هدف ما در این مقاله این است که با ارائه یک الگوی تاریخی اولاًـ نشان دهیم تحول در علوم انسانی به گونهای که با ارزشهای اسلامی سازگار باشد، امکانپذیر است؛ ثانیاًـ نشان دهیم برای نیل به چنین هدفی چه روشی باید اتخاذ شود و چه مراحلی باید طی شود. یکی از الگوهایی که میتوان در تحول علوم انسانی از آن استفاده کرد، روش ابنسینا در مواجهه با فلسفه یونان و به طور خاص فلسفه ارسطویی است. ابنسینا در مواجهه با فلسفه یونان ضمن پرهیز از هر گونه برخورد حذفی، طی چند مرحله و به صورت کاملاً روشمند، مباحث فلسفه یونان را چنان متحول ساخت که تا حدود زیادی به مبانی تفکر توحیدی اسلام نزدیک شد. روش او دارای سه گام عمده است: فهم دقیق؛ نقد مبنایی؛ تحول ساختاری. وی این گامها را به صورتی کاملاً روشمند پیش برد. اضلاع روش وی در هر گام عبارت است از: تحلیل معنایی، توجه به وجوه مختلف موضوع و تحلیل و ترکیب. این روش ابنسینا را به اعتبار نتیجه آن میتوان تحول ساختاری نامید.

هدف ما در این مقاله این است که با ارائه یک الگوی تاریخی اولاًـ نشان دهیم تحول در علوم انسانی به گونهای که با ارزشهای اسلامی سازگار باشد، امکانپذیر است؛ ثانیاًـ نشان دهیم برای نیل به چنین هدفی چه روشی باید اتخاذ شود و چه مراحلی باید طی شود. یکی از الگوهایی که میتوان در تحول علوم انسانی از آن استفاده کرد، روش ابنسینا در مواجهه با فلسفه یونان و به طور خاص فلسفه ارسطویی است. ابنسینا در مواجهه با فلسفه یونان ضمن پرهیز از هر گونه برخورد حذفی، طی چند مرحله و به صورت کاملاً روشمند، مباحث فلسفه یونان را چنان متحول ساخت که تا حدود زیادی به مبانی تفکر توحیدی اسلام نزدیک شد. روش او دارای سه گام عمده است: فهم دقیق؛ نقد مبنایی؛ تحول ساختاری. وی این گامها را به صورتی کاملاً روشمند پیش برد. اضلاع روش وی در هر گام عبارت است از: تحلیل معنایی، توجه به وجوه مختلف موضوع و تحلیل و ترکیب. این روش ابنسینا را به اعتبار نتیجه آن میتوان تحول ساختاری نامید.
متن کامل را
اینجا بخوانید.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از دانشگاه امام صادق، تاریخ انتشار: 1393، کدخبر:52 ، avecinnianphilosophy.isuw.ac.ir