شعار سال: این روزها پدیده سیل بخش اعظمی از ایران را در بر گرفته است. در این بین خوزستان از نیمه دوم نوروز به بعد به صورت جدی با مشکل سیل روبه رو است. عواملی که برای پیشبینی تحلیلی سیلاب مورد توجه قرار میگیرند:بررسی توپوگرافی بخشی از حوضه آبریز که جریان آب را به منطقه مورد مطالعه تأمین میکند.تعیین نوع پوشش سطح زمین (سنگ، خاک، گیاهان)، جهت تخمین نسبت آب جاری شده به آب نفوذی و تبخیرشده.تعیین بزرگترین رگبار و بارندگی محتمل با توجه به دادههای موجود.توجه به فصل، زیرا شرایطی مثل اشباع بودن زمین از آب یا پوشیده بودن سطح آن از برف تأثیر مستقیمی بر جریان سطحی آب دارند.تعیین ظرفیت ذخیره بستر اصلی رود و دشت سیلابی اطراف آن، تغییرات احتمالی در ظرفیت ذخیره بخشهای پائین رود در آینده نیز مورد توجه قرار گیرد. در مورد خوزستان و نوار ساحلی آن با دکتر سید عبدالعظیم امیر شاه کرمی، عضو هیات علمیدانشگاه امیر کبیر و متخصص ژئوتکنیک، سازه و هیدرولیک و دانش آموخته دکتری دانشگاههای فرانسه و انگلیس به گفت و گو نشستیم.
به لحاظ جغرافیایی خوزستان در چه موقعیتی قرار دارد؟
فلات ایران بین سه صفحه آفریقا در جنوب و غرب، اروپا و آسیا در شمال و
غرب و استرالیا و هند در شرق قرار گرفته است و به لحاظ توپوگرافی بالاترین ارتفاع
را در بین این فلاتها دارد.
باران وقتی بر بلندیها میبارد تبدیل به دینامیک میشود.سیل و زلزله
هردو بارگذاریهای دینامیکی هستند یکی توسط آب و دیگری توسط موج ( زلزله) ایجاد میشود.زلزله
تحت فشار پلیتها بوجود میآید و سیل در اثر حرکت ابرها به وجود میآید.
در سیل با سه عامل آب و خاک و پدیده دینامیکی رو به رو هستیم. به لحاظ
توپوگرافی ناحیه خوزستان جنوبی نزدیکترین نقطه به مرکز زمین (پایین ترین نقطه) از
یک حوزة آبریز بسیار بزرگ است. در این منطقه یک نیم کاسة بزرگ وجود دارد که
خوزستان ته آن است.
از آناتولی اروپا در شمال، زاگرس در شرق و مدیترانه در غرب یک حوزه
آبریز است وسعت آبریز 440 هزار کیلومتر مربع و 2786 کیلومتر طول آن است (طول فرات)
که زمین ساختارها، اقلیمها و قومهای متفاوت و این حوزه آبریز بزرگ، به خوزستان
جنوبی ختم میشود.آب و آوردهای آن به این ناحیه میرسد و فقط در این قسمت وارد
دریا میشود. از سیلاب ها و طغیانهای فصلی و سالی تا رسوبگذاری مداوم کارون،
زهره، جراحی و سیلابهای دجله و فرات و به صورت مستمر در این ناحیه رسوب گذاری میشود.
وجود نفت در اعماق و لایههای با بقایای مستمر ارگانیکی را هم نباید از یاد برد.
با توجه به هیدرودینامیک دریا (حرکت آب) و فعالیتهای جزر و مدی، رانش
آب روی خشکی به صورت شبانهروزی صورت میگیرد. ارتفاع مد دریا حدود دو متر و سرعت
آب m/s2 است. این دو
موضوع سبب ایجاد انرژی پتانسیل و بالا آمدن آب در حوضچه نمک میشود.
به لحاظ تاریخی خوزستان با چه تمدنهای مهمی در ارتباط بوده است؟
از میان شهرهای اور(UR) و اوروک(Urke) و شوش که به بزرگترین و نخستین شهرها کهن
معروفند فقط شوش باقیمانده است. نخستین بار کشاورزی در این ناحیه آغاز شده است.
مهندسی بسیار متبحرانه سومریها (داستان گیلگمش) طبیعت منطقه را مهار کرده ولی
توسط سامیها نابود میشود. سومریها، بابلیها، ایلامیها با مهندسی، تمدن را
تداوم دادهاند و خوزستان زنده و آباد
بوده است. ولی جنگهای
متواتر، نمک، تبخیر (انسان و طبیعت در شرایط بد) خوزستان را فاقد دانش و تجربه
بومی کرده است.
در این قسمت از ساحل، برخورد موج، سرعت و بالاآمدگی آب (مد
)بوجود میآید.این انرژی باعث فرسایش و گسترش ساحل و ایجاد منطقه و جنگل نمکی میشود.
آب و کشش سطحی آن( لوله مویینگی در محیط متخلخل، گرمای خورشید با هم
ترکیب شده، دو مسیر به وجود میآورند. مسیر خوب کشاورزی با آب شیرین( فرصت) مسیر
بد و نمکزایی با آب شور دریا (تهدید)
این ناحیه گلوگاه جادة ادویه (به موازات جاده ابریشم )بوده که از طریق
اقیانوس هند، دریای عمان، خلیج فارس، رودخانه فرات و مسیرهای کاروان روی منطقه
ستون فقرات ارتباط غرب و شرق،اروپا و خاور دور میانه و نزدیک بوده است. امپراطوری
ایران در این دو ناحیه روی این مسیر تسلط و حکمرانی داشته و کنترل مسیرهای ارتباطی
ار این بخش بوده است.همینطور این منطقة امن گذرگاه حجاج در زمان طولانی بوده است.
مد دریا، نمک و گرما باعث شدهاند که نگین کره زمین از رونق افتاده است،ولی با
مهندسی و مدیریت می توان آن را باز سازی و مقاوم سازی کرد.
یعنی شما معتقدید باید دخل و تصرفی در طبیعت خوزستان انجام داد تا به
رونق گذشته بازگردد؟
در ایران خلیج فارس و دریای خزر دو محلی هستند که حوزههای آبریز کوچکی
دارند. سیل در استان گیلان، مازندران و گلستان مرتب اتفاق میافتد. چون حوضه آبریز
آنها خیلی کوچک است. اینها سیلهای مهیب و خطرناکی نیستند، قدرتشان کم است. ولی
تعدادشان خیلی زیاد است. در خوزستان مسأله اصلی اینجا است که ما جاده ساحلی
نداریم. کاری که مصریها
در ساحل انجام دادند اما ما برای خوزستان هیچ کاری انجام ندادیم.
به لحاظ جغرافیایی و هیدرولوژی مشابه این ناحیه دلتای نیل است که بعد
از این ناحیه به تمدن رسیده است ولی به علت حفاظت مستمر به زندگی پر رونق خود
ادامه داده است . به جای رودخانه نیل رودخانه اروند و بهمن شیر در شرایط
بهتری قرار دارند.
اما متأسفانه تنها استانی که در ایران جاده ساحلی ندارد استان خوزستان
است . در هنگام سیل مدها باعث میشوند که آب دریا از طریق رودخانهها و خورها به
سمت خشکی حرکت کند و این پدیده باعث بالا آمدن سطح آب سیل در حوزه آبادان و اهواز
و خرمشهر در محدوده بهمنشیر و اروند رود میشود. اگر جاده ساحلی وجود داشت اجازه
نمیداد آب مد هم به آب سیل اضافه شود و آب سیل هم هدر نمیرفت.
از آبادان تا بندر ماهشهر و بندر امام خمینی جادهای است که بالا دست
آن شادگان قرار دارد. این جاده همانند سیل بند عمل میکند و تمام تالاب شادگان را
همیشه سرسبز و پر از نیزار نگه میدارد. این جاده اگر در ساحل خلیج فارس ساخته میشد
تمام سیلابها در پشت آن جمع میشد و دیگر مشکل شوری آب وجود نداشت.
بهمنشیر تا خور موسی حدود 40۰ تا ۵۰ کیلومتر فاصله دارد. جاده خرمشهر- ماهشهر تا ساحل خلیج فارس ۸۰ کیلومتر است که اگر آن را در ۴۰ کیلومتر ضرب کنید ۳۲۰۰
کیلومتر مربع زمین عالی کشاورزی و زندگی یکجا نشینی ایجاد میشود.
این منطقه جزو نخستین محدودههای یکجانشینی دنیا بوده که در حال حاضر شوره
زار است.
خور به شاخهای (محدوده نیمه بسته آب) از دریا گفته میشود که به خشکی
داخل شده باشد. خور در حقیقت خلیج کوچک است. در ایران باستان خور ریشه نور و خوبی
را دارد.
توسعه روز افزون نمک ناشي از مد خليج فارس ( ارتفاع ۲.۵ m) و نابودي بخش اصلي دشت خوزستان از طريق چهار «خور»
بسيار طولاني (حدود ۵۰km) و با دهانهها و مقطع بسيار باریک بين ۳۰۰-۴۰۰ متر باعث شده که ۳۰۰۰ کیلومتر مربع از بهترین زمینهای جهان فاسد و مشکل ساز
برای محیط زیست شده است و عملا فرصت به تهدید تبدیل شده است.
گفتیم ایران برای روی بلندی قرار دارد. هرچه ارتفاع بیشتر باشد هوا
سبکتر میشود و غلظت آن پایینتر میآید، مکندگی آن بیشتر است از این رو تبخیر
سریعتر انجام میشود. وقتی آب خاک مکیده میشود، نمک آن باقی میماند. آب تقطیر
شده که آب مقطر است رسوباتی را بر روی خاک باقی میگذارد که به آن رسوب نمک میگویند
که سبب نمکآلود شدن سرزمینمان میشود. پیش از این آبیاریها به شکلی بوده که نمک
را به پایین میرانده است. سازههای آبی شوشتر، آسیابهای آبی و بادی سیستان و
بلوچستان، قناتهای مختلف، مادیهای مختلف و سیستم آبیاری اصفهان همه و همه بخشی
از مهندسی قدیم ایران برای مهار این معضل بوده است.
هنگام مد آب شور زیر آب شیرین رودخانه ها می رود و آب شیرین در ارتفاع
بالاتری مانند یک تپهی آبی قرار میگیرد.
در چنین حالتی چه اتفاقی در بهمن شیر میافتد؟
در اینجا فرآيند تبديل انرژیها، تبخير، کريستاله شدن و انتقال نمک در
هوا و زمين رخ میدهد. عامل اصلی وقوع آن مد است.ارتفاع گيری آب و تبديل سرعت هد،
نفوذ آب شور از سطح و زير زمين (چشمههای ساحل بهمنشير و تبديل شدن بهمن شير به
زهکش آب شور زيرزمينی). به طور مستمر آب شور زير زميني از درياچه نمک و خورها
تغذيه شده، با تبخير، نمک زايی در سطح زمين و نشت در رودخانهها (ترموهيدروشيمی)
باعث آلودگی محيط میشود.
در ناحيه انتهای خليج فارس، مد سرعت زياد و ارتفاع دارد. با برخورد اين
دو (انرژی تبديل شده) به مانع ساحل، رانش آب شور در حوضچه نمک صورت میگيرد. در حوضچه سرعت صفر میشود و سرعت اوليه هنگام برخورد
با ساحل به ارتفاع تبدیل شده و تا شش متر بالا میآید. هميشه آب درياچه از سطح آب
هاي مجاور بيشتر است. اين اختلاف سطح باعث ايجاد جريان آب زير زمينی و چشمههای
ساحل شرقی بهمن شير میشود و باعث شوری آب رودخانه در بالا دست و بالاتر از ناحيه
نفوذ از طريق دهانه رودخانه میشود (جريان معکوس). بنابراين رودخانه به دو طريق:
1- از طريق نشت آب زير زمينی ناشی از خورها در فاصلههای بالا دست، 2- جريان معکوس
آب دريا به درون رودخانه شور میشود.
به طور خلاصه چه عواملی باعث ایجاد حوضچة نمک در شرق و غرب بهمن شير و اروند میشود؟
1)مد آب دریا که باعث ایجاد جریان در خورهای چهارگانه و جریان برعکس
در دهانه رودهای بهمنشیر و اروند میشود.
2)جمع شدن آب خورهای چهارگانه در حوضچه نمک و افزایش ارتفاع آب شور
3)نشت آب شور و تغذیه آب شور زیرزمینی به علت لایههای زمین شناسی
4)صعود رطوبت در خاک ریزدانه با خاصیت های لوله مویینگی
5)کشش سطحی آب و کشش سطحی نمک
6)تبخیر و جریان صعود رطوبت و نمک سازی بهعنوان میوه تلخ تبخیر
مستمر و ایجاد دره نمک به موازات جاده شرقی رودخانه بهمنشیر
7)تشکیل تپه آب شیرین روی آب شور(سد آبی) در فاصلههایی از ساحل در
رودخانه بهمنشیر و اروند در مد و تخلیه این تپهها در شروع جزر، هرچه دبی آب رودها
بیشتر باشد، فاصله تپه آبی از ساحل کمتر است.
8)چشمههای آب شور در ساحل شرقی بهمنشیر، برکههای آب شور و جریان
آب شور به بهمنشیر. که با کم شدن دبی آب رودها و کم شدن ارتفاع آب شیرین نفوذ آب
شور به رودها از طریق مد و نشت آب چشمهها افزایش مییابد.
9)نمک سوز شدن گیاه به دلیل نمک در عمق ریشه یا شور شدن خاک و شور
شدن آب
10)آلودگی هوا به دلیل گرد گلهای نمک در هوا و شیوع غبار نمک در هوا
هر چند آمریکاییها و کاناداییها زمانی اقداماتی در جزیره «مینو»
انجام دادند و سیستم آبیاری را برای آنجا طراحی کرده بودند. شرکت کانادایی ایکرز
روی سیلهای خوزستان پیش از انقلاب مفصل کار کرده بود. اما در این محدوده کاری
نشده است. اگر این چهار خور بسته میشد و نمی گذاشتیم آب مد در زمین حاصلخیز
خوزستان نفوذ کند و اگر آب سیل به خلیج فارس نمیریخت، بهترین زمینهای کشاورزی را
داشتیم و به دلیل خاک مساعد و آب فراوان بهترین محصول را برداشت می کردیم. در
خوزستان سه تا چهار بار امکان برداشت محصول در سال وجود دارد اتفاقی که دشت مرکزی
در بهترین حالت دوبار در سال امکانپذیر است.
با این توضیحات سیل فوایدی دارد و بسته به این دارد که به کمک دانش
مهندسی چگونه از آن بهره بگیریم؟
ما در سیل متاسفانه فقط خرابیها را میبینیم در صورتی که سیل آبادانی
دارد. در زمان ساسانیان با دانش مهندسی سیلابها بسیار خوب بین دجله و فرات هدایت
میشد و زمینها را سیراب میکرد.
آنها آب را با دریاچههای مصنوعی و ارتفاع ایجاد شده به خوبی حفظ میکردند. به عنوان مثال در کربلا و نجف ساسانیان جادههای بلند
خاکی ایجاد کرده بودند که از وسط آن کانال رد میشد و آب فرات را میبرد(هنوز هم
قابل رویت است) . این بلندی نمیگذاشت آب جای دیگری برود. از این رو در نجف و
کربلا تمام زمینها به صورت مشبک مانند زمینهای شالیزار از آب سیل و آب فرات
سیراب میشد.
متون تاریخی میگویند (سفرنامهها )اگر قرار بود یک راسو با مور از
مدائن تا خلیج فارس را طی کند، لازم نبود از زمین استفاده کند، انبوه درختان (جنگل )به شکلی بود که از روی شاخه درختان
جنگل می توانسته 500 کیلومتر خود را طی کند.
فرهنگ و جامعه شناسی خاور میانه محل برخورد اقوام، جنگلها و تغییرات
سریع است. مثل وجود آب شور و آب شیرین مثل خورشید و تبخیر مثل خاک خوب و نمک همه
با هم در حال تبدیل و تغییرات داخلی هستند.
در شادگان تا خلیج فارس روزگاری زیستگاه خیلی عالی وجود داشته است اما
امروز با شوری آب و خاک آن حاصلخیزی از بین رفته است. این پدیده در میناب و
بندرعباس هم در حال وقوع است.
بدتر از همه در شمال از رشت تا آستارا حدود ۴۰ رودخانه وجود دارد که کل طول سال دارای آب هستند و این آب
و سیلابها به دریای خزر میرود. به عبارتی
ما این آب را به راحتی به هدر میدهیم و بعد تصمیم میگیریم که از دریای خزر به
ساحل کانال بزنیم و آب را داخل ایران بیاوریم و آب شیرینکن بگذاریم. فاصله تهران
تا شمال حدود 140 کیلومتر است.ما
فقط 15 کیلومتر این طرف و 15 کیلومتر آن طرف را میشناسیم که آن را هم نمیشناسیم
و ادعا میکنیم میشناسیم.
ما از توپوگرافی نوار ساحلی خزر و خلیج فارس از نوار اطراف کوههای
البرز و زاگرس چیزی نمیدانیم. ایران توپوگرافی بلند دارد اما ما از ارتفاع ۱۴۰۰ به بالا هیچ اطلاعی نداریم. این که بارشها
چگونه به چه شکلی میآیند، کجا به سیل تبدیل میشوند، فراز و فرود و نشست سرزمین
مان از منظر زلزله و سیل و آب زیرزمینی چگونه است؟ ما اطلاعات علمی بسیار کمی
داریم اطلاعات ابزار گذاری و شبیه
سازی کامپیوتری هم نداریم.
سیل برکت است. گزارش ۱۴
جلدی به منطقه آزاد اروند آدر این مورد و راه کار برای بهمن شیر ارائه کردم اما
اتفاقی نیفتاد همانطور که گفته بودم سطح گتوند به دلیل گچی بودن خاک منطقه خوبی
برای آبگیری سد نیست و کسی گوش نداد.
راهکار شما برای بهمنشیر و اروند و کلاً این 3200 کیلومتر مربع چیست؟
مرحله اول: احداث سدهای خاکی جلوی خورها جهت جلوگیری از ورود آب شور به
حوضچه نمک مجاور بهمن شیر
مرحله دوم: طرح ساماندهی دهانه بهمن بشیر برای جلوگیری از نفوذ مد در
رودخانه ( احداث بندرگاه، احداث پل با سرریز و دریچه متحرک)
مرحله سوم: شستشوی زمین با آبیاری و زهکشی (شبکه آبیاری استفاده از روش
آبیاری ثقلی (پمپاژ) به جای روش آبیاری با استفاده از مد
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی اسکان، تاریخ 23 فروردین 98، کد مطلب: 18654: www.eskannews.com