شعار سال: اگر محمدباقر قالیباف بعد از ناکامی در
انتخابات 92 ایده «نواصولگرایی» را مطرح کرد و یاران احمدینژاد مدتهاست بر طبل
پایان سیاستورزی دو جریان اصلی سیاسی کشور و آغاز «راه سوم» به هدایت محمود احمدینژاد
سخن میگویند، حالا در تازهترین اظهارنظر، اسدالله بادامچیان، عضو شورای مرکزی
حزب مؤتلفه، نیز در توییتی با اشاره به گذشت 40 سال از انقلاب نوشته است: «در آغاز
دهه پنجم، جناحبندیها شکل دیگری میگیرد. اصولگرایی
با تعریف فعلی فاقد انسجامبخشی و امیدآوری برای مردم است. اصلاحطلبی
هم که به ناامیدیها انجامیده است. پس طرحی نو باید». این در حالی است که نبی
حبیبی، دبیرکل مؤتلفه، همان زمان که قالیباف بحث «نواصولگرایی» را طرح کرد، گفته
بود: «باصراحت میگویم بنیانهای اصولگرایی هیچگاه تغییر پیدا نمیکنند و قالیباف
خود باید درباره نواصولگرایی پاسخ دهد». او گفته بود: نواصولگرایی در مبانی را
کاملا رد میکنم. مشابه توییت بادامچیان
در میان جریان احمدینژادیها زیاد به چشم میخورد. محمدرضا داوری، مشاور رسانهای
رئیس سابق دولت، در این زمینه سرآمد است. نمونهای از توییتهای او شامل این است:
«بهزاد نبوی، سیاستمداری کهنهکار است؛ پیشنهاد او برای ائتلاف اصلاحطلبان با
علی لاریجانی، مهمترین نشانه از آخرین تلاش فرادستان برای استمرار تسلطشان بر
منابع کشور و سیادتشان بر فرودستان، در عصر پایان دوقطبی کاذب اصلاحطلب-
اصولگراست». مشخص نیست این نفی اصولگرایی موجود که بهتازگی اصولگرایان به آن علاقهمند
شده و از آن سخن میگویند، دقیقا نفی چیست و آن جریان سوم یا وضعیت آرمانی که میگویند،
چطور و کجا ترسیم شده است؛ آنهم درحالیکه هیچکدام، دیگری را قبول ندارند.
محمدصالح مفتاح، عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی، درباره
مانیفست «نواصولگرایی» گفته بود: «در متن اولیه این مانیفست که در کمیته سیاسی
تدوین شده است، نسبت جریان اصولگرایی با عدالت، نهادهای حاکمیتی، سبک زندگی جدید
مردم بهویژه طبقه متوسط شهری، جوانان و پیشکسوتان و همچنین لزوم مردمیکردن امور
اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، طرح شده است. به نظر ما، موضوع «نواصولگرایی» مسئلهای
نیست که صرفا به یک گروه سیاسی وابسته باشد. نواصولگرایی در حقیقت پاسخ به سؤالاتی
است که باید در آسیبشناسی جریان اصولگرایی از خود بپرسیم». او برخلاف جریان
انشعابی احمدینژاد که بر راه سوم تأکید میکند، با بیان اینکه به دلایل مختلف تاریخی،
«جریان سوم» هیچگاه در ایران شکل نخواهد گرفت، گفته بود: «ما نمیخواهیم جریان
سوم باشیم، بلکه میخواهیم بر مبنای اصولگرایی، بنای جدیدی ایجاد کنیم. ما همچنین
سعی کردهایم در تهیه و تدوین این مانیفست، نظر افراد مختلفی را اخذ کنیم». مفتاح
با اشاره به مردمیکردن اقتصاد بهعنوان یکی از مباحث مطرحشده در این مانیفست
گفت: باید دست افراد زالوصفتی را که به اقتصاد کشور چنگ میزنند، کوتاه کنیم. به
قول آقای قالیباف، بسیاری از چهاردرصدیها باید دست از منافع مردم بردارند.»
چندی قبل نیز مطرح شد که جبهه مردمی نیروهای انقلاب قرار است
«نواصولگرایی» را بررسی کند؛ اما هیچوقت هیچ
خروجیای از جلسه بررسی آن منتشر نشد؛ یعنی مشخص نشد اصلا نواصولگرایی هیچوقت در
دستور کار جمنا بوده یا نه. جبهه مردمی نیروهای انقلاب یا همان جمنا، تشکلی بود که
در انتخابات 96 قالیباف را کنار گذاشت و ابراهیم رئیسی را بهجای او نشاند و وارد
رقابتهای انتخاباتی کرد. قالیباف از همان زمان از اصولگرایان دلخور شد و در نامهای
به جوانان اصولگرا نوشت: «به این باور رسیدم که تغییر اساسی در نحوه کنش جریان
اصولگرایی، یکی از مطالبات اصلی امروز شما جوانان مؤمن و دلسوز انقلاب و کشور است.
امروز دیگر روشن است که اصولگرایی باید با حفظ مبانی و ارزشهای انقلابی جمهوری
اسلامی، در نگرش و شیوه سیاستورزی خود متحول شود و با گفتمان و چهرههایی نو،
حرکت در راستای «نواصولگرایی» را هرچه زودتر آغاز کند. شما امیدوارانه، فعالانه و
آتشبهاختیار وارد صحنه شده، منتظر اقدامات از بالا به پایین در جریان اصولگرایی
نباشید؛ زیرا تحلیل رفتارهای پس از انتخابات برخی دوستان نشان میدهد تصمیمگیری
در این مورد در رأس جریان همچنان دچار اختلال است.»
به نظر میرسد یک سال مانده به انتخابات، اصولگرایان دچار سرگیجه شدهاند؛
از یک سو باید به جمعوجورکردن خود برای ارائه فهرست و مجابکردن یکدیگر برای سهمبندی
فکر کنند و از سویی دیگر میخواهند اصول خود را بازبینی کنند و تازه بر سر آن به
وفاق هم برسند؛ اتفاقی که به نظر ناممکن میرسد. روزنامه
کیهان در یادداشت روز گذشته خود نوشته بود: «یک سال مانده به انتخابات، یک دغدغه
مهم وجود دارد و آن اینکه فراتر از بهروزرسانی تشکیلات، تشکلهای وفادار به
انقلاب (جمنا، جبهه پایداری، حزب مؤتلفه، جمعیت رهپویان، حزب پیشرفت و عدالت و...)
در این ماهها و سال پرتلاطم کجای افکار عمومی بودهاند و چقدر به میدان آمده و
موضع تبیینی دقیق و صریح گرفتهاند تا در انتخابات سال بعد، بخش مهمی از مسیر را
طی کرده باشند؟... وقتی به فصل
انتخابات برسیم و بخواهیم فهرست انتخاباتی تدارک کنیم، آیا فقط میخواهیم قدرت و
مناصب را در اختیار بگیریم تا اغیار نباشند، یا برای تأمین کرامتآمیز معاش و معاد
مردم و پیشرفت معطوف به رشد فضایل اخلاقی و احکام اسلامی، نقشه و راهبرد و برنامه
داریم؟ این پرسش مهمی است و سزاوار است جریان برای آن برنامهریزی کند؛ در غیر این
صورت، عدم ورود یا ورود در انتخابات، توفیر چندانی نمیکند... انتخابات با پیروزی
نامزدها تمام نمیشود و مطالبه آرمانها آنقدر دقیق و قدرتمند میشود که منتخبان نتوانند
از پاسخگویی طفره بروند یا به مردم دهنکجی کنند. سیاستورزی انقلابی، بهجای
اینکه مقطعی، راکد، پرهزینه، کمبازده و اعتبارسوز باشد، باید حالت مداوم، جریانی،
مؤثر و معتبر پیدا کند. این مدل، نیازمند کارهای زیرساختی در ابعاد «تشکیلاتی،
شبکه رسانهای، حلقههای اندیشهورز و برنامهریز، کادرسازی، و نقادی دقیق» است.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 22 آذر 97، شماره: 3315