شعار سال: مشابه اين شرايط را با ريشهها و دلايلي
متفاوت ميتوان در بسياري از کشورهاي دنيا، خصوصا سرزمينهاي نه چندان کهن که عمده
جمعيتشان را مهاجران تشکيل ميدهند، مشاهده کرد. در اين نوشته، به بررسي تجربه
آموزشي کشور استراليا در محيطهاي دوزبانه در مقاطع دبستان و پيش از دبستان ميپردازيم.
محتواي ارائهشده در اين نوشتار حاصل متنپژوهي، مشاهده و تجربه شخصي نگارنده و مصاحبه
با کساني است که در اين زمينه در استراليا دستي بر آتش دارند.
ساکنان قديم و جديد
ورود انگليسيها به استراليا هر چند آغازي بود بر شکلگيري استرالياي
زيبا و مدرن امروز، اما براي بازماندگان بوميان اين سرزمين ابدا خاطره خوشي به حساب
نميآيد. در پي اين کشف بود که گروهها و قبيلههاي بسيار زيادي از بوميان از زمينهاي
خود رانده شدند و تعداد بيشماري از ايشان کشته يا به اسارت گرفته شدند. مسيونرهاي
انگليسي که به استراليا آمده بودند در کنار هر کليسايي که ميساختند، مدرسهاي نيز
براي آموزش نسل جوان بوميان بنا ميکردند. تخمين زده ميشود که حدود صدهزار کودک
بومي از خانوادههايشان به اجبار جدا و به اين مدارس شبانهروزي فرستاده شدند تا
با زبان و آداب «دنياي متمدن» تعليم ببينند و رشد کنند. اين تدبير، قدمي مؤثر براي
خنثيکردن مقاومت نسلهاي بعدي بوميان در پذيرش تازهواردها به اين سرزمين بود.
اين روند که حتي تا حدود 60 سال پيش هم ادامه داشته سبب شده است که امروزه در ميان
بازماندگان سالخورده بوميان افرادي ديده شوند که زبان انگليسي را به راحتي و
رواني يک خانوداه آنگلوساکسون صحبت ميکنند. شنيدن خاطرههاي ايشان از سالهاي
کودکي خود و جدايي از پدر و مادر براي بسياري از استرالياييهاي امروز تلخ است.
تحقيقات نشان ميدهد که از 250 گويش بومي، امروزه کمتر از 150 گويش مانده است که
از اين تعداد تنها 40 گويش در شرايط ثبات و دوام قرار دارند و 13 مورد آنها در حال
نابودياند. درحالحاضر زبان انگليسي براي هر
کسي که در استراليا زندگي ميکند حکم اصليترين ابزار ارتباط با دیگران را دارد و
دانستن و تسلط بر خواندن و نوشتن آن براي بقاي افراد در اجتماع استراليا از
بديهيات خانوادهها محسوب ميشود. در 10 سال گذشته، دولت استراليا با عذرخواهي
رسمي از بازماندگان بوميان اين سرزمين، به نوعي برای جبران مافات تلاش کرده است.
گروههاي بومي استراليا به رسميت شناخته شدهاند و برنامههاي متعدد تحقيقاتي
براي حفاظت از ميراث ايشان که شايد گويش در اين ميان يکي از مهمترينها باشد، طراحي
و اجرا شده است. در همه مقاطع تحصيلي، آشنايي با ميراث فرهنگ بوميان جزئي از
برنامه درسي است و دستکم در کلام از اين ميراث با احترام ياد ميشود، نام و
مشخصات بومي سرزمينها، قبيلهها و زبانها بيان ميشوند. مضاف
بر اينها در ايالتهاي شمالي و غربي استراليا که بوميان حضور پررنگتري دارند،
حضور زبان بومي در مدارس و مراکز آموزش پيش از دبستان دغدغهاي بزرگتر است و
اهميتي دوچندان دارد.
آموزش دوزبانه در مدارس استراليا
در تمامي مدارس استراليا، در دبستان و دبيرستان، آموزش زبان دوم (پس از
زبان انگليسي) جزئي از برنامه درسي است. البته نسبت مدرسه و زبان دوم در اين مدارس
به دوگونه مختلف تنظيم شده است: آموزش زبان دوم و نیز زبان دوم به عنوان واسطه
آموزش. در اکثر مدارس استراليا دانشآموزان در هفته ساعتي مشخص را با عنوان آموزش
زباني خاص (مانند فرانسوي، چيني يا اندونزيايي) «به عنوان زبان دوم» در برنامه
دارند. انتخاب اين زبان بر عهده مديران و برنامهريزان مدرسه است و با منطقي روشن
انجام ميشود. زبان چيني به دليل سرعت گسترش حضور و نفوذ چينيها در بازارهاي
سرمايه دنيا و تعداد زيادشان، زبان اندونزيايي به علت همسايگي با استراليا و کثرت
رفتوآمد و کسبوکار و زبانهاي اروپايي مانند فرانسوي، ايتاليايی و اسپانيايي
به علت تعداد زياد مهاجران در مناطقي خاص معمولا مورد انتخاب مدارس قرار ميگيرند.
قسم ديگري از مدارس نيز وجود دارند که اساسا آموزش رشتههاي مختلف در آنها به صورت
دوزبانه انجام ميشود. به عنوان مثال در مدرسهاي واقع در حاشيه شمالي شهر ملبورن،
نيمي از کلاسها به زبان انگليسي و نيمي ديگر به زبان فرانسه تدريس ميشوند و درس
ادبيات در کلاسهايي مجزا به هر دو زبان ارائه ميشود. اداره
اين مدارس (که تعدادشان زياد نيست) پيچيدهتر و مستلزم بهکارگماردن مربياني
تخصصي است که مسلط به هر دو زبان باشند. جداي از زبانهاي غيراستراليايي، در سراسر
استراليا، 260 مدرسه وجود دارد که تحت پوشش «برنامه [ملي] زبانهاي بومي» قرار
دارند. در اين مدارس مجموعا 16هزار دانشآموز بومي و 13هزار دانشآموز غيربومي
تحصيل ميکنند. همانطور که از نام اين مدارس برميآيد، آموزش در اين مدارس به
واسطه دو زبان انگليسي و گويش بومي منطقهاي که آن مدرسه در آن قرار دارد انجام ميشود.
28درصد اين مدارس در مناطقي قرار دارند که کودکان عمدتا به زبان بومي خودشان حرف ميزنند
و تنها در محيط مدرسه يا مهدکودک با زبان انگليسي آشنا ميشوند. در اين مدارس
«برنامه نگاهداشت زبان اصلي» اجرا ميشود که در آن رشد و توسعه زبان بومي و ايجاد
مهارتهايي از قبيل ترجمه گفتاري و نوشتاري در دستور کار قرار دارد. 12درصد مدارس
در مناطقي هستند که دانشآموزان با زبان بومي آن منطقه آشنا نيستند، بنابراین در
اين مدارس زبان بومي «به عنوان زبان دوم»
در ساعاتي خاص از برنامه هفتگي تدريس ميشود. اما حدود 130 مدرسه از
اين مجموعه (50 درصد) در مناطقي هستند که زبان بومي به شدت در خطر نابودي است. از اينرو برنامه اين مدارس بر سه شکل عمده متمرکز
است:
- «باززندهسازي» (در مواردي که گويش از سوی گروهي کوچک از افرادي
مسن تکلم ميشود)
- «تجديد» (در مواردي که زبان ديگر به طور روزمره تکلم نميشود، اما
افراد محدودي هستند که آن گويش خاص را ميشناسند)
- «بازسازي» (در مواردي که هيچ فرد زندهاي وجود ندارد که با زبان
آشنايي داشته باشد، اما اسناد و مدارک تاريخي به ميزان کافي براي شکلدادن مجدد زبان
موجود است)
برنامههاي دوزبانه در مدارس استراليا چند دهه قدمت دارند، بنابراین
اکنون به پختگي خوبي رسيدهاند و به صورت کاملا مستند و بر پايه شواهد علمي پيش ميروند.
برنامههاي مدارس دوزبانه بوميان نيز اگرچه قدمت کمتري دارند، با توجه به تجربه
مدارس دوزبانه شهرهاي بزرگ و با عزم جزم دولت استراليا به سرعت رشد کردهاند و به
بلوغ رسيدهاند. اما اين موضوع در مورد مراکز پيش از دبستان به هيچ عنوان به
گستردگي و شمول مدارس نيست و به جز مواردي بسيار خاص، عمدتا شامل مناطقي ميشود که
جمعيت بوميان در آنها بالاست.
مراکز پيش از دبستان دوزبانه در استراليا
در سند «چارچوب مرجع يادگيري سالهاي اوان کودکي» که مبناي کار تمامي
مهدها و مراکز آموزشي پيش از دبستان استرالياست، تصريح شده است که «استفاده از زبان
مادري نقشي کليدي در شکلگيري هويت کودکان و رشد قواي ادراکي آنان دارد. اين حق
کودکان است که فعالانه از زبان مادري خود استفاده کنند و در کنار آن تمامي مهارتهاي
لازم براي استفاده شايسته و بايسته از انگليسي استاندارد استراليايي را به دست
آورند». نکتهاي ديگر که به تواتر در پژوهشها به آن اشاره شده، درهمتنيدگي مقولههاي
زبان و فرهنگ است. اغلب از زبان و فرهنگ به عنوان دو جزء لازم و ملزوم نام برده ميشود
که توجه به هر کدام ميتواند موجب تقويت ديگري شود و پرداختن به يکي لاجرم باعث بهميانآمدن
سخن از ديگري خواهد شد. از اينرو هنگامي که برنامهاي منسجم براي نگاهداشت زبان
مادري کودکان وجود نداشته باشد، خصوصا در خانوادههايي که والدين به قدر کافي بر
زبان رسمي کشور (انگليسي در استراليا) تسلط نداشته باشند، به مرور اختلالاتي در
رابطه والد-کودک پديد خواهد آمد؛ به عبارتي تضعيف مهارتهاي زبانآموزي کودکان در
زبان مادري خود منجر به پديدآمدن فاصله ميان ارزشها و سنتهاي والدين و کودک
خواهد شد و اين فاصله به مرور خود را به صورت بحران هويت در کودکان (خصوصا در سنين
نوجواني و جواني) نشان خواهد داد. اين در حالي است که تحقيقات و تجربههاي متعدد در
استراليا و ديگر کشورهايي با شرايط مشابه نشان داده است که حمايت از دوزبانهبودن
کودکاني با اين شرايط (قرارگرفتن در معرض زبان مادري و زبان رسمي کشور) در سالهاي
اوان کودکي، باعث خواهد شد ايشان به راحتي بر هر دو زبان تسلط پيدا کنند، ارتباطات
خانوادگي خود را حفظ کنند، براي خود هويتي پايدار ببينند و نسبت به هر دو فرهنگ
مادري و فرهنگ غالب ميزبان حس تعلق و احترام داشته باشند. با اين پشتوانه، مهدکودکهاي
دوزبانه استراليايي تمهيداتي را براي حمايت از تسلط کودکان بر هر دو زبان انديشيدهاند:
(برخي از اين تمهيدات در عموم مهدها و مراکز آموزش پيش از دبستان، در برخورد با کودکان
و خانوادههاي دوزبانه به چشم ميخورد).
- براي هر گروه کودکان (نوزاد، نوپا و خردسال) يکي از مربيها تماموقت
به انگليسي و ديگري به زبان محلي- مادري صحبت ميکند.
- از طريق جلسات مشاوره و دورههاي آموزشي اهميت حفظ زبان مادري در
کودکان را براي اوليا شرح ميدهيم.
- به اوليا در تعريف اهداف مشخص و روشن براي زبانآموزي کودکان در خانه
کمک ميکنيم.
- در مرکزمان با بهکارگرفتن عناصر و علائم فرهنگي و نوشتههايي به هر
دو زبان، «محيط يادگيري دوزبانه» ايجاد ميکنيم.
- مربيان تعدادي کلمه و جمله به زبان مادري کودکان ياد ميگيرند و از
آنها در امور روتين و ضروري روزانه براي ارتباط مؤثرتر با کودکان بهره ميبرند.
- درخصوص تقويت زبان مادري در خانه منابع، وسايل و پيشنهادهايي در اختيار
والدين قرار ميدهيم.
- والدهايي را که توانايي محدودي در زبان انگليسي (زبان رسمي) دارند، به
تقويت زبان خود تشويق ميکنيم.
- دورههاي آموزش حين خدمت براي مربيان در مورد تنوع فرهنگي و چگونگي
ايجاد ظرفيت کلامي- زباني پيشبيني ميکنيم.
مسئوليت مداخلهنکردن!
در فوريه سال 2008، کوين روود، نخستوزير وقت استراليا، در اقدامي تحسينبرانگيز
و در مراسمي ويژه رسما از بوميان استراليا به خاطر «نسلهاي بهسرقترفته»
عذرخواهي کرد. واکنش اوليه بيشتر مردم، بهویژه بوميان استراليا اشک بود و حسي
دوگانه از تجديد دردهاي گذشته و خوشحالي از اينکه سرانجام کسي مسئوليت سالها دستاندازي
به ميراث ايشان را پذيرفته است. اما امروز، با گذشت چند سال از آن عذرخواهي،
بازماندگان بوميان دريافتهاند که صرف عذرخواهي ميراث آنها را بازنخواهد گرداند.
اگرچه بسياري از ايشان از تدابير دولت براي آموزش، ترويج و حمايت از زبانهاي بومي
رضايت دارند و اساسا رويکرد موجود را نسبت به گذشته بسيار مثبت و مسئولانه ميبينند،
اما گروههاي فعال اجتماعي بوميان اين تلاشها را کافي نميدانند. آنها خواستار شرايطي
هستند که بتوانند با گويش و آدابورسوم خود زندگي کنند و صرفا به دلیل اينکه به
زبان رسمي صحبت نميکنند از پارهاي از امکانات و فرصتهاي کاري محروم نشوند. آنها
معتقدند که بوميان استراليا در طول هزاران سال زندگي در اين سرزمين، روشهاي زندگي
با ثبات و تعادل را آموخته بودند، زبان را نسلبهنسل منتقل ميکردند و روشهاي
خود را براي اين انتقال و آموزش داشتهاند؛ روشهايي که مراکز آموزشي امروز از
آنها بياطلاع و بيبهرهاند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 5 اسفند 97، شماره: 3374