پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۳۷۶۶
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۴
زرنگار، مترجم کتاب «المجتمع الانسانی فی القرآن الکریم» نوشته شهید حکیم گفت: جامعه ای که محورش دین واقعی نباشد، قطعا منحرف می شود و جایش را هوس و ظلم و طغیان می گیرد.

شعارسال: احمد زرنگار، عضو هیأت علمی دانشگاه صدا و سیما و از مدیران رادیو قرآن بوده وی همچنین مشاور مدیر شبکه قران و مشاور قرآنی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بوده است. زرنگار همچنین کتابی از مرحوم آیت الله حکیم تحت عنوان «المجتمع الانسانی فی القرآن الکریم» ترجمه کرده که همین موضوع بهانه ای برای گفتگوی ما با اوست؛ مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید؛

*به عنوان سوال ابتدایی کمی درباره کتاب «المجتمع الانسانی فی القرآن کریم» و چرایی انتخاب آن برای ترجمه توضیح دهید

کتابی که از مرحوم آیت الله حکیم ترجمه کردم تحت عنوان «المجتمع الانسانی فی القرآن الکریم» یعنی: جامعه انسانی در قرآن کریم. این کتاب را انتشارات تلاوت چاپ کرده است و حدود ۳۷۰ صفحه دارد. قبل از ورود به فصول کتاب ابتدا در مورد خود آیت الله محمد باقر حکیم نکاتی عرض می کنم. ایشان فردی با اخلاق و وارسته بودند؛ خلوص زیادی داشتند. کتاب های زیادی تالیف کردند. من در مقدمه خودم در این کتاب آنها را ذکر کردم. به عنوان نمونه نقش اهل بیت در ساختن جامعه سالم و شایسته، تفسیر سوره حمد و تعدادی دیگر از سوره های قرآن، قصه های قرآنی، علوم قرآن، هدف از نزول قرآن، حکومت اسلامی از نظریه تا اجرا، وحدت اسلامی از نگاه ثقلین، شرق شناسان و شبهات آنان درباره قرآن، انقلاب امام حسین(ع)، مرجعیت صالح؛ اینها همه عناوین کتاب های ایشان است.

جدای از این موضوع، پایان نامه بنده راجع به مبانی ارتباطات اجتماعی در قرآن بود در حین نوشتن آن ارتباطات را از دیدگاه اسلام بررسی کردم و متوجه شدم که نظر قرآن و اهل بیت در مورد ارتباطات چیست! در همین حین از کتاب شهید حکیم بهره زیادی بردم به همین دلیل هم یکجور احساس دِینی کردم که این کتاب را ترجمه کنم. پس از بررسی هایی که انجام دادم متوجه شدم که هنوز ترجمه نشده است. البته اخیرا یک نفر ترجمه تحت االفظی انجام داده ولی ترجمه من از آن ترجمه روان تر است.

*در مورد شخصیت مرحوم حکیم هم کمی بگوئید.

مرحوم حکیم همانطور که پیش ازا ین هم مختصرا اشاره کردم از جمله شخصیت های مردمی است که اهمیت ویژه ای برای مسائل معنوی قائل بودند. وقتی ایشان به عراق سفر می کنند و بر می گردند بعد از نماز جمعه وقتی تمام می شود از او خواهش می کنند از درب پشت خارج شوند منتها ایشان آنقدر مردمی بود و قرآنی فکر می کرد یک آیه در قرآن داریم که می فرماید «ثُمَّ أَفِیضُواْ مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» شما از همانجا بروید که عموم مردم تردد می کنند. به قول امروزی ها خودتان را تافته جدا بافته ندانید. لذا گفت من از مسیری که مردم تردد می کنند می روم. دشمنان اسلام هم آنجا در ماشین ایشان بمب کار گذاشته بودند که باعث شهادت ایشان می شود.

کتابی که بنده از ایشان ترجمه کردم بسیار ارزشمند است و در حدود شش بخش آن مباحث مربوط به جامعه انسانی را مورد بررسی قرارداده است. انتشارات تلاوت که مربوط به سازمان دارالقرآن الکریم سازمان تبلیغات اسلامی است آن را چاپ کرده است. بخش اول جانشینی انسان را بحث کرده که انسان جانشین خداوند در زمین است. بخش دوم جامعه انسانی و پیدایش آن است. بخش سوم اثرگذاری هوس و دین در جامعه و اینکه چه تاثیراتی را در جامعه اسلامی می گذارند شامل می شود. بخش چهارم نظریه قرآن درباره حرکت تاریخ، بخش پنجم درباره دین و روابط اجتماعی و بخش ششم به عنوان آخرین بخشی که در این کتاب آمده، وحدت نهایی دینی است. نکته مهم این است که اگر بخواهیم بین مباحث این کتاب پیوندی ایجاد کنیم می توانم بگویم مباحثی که شهید حکیم آورده، مباحث روز جامعه ما بوده اند و پیشینه جامعه انسانی و آسیب هایش را بررسی کرده است؛ و به واسطه آیات قرآنی مطرح کرده که جامعه انسانی ای که قرآن می خواهد چگونه باید باشد که بحث وحدت هم محور اساسی آن بود که مطرح شد.

آنچه که باید ذکر کنم این نکته است که ایشان ابتدا روش تحقیق را مطرح می کنند و می گوید مطالعات تفسیری در قرآن کریم تفاوت هایی از جهت موضوع و محتوا با یکدیگر دارند و تابع موضوعاتی است که مورد اهتمام است و طبیعتا یک مفسر وقتی می خواهد تفسیر کند مکتب خودش را ذکر می کند و ایشان به تفسیر موضوعی تاکید دارند. به طبع، استاد خودش مرحوم حکیم می گوید مقصود از موضوعیت در این روش همین است که ما یک موضوعی را در نظر گرفتیم، با عنوان جامعه انسانی آمدیم در قرآن آیاتش را استخراج کردیم و مباحثش را در آوردیم که حالا اشاره می کند که پیدایش روش تفسیر موضوعی از تفسیر از زمان پیدایش علم تفسیر از شیوه تفسیر ذاتی داده شد.

* نظر شما در این باره چیست جامعه امروز به چه نوع تفسیری احتیاج دارد؟

به نظر من هم عصر حاضر ما واقعا نیازمند به تفسیر موضوعی هستیم برای اینکه در هر زمان یک موضوعی مطرح می شود که ما بهترین جایی که می توانیم از آن بهره مند شویم قرآن است. لذا ایشان تحت عنوان مقدمه انسان می گوید نیاز عصر حاضر به تفسیر موضوعی است و وارد موضوع بحث خودش تحت عنوان انسان محور زندگی و بعد بحث خلافت در زمین می شود. در ادامه موضوعاتی چون برتری و شرافت انسان و اینکه همه چیز در خدمت انسان است و انسان محور هستی است مطرح می شود و بعد هم وارد موضوعات خود کتاب می شود، معنای خلافت و توجیهات آن، بحث جریان این خلافت، دین و رابطه آن با طبیعت، دین و رابطه انسان با انسان، دین و رابطه فی مابین انسان، و انسان از یک جهت؛ انسان با طبیعت، و از جهت دیگر که محور این کتاب بحث انسان شناسی و خلافت انسان است و بعد هم بحث وحدت در جامعه است که در جامعه انسان چگونه باید وحدت ایجاد کنیم که واقعا بحث امروز ما است.

*یکی از نکاتی که شهید حکیم در این کتاب بیان می کند این موضوع است که آیا انسان مدنی بالطبع است یا خیر؟ نظرتان در این باره چیست؟

راجع موضوع مدنی بالطبع بودن انسان بعضی ها تشبیهاتی کردند که تعدادشان بسیار کم است و در اقلیت هستند. این کلام درستی است و قرآن هم تاکید بسیار روی آن می کند. اما اینکه انسان مدنی باالطبع است یا نه روی آن نظر دارند. یعنی جایی در قرآن به تصریح نداریم که انسان ذاتا بالطبع اجتماعی به دنیا آمده است. قطعا در اجتماع باید باشد. تاکیداتی که در اجتماعی بودن انسان وجود دارد البته این بحث را شهید حکیم کمتر مطرح کرده اند.

من در کتاب خودم آوردم که ایاتی که در قران داریم که تاکید بر الفت و روابط اجتماعی و اینها می کند آیه ای در آخر سوره آل عمران داریم می فرماید، «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ» یعنی ارتباطات گسترده داشته باشید. با همه چیز اول خدا بعد طبیعت، موجودات، انسانها، بین خودتان، در همه ابعاد، که من بسیار مفصل در کتاب مبانی ارتباطات اجتماعی در قرآن اینها را ذکر کرده ام. اینکه انسان واقعا تنهایی زندگی کند برایش سخت و عزلت و تفرد اینها نهی شده است. در عوض بیشتر بر الفت و ارتباطات تاکید شده است در این باره روایات زیادی داریم مثلا پیامبر(ص) فرمود: «من فارق الجماعة قيد شبر فقد خلع ربقة الإسلام من عنقه» یعنی اگر یک کسی از جماعت به اندازه یک وجب، فاصله بگیرداین گردنبند اسلام را از گردنش در آورده است. اینقدر مسئله مهم است که روایات اینطوری در بحث الفت و ارتباطات داریم.

*یک بحث دیگر نقش دین در روابط اجتماعی است، جامعه و دین در این باره چه تفاوت هایی با هم دارند دین چقدر می تواند در بهبود روابط اجتماعی تاثیر بگذارد.

ایشان در فصل سوم کتاب که دین و روابط متقابل اجتماعی نام دارد ، وارد این بحث که می شود اول می گوید تاثیر متقابل انسان با انسان و با طبیعت که طبیعتا انسانها از همدیگر و ازطبیعت متاثرند و بر هم تاثیر متقابل می گذارند که بعد می آید دیدگاه قرآنی را مطرح و دیدگاه مارکسیستی را و هردورا با هم مقایسه می کند. می گوید مارکسیست کوشیده است موضوع بهره کشی انسان از انسان را به پیشرفت و تحول ابزار تولید و سلطه انسان در این ابزار پیوند دهد و آن را دلیل و عامل همه آن بهره کشی ها و سرکشی ها بداند اما از دیدگاه قرآنی عامل آن، چیز دیگری است که در قبل بیان داشت (که فصلی داشت تاثیر هوس در جامعه که می گوید یعنی هوس) زیرا انسان وقتی تسلط بیشتر بر طبیعت پیدا کند از طریق پیشرفت ابزار تولید درهای هوس در مقابلش گشوده می شود. به طوری که با درجه هوس او همخوانی دارد که می خواهد بگوید به همان اندازه که او هم تمایل دارد.

بعد وارد بحث تفسیر غیبی و تفسیر ارادی و رابطه متقابل می شود و می گوید شما ببینید علت اینکه جوامعی به بیراهه می روند مثلا نشانه های چند دستگی در جامعه اسلامی چگونه می شود. این مسئله به خاطر این است که دین در آن جایگاه خودش قرار نگرفته است و دین واقعی در جامعه تاثیر نداشته است و اگر دینی بود؛ دینی بوده که استفاده ابزاری از آن می کردند. مثلا سلاطین که شعار دین می دادند و نماز هم می خواندند اما هدفشان چیز دیگری بود. لذا اینجا ایشان روی کلام استاد خودش شهید صدر تکیه می کند می گوید که استاد ما شهید صدر به بررسی نشانه هایی چندگانگی در زندگی فرعونی پرداخته است و از این جامعه به عنوان دلیل به هدر رفتن انرژی ها و گرفته شدن خیرات و برکات از جامعه بر اثر ستمگری، خودکاملگی و طغیان یاد کرده است.

یعنی آن طرف قضیه را مورد بررسی قرار می دهد می گوید جوامعی که دین در آنها نبوده به کجا کشیده شدند وچه چیزهای دیگری جایگزینش شدند. ایشان مردم را ۷ دسته می کند و نتیجه می گیرد هر جامعه ای که بر اساس ظلمی که در آن اتفاق می افتد؛ روابط انسان و طبیعت در آن شکست می خورد و شکست نصیب آن جامعه می شود. و هر جامعه ای که به تناسب عدالت وپیکار بزرگ که در آن حاکم است که روابط انسان و طبیعت است؛ شکست حاصل او نمی شود، و جامعه فرعونی را مورد بررسی قرار می دهد، بعد وارد وحدت نهایی دینی می شود که مراحل تاریخ جامعه انسان را بررسی می کند پایه های وحدت و حکومت اسلامی را که بر مبنای وحدت و شیوه تحقق بخشیدن وحدت را مطرح می کند. بنابراین جامعه اگر محورش دین واقعی نباشد قطعا منحرف می شود و جایش را هوس و ظلم و طغیان می گیرد.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار: 17فروردین1395، کدخبر: 3033886: www.mehrnews.com

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین