهانی تبدیل کند در حالی که مناطق شمالی تهران با جذب کارکردهای عمدتا جهانی و ویژه بر اساس اصل رقابتپذیری بیشتری نمودهای جهانی شدن را در خود پدید آوردهاند. اما بر اساس مطالعات میدانی مشخص شده است که برخی از آنها ارتباط خود را با دنیا از دست دادهاند و در سطح ملی فعالیت میکنند (از جمله شرکتهای مسافرتی و جهانگردی).
اولین تحلیلی که میتوان از کارکردهای جهانیشدن در تهران بدست آورد این است که یک نوع تمایز فضایی در کلانشهر تهران اتفاق افتاده است و جهانی شدن و نظام سرمایهای تمام فضاها را بطور یکسان انتخاب نکرده است بلکه در یک فضای مشخصی متمرکز شده است. هسته اصلی فعالیتهای جهانی کلانشهر تهران در مناطق 3 و 6 قرار دارد. در این دو منطقه بیشترین کارکردهای جهانی به چشم میخورد. در این دو منطقه تمامی کارکردها فعالیت دارند و در این ارتباط نمیتوان از نقش شریانهای ارتباطی تأثیرگذار این دو منطقه غافل بود. خیابانهایی همانند شریعتی بهعنوان نماد جهانیشدن تهران محسوب میگردند و هر شرکت و یا موسسه بینالمللی که اقدام به فعالیت در کلانشهر تهران بنماید قطعاً یکی از گزینههای مورد نظر برای مکانیابی فعالیت، خیابان شریعتی میباشد. بهطور کلی کارکرد بینالمللی این دو منطقه موجب شده است تا بهصورت انحصاری مراکز عمده شرکتها و مؤسسات جهانی را به خود جذب کنند و پس از آن نیز منطقه یک در رأس قرار دارد. فعالیت مؤسسات با کارکردهای جهانی ارتباط مستقیمی با دسترسی به شریانهای ارتباطی و همچنین سطح توسعهیافتگی مناطق و کیفیت محیط دارد. در منطقه یک و از جمله در منطقه سه، تمامی این عوامل در بالاترین سطح قرار دارند. این در حالی است که سایر مناطق شهر تهران و بخصوص هستههای قدیمی شهر تهران از جمله منطقه 12 همچنان دارای کارکردهای سنتی و در مقیاس ملی است و حتی توان آنان نیز با توجه به توسعه اقتصاد جهانی و رشد چشمگیر اقتصادها، رو به زوال است. میتوان شهر تهران را بهمثابه شهری تفکیکشده برشمرد که از یکسو سرمایههای جهانی و در سوی دیگر سرمایههای ملی در آن در جریان است و بنطر میرسد نوعی دگردیسی فضایی در آن حاکم است. روند نگرانکننده از دو جنبه حائز اهمیت است: اولا در سند چشمانداز 1404 از تهران به عنوان جهانشهری هوشمند و دانشبنیان یاد شده است که به نظر میرسد این آرمان با توجه به سلسلهمراتب شهرهای جهانی در سالهای آتی دستیافتنی نباشد و ثانیا اگر دگردیسی فضایی شهر تهران در آینده تولید و بازتولید گردد و چرخه سرمایه به روند بازتولید خود گرایش داشته باشد فرایند دوگانگی نیز تشدید خواهد شد.
5- نتیجهگیری
تأثیر کارکردهای جهانی شدن در دو سطح قابل بحث است. ابتدا در مقیاس جهانی این کارکردها موجب گشته است تا یک تفکیک فضایی میان کلانشهرها اتفاق بیافتد و جهان به صورت سلسله مراتبی تقسیمبندی گردد. کارکردهای ویژه و نوینی که همگام با عصر ارتباطات و اطلاعات رشد کرده است موب گشته تا مراکز فرماندهی اقتصاد و فرهنگ جهانی در چند کلانشهر تحت عنوان جهانشهرها محصور گردد. سپس سایر شهرها در نقش شهر جهانی و سیاهچالهها به ایفای نقش بپردازند. همانگونه که مشخص شد تمامی نظریهپردازان عرصه جهانی شدن در تلاشاند تا با توجه به کارکردهای مختلف شهرهای جهان را طبقهبندی نمایند در واقع کارکردهای جهانی شدن موجب گشته تا شبکهای از شهرها در سطح جهان شکل گیرد که مهمترین وجه آن تمایز است. هر چه کارکردها مهمتر و بروزتر باشد این تمایز نیز بیشتر خواهد شد. در واقع ضعف در ارائه کارکردها موجب میشود تا برخی از شهرها از جمله تهران به عنوان یک سیاهچاله جهانی نامگذاری شود. جریان سرمایه در سطح جهان نوعی از سازمان فضایی را پدید آورده است که در راس هرم شهرهایی قرار دارند که نقش فرماندهی و کنترل و نظارت را برعهده دارند و سایر شهرها نیز در پایینترین سطح به عنوان پیرامون و نیمه پیرامون شناخته میشوند که به عنوان شهرهای تولیدی سنتی با کارگران ارزان و نیروی کار گسترده نقش آفرینی میکنند.
اما در سطح دوم میتوان کارکردهای جهانی شدن در داخل کلانشهرها را مورد بحث قرار داد. نمودهای هرچند ضعیف جهانی شدن در کلانشهر تهران نشان میدهد که نوعی تفکیک و تمایز فضایی اتفاق افتاده است بگونهای که برخی مناطق از جمله مناطق 1، 3، 4 و 6 به عنوان هسته اصلی پراکنش کارکردهای جهانی شدن نقش آفرینی میکنند که از یک طرف میتواند به عنوان نقطه قوتی شناخته شود زیرا این فضاها در حال رشد و شاید درآینده پراکنش کارکردها به سایر مناطق شهری باشند. اما نقطه ضعف آن در تفکیک فضایی و به حاشیه راندن سایر فضاهای شهری است. در مجموع میتوان ساختار دو سطحی کارکردهای جهانی شدن در سطح جهان را اینگونه بیان کرد که هم در سطح بین کلانشهرها و هم در داخل کلانشهرها تمایز فضایی و وجود سلسله مراتب از نتایج جهانی شدن بشمار میرود و برایند این مسئله این است که باید تمامی فضاهای شهری سعی کنند بر اساس اصل رقابتپذیری کارکردهای نوین جهانی را به سمت خود جذب نمایند.
منابع
آقایی، پرویز (1393)، جهانیشدن و رابطه آن با فقر شهری، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهیدبهشتی تهران
رفیعیان، مجتبی (1390)، تاثیر فرایند جهانی شدن بر ساختار شبکه شهری جهان، فصلنامه ژئوپلتیک، دوره 7، شماره 22
صرافی، مظفر و ناصر عظیمی (1389)، بایستگیهای احراز نقش فراملی برای کلانشهرهای ایران (http://www.anthropology.ir/node/18251)
صمیمی، احمد، جهانی بودن فرصت یا تهدید؟، روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۱۴۶۹، تاریخ چاپ: ۱۳۸۶/۱۲/۰۷
محمدی، علیرضا (1390)، تحلیل فضایی خدمات پیشرفته پشتیبان تولید با تأکید بر کارکرد فراملی تهران، رساله دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی
Friedmann, J. (1986)."The World City Hypothesis". Development and Change, 17(1) pp.69-83.
Hall P (2003) "Londra, metropolis riluttante”, Urbanistica, May-August, 21-31
Taylor ،Peter J. ،(2003); World City Network: A Global Urban Analysis، Landan
سایت شعار سال، با تلخیص و اضافات برگرفته از سایت پیوست، تاریخ انتشار 20 خرداد 97، کد مطلب: 182202، www.npps.ir
ا.ح75