پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
کد خبر: ۱۳۸۷۹۸
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۹
علوم انسانی از آن رو که با انسان سروکار دارد، بدون تردید با سایر علوم متفاوت است و این تفاوت با توجه به شواهد تاریخی قابل اثبات است. ریشه اصلی تفاوت به ارتباط یافته‌های بشری درخصوص روح انسان مربوط می شود. در این‌باره، آورده های انبیا به دلیل وحیانی بودن، رویکرد واقع بینانه‌ای دارد. انقلاب اسلامی که با ادعای تداوم راه پیامبران پای در تحولات معاصر نهاد، می تواند رویکردهای بدیعی را در این زمینه عرضه کند. باید توجه داشت که مراد، تلاش برای واقع نمایی و پرهیز از رویکردهای ناقص و یک بعدی است که همواره علوم انسانی را در کشور ما گرفتار خود ساخته است.
شعار سال: علوم تجربی و طبیعی شأن خود را دارند. لازم دیدم که در باب مکمل آنها یعنی علوم انسانی در همین ایام نکاتی تقدیم کنم. امیر المؤمنین(ع) نیز فرمودند: « الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ الْفِقْهُ لِلْأَدْیَانِ وَ الطِّبُّ لِلْأَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَان‏ ــ علم بر سه قسم است: فقه (ژرف نگری) برای ادیان ، پزشکی برای ابدان و علم نحو برای زبان.» (بحار الأنوار ، ج‏75 ،ص45 ). یعنی دو سوم دانَش، علوم انسانی است....از دیدگاه مقام معظم رهبری علوم انسانی جهت دهنده و فکرساز است و مسیر و مقصد حرکت جامعه را تعیین می کند. می توان گفت یکی از دلایل مهم تأکید ایشان بر علوم انسانی این است که ایران کشوری در حال توسعه است و برای پیشرفت و توسعه، الگوی کاملی لازم است که مقصد و مسیر براساس آن روشن می شود تعیین این الگو و معیارها و شاخص های توسعه بر عهده علوم انسانی می باشد.

علوم انسانی از آن رو که با انسان سروکار دارد، بدون تردید با سایر علوم متفاوت است و این تفاوت با توجه به شواهد تاریخی قابل اثبات است. ریشه اصلی تفاوت به ارتباط یافته‌های بشری درخصوص روح انسان مربوط می شود. در این‌باره، آورده های انبیا به دلیل وحیانی بودن، رویکرد واقع بینانه‌ای دارد. انقلاب اسلامی که با ادعای تداوم راه پیامبران پای در تحولات معاصر نهاد، می تواند رویکردهای بدیعی را در این زمینه عرضه کند. باید توجه داشت که مراد، تلاش برای واقع نمایی و پرهیز از رویکردهای ناقص و یک بعدی است که همواره علوم انسانی را در کشور ما گرفتار خود ساخته است.
عوارض نامطلوب خالی ماندن این عرصه از قابلیت‌های پژوهشگران داخلی، با وجود قابلیت‌های ذاتی فراوان، نکته ای نیست که کم اهمیت شمرده شود. ارتقاء نسبی جایگاه علوم انسانی و توسعه رشته‌های آن در دانشگاههای کشور، ایجاب می کند که موانع موجود بر سر راه جهش علمی‌در حوزه علوم انسانی در سطح بین المللی برطرف شده و در ساختارهای آموزشی، پژوهشی و فرهنگی جامعه، جنبش ضروری نرم افزاری مورد نیاز پدید آید.

علوم انسانی، سرنوشت کشورهای را در رسیدن به قله های توسعه یا واماندن و عقب افتادگی رقم می زند و پیشرفت جوامع منوط به داشتن مهارت در علوم انسانی و رسیدن به نظارت معرفتی و مجموعه ای از دستگاه های نظری است و با شناخت های تک محور رسیدن به توسعه میسر نیست. کشورهایی که به توسعه دست یافته اند، از ابتدا در تفکر و فلسفه رشد داشته اند و تمدن شکوهمند ایران نیز حاکلی از آن است که ایران زمانی به اوج اقتدار رسیده و در معارف انسانی هم به لحاظ نظام های معرفتی و هم نهادهای علمی سر آمده بوده و از این طریق به افتخار آفرینی در حوزه علوم تجربی رسیده است. شأن علوم انسانی، ما را به نظریه پردازی و تولید دانش می رساند و بازشناسی آن و تصمیم سازی و سیاستگذاری بر مبنای بنیادهای نظری و تحقیقات هدفمند در علوم انسانی به پیشرفت در علوم تجربی منجر شده و به جای درخش های ناگهانی و گذرا، استمرار درخشش را به ارمغان می آورد. علوم انسانی و اجتماعی، مزیت ملی ایران است و با توجه به اینکه در گذشه در این زمینه از تاریخ عظیم جهانی برخوردار بوده ایم، عقب افتادگی ما در چند قرن اخیر، سبب حرکت های کند در علوم تجربی شده که با بازشناسی ظرفیت های بومی به عنوان پیش شرط توسعه، می توانیم به کمک علوم انسانی به اقتدار گذشته باز گردیم (قبادی، حسینعلی ؛سرنوشت توسعه کشور در گرو پیشرفت علوم انسانی است، روزنامه مستقل سراسری صبح ایران چهارم شهریور ماه1385)


علی رغم اهمیت و تأثیر گسترده علوم انسانی بر ساحت های مختلف زندگی فردی و اجتماعی، وضعیت گذشته و حال این علوم در ایران بسیار ناگوار است. این علوم از طریق ترجمه متون غربی و به شکل کاملاً وارداتی وارد کشور شده است. و از آنجا که واردکنندگان آنها از علوم و اندیشه های اسلامی بی بهره یا کم بهره بوده اند آنچه را در متون غربی بوده کاملاً پذیرفته اند و به شکل های مختلف وارد کشور کرده اند، بدیهی است که نتیجه این علوم، بی اعتقادی یا سستی در باورهای دینی می باشد چون اساساً بر مبانی مادی گرایی و تجربه گرایی پوزیتیویستی استوار می باشند.

رهبر معظم انقلاب در موارد متعددی به این وضعیت ناگوار اشاره می فرمایند: «بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفه هایی هستند که مبنایش مادی گری است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربی ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بی اعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزش های خودمان را در قالبهای درسی به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست.»[دیداربا جمعی از اساتید دانشگاه ها،88/6/8]

ایشان با ابراز گله مندی از تعارض علوم انسانی در دانشگاه ها با آموزه های دینی و قرآنی می فرمایند: « من درباره علوم انسانی گلایه ای از مجموعه های دانشگاهی کردم - بارها، این اواخر هم همین جور - ما علوم انسانی مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است.»[دیدار با بانوان قرآن پژوه کشور،88/7/28]

ایشان در سال 84 در دیدار با اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی می فرمایند: « با این همه تأکیدی که بر علوم انسانی شده، تقریباً علوم انسانی هم به همان شکلِ علوم پایه اداره می شود و باز همچنان همان اشکال به قوّت خودش باقی است. ما آغوشمان را باز کرده ایم و حرف هایی که الان در زمینه های جامعه شناسی، روان شناسی، تاریخ و حتّی فلسفه و ادبیات مطرح است، از خارج برای ما دیکته می شود!»[دیداربا اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی،84/10/23]

**مهمترین ارشادات رهبری در مورد بایست های علوم انسانی به قرار زیر است:

1. تولید علم و نظریه پردازی
معظم له در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه های شیراز می فرمایند: «..... تحقیق کنید، به فکر نظریه سازی باشید. الگو گرفتن بی قید و شرط از نظریه پردازی های غربی و شیوة ترجمه گرائی را غلط و خطرناک بدانید. ما در زمینة علوم انسانی به نظریه سازی احتیاج داریم.»[دیدار یا دانشجویان و اساتید دانشگاههای شیراز، 87/2/14]
2. دوری از تحجر علمی
3. شهامت علمی
4. فرهنگ سازی
5. استفاده از دانش های روز با نگاه نقادانه
6. استفاده از میراث علمی فرهنگی داخلی
7. توجه ویژه به آموزه های قرآنی
8. اعتماد به پژوهشگران داخلی
9. توجه به هدف اصلی (مرجعیت علمی)
10. حرکت بی وقفه و شتابان
11. ضرورت برنامه ریزی و سرمایه گذاری


1- علوم انسانی، مبنای پیشرفت است:
- علوم انسانی و اجتماعی در غرب سازنده ماهیت جامعه جدید است. در حالی که علوم انسانی و اجتماعی در ایران هیچگاه دارای چنین شانی نبوده و نتوانسته نقش تاریخی خود را به عهده بگیرد.
- اکثر ایرانیان بارها از خود پرسیده‌اند چرا کشوری که به گواه تاریخ زمانی مهد علم و فرهنگ و تمدن جهان بود، دچار واماندگی و سکون علمی شد؟
- چه علمی می‌تواند انسان را تعریف کند، نیازهایش را بشناسد و اولویت بندی کند؟ و یا اصولا پیشرفت، توسعه و تکامل و نیز رفاه و آسایش را تحلیل کند؟ چه علمی عهده‌دار تنظیم و تحدید مطالبات بی‌نهایت انسان و سئوال‌های بسیار دیگری در این زمینه است.
- قطعا کسی از علوم تجربی انتظار پاسخگویی به چنین سئوالاتی را ندارد. در واقع علوم انسانی برای پاسخ‌گویی به این نیازها شکل گرفته‌اند. بنابراین پیش فرض علوم انسانی نسبت به علوم تجربی زیربنایی و پایه‌ای است.
- غرب پیش از انقلاب صنعتی، شاهد انقلابی علمی در علوم انسانی بود. بنابراین تا در علوم انسانی شاهد تحرک، زایش و پویایی نباشیم، نمی‌توان انتظار گام‌های جدید و جدی در علوم تجربی داشت.
- دغدغه عقب مانگی ـ که در ادوار مختلف، به تعابیر متفاوتی چون توسعه نیافتگی، نازایی و ایستایی علمی و تکنولوژیکی، رشد نیافتگی و ... نیز بیان شده است ـ یکی از مهم‌ترین دل مشغولی‌های اندیشمندان ایران از دورة قاجار به این سو بوده است. و همین مساله ایرانیان را به کسب علوم جدید به عنوان مبنای پیشرفت و ترقی واداشت.
- در دنیای امروز، اگر خواهان حیات عزتمندانه و باشکوه هستیم، ناگزیر از تولید علم مناسب با فرهنگ بومی خود خواهیم بود. زیرا که اداره غیر علمی و بدون برنامه جامعه در دنیای کنونی ممکن نیست.
- علوم انسانی، سرنوشت کشورهای را در رسیدن به قله های توسعه یا واماندن و عقب افتادگی رقم می زند و پیشرفت جوامع منوط به داشتن مهارت در علوم انسانی و رسیدن به نظارت معرفتی و مجموعه ای از دستگاه های نظری است و با شناخت های تک محور رسیدن به توسعه میسر نیست.
- کشورهایی که به توسعه دست یافته اند، از ابتدا در تفکر و فلسفه رشد داشته اند و تمدن شکوهمند اسلامی - ایرانی نیز حاکی از آن است که این تمدن زمانی به اوج اقتدار رسیده که در کلیه علوم بخصوص علوم انسانی سرآمد سایر ملل بوده است.
- علوم انسانی و اجتماعی، مزیت ملی ایران است و با توجه به اینکه در گذشه در این زمینه از تاریخ عظیم جهانی برخوردار بوده ایم، عقب افتادگی ما در چند قرن اخیر، سبب حرکت های کند در علوم تجربی شده که با بازشناسی ظرفیت های بومی به عنوان پیش شرط توسعه، می توانیم به کمک علوم انسانی به اقتدار گذشته باز گردیم.


2- ضرورت دینی اهمیت به علوم انسانی:

- اساس و بنیان، انقلاب اسلامی، تحقق و احیای تمدن ایرانی - اسلامی بود. اکنون پس از گذشت سه دهه، اگر نتوانیم تصویر صحیح و کارآمدی از نظام اسلامی به جهانیان ارایه دهیم، نه تنها در برابر ایثارگریهای امام و شهدایمان مدیون و شرمنده ایم بلکه در عرصه جهانی نیز محکوم به تسلیم و استضعاف و انزوا هستیم.
- اینکه ما دائما دم از ارزشها بزنیم و از برتری ارزشهایمان نسبت به ارزشهای غرب بگوییم اما در عمل نتوانیم کارآمدی این ارزشها را اثبات کنیم، ظلم به آرمانها و ارزشهای انقلابی و اسلامی است.
- ما امروز بیش از هر چیز نیازمند این هستیم که با رویکردی عملگرا کارآمدی ارزشها و آرمانهایمان را به جهانیان اثبات کنیم. و این وظیفه علوم انسانی است که با نوعی عملگرایی بتواند میان ارزشها و جهان عینی و واقعی پیوند برقرار کند.


3- دیدگاه رهبری نسبت به علوم انسانی:

- رهبری قائل به این هستند که: «ما باید هم در حوزه فرهنگ عمومی و برداشت و اعتقاد و باور عمومی مردم، هم در مورد خاص باور مسئولان، اهمیت علوم انسانی را روشن کنیم. هم مردم باید بفهمند علوم انسانی مهم است، تاریخ مهم است، ادببات مهم است، فلسفه مهم است، روان شناسی مهم است. باید اهمیت علوم انسانی را بفهمند و باید امتیازاتی در فراگیری علوم انسانی و تخصص در علوم انسانی در نظر گرفته بشود، که برای عموم و برای جوان‌های ما جذاب باشد، هم مسئولان ما باید به اهمیت علوم انسانی توجه کنند. »
- به تعبیر ایشان: «علوم انسانی برای جامعه، جهت دهنده است؛ فکرساز است؛ حرکت یک جامعه، مسیر یک جامعه، مقصد یک جامعه را مشخص می‌کند. این، خیلی مهم است. بنابراین باید مسئولان هم اهمیت علوم انسانی را بفهمند. وقتی این معرفت و باور به وجود آمد، کار، آسان خواهد شد.»
- ایشان در عین حال بر ضرورت پرهیز از تقلید و ترجمه غیر انتقادی آثار مربوط به فرهنگ غربی و ضرورت تدوین علوم انسانی بومی تاکید دارند.
- نتیجه ای که می توان از فرمایشات مقام معظم رهبری در باب علم و علوم انسانی گرفت، این است که ایشان علی رغم توجه شدید به علم، تحقیق و پژوهش، و همچنین توجه خاص به علوم انسانی، بر این باور است که می بایست همزمان با گسترش علوم انسانی و جذب دانشجو در این حوزه، حتماً لوازم و راهکارهای آن هم مهیا باشد؛ به همین دلیل، ایشان تأکید می کند که ما صرفاً نباید کپی برداری از افکار دیگران کنیم و یا دلخوش به ترجمه های حرف های دیگران باشیم، بلکه می بایست با استفاده از علوم دیگر ملل، آنها را بومی و حتی الامکان اسلامی سازیم؛ چرا که مبانی انسان شناختی، هستی شناختی و باورها و اعتقادات آنها با ما بسیار متفاوت است. همچنین می بایست با توجه به رشد جذب دانشجو در این حوزه، حتماً اساتیدی که صرفاً مقلد نباشند و قدرت تحلیل و بومی سازی و اسلامی سازی علوم را دارند، نیز داشته باشیم تا بتوانند جوابگوی خیل مشتاقان حوزه علوم انسانی باشد. و این تنها با نگاه امیدوارانه به آینده و باور به توانستن است که حاصل می شود.


4- مهمترین زمینه ها و قابلیتهای بالقوه علوم انسانی در ایران:

نقاط قوت رشته های علوم انسانی از دیدگاه صاحب نظران شامل موارد زیر می‌شود:
- رشته های علوم انسانی بر خلاف رشته های علوم مهندسی، می توانند از معارف و مفاهیم مطرح شده در اسلام کمک بسیاری دریافت نمایند.
- علوم انسانی قدرت و توانایی حل مشکلات انسانی و رفتاری و راه حل بسیاری از مشکلات جوامع را دارا هستند.
- حوزه علمیه و نیروی بالقوه علمی آن می تواند به تولید مقالات و محصولات علمی در حوزة علوم انسانی کمک زیادی نماید.
- برخورداری از مزیت نسبی جهت پیشرفت و توسعه علوم انسانی در کشور به دلیل وجود میراث غنی تاریخی و فرهنگی.
- برخورداری از مزیت نسبی جهت پیشرفت و توسعه علوم انسانی به دلیل در دسترس بودن معارف و مفاهیم اسلامی و ارتباط وثیق آن با علوم انسانی.
- توجه و تأکید عالی ترین مقام کشور، مقام معظم رهبری ،به ساماندهی وضع علوم انسانی در کشور.


5- علل ضعف علوم انسانی در ایران:
علل ضعف علوم انسانی در ایران از یکسو شامل تمامی علل ضعف مشترک در میان تمامی علوم در ایران می شود و از سوی دیگر دارای علل و عوامل ضعف اختصاصی خود نیز هست که از آن میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) جوان بودن رشته علوم انسانی در کشور: بسیاری از مباحثی که در دانشگاه ها تحت عنوان علوم انسانی تدریس می شوند به سبب جوان بودن این رشته انتزاعی و غیر کاربردی و صرف ترجمه و تقلید و اقتباس از تئوری های ارائه شده توسط متفکران و نویسندگان غربی است آن هم ترجمه و تقلید مطالب و نظریه های کهنه و متعلق به دهه های پیش.
ب) عدم احساس نیاز جدی به پژوهش های علوم انسانی: مسائل و چالش های فراوانی بالقوه و بالفعل، کشف شده یا مفعول، امکان وقوع دارند که نه تنها مدیران اجرایی از آنها اطلاع ندارند، بلکه اصلاً خلأ و نبود راه حل ها را در آن حوزه درک نمی کنند. لذا همیشه اصل مسئله مغفول می ماند.
ج) عدم باور جدی مسئولین و مدیران به اهمیت علوم انسانی در غلبه بر عقب ماندگی و تسریع در پیشرفت کشور: این باور و طرز تلقی از علوم انسانی نه تنها در توده های مردم رسوخ یافته بلکه اصحاب قدرت، حاکمان و دولتمران نیز در ذهن خودشان به این مسئله قائل نیستند که علوم انسانی بنیاد و اصل است و اهمیت حیاتی دارد. آن چارچوب لازم برای اینکه پیشرفت های سخت افزاری ما جهت درستی داشته باشد و ما را سریع تر به نتیجه برساند را علوم انسانی فراهم می کند.
د) بی توجهی و نگرش سطحی و دست دوم به علوم انسانی: بدین معنا که بدون وجود تقاضا و حمایت مادی و معنوی کامل نمی توان انتظار رشد این علوم را داشت. واقعیت این است که این دسته از علوم عملاً از جایگاه شایسته خود در جامعه برخوردار نیستند و تاکنون نتوانسته اند لزوم حمایت از خود را توجیه نمایند.
هـ) کاربردی نبودن علوم انسانی در ایران: کاربردی نبودن برخی از آموزش های رشته های علوم انسانی، عدم تطابق تحقیقات با نیازهای واقعی جامعه و عدم امکان دستیابی به شغل و درآمد مناسب برای فارغ التحصیلان برخی رشته های علوم انسانی، یکی از مهمترین نقاط ضعفی است که باید برای کاهش و ترمیم آن طراحی و برنامه ریزی خاصی صورت گیرد، تا بتوان انگیزة لازم را در دانشجویان و استادان این رشته ها ایجاد نمود.

6- راهکارهای ارتقاء علوم انسانی در کشور:
امروزه حوزه علوم انسانی، علیرغم پیشرفت ها و دستاوردهای بی وقفه در علوم هسته ای، شبیه سازی و سلول های بنیادی، صنایع نظامی و علوم پزشکی، در کشور ما از جایگاه شایسته ای برخوردار نیست و ضرورت دارد که هر چه زودتر گام های عملی در جهت تقویت و اعاده اعتبار این حوزه برداشته شود. راهکارهای زیر را می توان از نخستین گامها برای ارتقاء علوم انسانی در کشور برشمرد:
الف) درک جایگاه علوم انسانی در توسعه: آگاهی و درک درست و به موقع اقتصائات زمانه مهمترین عامل برای برنامه ریزی توسعه است. اینکار نیز تنها در حیطه علوم انسانی است.
- در صورتی که علوم انسانی شان حقیقی خود رادر جامعه و در سامان نهادی کشور داشته باشد، می تواند نقش تعیین کننده خود را در دستیابی به توسعه پایدار نشان دهد.
- در صورتی که الزامات معرفتی علوم انسانی، بخصوص آنجا که با عمل در عرصه زندگی فردی و جمعی مرتبط می شود، رعایت شود، مرجع پاسخگوئی به مسائل بسیاری از جامعه خواهد بود.
ب) تصحیح عوامل فرهنگی: کم توجهی به تولید علم ونظریه پردازی، تقلید، افراط در پیشینه گرایی و نیز بی اعتنایی به محققان جوان، از مهمترین موانع فرهنگی توسعه بوده و بسط آزاداندیشی و ایجاد فرصت های مناسب و روشمند برای نقد و مناظره، در ایجاد انگیزه و نشاط علمی و زمینه سازی برای توسعه پایدار، موثر خواهد بود.
- عادت مسئولین و مدیران به تصمیم گیری بدون مطالعه و عدم توجه به نظریات نخبگان علوم انسانی و همچنین مهندس زدگی کشور از جمله سایر موارد مهم فرهنگی هستند که بهره گیری از علوم انسانی در توسعه را تحت تاثیر خود قرار می دهند.
ج) تأکید بر عنصر برنامه ریزی: نقش برنامه ریزی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در توسعه پایدار بسیار مهم است.
- امروزه در عرصه برنامه ریزی ها و تصمیم های کلان و خرد کشور، چه در مرحله هدف گذاری ها و برنامه ریزی ها و چه در مرحله مطالعاتی، به دلیل احساس بی نیازی کاذب، بسیاری از جهت گیری ها و اقدامات عملی، بدون اتکا به مطالعات بنیادین پیشین و براساس برداشت های محدود و غلباً سطحی مسئولین صورت می گیرند، در حالی که بسیاری از این مطالعات باید در حیطه علوم انسانی صورت گیرد.
د) ایجاد فرهنگ پژوهش: در حوزه علوم انسانی فرهنگ پژوهش و روحیه علاقه به تحقیق و عشق به نوآوری و خلاقیت و ابتکار و تولید فکر و نظریه پردازی باید در ذهن دانشجویان و دانش پژوهان ایجاد شود. حضرت آیت الله خامنه ای با بیان احتیاج به نظریه سازی در علوم انسانی می گویند: «بسیاری از حوادث دنیا حتی در زمینه ای اقتصادی و سیاسی و غیره محکوم نظرات صاحب نظران در علوم انسانی است. درجامعه شناسی، در روان شناسی، فلسفه، آنها هستند که شاخص ها را مشخص می کنند. در این زمینه ها ما باید نظریه پردازی های خودمان را داشته باشیم و باید کار کنیم. دانشجویان باید تلاش کنند. دانشجو و محیط دانشگاه باید نگاه کلان به هدف های انقلاب داشته باشد.»
هـ) نگاه ویژه به گزینش دانشجو: واقعیت این است که در دهه های اخیر درصد قابل ملاحظه ای از پذیرفته شدگان گرایش های علوم انسانی از کسانی هستند که میل باطنی آنها تحصیل در رشته های مهندسی- فنی و پزشکی بوده است، اما به جهت پذیرفته نشدن در آن رشته ها، به ناچار به حوزه علوم انسانی روی آورده اند.
- یکی از علل عدم استقبال شایسته داوطلبان ورود به دانشگاها از رشته های علوم انسانی، به آینده آن مربوط است که در مقایسه با دیگر حوزه های علوم چندان روشن و جذاب نیست. به نظر می رسد در نظر گرفتن مجموعه ای از مشوق های مناسب در این مقطع خاص، برای هدایت استعدادهای واقعاً درخشان به تحصیل در رشته های گوناگون علوم انسانی همراه با ایجاد امکانات تسهیلی از قبیل دسترسی آسان به ابزار مدرن کمک آموزشی و امکانات رفاهی کار ساز شود، دولت می تواند با برنامه ریزی صحیح و کارشناسانه، طی چند دهه، از استعدادهای برتر، محققانی چیره دست در علوم انسانی بسازد.
و) به روز کردن آموزش در رشته های علوم انسانی: اگر بگوییم بسیاری از مطالب و مباحث کتب علوم انسانی که در دانشگاه ها تدریس می گردد، مربوط به اولین دهه های قرن حاضر هجری (یعنی زمان تاسیس دانشگاه به سبک غربی در ایران) می شود، چندان به بیراهه نرفته ایم.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از خبرگزاری خبر آنلاین، 2شهریور تاریخ انتشار: 1382 ، کدخبر: 304329 ، www.khabaronline.ir      


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین