شعار سال: به نظر میرسد پارادایم نظری حاکم بر جنبشهای دانشجویی در قرن ١٢ بر مبنای چارچوب جنبشهای جدید اجتماعی قابل بررسی و تأمل باشد. کسانی که مرگ جنبشهای دانشجویی در ایران را مطرح میکنند، تلقی اشتباهی از جنبش دارند؛ چراکه جنبش، حرکتی زنده و پویاست که فقط در حال تغییر شکل در وضعیت حرکتى خود است. بر همین اساس ضروری است برای تحلیل دامنه تأثیرگذاری و نقشآفرینی این جنبش به تحلیل آن پرداخت. اگر جنبش اجتماعی را هرگونه کوشش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک، یا تأمین هدف اصلی از طریق عمل جمعی خارج از حوزه نهادهای رسمی بدانیم،جنبش دانشجویی به عنوان عمل جمعی دانشجویان، زیرمجموعه جنبشهای اجتماعی محسوب میشود.
طبقهبندی جنبشهای اجتماعی براساس هدفی که دنبال میکنند، آنها را به چهار دسته تقسیم میکند:
١- «جنبش دگرگونساز» که توأم با خشونت است و اهداف انقلابی را دنبال میکند.
٢- «جنبش اصلاحات» که به دنبال تغییر برخی جنبههای نظم اجتماعی است.
٣- «جنبش رستگاریبخش» که رشد معنوی افراد را دنبال میکند و بیشتر در جنبشهای مذهبی نمود دارد.
٤- «جنبش تغییردهنده» که تغییر در رسمها، عادتها و هنجارهای افراد را دنبال میکند.
به نظر میرسد جنبش دانشجویی ایران در حال تغییر گفتمان خود از جهتگیریهای سیاسی سخت (جنبش دگرگونساز) و اصلاحاتی (جنبش اصلاحات) به سمت توجه به رویکردهای فرهنگی و اجتماعی (جنبش تغییردهنده) است. این معناسازی با بهتصویرکشیدن بیعدالتیها و تعریف راههای تغییر وضع موجود همراه است و میکوشد مقامات حکومتی و نظارهکنندگان را به درستی اقدامات و اندیشههایشان هدایت کند. این گفتمانی که در حال شکلگیری است، به نظر میرسد به تناسب ویژگی جامعه معاصر ایران، علاوهبر آنکه به دنبال همگرایی و کنترل انگیزههای عمل انسان است، بهگونهای فزاینده در ایجاد مراکز عمل مستقل فردی نیز، سرمایهگذاری میکند. مخالفت با دخالت بیش از اندازه دولت در زندگی اجتماعی جدید و احیای هویت فردی و حق زندگی خصوصی و عاطفی فردی ازجمله تلاشهای این جنبش است که با بهرهمندی از شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی جدید در حال شكلگيرى است. امروزه نقش فناوریهای نوین ارتباطاتی، بهویژه اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی، برای جهانیکردن خواستهها و مطالبات این جنبش و همچنین شکلدهی و هدایت افکار عمومی و بسیج اعتراضها بسیار تأثیرگذار است.
جوانان در بعد فرهنگی و اجتماعی در حال متمایزکردن خود از رفتارها و رویههای نسلهای پیشین خود هستند.
مرجعیت آنها در حوزه افکار عمومی به رسانههای غیررسمی و فضای مجازی انتقال پیدا کرده است و در حال ترسیم جهانی تازه برای خود هستند که در حوزههایی مثل ازدواج، ارتباط با جنس مخالف، نگرشهای فرهنگی و سنتی و نیز نگرش آنها به ارزشهای سیاسی با جهانبینی دستگاههای رسمی دولتی دارای تمایز است.از آنجا که جمعیت اصلی دانشگاهها را جوانان تشکیل میدهند، این گفتمان «تمایزیافتگی» در دانشگاه هم آثاری را بر جنبش دانشجویی گذاشته و حالوهوای آن را دستخوش تغییراتی کرده است. این تحولات شاید از سوی نسلهای قبلی این جنبش به عنوان کنشگری و فعالیت سیاسی مورد قبول واقع نشود، اما از جانب این جوانان در حال اتفاقافتادن است. این تغییر فضای گفتمانی، رویکردی فرهنگی و اجتماعى است که در تمایزیافتگی حوزههای مختلف زندگی پدیدار شده است. فراموش نکنیم تجربه تاریخی نشان داده است جنبش دانشجویی مولد فرهنگ جدید سیاسی خواهد بود و به نظر میرسد این گفتمانِ فرهنگی جدید، بهتدریج فرهنگ سیاسی جدیدی را نیز رقم خواهد زد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 21 آذر 97، شماره: 3314