در مصاحبه ي اختصاصي خانم دكتر ويدا عليخاني روانشناس و محقق برجسته در زمينه ي علوم روانشناختي مطرح شد:
افراد "مضطرب "چه خصوصياتي دارند !
آيا "اضطراب "بيماري است ؟!
راه درمان اضطراب چيست ؟
اشاره :در دنياي امروز اضطراب يكي از مشكلاتي است كه اغلب مردم با آن درگير هستند.
معمولا زماني افراد در صدد درمان آن برمي آيند و متوجه ايجاد اشكال در كيفيت زندگي خود با وجود اختلال اضطراب مي شوند كه اين احساس يا اختلال به وضعيت حاد رسيده است !
با توجه به نزديك شدن به روزهاي پاياني سال و تداركات مواجهه با سال جديد و تعاكلات اجتماعي و خانوادگي گسترده تر معمولا اين مشكل بيشتر بروز مي كند و تعداد افراد مضطرب بيشتر مي شود.
اما سوال اين است كه اضطراب دقيقا چيست چه زماني حكم بيماري و اختلال پيدا مي كند؟
چه افرادي با چه ويژگيهايي مضطربند ؟
و راه درمان اين مشكل چيست؟
دكتر ويدا عليخاني روانشناس مدرس دانشگاه، مترجم، مؤلف، پژوهشگر، صاحب امتياز و مدير مسوول مرکز مشاوره و روانشناختي عمومي نويد فردا درگفتگو با خبرگزاري آريا به اين سوالات پاسخ داده است .
نويسنده ي کتب: "فرهنگ اصطلاحات روانشناسي"،"خانواده در الويت اول"، "روانشناسي قانوني"، "روانشناسي پليس" ،"راهنماي عملي براي روانشناسان و وکلا در زندان"،"اولين گام در يک ازدواج سالم"، "تولدي ديگر (راههاي پيشگيري از خودکشي ("
،"روشهاي غلبه بر حسادت" ،"چرا دانشآموزانم؟"،"رشد و تکامل بازي در کودکان زير 6 سال" و "پيري از ديدگاههاي مختلف" معتقد است كه فرد مبتلا به اضطراب هميشه احساس بيچارگي و تنهايي ميکند و بنابراين متکي به ديگران است، ولي از اين اتکاء نيز رنج ميبرد و بنابراين ،خود را فردي بدبخت و بيچارهاي مي پندارد و در نهايت نسبت به ديگران احساس عناد و کينه پيدا ميکند.
در بخش نخست اين مصاحبه كه فرا رويتان قرار دارد به علل ايجاد اضطراب در افراد و ويژگيهاي افراد مضطرب پرداخته شده است .
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
اضطراب چيست و چه عواملي سبب بروز آن ميشود (عوامل بيولوژيکي، هورموني و روحي)؟
اضطراب جزئي از زندگي است و در واقع نشانهاي از رشد طبيعي است، که باعث ميشود همه ما تلاش بيشتري را از نشان دهيم.
با وجود اين، فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظهاي مواجه کند و همچنين درجات زياد آن ، کارايي فرد را کاهش داده و مانعي در عملکرد سالم به حساب آيد. سازمان بهداشت جهاني ،در تعريف "اضطراب” به مجموعهاي از تظاهرات رواني که علائم آن بهصورت حمله يا حالت مداومي ادامه مييابد، اشاره دارد.
"اضطراب” حالت عاطفي نامطلوبي است که با تغييرات پسيکوفيزيولوژيک در پاسخ به يک تعارض دروني -رواني همراه ميباشد و يا يک احساس منتشر بسيار ناخوشايند و اغلب مبهم همراه با دلواپسي است که با يک يا چند علامت جسمي همراه ميگردد، تعريف ميشود.
چه عواملي معمولا موجب بروز اضطراب در فرد مي شود؟
اگر چه از ديدگاه زيستشناختي، هيچ علت مشخصي براي اختلالات اضطرابي شناخته نشده است، امّا به نظر ميرسد که علل زيستي در ايجاد آن نقش داشته باشند، زيرا داروهاي آرامبخش در کاهش اضطراب مؤثر هستند.
البته ،وجود شواهدي نقش وراثت را در اختلالات اضطرابي تأييد ميکنند.
ديدگاه روانپويايي، علت اختلالات اضطرابي را به تعارضهاي دروني و تکانههاي ناخودآگاه نسبت ميدهد.
ديدگاه رفتاري، اختلالات اضطرابي را نتيجه يادگيري غلط و شرطي شدن ميدانند.
نظريه يادگيري اجتماعي، اضطراب را حاصل "ناکامي” و "استرس "ميداند.
ديدگاه شناختي، اختلالات اضطرابي را نتيجه افکار و باوري نادرست ،غيرواقعي و غيرمنطقي ميداند. بويژه باورهاي غيرمنطقي اغراقآميز نسبت به مخاطرات محيطي.
ديدگاه انسانگرايي و اصالت وجودي، معتقد است ؛ محيطي که تمايلات انسان را براي گام برداشتن به سوي تحقق خود يا شکوفايي خود سد ميکند، موجب گسترش اضطراب در فرد ميشود.
در ديدگاه اجتماعي، حالات رواني و اضطراب بهعنوان يک مسأله بهداشتي يا نقص شخصي نگريسته نميشود، بلکه آن را نتيجه و محصول ناتواني فرد در مقابله مؤثر با فشار رواني مورد توجه قرار ميدهد.
در اين ديدگاه رفتار ناسازگار را بهعنوان شکست دستگاه اجتماعي حمايت کننده وي به حساب ميآورند.
ديدگاه عصبي- زيستي، اختلالات اضطرابي را ناشي از تعامل ظريفي ميان عوامل وراثتي و محيطي (که مولد اين اختلال است)، در نظر ميگيرد.
تقريباً بهطور قطع ميتوان گفت که برخي از ژنهاي غيرطبيعي، زمينهساز حالتهاي اضطرابي بيمارگونه هستند و از سوي ديگر شواهد به روشني حاکي از آن هستند که رويدادهاي آسيبزاي زندگي و فشار رواني نيز در سببشناسي اختلالات اضطرابي اهميت دارند.
- اختلالات غدد درون ريز بدن از جمله اختلالات در عملکرد غدد آدرنال، هيپوفيز و پاراتيروئيد
- اختلال سيستميک از جمله نارسايي ريوي، کمخوني- بيماري قلبي- عروقي
- اختلال التهابي از جمله روماتيسم مفصلي
- اختلال عصبي از جمله صرع، ميگرن، بيماريهاي عروق مغزي عواملي بيشمار ديگري هم هستند که مي توانند عاملي براي ايجاد اضطراب در فرد شوند.
نشانههاي مرضي شايع در اختلال اضطراب چيست؟
ناتواني در تمرکز، ناتواني در تصميمگيري، حساسيت زياد، اختلال در خواب، عرقکردن زياد، تنش مداوم عضلاني، ناتواني در آرامش عضلاني، بهصورت لرزش و از جاپريدگي، فعاليت بيش از حد دستگاه عصبي خودکار، گيجي، طپش قلب، سردي دستها، تکرر ادرار، نگرانيهاي بيدليل در باره آنچه که براي خود يا اطرافيانشان پيش خواهد آمد، بررسي دائمي محيط اطراف براي احتراز از خطرات احتمالي، ترس بي دليل و...
آنچه که لازم ميبينم که ذکر نمايم آن است که اختلالات اضطرابي در مراکز مراقبتهاي اوليه و همچنين در بيمارستانهاي عمومي بسيار شايع هستند و اکثر اين بيماران از علائم روانشناختي شکايت دارند و اين در حالي است که با علائم جسماني مراجعه مينمايند!
چه زماني "اضطراب " به عنوان يک اختلال رواني محسوب ميشود؟
امروزه هيچ شکي وجود ندارد که استرس روانشناختي شديداً با برخي از بيماريها مرتبط است و شواهد گوناگوني نيز نشان دادهاند که احتمال بيماري و فرسودگي با بالارفتن استرس در زندگي افزايش مييابد.
زماني که اشاره به اضطراب نوروتيک ميشود، يعني حالتي که در آن اضطراب به صورت آزاد و سيال تقريبا به طور مداوم وجود دارد.
شخص مضطرب هميشه در شک و ترديد به سر ميبرد و نميتواند در هيچ موردي به سرعت تصميمبگيرد زيرا از اشتباه کردن ميترسد و عدم تصميم را به تصميم غلط ترجيح ميدهد. فرد مضطرب هميشه از آينده ميترسد و اين ترس در رفتار وفعاليتهاي او تأثير ميگذارد و اغلب باعث حملههاي عصبي در او ميشود.
فرد مضطرب ممکن است ناگهان عنان خشم را رها کند وقصد حمله به اطرافيان داشته باشد ولي معمولاً جرأت اجراي آن را ندارد و احساس تقصير و پشيماني ميکند و همين مسأله باعث ميشود تا به خود حمله کند و خود را مورد سرزنش قرار دهد.
فرد مبتلا به اضطراب هميشه احساس بيچارگي و تنهايي ميکند و بنابراين متکي به ديگران است، ولي از اين اتکاء نيز رنج ميبرد و بنابراين ،خود را فردي بدبخت و بيچارهاي مي پندارد و در نهايت نسبت به ديگران احساس عناد و کينه پيدا ميکند.
در مجموع ،رابطه نزديکي ميان اختلالات روان نژندي و اضطراب وجود دارد.
راه درمان اضطراب چيست؟
اضطراب خود ميتواند يک اختلال محسوب شود و هم ميتواند در کنار برخي از اختلالات بهعنوان يک علامت در نظر گرفته شود مانند:اختلال افسردگي.
بنابراين، ابتدا بايد تشخيص صحيح داده شود و چنانچه صرفاً به عنوان اختلال اضطرابي از آن ياد شود، از روشهاي ذيل ميتوان براي غلبه بر آن استفاده نمود.
- از ديدگاه زيستشناختي، آرامبخشها در تسکين اضطراب تا حدي مؤثر بوده و در کاهش شکايات بدني و تنظيم خواب نقش مؤثري و بسزايي دارند.
در حال حاضر عقيده بر اين است که هرچند درمان با دارو ،کاهش سريع علائم اضطراب را منجر ميشود ولي عود آن نيز به همان نسبت سريع خواهد بود.
- از ديدگاه تحليل رواني، بيمار به سوي بصيرت حاصل کردن از تعارضهاي دروني که ريشه اين اختلالات محسوب ميگردد راهنمايي ميشود. بيماراني که بار روش شناختي- رفتاري درمان ميشوند، به نظر ميرسد بهطور ثابت و قابل ملاحظه اي وضعيتي بهتر از بيماراني دارند که فقط با دارو درمان شدهاند.
- ديدگاه شناختي که براساس آن برداشتهاي غلط و افکار نادرست در مورد مسائل و موقعيتهاي خاص وجود دارند، منبع اضطراب محسوب ميشوند.
شناخت درماني مبتني بر اين فرض است که رفتار غيرانطباقي ثانوي بر دگرگوني در چگونگي برداشت مردم از خود برداشت ديگران از آنها نيست.
- در ديدگاه انسانگرايي و اصالت وجودي، درمانگران در اصلاح حالات اضطرابي مراجعان فرصتي براي ارضاي نيازهاي اساسي آن فراهم مينمايند.
- درمان کوتاهمدت و متقابل با تکاليف خانگي و با انجام دادن در فاصله جلسات، بر اصلاح فرضها در شناختهاي دگرگون شده تمرکزي مينمايد.
در مجموع اختلالات اضطرابي که شدت کمتري دارند، عموماً به درمانهاي روانشناختي سريعتر پاسخ ميدهند.
شعارسال ، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از خبرگزاری آریا، تاریخ انتشار: 18 اسفند 1397 ، کدخبر: 20190309150101165،www.aryanews.com