پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۸۷۵۸۸
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۲:۵۲
این روزها آمارهای متعددی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه زنان در رسانه‌ها منتشر می‌شود، با این حال طیف قابل توجهی از زنان وضعیت موجود خود را در حوز‌ه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مطلوب نمی‌دانند.

شعارسال: به شهادت تصاویر برجای مانده از انقلاب اسلامی سهم زنان از این رخداد تاریخی به رغم تمام محدودیت‌ها و نابرابری‌هایی که متحمل بودند با مردان انقلابی برابر بود. همراهی دوشادوشی که در دفاع مقدس تکرار شد و این انتظار را ایجاد کرد که با عبور از سال های بحران زنان جامعه به پاسخ خواست‌ها و مطالبات خود دست یابند. این روزها آمارهای متعددی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه زنان در رسانه‌ها منتشر می‌شود، با این حال طیف قابل توجهی از زنان وضعیت موجود خود را در حوز‌ه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مطلوب نمی‌دانند. با زهرا شجاعی، فعال حوزه زنان و رئیس مرکز امور مشارکت زنان در دولت اصلاحات پیرامون همین دستاوردها و مطالبات بازمانده گفت‌وگو کردیم.

سهم مسائل زنان در بروز و ظهور انقلاب و در آرمان‌های آن چه بود و به باور شما بعد از گذشت چهل سال آن آرمان‌ها و خواست‌ها تا چه حد تحقق پیدا کرده است؟

لازم می‌دانم در طلیعه کلام سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران را به شما و مخاطبان‌تان تبریک بگویم و از اینکه به رغم همه فراز و نشیب‌ها شاهد چهل سالگی انقلاب به‌عنوان دوره بلوغ و کمال نسبی آن هستیم خدا را شاکر باشم.

می‌دانیم که انقلاب پدیده‌ای است درونی که در شرایط ویژه رخ می‌دهد. وقتی میزان فشارها، خفقان و شکاف انتظارات و مطالبات به حداکثر می‌رسد و پاسخ مناسب از سوی نظام و رژیم حاکم دریافت نمی‌کند انقلاب بر اساس یک نظریه فکری و با داشتن یک رهبری رخ می‌دهد. بنابراین انقلاب امری فرمایشی و قابل پیش‌بینی نیست. همچنین از ویژگی‌های انقلاب این است که اکثریت مردم جامعه در آن حضور پیدا می‌کنند و اعتراض خودشان را نسبت به وضع موجود اعلام می‌کنند؛ بنابراین طبیعی است که در این فرآیند باید شاهد حضور و نقش آفرینی زنان جامعه نیز باشیم.

نقش آفرینی زنان در انقلاب اسلامی ایران بسیار اهمیت داشت و شاید گستردگی‌اش در مقایسه با سایر انقلاب‌هایی که پیشتر رخ داده بود بیشتر بود و بیشتر هم به چشم آمد، زیرا ما در جامعه دینی زندگی می‌کردیم و تصویری که از اسلام به دنیا عرضه می‌شد این بود که زن موجودی خانگی است که مسئولیت اداره خانه و تربیت فرزند را برعهده دارد و نقش اجتماعی و سیاسی برای او قائل نبودند. این پیش فرض سبب شد تصاویر زنان حاضر در راهپیمایی‌های انقلابی صفحه اول روزنامه‌های بین‌المللی آن زمان را به خود اختصاص دهد. به اذعان همه مردم و صاحبنظران و با تأکید رهبری انقلاب، زنان نقش اساسی و مؤثری را در پیروزی انقلاب اسلامی ایران ایفا کردند.

به رغم نگاه مثبتی که به حضور زنان در انقلاب بویژه از سوی بنیانگذار انقلاب وجود داشت چرا این نگاه تسری پیدا نکرد و ما به نقطه‌ای رسیدیم که در سال های بعد طیف قابل توجهی از زنان احساس کردند نادیده گرفته می‌شوند یا برای حضور اجتماعی و سیاسی‌شان با مانع مواجهند؟

همان‌طور که گفتید ما در انقلاب شاهد حضور گسترده زنان در قالب مشارکت توده‌ای بودیم اما وقتی وارد مرحله مشارکت گروه نخبگان یا تأسیس‌کنندگان نظام می‌شویم به یک باره با خلائی مواجه می‌شویم. یکی از دلایل این است که انقلاب رخ داده بود اما آن تفکر و نگاه مردسالارانه و قائل بودن به نقش‌های کلیشه‌ای برای زنان و باور نداشتن توانایی‌های آنان مانع بهره گرفتن از این سرمایه انسانی بود. البته که پدیده‌های اجتماعی علت‌های متعدد دارند و نمی‌شود به یک علت اکتفا کرد. یکی از علت‌های دیگر این بود که به‌دلیل شرایط اجتماعی و سیاسی در دوران پیش از انقلاب حوزه‌های تخصص و دانش آموختگی زنان محدود بود. یعنی بیشتر زنان در حوزه علوم انسانی یا علوم پزشکی فعالیت و تحصیلکرده بودند تا مثلاً در حوزه سیاست و مدیریت، یک گام عقب‌تر، اصولاً تحصیل دانشگاهی برای زنان چندان مطلوب تلقی نمی‌شد تا خوشبختانه یک جریان فکری مبتنی بر روشنفکری دینی به وجود آمد و خانواده‌ها و زنان را به ادامه تحصیل زنان و تلاش برای افزایش آگاهی‌ها و توانمندی‌های علمی تشویق کرد.

دلیل دیگری که باید مد نظر داشت فقدان یک مطالبه عمومی برای حضور پررنگ در ساختار سیاسی بود. عموم زنان صرف اینکه توانسته بودند در تغییر یک نظام دیکتاتوری ایفای نقش کنند راضی بودند. بعد از آن هم شرایط جنگ پیش آمد و آنها دفاع از کیان نظام و استقلال کشور را اولویت قرار دادند و زمان را مناسب طرح خواسته‌ها و مطالبات خودشان ندیدند. بلکه سعی کردند در پشت جبهه‌ها، از طریق ترغیب همسران و فرزندان‌شان به حضور در جبهه و حتی با حضور در صفوف مقدم جبهه در بیمارستان‌ها و در عرصه هنرآفرینی در ارتباط با مسأله جنگ سهیم باشند. اما بعد از گذشت یک دهه از پیروزی انقلاب به سمت نهاد‌سازی در حوزه زنان حرکت کردیم. البته این امر بتدریج و با سرعت خیلی ملایمی به سمت بهره‌مندی از سرمایه انسانی زنان هدایت شد. بنابراین یکی از ویژگی‌های دوران چهل ساله بعد از انقلاب ساختارآفرینی و نهادسازی در حوزه زنان است که نتیجه آن اگرچه به تغییرات سریع منتهی نشده اما در رشد و بهبود آمار بخوبی مشاهده می‌شود.

امروزه ما در حوزه اشتغال با تغییر الگوی مشارکت اقتصادی زنان مواجه هستیم. رشد پدیده کارآفرینی زنان، تعاونی‌های زنان در ایجاد مشاغل خانگی مانند توسعه مراکز بوم­گردی‌ها از مصادیق رشد مشارکت اقتصادی زنان است. چنانکه اکنون 74.2 درصد اشتغال زنان در بخش خصوصی است. طی چهل ساله عمر انقلاب درصد زنان با تحصیلات عالی در مشاغل از 3.3 درصد به 17.3 درصد رسیده و درصد زنان با تحصیلات عالی در کل مشاغل زنان از 5.2 درصد به 46.9 درصد رسیده است و این رقم‌ها بسیار قابل توجه و قابل اعتنا است. همچنین از جهت حضور و توسعه مشارکت اجتماعی زنان طی این سال‌ها شاهد رشد 49 برابری سازمان‌های غیردولتی زنان هستیم. افزایش نقش زنان در نهادهای مدنی نوعی جامعه‌پذیری و اجتماعی شدن زنان را نشان می‌دهد. این‌ها قدم‌ها و گام‌های مثبتی است که در این مورد برداشته شده است.

با این وجود به نظر می‌رسد ما در تغییر برخی تابوهای اجتماعی و عرفی به عنوان موانع تحقق برخی خواست‌های زنان که الزاماً با شرع و قانون نیز مغایرتی نداشته، چندان موفق نبوده‌ایم؟

اتفاقاً به طور نسبی اصلاح برخی انگاره‌های غلط و تابوشکنی در حوزه زنان از نکاتی است که در ارتباط با اثرات انقلاب اسلامی در حوزه زنان می‌توان به آن پرداخت. خیلی از موضوعاتی که امروزه نه تنها عادی شده بلکه به عنوان یک مطالبه از سوی جامعه زنان ما مطرح می‌شود در یک دوره‌ای تابو بود و اصلاً نمی‌شد درباره‌اش صحبت کرد. یک زمانی تند راه رفتن و دویدن دختران در خیابان‌ها بد تلقی و نکوهش می‌شد اما امروزه حضور دختران در میادین ورزشی و در فدراسیون‌های ورزشی چشمگیر است. بگذارید آماری صحبت کنیم. ما در سال اول انقلاب یک فدراسیون ورزشی داشتیم که در حوزه زنان نیز فعال بود اما الان 49 فدراسیون وجود دارد یا نگاه کنید به شرکت زنان در مسابقات بین‌المللی، المپیک و پاراالمپیک، افزایش رشته‌های ورزشی و تعداد داوران. ما در ابتدای انقلاب 10 داور زن داشتیم الان 48 هزار و 527 داور زن داریم. اگر بپذیریم که اصلاح و تحول یک امر تدریجی است بنابراین خیلی خوب است که ما در 40 سالگی انقلاب بر اساس شاخص‌هایی این مقایسه را انجام دهیم که در طول 40 سال ما در چه حوزه‌هایی موفق شده‌ایم. در دهه اول انقلاب 76 هزار و 952 قهرمان ورزشی داشتیم الان یک میلیون و 400 هزار ورزشکار زن داریم. اینها تلاش‌ها و کوشش‌هایی است که بخش اعظم آنها و بیشتر آنها به همت خود زنان و در عین حال با مقابله کردن و دست و پنجه نرم کردن با تفکرات و موانع فکری و فرهنگی که در جامعه وجود داشته صورت گرفته است. نکته مهم این است که در طی این 40 سال شاهد کاهش شکاف جنسیتی بین زنان و مردان و نیز شکاف بین زنان شهری و روستایی هستیم. در ارتباط با سواد در سال 55 فاصله زنان و مردان 23.6 درصد بوده که در سال 95 این عدد به 6.8 درصد کاهش پیدا کرده است. یعنی زنان نه تنها باید پا به پای رشد اجتماعی حرکت می‌کردند بلکه باید با سرعت بیشتری می‌آمدند تا این فاصله و شکاف میان خودشان و مردان جامعه را پر کنند. با یک نگاه فرآیندی از ابتدای انقلاب تا به الان و بر اساس آمار و اطلاعات دقیق می‌توانیم به این نتیجه برسیم که یک سیر تکاملی در حوزه زنان اتفاق افتاده است. حالا در بعضی حوزه‌ها که به خود زنان و انگیزه و اراده آنها وابسته بوده مثل بهداشت، تحصیل و دانشگاه این سرعت خیلی زیاد بوده اما در حوزه‌هایی مثل اشتغال و مشارکت سیاسی در حد نخبگان این حرکت کند بوده و زنان برای رشد یافتن با موانع متعددی دست و پنجه نرم کرده‌اند.

شما ببینید در ارتباط با داوطلبان نمایندگی برای انتخابات مجلس این تعداد نسبت به اول انقلاب 21 برابر شده است، اما تعداد نمایندگان تنها 4 و نیم برابر شده است. این یعنی آنجا که به خود زنان مربوط می‌شده سعی در مشارکت و حضور در عرصه سیاسی بوده اما بالاخره در آنجا که باید از تیغ نظارت استصوابی عبور کنند یا اینکه حتی از سوی مردم بخواهند انتخاب شوند این رشد کمتر بوده است. اتفاق مبارک دیگری که افتاده تقریب سبک زندگی زنان شهری و روستایی است. البته خود ترکیب شهری و روستایی ما که عوض شده و از 30 درصد شهری و 70 درصد روستایی به ترکیبی کاملاً برعکس رسیده است. اما علاوه بر تغییر ترکیب جمعیت شهری و روستایی آمار نشان می‌دهد که فاصله 32.6 درصدی سواد زنان شهری و روستایی به 15.2 درصد کاهش پیدا کرده است.

برخی از این تغییر آمار البته ناشی از تغییر مناسبات و امکانات عصری است که در آن با ارتباط مجازی می‌توان تا دورترین روستاها خدمات رساند و شاید اگر اراده‌ای باشد، این آمار بتواند وضعیت مطلوب‌تری بگیرد...

از یک طرف میزان مطالبات و انتظارات و از طرف دیگر گسترش ارتباطات در کاهش شکاف شهری و روستایی اثر داشته است. گسترش امکانات استفاده از فضای مجازی تا همین جا هم در حوزه زنان خیلی مؤثر بوده است. کمرنگ شدن نقش جنسیت در کاربران فضای مجازی این امکان را به وجود آورده که زنان بتوانند از این فرصت برای فعالیت بیشتر استفاده کنند.

امکان تأسیس مشاغل اینترنتی، کسب آگاهی گسترده‌تر، سرعت و سهولت، در دسترس بودن و در عین حال ارزان بودن از جمله ویژگی‌های حوزه فناوری اطلاعات است که به رشد زنان در حوزه‌های مختلف کمک کرده است. در حال حاضر 47.5 درصد استفاده کنندگان اینترنت در ایران زن هستند.

استفاده و بهره‌مندی از تکنولوژی‌های جدید و این فضا کمک کرده است که فاصله‌ها و شکاف‌ها و تبعیض‌ها و بی عدالتی‌ها تا حدودی کمرنگ شود و زن‌ها بتوانند خودشان را با دنیای جدید و فضای جدید نزدیک‌تر کنند.

با وجود آمارهای مثبت و مطلوبیت نسبی که در حوزه‌های مختلف به دست آمده است، احساس زنان از وضعیتی که دارند ممکن است چنان مثبت نباشد. آنها از وجود سقف‌های شیشه‌ای ناراضی‌اند. شاید انتظار داشتند در دولت آقای روحانی تغییر شگرفی احساس کنند، اما می‌بینیم که وجود مقاومت‌های زیاد در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی مانع از تحقق کامل آن انتظارات شده است، برای تغییر این وضعیت چه باید کرد؟

چون مصاحبه درخصوص 40 سالگی انقلاب بود، من در عرایضم بیشتر به دستاوردها اشاره کردم و در واقع نیمه پر لیوان را ذکر کردم و نمی‌خواستم فضای مصاحبه را خیلی تلخ و ناامیدکننده کنم. اما اگر قرار بر نقد واقع بینانه از وضعیت زنان باشد ما هم اذعان داریم تا رسیدن به وضع مطلوب فاصله بسیار است. زیرا بر اساس آرمان‌های انقلاب قرار نبود که زنان ما به دلیل زن بودن از خیلی از فرصت‌ها محروم شوند.

قرار نبود مورد انواع خشونت قرار بگیرند. قرار نبود که فقر زنانه شود و ما در جامعه شاهد فقر و نداری و محرومیت زنان باشیم. قرار بود که عدالت و قسط اجتماعی در همه حوزه‌ها مستقر شود و ما بخصوص بر عدالت جنسیتی تأکید داشتیم و انتظار داشتیم همان طور که در قانون اساسی هم آمده است، دولت‌ها زمینه را برای مشارکت همه آحاد ملت اعم از زن و مرد و اقوام گوناگون فراهم کنند. این اتفاقات هنوز نیفتاده است. چنان که ما در ارتباط با بقیه اهداف و آرمان‌های انقلاب هم نمی‌توانیم بگوییم به همه آنها دست پیدا کرده‌ایم.

با این حال ما نسلی هستیم که ربع قرن از عمرمان را در دوره رژیم گذشته گذراندیم و آن شرایط را تا حدودی لمس کردیم و در آن شرایط بزرگ شدیم. این است که بهتر می‌توانیم شرایط امروز را با گذشته مقایسه کنیم و دستاورد‌ها را بر اساس همین باور و اعتقاد بیان کنیم. اما قطعاً همه این دستاوردها ما را راضی نمی‌کند و ما را از تلاش و کوشش در این زمینه باز نمی‌دارد.

من هم قبول دارم که ما حتماً در حوزه‌های مربوط به زنان پیشرفت داشته‌ایم اما پرسشم این است که چه رویکردها و چه موانعی سبب شده این تغییرات همچنان انتظارات ما را برآورده نسازد؟

ما اتفاقاً طی این سال‌ها شاهد تغییر رویکردهای مثبتی بوده‌ایم اما به همان نسبت با فقدان راهبرد مواجه بودیم. رویکرد به زنان از نگاه و رویکرد شعاری و به اصطلاح نمادین تغییر پیدا کرد و به رویکرد نهادین تبدیل شد. یعنی موضوع زنان الان به عنوان یکی از 10 موضوع اصلی کشور مطرح است. همین که درباره زنان در رسانه‌ها صحبت می‌شود، فیلم ساخته می‌شود وهمین که گاه ما مورد هجمه هم قرار می‌گیریم معلوم است که مسأله مهم است و از یک موضوع حاشیه‌ای و ضمنی و ابزاری خارج شده و به یک امر نهادین مهم و جدی تبدیل شده است.

اما اینکه ما چه راهبردی داشته‌ایم و داریم مشخص نیست.

این در حالی است که ما شاهد بروز نحله‌های فکری و نظری مختلفی در حوزه زنان در داخل کشور هستیم. نواندیشی دینی، دگراندیشان، سنت‌گرایان یا اصولگرایان و اصلاح‌طلبان هر کدام نظراتی دارند. ضرورت بازپژوهی در حقوق زنان احساس شده و این کار انجام می‌شود. اما بالاخره اینکه نظام جمهوری اسلامی چه راهبردی را و بر اساس چه اهدافی در حوزه زنان می‌خواهد دنبال کند، هنوز تکلیفش مشخص نشده است.

شاید به خاطر این است که بعضی خواست‌های زنان اصلاً به رسمیت شناخته نمی‌شود و اصلاً در این بحث جایی پیدا نمی‌کند...

برای این هم چند دلیل می‌شود تبیین کرد. یک بخش این است که این خواسته‌ها به صورت سازمان یافته و منظم از سوی احزاب، گروه‌های سیاسی و تشکل‌های مدنی زنان که اتفاقاً تعدادشان هم زیاد است به جامعه عرضه نمی‌شود. زمانی یک خواسته به تحقق نزدیک می‌شود که زبان واحد و گویای بخش عظیمی از جامعه باشد. مثلاً درباره حضور زنان در مسئولیت وزارت، این امر خواسته امثال من فعال سیاسی و شمای رسانه بوده ولی چقدر این خواسته عمومی زنان جامعه اعم از زنان روستایی، زنان طبقات محروم و زنان طبقه متوسط جامعه است؟ یک دلیل دیگر هم این است که ما تأثیر فضای تبلیغاتی و روانی را در ایجاد یأس و ناامیدی نباید نادیده بگیریم. من البته نمی‌خواهم همه تقصیرها را بیندازم گردن دیگران و خارجی‌ها زیرا با فرافکنی موافق نیستم. اما نمی‌شود این را هم نادیده گرفت.

یعنی ما در یک فضایی زندگی می‌کنیم که اگر بخواهید حتی در یک محیط کوچک خانوادگی از مثبت‌ها و موفقیت‌ها تعریف و تمجید کنید مورد هجمه قرار می‌گیرید و اصلاً نقد کردن و بیان کمبودها و نارسایی‌ها یک پرستیژ و ارزش و اعتبار شده است. این برای یک جامعه اخلاقی خیلی بد است که نقد منصفانه صورت نگیرد و انتظار جامعه این باشد که همواره افراد منفی‌ها را بگویند و در حوزه زنان این خیلی خودش را نشان می‌دهد. به نظر من ما باید خیلی واقع بینانه ضمن بیان پیشرفت‌ها، موفقیت‌ها و دستاوردها به کمبود‌ها و نارسایی‌ها هم اشاره کنیم تا بتوانیم یک راه برون رفت از شرایط فعلی و رسیدن به هدف را پیدا کنیم.

شما در جایی از صحبت‌تان به نهادهای مدنی زنان اشاره کردید اما شاهدیم که در مسائل ساده‌ای مانند لایحه کودک همسری از فقدان نوعی هم‌افزایی میان این نهادها رنج می‌بریم، حلقه مفقوده این مسأله چیست؟

من وقتی یک تحلیل فرآیندی از امور زنان در دهه اول انقلاب کردم مشاهده کردید که هیچ مسئول یا دستگاهی وجود نداشت که مشخصاً به موضوع زنان بپردازد.

گویی که زنان اصلاً در جامعه دیده نمی‌شدند و ضرورتی برای برنامه‌ریزی درباره آنها دیده نمی‌شد. می‌گفتند ما برای انسان برنامه‌ریزی می‌کنیم و اصلاً برای زن و مرد تفاوتی قائل نیستیم.

اما عملاً و واقعاً این برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌ها به سمت مردانه بودن سوق پیدا می‌کرد و هدایت می‌شد. وقتی با آن زمان مقایسه می‌کنم اینکه حالا برنامه‌ریزی برای زنان وارد برنامه‌های کلان کشور می‌شود خیلی اتفاق بزرگ و مهمی است.

این کار از برنامه سوم شروع شد. موضوع زنان در ماده 158 قانون وارد شد و بعد در برنامه‌های توسعه چهارم، پنجم و ششم ادامه پیدا کرد. بنابراین تشکیل نهادها یا نهادینه شدن امر زنان را به عنوان یک امر مثبت ذکر می‌کنم اما وقتی می‌خواهیم همین نهادها را نقد بکنیم به همین نقطه می‌رسیم که به دلیل مشخص نکردن ساز و کار لازم برای برقراری یک ارتباط سازمان یافته و تشکیلاتی برای تأثیر این نهادها ما شاهد ناکارآمدی‌شان هستیم و ضرورت دارد که بازآفرینی تشکیلاتی کنیم.

حالا چرا این هم‌افزایی و ارتباط وجود ندارد؟ برای اینکه هر کدام از این نهادها در یک سالی به وجود آمده‌اند. نظام از ابتدا به فکر زنان به صورت نهادینه نبود و از اول نیامد یک معاونت زنان به وجود بیاورد و این‌ها بتدریج ،آرام آرام بر حسب ضرورت و برحسب تلاش‌های خود زنان به وجود آمدند.

مثلاً سال 1367 شورای فرهنگی اجتماعی زنان تشکیل شد، سال 68 کمیسیون‌های امور زنان در وزارت کشور، سال 70 دفتر امور بانوان در ریاست جمهوری به وجود آمد، سال 74 ستاد امور بانوان در آموزش و پرورش، سال 76 در دولت اصلاحات مرکز امور مشارکت زنان که سطح ارتقا یافته دفتر امور زنان بود، به دنبال آن مرکز مشارکت می‌شود مرکز امور زنان و خانواده و بعد هم می‌شود معاونت امور زنان.

نمی‌توانیم بگوییم وجود اینها بی تأثیر بوده است. برخی از شاخص‌ها و آمارهایی که رشد کرده است، حاصل وجود همین تشکیلات، تحقیقاتی که انجام شده، مطالعاتی که صورت گرفته و برنامه‌ریزی‌هایی که انجام شده بوده است.

اصلاً خود توانمندسازی و توان‌افزایی زنان در اثر وجود همین تشکیلات بوده، اما ما باید همواره به این فکر باشیم و می‌بودیم که به کارآمدی و اثربخشی بیشتر این تشکیلات بپردازیم. بعضی از آنها که دیگر وجودشان ضرورت ندارد ما الان دیگر چیزی به عنوان شورای فرهنگی و اجتماعی زنان نیاز نداریم؛ چرا؟ چون این شورا برای برنامه‌ریزی و سیاستگذاری تشکیل شده بود خب الان مگر برنامه‌های 5 ساله این کار را نمی‌کنند.

این یعنی باید شجاعت اصلاح و بازآرایی این تشکیلات را داشته باشیم. الان زمانی نیست که تعدد و تکثر تشکیلات به نفع زنان باشد با یک مطالعه علمی و با استفاده از الگوهای جدید مدیریت می‌شود این تشکیلات را کارآمد کرد.

و حرف آخر؟

قدر نعمت انقلاب اسلامی و شرایطی را که فراهم شده برای اینکه زنان بتوانند خواسته‌هایشان را بیان کنند و اعتراض کنند را بدانیم و با وحدت و انسجام و همگرایی دست به دست هم و در راستای اهداف و منافع ملی ا‌ن‌شاءالله حرکت کنیم تا جامعه بهتری داشته باشیم.

سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار:17بهمن1397 ، کدخبر: 500533: www.iran-newspaper.com


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین