شعار سال: اما بواقع پاسخی سرراست در راستای شناسایی مختصات این عالم وجود ندارد. خصوصاً اینکه اساساً از یک کلیت واحد بهنام جوانی نمیتوان حرف زد بیآنکه نیمنگاهی به پارامترهای بومی، جغرافیایی، فرهنگی و شخصی و شخصیتی جوانان هر منطقه، هر کشور و هر جامعه نینداخته باشیم. جوانی دوره به لحاظ کمی کوتاه –میگویند بازهای بین 15 تا30 سال است- ولی از لحاظ کیفی جهانی بزرگ و طولانی و رنگارنگ است. اما جوانی در ایران چگونه تجربه میشود و روح مسلط بر فرهنگ جوانان ایرانی چه شکلی است؟ آیا جوانان در ایران از همه مواهب جوانی برخوردار میشوند یا نه جوانی در ایران تجربه ناقص و تاحدی متعارض است؟ این روزها که به خاطر مناسبت روز جوان بیشتر از جوان و جوانی میشنویم، گفتوگویی کردهایم با محمدسعید ذکایی، استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی و از پیشگامان توسعه گفتمان مطالعات جوانان در ایران که در ادامه میخوانید.
جوانی در ایران توسط اعضای این گروه سنی چطور تجربه میشود و به لحاظ هویتی فرهنگ حاکم بر جوانی در ایران چه ویژگیهایی دارد؟
اگر بخواهم بهصورت فشرده مختصات فرهنگ جوانی در ایران را برشمرم میتوانم به این عناصر- فارغ از ترتیب و اولویت- اشاره کنم: جوان ایرانی مختصات مشترکی با فرهنگ ملی در کلیت خودش دارد. علاوه بر این با اقتضائات دوران جدید پیوند میخورد و درون خود مناسبات نسلی دارد. از جایگاه ناظر شهروندی برخوردار است، تفاوتهای جنسیتی و تغییر پذیریهای جغرافیایی و مکانی را در خود دارد. با مصارف فرهنگی جدید که بخصوص در حوزه تکنولوژیها و ارتباطات مجازی تعریف میشوند پیوند عمیقی برقرار کرده است. فرهنگ جوانی همچنین واجد وجوه نمایشی و خود ابرازگونه قوی است. از آنجایی که این فرهنگ در ایران متأخر است متأثر از تحولاتی است که در مدرنیته ایرانی رقم خورده. این فرهنگ همچنین تعیینکننده است یعنی اثراتش اهمیت استراتژیک دارد؛ هم بواسطه برد نیرو و ظرفیت کمی جمعیت جوانی جامعه ما و هم بواسطه تأثیرپذیری آنها از تحولاتی که در عرصه سیاست و اقتصاد و آیندهنگری رقم میخورد. به نظر من فرهنگ جوانی در ایران خصوصاً در دو سه دهه اخیر جایگاه مهمی پیدا کرده است که هم به خاطر شکل گیری خودآگاهی و ظرفیت انتقادی در این نسل است و هم به خاطر فرصتهایی است که جوانان بالقوه و بالفعل برای خود ابرازی، هویتیابی و... برای خودشان دست و پا کردهاند.
به بحث خودآگاهی و هویتیابی اشاره کردید. از منظر فکری-ایدئولوژیک آبشخور فکری و نگرشی جمعیت جوان ایرانی اکنون کجاست و رد آن را میتوان در کدام نهاد و پایگاه جست وجو کرد. مثلاً چنانچه میتوانیم بگوییم مذهب روح حاکم بر فرهنگ جوانان دهه 50 بوده است، امروز این پایگاه چیست و کجاست؟
ببینید امروز وجه تودهای شدن و فردی شدن در فرهنگ جوانی پررنگتر از هرزمان دیگری است و طنین آن بیش از هر زمان دیگری شنیده میشود. این دو وجه به نظر میرسد به طور مشخص متأثر از رشد فرهنگ دیجیتال و فضای سایبر باشند.
تودهای شدن فرهنگ جوانی چه تأثیراتی به همراه داشته؟
خب اولینش این است که شاید تا 10 سال پیش بهطور محسوس میتوانستید از تفاوتهای فرهنگی و حتی نشانههای خردهفرهنگی برحسب تفاوتهای منطقهای و جغرافیایی (جوانان شمال و جنوب)، میزان رفاه نسبی یا میزان دسترسی و مجاورت با مراکز شهری و... در بین جوانان ایرانی بیابید؛ اما در دهه اخیر این موضوع بسرعت بهسمتی هدایت شد که یک فرهنگ ملی جوانی که در آن یکدستی، تشابه و تجانس وجود دارد جای یک فرهنگ متکثر جوانی را بگیرد. نه اینکه تفاوتهای ساختاری در گروههای قومی یا مناطق جغرافیایی رخت بربندد و ناعدالتیها و نابرابریها به شکل خصوصیات محلی و خاص نقش تعیینکننده نداشته باشد نه! حرفم این است که عملاً با دسترسی به فضای سایبر فرهنگ جوانی نوعی تودهای شدن، یکدستی و همسانی را تجربه میکند. به موازت فرهنگ جوانی در ایران نسبتی هم با فرهنگ جهانی جوانی بیش از گذشته برقرار میکند و در مرز یک تجربه جهانی جوانی مشترک قرار میگیرد. عناصر این نسبت دراقبال به تکنولوژی، سرعت انتخابها، واکنشهای سیال و زودگذر به پدیدهها، توجه به مدگرایی، لذت طلبی، خوشگذرانی، ماجراجوییهای رمانتیک و جنسی یا مصلحت اندیشیهای زندگی روزمره قابل مشاهده و ردگیری است. این اشتراکات گو اینکه خود برآمده از مجاورت با زیست مجازی است اما درون مرزهای ملی هم این تشابه و تجانس و نوعی همسو شدن افقها را به درجات زیادی شاهد هستیم که پیش از این به هیچ وجه با استانداردهای امروز قابل مقایسه نبود. شما ببینید نقشی که فرهنگ مجازی در تحولات و ویژگیهای جوانی امروز داشته عملاً خیلی با تشابهات و تجانسات شناخته میشود، به طوری که میشود یک نوع رابطه بینامتنی بین دنیای آفلاین و آنلاین همه جوانان ایرانی سراغ گرفت. به این معنا که آرزوها و خواستههایی که در دنیای واقعی دارند و کمتر یا اصلاً به آن دست نمییابند در شرایط آنلاین جستوجو میکنند. شوخیها، طنزها، جوکها و به سخرهگرفتنها یا زبانها و خرده فرهنگهای زبانی در دنیای شبکههای اجتماعی به زعم من، نشانی از این است که آن همه حرمان، محرومیت، تعارض، ابهام و آشفتگی فضای واقعی و دنیای آفلاین، به فضای آنلاین کشیده شده است. البته نمیخواهم پیچیدگی فرهنگ جوانی در ایران را تنها با این دو قطبی آنلاین و آفلاین توضیح بدهم و بیاعتنا باشم به پویاییهایی که درون این فضا شکل میگیرد و حرکتهایی که خود این فضا برای ساختن زندگی و هویت بخشی دارد را نادیده بگیرم. اما به هرحال این مجاورت یک تودهای شدن و سیالیت به فرهنگ و خرده فرهنگهای جوانی در ایران وارد کرده که پیش از آن قابل تصور نبود. بههمین نسبت این فضا نقشش در خدمت جبران و تکمیل و منحرف کردن و فاصله گرفتن و دور شدن از شرایطی که با تألم و ملال و سختی در جهان واقعی تجربه میشود و به شکلی نوعی نشئگی را رقم زده است برای خیلی از جوانهای ما. این نشئگی دیجیتال البته برای برخی از جوانها ناشی از کم مسئولیتی ایجاد شده.
به نظر شما از این دو تیپ، جوان ایرانی را بیشتر کدام یک نمایندگی میکنند: جمعیتی که تخدیر شده در زیست مجازی هستند و به قولی ارتباطشان را با مسئولیت، واقعیت، جامعه و... از دست دادهاند یا گروهی از جوانان که همانطور که پیشتر اشاره کردید به نوعی خودآگاهی و ظرفیتهای امید و تحرک اجتماعی دست پیدا کرده اند؟
بهزعم من فرهنگ جوانی در ایران، منظومهای در هم تنیده از همه این عناصر است. جوانی آنقدر حیاط خلوت و دریچههای تودرتو و پیچیده دارد که با یک استنباط سطحی نمیشود کلیت آن را فهمید. همانقدر میشود اشاره کرد که سنخهای مختلف و متنوع با هم همزیستی دارند. من در نهایت فکر میکنم غلبه فرهنگ آن بخش از جوانها که طریق دوری از مسئولیت و راه فردی لذتجویی و ماجراجویی را پیش گرفتهاند و شاید تا حدی هجرت و مهاجرت دستور کار اصلی برای زندگیشان است، بر کلیت جوانی در ایران پررنگتر باشد. البته که تبیین این موضوع به سنجههای علمی دقیقی احتیاج دارد. مصداق قضاوتم ازدیاد رفتارهای خود ابرازگرایانه، نمایشی، تفریحی، تفننی و... جوانان است که بیش از کنش معنادار در جهان واقعیت یعنی در عرصههای هنر، ورزش و... خودنمایی میکند.
البته همین مجاورت با فضای مجازی که ویژگی جوانی امروز در ایران است تا حدی راه را برای تجربههای جدید و رو به جلو برای جوانان باز کرده است. کما اینکه امروز میبینیم سهم جوانها در اکوسیستم استارتاپی کشور که نوعی انقلاب اقتصادی در فضای کسب و کار و اشتغال کشور را هم به ارمغان داشت بیش از سایر گروههای نسلی و سنی است.
همین طور است. بهنظر من نوعی بلوغ در زیست مجازی جوانها در حال رخ دادن است و این موضوع فرهنگ جوانی را غنا میبخشد. تحولاتی که بواسطه شرایط داخلی کشور ما ایجاد شده و تحول و توسعهای که دنیای تکنولوژی با آن مواجه است باعث شده که طیف زیادی از جوانهای کاربر فضای مجازی، فضاهای جدیدی را برای خود خلق و در راستای خود آگاهی خودشان یا آگاه ساختن دیگران و سهیم شدن در یک جامعه پویا و مدنی حرکت کنند. این گزاره را از سر خوشبینی ذاتی و القای حس امیدوارانه و آرزوطلبانه نمیگویم بلکه اعتقاد دارم که بخشی از کنجکاویها، نشئگیها و ماجراجوییهایی که طبیعتاً با نوآوریها یا نوبودن این فضا همراه بوده کم کم رسوب میکند و بتدریج لذتجویی مسئولانه جای آن را میگیرد.
شاید بزرگترین معضل امروز فعالان حوزه جوانی در ایران بیشتر بابت مهندسی فرهنگی و سیاستگذاری اجتماعی ناکارآمد و بعضاً نادرست در حوزه جوانی باشد. اکنون متولی رسمی و نهادی کجاست؟
متولی رسمی امور جوانان در ایران، وزارت ورزش و جوانان -حاصل ادغام سازمان ملی جوانان در سازمان تربیت بدنی- است. جایگاه جوانان در سیستم سیاستگذاری تا پیش از ادغام ذکرشده محکمتر بود و عملاً این ادغام به حاشیهای شدن، بلاتکلیفی و رخوت حداقل در بخش رسمی سیاستگذاری در امر جوانان و تحقیق و پژوهش در این زمینه منجر شد. بهصورت نیمه تخصصی در مجموع چندین سازمان و نهاد دیگر هستند که برنامهها وطرحهایی را در خصوص جوانها بخشی از کارکرد و رسالت خودشان قرار دادهاند. وزارت علوم، هلال احمر، شهرداریها و... از این جمله هستند. اما مشکل اینجاست که متأسفانه اجماع و همافزایی بین این چند ارگان به وجود نیامده است تا از هرز رفتن فعالیتها جلوگیری شود.
مضاف بر این بهنظر میرسد مشکل دیگر در سطح سیاستگذاری حوزه جوانی، در نوع رویکرد نهادهای مسئول به مسأله جوانی باشد. چرا در این سالها گفتمان رسمی مدیریت فرهنگی-اجتماعی در ایران، جوانی را مترادف با بحران، آسیب، کجی و انحراف انگاشته و رسماً رویکرد آسیبشناسانه و نه همدلانه را برای رفتار با این گروه اتخاذ کرده است؟
نگاه آسیبشناسانه نه تنها نگاه غالب به حوزه جوانی است بلکه رویکردی کلی در نظام سیاستگذاری به همه حوزههای اجتماعی است که شاید نیاز باشد در یک مجال بیشتر به آن بهطور مفصل بپردازیم. به زعم من چون که طرح بحثهای آسیبشناسانه سادهتر است و شرکت کردن گروه بزرگی در بحثها را فراهم میکند مطلوب مدیران و سیاستگذاران است. وقتی صورت مسألهای ساده میشود خیلی از چالشهای نظری، فلسفی و روششناختی را دیگر برای فهمشان لازم نداریم پس هرکسی میتواند وارد بحث شود و اظهار نظر کند. مشکل اصلی این رویکرد به مسائل اجتماعی در این است که نوعی گریز از مسئولیتپذیری اجتماعی، اخلاقی و سیاستی را در سازمانها و ارگانها و بین کارشناسان نهادینه میکند. زیرا این نگاه همه بار را بر دوش سوژه مورد بررسی میاندازد و خود را راحت میکند. حکایتِ گفتن این جمله: «جوانها منحرف هستند و چنانند و چنین» و خود را از معرکه بیرون انداختن است. این نگاه آمرانه و کمتر همدلانه، آفتهای زیادی را به حوزه سیاستی ما تحمیل کرده است که باید اصلاح شود. البته در سالهای اخیر به نظر میرسد که تحولی گفتمانی در این حوزه به وجود آمده است و مواجهه متفاوتی با مسأله جوانی از سمت گروهی از سیاستگذاران را شاهد هستیم.
«جوانان دماسنج تحولات آینده هستند.» اینروزها بسیار این جمله را در سخنرانیها و نشستهای رسمی و غیررسمی میشنویم و حتی در بین نظریهپردازان مطالعات جوانان هم کمابیش به آن اشاره شده است. با توجه به وضعیتی که کلیت فرهنگ جوانی در ایران دارد و نگرشها و ارزشهایی که این گروه سنی و نسلی بزرگ برای خود دست و پا کرده است، تحولات آینده ایران را چطور میبینید؟می توانیم به آینده ایران امیدوار باشیم؟
شخصاً خوش بین هستم و نشانههایی از اینکه نگاه مسئولانه و اخلاقی در جوانها غالب شده است میبینم. جوانها کاری کردهاند که حالا با اطمینان بیشتری میتوان گفت که آنها نوید بخش آیندهای روشن برای ایران هستند. ذخایر تجربه زیست در جهان واقعی و جهان مجازی و نیز آگاهیهای تکنولوژیک و ارتباطی جوانان را به نزدیکتر شدن با متن زندگی اجتماعی سوق داده است و این نشانه خوبی برای آینده ماست. تحولاتی که در بدنه جامعه در اثر پویاییهای درون گروههای اجتماعی در حال رقم خوردن است و نیز تحولاتی که انتظار میرود در عرصه سیاست و برنامهریزی اتفاق بیفتد در مجموع میتواند ما را بیشتر هم به آینده ایران امیدوار کند. قبل از آن البته آرزو میکنم که ملزومات این تحولات در ساختار برنامهریزی و سیاستی کشور تدارک دیده شود و جوانان نه در وجه صوری بلکه به معنای واقعی سرمایههای گرانقدر ما در نظر گرفته شده و از حاشیه به متن بیایند و پیش از همه اینها هم باید ظرفیتهایی برای امید بخشی و تأمین آینده مطمئن برای آنها را به وجود بیاوریم.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری ایران آنلاین تاریخ انتشار 29فروردین 98، کد خبر: 463326، www.ion.ir