شعار سال: باور بعد از پایان تحصیلات متوسطهاش از
دبیرستان البرز و دریافت مدرک لیسانس از دانشکده هنرهای زیبا در تهران راهی کشور ایتالیا
میشود و تحصیلاتش را تا مقطع دکترا در دانشگاه فلورانس ادامه میدهد. اجرای طرحهای
مسکن و شهرسازی در مدت 20 روز به دعوت رئیسجمهور بورکینا فاسو در این کشور، طرح و
اجرای چند خانه مسکونی در شهر پیانو (ایتالیا)،
اجرای طرح مرکز فرهنگی و اجتماعی و اسلامی مسجد در شهر رسیف (برزیل) و اجرای طرحهای بیشمار دیگری در ایران و جهان از
فعالیتها و خدمات دکتر باور است. با او درباره تغییرات و تحولات طهران قدیم تا
معماری نوین گفت و کردهایم.
شما بهعنوان بنیانگذار معماری نوین در دانشگاههای
ایران معتقدید که در تهران نوعی ویروس برجسازی راه افتاده و نسبت به این اتفاق
نقدهای زیادی دارید. در اینباره بیشتر توضیح میدهید؟
ایده برجسازی از امریکا سرچشمه میگیرد. با پیدایش صنعت فولاد و تبدیل
آن به تیرآهن امکان ساخت سازههای بلند با اسکلت و سازههای فولادی برای مهندسان
معماری فراهم شد. مهندسان شروع به ساخت سازههایی بلند با اسکلت فولادی کردند و
نامش را آسمانخراش گذاشتند. این روند به دلیل صنعتی شدن، جمعیت زیاد و مسائل
اقتصادی در امریکا و شهرهایی مثل شیکاکو رونق پیدا کرد. برجسازی در اروپا با اقبال زیادی روبهرو نشد و فقط
در چند مورد در میلان ایتالیا و انگلیس به تعداد محدود برجهایی ساخته شد. بعد از
مدتی این مدل ساخت برجها که اغلب تجاری بودند به خانههای مسکونی هم سرایت میکند
و کمکم پای مشکلات تازهای مثل افسردگی برای برجنشینان به دلیل زندگی در آسمانخراشها
و فاصله داشتن از زمین ایجاد شد. به همین دلیل این برجها به مرور زمان به مراکز
اداری تبدیل شد. چندین سال است که برجسازی در کل دنیا منسوخ شده است. اما
متأسفانه در کشور ما این صنعت به دلیل سودآوری اقتصادی رواج دارد و حاصلش هم چیزی
جز ساخت بنای نامناسب نیست. بیشتر این برجها هیچ تناسبی با اصول شهرسازی ندارند و
چهره شهر را ناهمگون میکنند.
برخی معتقدند که این برجسازیها چشمانداز زیبای کوههای
البرز را هم از تهران گرفتهاند. این پافشاری برساخت برجها از کجا نشئت میگیرد؟ فقط
سودآوری اقتصادی مطرح است یا نبود قوانین بازدارنده و ناآگاهی را هم باید به آن
ضمیمه کرد؟
وظیفه معمار ایجاد فضای مناسب برای زندگی بهتر است. وقتی به دلایل
اقتصادی، هنر از معماری جدا میشود بهویژه اینکه پارامتری قوی هم برای رعایت اصول
شهرسازی نباشد همه اینها در کنار هم باعث به هم ریختگی چهره شهری و معماری آشفته
میشود. البته بخش دیگر این ماجرا هم به بیدانشی معماران مربوط میشود. هرچند که
معتقدم معماران جوان در این ماجرا بیتقصیر هستند. چون دانش باید در دانشگاهها به
آنها آموخته شود. در واقع برای داشتن شهری خوب و آباد و زیبا باید سیستم آموزشی
قوی داشته باشیم.
چقدر تغییرات فرهنگی و ملاحظات اقتصادی در معماری
آشفته این روزهای تهران دخیل است؟ زمانی نمای اغلب ساختمانها در تهران یکدست بود
و هارمونی خاصی داشت اما این روزها در حال سبقت گرفتن از هم در ساخت نماهای بیهویت
و نامناسب با شرایط اقلیمی پایتخت هستیم؟
بخشی از فرهنگ مردم امروز برگرفته از تفکر سیستم اجرایی بهویژه
متولیان امور فرهنگی است. در واقع مدیران در اجرای صحیح اصول شهرسازی و خانهسازی نقش
مهمی را دارند. همین موضوع هم به ترویج فرهنگ و ضوابط ساختوساز متناسب با
شرایط اقلیمی و فرهنگی میان مردم کمک میکند. در واقع بخش عمده بینظمیها به دلیل
نداشتن یک قانون مدون شهرسازی بدون در نظر گرفتن سودهای اقتصادی است.
بگذارید کمی به عقب بازگردیم. معماری نوین در ایران
بهویژه در طهران قدیم از چه زمانی آغاز شد؟
ایران در دوره قاجارها بهویژه سالهای پایانی وضع آشفتهای داشت و
عملاً کشور به چند بخش تجزیه شده بود. تا قبل از کودتای 1299 ایران در خواب بود و هیچ
برنامهای برای آبادانی کشور وجود نداشت. حد فاصل سالهای 1300 تا 1320 دوران تغییرات
ایران بود. در مدت 20 سال جامعهای که نه زمان و وقت را میشناخت و نه سواد و
بهداشت مناسبی داشت تقریباً تبدیل شد به یک جامعهای همتراز با سایر ممالک و بهویژه
کشورهای اروپایی.
حد فاصل سالهای 1313 تا 1317 کارخانههای نساجی در ایران، موزه پست در
باغ ملی و به تدریج ساختمانهای اداری موزه پست، وزارت امور خارجه، ستاد ارتش و باشگاه
افسران و... در تهران ساخته شد. جالب اینکه همه این بناها با آجر ساخته شده است.
آجرهای آن دوره مثل امروز صنعتی نبود و بیشتر در کورههای آجرپزی در محله عودلاجان
با هیزم و پهن پخته میشد. آن زمان در ایران دانشگاه و مهندس معمار نداشتیم. به
همین دلیل مدیران پروژهها معماران خارجی بودند. اما در عوض استادکاران بنای خوبی
داشتیم که مجری بیشتر طرحهای ساختوساز بودند. برای مثال معمار دبیرستان البرز،
دبیرستان دخترانه انوشیروان دادگر و زندان قصر «نیکلای مارکوف» بود. به اینترتیب روند
نوگرایی در شهر تهران شکل گرفت.
این
روند نوگرایی مسیر درستی را طی کرد یا دچار انحراف شد؟ چرا؟ کجا و کی راه را
اشتباه رفتیم؟
نوگرایی زاییده تمدن ایرانی بود. روند خوبی داشت و همسو با جهان پیش میرفت
و در واقع صاحب نوعی دیدگاه و فرهنگ جهانی بودیم. اما بعدها به دلیل تغییر نگرش
مدیران این روند تغییر کرد و محدودیتهایی ایجاد شد. همین موضوع باعث انحراف در
روند نوسازی شد. امروز جامعه ما درگیر دو نوع نگرش شده است، بخشی مدرن فکر میکنند
و بخشی دیگر سنتی؛ و در نهایت شاهد این بینظمی و آشفتگی میشویم.
یکسری نمادها در شهر تهران ساخته شده که همسو با
فرهنگ مردم طهران قدیم بود که این روزها این نمادها و نشانهها کمرنگتر شده است.
علتش را چه میدانید؟
مدرنیسم یک ایدئولوژی است و از صنعت به وجود میآید. مدرنیته را جامعهشناسان
به تجددگرایی تشبیه کردهاند. داستان مدرنیته کمی با مدرنیسم متفاوت است. درواقع
مدرنیته به عمل رساندن دیدگاه مدرنیسم است. وقتی مدرنیسم در اروپا به وجود آمد
مهندسان معماری سعی کردند با استفاده از قوه خلاقیت و ابتکار متناسب با سبک زندگی
جدید، فضاها و بناهای خوبی را طراحی کنند. ما هم برای نو شدن نیاز به خلاقیت به
جای تقلید داریم. چون معتقدم با مدرنیسم فاصله زیادی داریم. بعد از تغییر حکومت و
روی کارآمدن پهلوی دوم یک دوره توقف داشتیم. چون یکسری از ساختمانهای مورد نیاز
مثل وزارت امور خارجه، باشگاه افسران، دبیرستان البرز و بناهایی از این دست در
طهران ساخته شده بود و عدهای هم بیکار شده بودند. به همین دلیل مهندسان مشهور
معماری شروع کردند به خانه سازی. برای مثال از خیابان تختجمشید (آیتالله طالقانی)
به سمت شمال ساختمانهایی را ساختند. از خیابان انقلاب به بالا هم یکسری ساختمان
برای سکونت سران ارتش ساخته شد. در این دوران معماریها از سبک درونگرا به مدل
جدیدتری تغییر کرد. در مدل جدید بنا در وسط یک زمین روبه جنوب با باغچهای در روبهرو
و یک حیاط هم در پشت سر ساخته میشد. البته
بخش دیگری از تغییرات متصل به جریانات سیاسی داخل کشور بود. حتی در کتاب «نگاهی به
بیداری معماری نو در ایران» درباره سیر تحول نوگرایی و معماری در ایران و تأثیرات
جریانهای سیاسی در هر سال به تفکیک اشاره کردهام. این روند همچنان ادامه پیدا
کرد تا به شکل امروزی رسید.
یک سری بناهای خاص در تهران داریم مثل باغ نگارستان و
کاخ گلستان که گویای دورهای از فرهنگ و تاریخ معماری ایرانی است. آیا تهران ظرفیت
ساخت بناهایی از این دست را متناسب با فرهنگ و سبک زندگی امروزی دارد؟
ساخت بنای شاخص، نشانگر فرهنگ و هویت یک جامعه است. نخستین نکتهای که
برای ساخت یک بنای منحصربهفرد باید به آن توجه کرد سیستم قوی آموزشی است تا انگیزههای
خلاقیت را در ذهن معماران زنده کند. در واقع باید کار را از دانشگاهها شروع کنیم.
دانشگاهها باید خروجی خوبی داشته باشند تا بتوانیم بناهای خوبی برای آینده
شهرتهران بسازیم.
به نظر شما مهمترین موضوعی که در معماری امروز از آن
غفلت شده چیست؟
متأسفانه مشکل معماری امروز شهر تهران نداشتن دانش است. امروز پول و
سرمایه سبک معماری را تعیین میکند. بهتر است نحوه و نوع آموزشها در دانشگاهها بهبود
یابد.
بهترین بنایی که در شهر تهران ساخته شده از نظر شما
کدام بناست؟
ساختمان وزارت امور خارجه و مجلس سنا سابق که نسبت به دوره خودشان
بنایی مدرن داشتند.
مرمت بناهای تاریخی چه میزان به هویت چهره شهر تهران
کمک میکند؟ آیا میتوان از آنها بهعنوان الگویی برای معماری نوین استفاده کرد؟
باید از تخریب بناهای تاریخی جلوگیری کرد. چون به نحوی نشانگر بخشی از
هویت گذشتگان است. اما برای الگوبرداری چندان مناسب نمیبینم. چون هر چیزی که مربوط
به گذشته است باید در گذشته باقی بماند. برای دنیای جدید باید از پارامترهای روز
استفاده کرد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری، تاریخ انتشار 1 خرداد 97، شماره: 17234