پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
سه‌شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 16
کد خبر: ۱۳۶۶۱۷
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۹۷ - ۱۶:۳۸
در منظومه دانش، علوم انسانی بدلیل تعیین کنندگی جهت گیری کلی دولت ها و حکومت ها در عرصه های مختلف، از اهمیت زیادی برخوردار می باشند. از این رو ورود جدی به تحول در علوم انسانی ، کاربردی و بومی سازی آنها، از الزامات اقدامات حوزه و دانشگاه و سایر مراکز تولید اندیشه ،محسوب شده و خوشبختانه در سال های اخیر با تأکیدات مقام معظم رهبری و پی گیری های ایشان، حرکت های روبه رشدی را در این زمینه شاهد بوده ایم. یکی از راهکارهای تحقق این مهم، برپایی کرسی های آزاد اندیشی،حول نقشه راهی کلانگر و جامع است.

شعار سال : بحث هایی که ساخته و پرداخته مؤسسات حوزوی است نباید منحصر به حوزه علمیه باشد و باید به دانشگاه های کشور ارائه شده و کم کم جایگزین مطالبی شود که رهاورد غرب است. در منظومه دانش، علوم انسانی از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که جهت گیری کلی دولت ها و حکومت ها را در عرصه های مهمی چون اقتصاد، سیاست، امنیت و اجتماع تعیین می کند. از این رو جا دارد که مسئولین، پژوهشگران و اندیشمندان کشور به طور جدی در این عرصه وارد شده و نظریات متناسب با شرایط بومی کشور را تولید کنند.خوشبختانه در سال های اخیر با تأکیدات مقام معظم رهبری نسبت به ضرورت تحول در علوم انسانی و پی گیری های ایشان، حرکت های روبه رشدی را در این زمینه شاهد بوده ایم؛ هرچند تا رسیدن به نقطه مطلوب فرسنگ ها فاصله داریم. در راستای پیگیری منویات ایشان در رابطه با تحول در علوم انسانی، گفت وگویی را با حجت الاسلام دکتر سید صدر الدین شریعتی، رییس قبلی دانشگاه علامه طباطبایی ترتیب دادیم که در ادامه مشروح این گفت و گو را می خوانید:

چرا تأکید بر تحول در علوم انسانی از سایر علوم بیشتر است؟

همانطور که انسان بر سایر موجودات اولویت دارد و جایگاه ویژه ای در نظام آفرینش دارد و همچنین کل جهان با همه تکنیک هایش در خدمت انسان است تا انسان بتواند یک شخصیت بزرگ و ارزشمند باشد، به همان نسبت علومی که در راستای وجود چنین شخصیتی است از اعتبار ویژه ای برخوردار است.مکتب های دنیا هر کدام از یک منظری به انسان نگاه می کنند، مکتب ماتریالیستی، تکثرگرا و اومانیستی و لیبرال هر کدام یک دیدگاهی نسبت به انسان دارند و در رابطه با هستی، آفرینش و از ابتدا تا انتهای زندگی انسان نظریات خاصی را ارائه می دهند.دین مبین اسلام نیز در این راستا نگرش ویژه ای پیرامون هویت، شخصیت، جایگاه و هدف از آفرینش انسان و همچنین به خدمت در آوردن تمام هستی برای انسان و رسیدن او به جایگاه اصلی خود دارد.

علوم انسانی از هر پایگاهی که برخواسته، متأثر از نوع نگرش و نگاهی است که در آن پایگاه و جامعه نسبت به انسان هست. علوم انسانی موجود در دنیا خواستگاهش غربی است و نگاه غرب به انسان، نوعی انسان گراست نه حق گرا، اما ما در نظام دینی خودمان برعکس غرب، حق گرا هستیم نه انسان گرا، و براساس حق است که جایگاه و شخصیت انسان را سامان می دهیم در حالی که آنها انسان گرا هستند و به قول معروف می گویند: « هر چه آن خسرو کند، شیرین بود ».


در دین مبین اسلام، ما قائل هستیم که خداوند یک محدوده و یک مجموعه حرکت برای انسان در نظر گرفته که در آن محدوده و مجموعه باید حرکت کند و مسیر کمال خود را طی کند و اگر از آن محدوده ها فراتر حرکت کند به خود و کل هستی ظلم کرده که مصداق آن در آیه یکم سوره طلاق است « و من یتعد حدود الله فقط ظلم نفسه »، ما چار چوب حدود الله داریم و بر اساس آن حرکت می کنیم. زندگی ما محکوم به حکم الهی است که اگر انسان از آن فراتر و یا کمتر رود بی شک دچار آفت هایی می شود که این آفت ها مایه سقوط انسان است.اگر خوب توجه کنیم در آیه های 44 ، 45 و 47 سوره مائده آمده است: « و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الکافرون »، « و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الظالمون » و « و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الفاسقون » این آیه ها دلالت بر این دارد که خروج از ما أنزل الله سه ویژگی را برای جامعه می آورد کفر، ظلم و فسق و این مایه نکبت و نابودی بشر است.

همانطور که می بینیم امروزه انسان در این سه وادی سرگردان است، حق پوشی ها و انکار حقایق، ستم گری و برده کشی و غرق در آلودگی ها و مفاسد، لذا با توجه به این که خواستگاه علوم انسانی در غرب یک نگرش غیر الهی و غیر مبنایی است، ضرورت دارد علوم انسانی در کشورهای اسلامی با مبانی الهی و اسلامی ساماندهی شود، لازمه این مطلب، تغییر جدی در این علوم است تا مفهوم زندگی، مفهوم مشارکت، تعاون، سیاست، هدف گذاری، حاکمیت و نظام الهی مشخص شود و بر مبنای اصولی قرار گیرد که خدواند سبحان آنها را تدوین کرده است.


تا به حال چه حرکت هایی برای تحول در علوم انسانی در کشور انجام شده است؟


خوشبختانه دو سالی است که گفتمان تحول در علوم انسانی به ویژه در میان مراکز علمی، یک گفتمان عمومی و تبدیل به حرف روز شده و همه به فکر کنکاش، پژوهش، بررسی و جستجو پیرامون چگونگی اجرای آن هستند.حرکت نخست در این مقوله، ساماندهی و سازماندهی گروه هایی است که این امر را از قوه به فعل تبدیل می کنند و تحقق می بخشند که بازهم الحمدالله این امر نیز شروع شده و شورایی زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شده است که کار آنان تحول و بازنگری در حوزه های مختلف علوم انسانی می باشد، در کنار آن شورا، وزارت علوم که متولی کلیه علوم دانشگاهی است این امر را جزء وظایف ذاتی و استراتژیکی خود می داند.گروه های بسیار گسترده ای برای این امر تخصیص داده شد که هر کدام در یک بخشی از علوم انسانی کار می کنند، خوشبختانه دانشگاه علامه طباطبایی نیز جزء این گروه ها است و این چند ماه، بررسی بخش های علوم اجتماعی، سیاسی، حقوق، اقتصاد، تعلیم و تربیت و روانشناسی به این دانشگاه واگذار شده است.

ایجاد تحول در علوم انسانی بر مبنای چهار ویژگی روز آمدی، غنی سازی، بومی سازی و در عین حال ارزش مداری تشکیل می شود، روز آمدی به این معنا است که ببینیم این علوم متعلق به چند سال پیش است و قابل تدریس هستند یا خیر، غنی سازی به معنای این است که آیا تا به حال درباره این علوم نظرات جدیدی مطرح است یا نه، بومی سازی هم یعنی این علوم در جامعه ما چه کاربردی دارد و ارزش مداری بدین معنا است که آیا این علوم با دین مبین اسلام سازگاری دارد یا خیر.مراحل تحول در این علوم به این صورت است که آمده ایم گروهای متخصص در هر گرایش از علوم انسانی را مشخص کرده، گروه های مادر و ستاد برنامه ریز کلان و یگ گروه جزء نگر و ریزنگر در مسائل را شکل دادیم. نخستین گام آنان، بررسی کلیه متون گرایش های علوم انسانی از لحاظ کاربری، قدمت و مطابقت با علم روز است.

به نظر حضرتعالی حوزه های علمیه چه نقشی می توانند در تحول علوم انسانی ایفا کنند؟

مشکل اساسی در نگرش علوم انسانی، محدود بودن صاحب نظران در علوم انسانی است یعنی کسانی که آگاهی به مسایل دینی داشته و بتوانند پاسخ گوی مسایل جدید باشند، کم هستند. اما خوشبختانه چند سالی است که رگه های تخصصی علوم روز در حوزه های علمیه بوجود آمده و امروزه حوزه علمیه فقط به بخش فقه و اصول که کیان و کلیات حوزه علمیه است نمی پردازد و علومی همانند سیاست، تفسیر و غیره به بحث های تخصصی حوزه علمیه تبدیل شده اند.

راه اندازی مؤسساتی همچون جامعة المصطفی(ص)، دانشگاه باقر العلوم(ع)، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) و همچنین مراکز تخصصی که به تبع این مراکز علمی بوجود می آید گام دیگری است که حوزه علمیه آن را آغاز کرده که بی شک می تواند به الگوی مناسبی برای دانشگاه های کشور تبدیل شود. بحث هایی که ساخته و پرداخته این مؤسسات حوزوی است نباید منحصر به حوزه علمیه باشد و باید به دانشگاه های کشور ارائه شود و کم کم جایگزین مطالبی باشد که رهاوردغرب است.

باید ارتباط بین صاحب نظران گرایش های علوم انسانی با شخصیت های علمی و دینی تقویت شود، چرا که اعتقاد من این است که صاحب نظران علوم، اسلام را نمی شناسند و همچنین صاحب نظران دینی نیز علوم انسانی را نمی شناسند و لازمه نگرش و تحول در علوم انسانی بر مبنای معارف اسلامی تبادل افکار و اندیشه ها، بررسی، گفتگو و کنکاش این موضوعات است که نتیجه آن به نفع جامعه خواهد شد.

 آنچه روشن است این است که تا رسیدن به تحول کامل در علوم انسانی و اصلاح این علوم پایه بر اساس تعالیم دینی فاصله داریم و این به معنی است که نیازمند صرف زمان هستیم،به نظر حضرتعالی در این فاصله زمانی چه باید کرد؟

تقویت سیستم فرهنگی و سیستم نظارت، وارد کردن اساتید متدین و حزب الهی، محدود کردن میدانی که در اختیار برخی از اساتیدی که تفکر غربی را ترویج می کنند و اجرای کرسی های آزاد اندیشی جهت بیان هدف اصلی و اساسی نگرش در علوم انسانی را می توان جزء کارهای که تا رسیدن کامل به تحول در علوم انسانی انجام داد.

گفت « سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل، بیرون نمی توان کرد الان به روزگاران » فرهیختگان، فرهنگیان، حوزویان و دانشجویان عزیز بدانند که این کار را همانطور که مقام معظم رهبری گفته اند، نمی توان با عجله انجام داد و باید کم کم به دانشگاه های کشور سرازیر شود.


با توجه به این که برخی از اساتید، مخالف تحول در علوم انسانی بر مبنای تعالیم اسلامی هستند و علوم مبتنی بر تفکرات غرب را برای خود حجت می دانند، به نظرحضرتعالی برای حل این معضل چه باید کرد؟

وقتی که حرکت تحول در علوم انسانی شروع شد، در این حرکت یا عده ای با این حرکت همراهی می کنند و یا این که از کاروان بزرگ اسلامی باز می مانند، وظیفه ما در قبال آنها روشن گری و بصیرت افزایی است، اما اگر خودشان نخواستند، به یقین بدانند که این کاروان به جلو می رود و آنها در آخر خواهند ماند. یا مجبورند خودشان را با این سیستم منطبق کرده خود را اصلاح کنند و یا از این قافله باز می مانند. بی تردید ما خواهان حذف انسانی نیستیم و تا بتوانیم هدایت گری و روشن سازی می کنیم.

در حرکت آغازین انقلاب اسلامی، یک کاروان بزرگی از مردم با رهبری امام خمینی(ره) به حرکت درآمد وقتی که حرکت کردند هم پیروز شدند و هم متحول شدند. در این حرکت نیز کسانی بودند که به علت لجبازی و یا ارتباط با دشمنان این انقلاب در مقابل این کاروان ایستادند اما وقتی که در مقابل این کاروان ایستاده اند عاقبت آنها عقب ماندگی و انزوا شد.

نقش کرسی های آزاد اندیشی در تبیین واقعیت و ماهیت تحول در علوم انسانی را چطور می بینید؟


سؤال خوبی است، اینجا وظیفه ما سنگین می شود ما باید نشست هایی برای این آقایان بگذاریم. این که مقام معظم رهبری تأکید بر برگزاری کرسی های آزاد اندیشی دارند، به خاطر این مسئله است، ما باید فضای گفتگو را فراهم کنیم و عالمان و دانایان مباحث اسلامی مطالب خود را مطرح کنند تا دیگرانی که در این مسیر نیستند به مبانی اسلامی آشنا شوند. اما اگر خدای ناخواسته آنها لجاجت و عناد بورزند و بخواهند با سیستم حاکمیت الهی مقابله کنند، امری طبیعی است که خود به خود دور می افتند، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، اما تکلیف اول ما این است که بنشینیم، گفتگو، بحث و بررسی بکنیم، تبیین و روشن گری کنیم. آنان هم آزادنه حرف خود را بزنند و انسان های صالح و عادل بنشینند و داروی کنند و نقطه نظرات هر دو را بررسی کنند و حق را به حقدار برسانند.


اما برخی ها به قول قرآن کریم « ء أنذرتهم أم لم تنذرهم فهم لا یؤمنون »، به هیچ وجه تأثیر پذیر نیستند. البته اگر آن ها هم اگر اخلال نکنند، جاسوس نشوند، تخریب نکنند بازهم قابل تحمل هستند اما اگر خدای ناخواسته خواهان ایستادگی در برابر روند حاکمیت خداوند باشند، قطعاً جامعه و این کاروان وظایفی دارد و به وظایف خود عمل خواهد کرد.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه تحلیلی خبری 598، کدخبر: 069 ، تاریخ انتشار:3 ، تیر 97، www.598.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین