اعتماد به نفس زیادی و اعتماد به آمریکا و نداشتن شناخت کافی از ماهیت آمریکا و قدری مجذوب و مرعوب بودن نسبت به آمریکا حرکات و سیاستهای او را شکل داد.
ظریف شاید بدون اینکه خود متوجه باشد هدف نفوذ فکری آمریکایی ها قرار گرفت تا ذهنیت او را شکل دهند.
خبرگزاری مشهور بلومبرگ با انتشار مستنداتی اعلام کرد که راکفلرها بیش از یک دهه بر شخص «محمدجواد ظریف» سرمایهگذاری کرده بودند و مذاکره برای از سرگیری روابط میان ایران و آمریکا سالها با حضور ظریف در اندیشکدههای تحت مدیریت و نفوذ راکفلرها در جریان بوده است. حتی گفته شد آنها دقیقا چند میلیون دلار، در چه مراکزی برای به ثمر رسیدن پروژه بزرگ «سازش ایران و آمریکا» هزینه کردهاند!
سردبیر مجله «نیویورک ریویو» به عنوان یکی از شرکتکنندگان در جلسات ظریف و ایران پروجکت میگوید: "در جلسات مذکور، ایدههای مهمی مثل تلاش برای ایجاد یک معامله قابل اجرا و عملیاتی مطرح شد. از جمله به توافق رسیدیم که در معامله نهایی، برای حفظ آبرو و حیثیت ایرانیها به آنها اجازه دهیم یک ظرفیت محدود غنیسازی داشته باشند."
جالب اینجاست که ظریف مطابق با اظهارات سردبیر مجله "نیویورک ریوید" با طرفهای آمریکایی به این توافق رسیده بود که فقط برای حفظ آبرو و حیثیت طرف ایرانی، فقط اجازه دهند که ایران یک ظرفیت محدود غنیسازی داشته باشند.
اما ظریف "برجام را «دستاورد تیم مذاکرهکننده ایران» پس از قریب به ۲ سال چانهزنی معرفی میکند در حالی که همان طور که پیش از این گفته شد، هدف آمریکاییها از ابتدا نیز اعطای یک موقعیت غیرصنعتی و عملا بیفایده تحت عنوان «برنامه سمبلیک هستهای» بوده تا به گفته لابیست آمریکایی، اعتبار و آبروی رفقای چندین ساله خود را در ایران حفظ کنند!
نتیجه تلاشها و سیاستهای هدایت شده او از سوی آمریکاییها گرفتار کردن ایران در چارچوبی حقوقی و برگشتناپذیر بود.
بی جهت نیست که کمی پس از انتشار متن پایانی مذاکره با آمریکا و ارائه برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ به عنوان ماحصل قریب به ۲ سال گفتوگوی دیپلماتها با یکدیگر، مجموعهای از اندیشکدههای خلع سلاح وابسته به راکفلرها، به صورت همزمان «جشن موفقیت» برگزار کردند و از گرفتار کردن ایران در چارچوبی حقوقی و برگشتناپذیر به عنوان دستاورد بزرگ خود رونمایی نمودند.
خلاصه آنکه ظریف میخواست تعامل با آمریکا را در تاریخ به نام خود تمام کند و هدف اصلی او رفع تحریمها نبود، بلکه رسیدن به تعامل با امریکا بود و البته هدف را لغو قطعنامههای سازمان ملل عنوان نمود و وانمود کرد که متوجه نشده است که در برجام صحبتی از لغو قطعنامهها نشده است بلکه فقط بر تعلیق آن تأکید شده و مطابق با مکانیسم ماشه، هر کدام از ۵ کشور طرف مذاکره هر زمان اراده کنند میتوانند حتی علیرغم پایبندی کامل ایران به برجام، قطعنامهها را حتی بدون نیاز به رایگیری در شورای امنیت سازمان.ملل متحد مجددا فعال کنند.
در این راستا لازم بود کمترین تعداد افراد درگیر مذاکرات باشند تا دستاوردهای تعامل به خود او محدود گردد.
لذا تیم مذاکره کننده فاقد نیروهای کارآزموده و توانا و دانا در جنبههای مختلف حقوقی، هستهای، اقتصادی و ... بود. لذا خیلی دیر حتی به عضویت رئیس سازمان انرژی هستهای تن داد. وقتی هم که یک نفر اقتصاددان به تیم اضافه شد، آن یک نفر هم جاسوس از آب درآمد.
از سوی دیگر او در موارد زیادی منافع جناحی را بر مصالح ملی ترجیح داد و خواست از مذاکرات نمدی به نفع اصلاحطلبان و به ضرر اصولگرایان بسازد.
تأکید عجیب و مضر او در تلاش برای متقاعد کردن غربیها برای اتخاذ رفتاری که به نفع اصلاحطلبان در انتخابات منجر شود، لکه ننگی در پرونده اوست که پاک شدنی نیست زیرا این رفتار او به معنی دعوت به دخالت بیگانگان در انتخابات ایران است. در مواردی فیلم تهیه شده به صورت مخفی از این نوع دعوتهای او از بیگانگان در ارتباط با انتخابات داخلی هم منتشر شد،
ظریف در راستا تقلای جناحی حتی تلاش کرد در دورن وزارت امور خارجه نیروهای اصولگرا، هرچند کارآمد و باتجربه را کنار زده و منزوی کند و نیروهای حتی بازنشسته و ناکارآمد اصلاحطلب را به همکاری فراخواند.
خلاصه آنکه هرچند ظریف تجربیات زیادی در تاکتیک و تکنیک روابط بینالملل داشته و دارد لیکن فاقد یک نگاه و شناخت استراتژیک از موقعیت جهانی و ماهیت آمریکا بوده و هست.
آمریکاییها سالها کار و هزینه کردهاند تا ذهن او را به نحوی شکل دهند که بتوانند او را در مسیری که مایلند سوق دهند.
بیجهت نیست که وقتی خبر انتخاب ظریف به عنوان وزیر خارجه مطرح شد، نتوانستند خوشحالی خود را از این انتصاب پنهان کنند.
ظریف برای حضور در مذاکرات مناسب بود لیکن برای هدایت مذاکرات و قرار گرفتن در رأس هیات مذاکره کننده و نیز رأس دستگاه دیپلماسی کشور مناسب نبوده و نیست.
او با توجه به شناخته شدن در سطح بینالمللی میتواند در عرصه دیپلماسی عمومی و تبلیغاتی به صورت کنترل و هدایت شده حتی پس از پایان کار این دولت اثرات خوبی داشته باشد لیکن بین دیپلماسی عمومی و دیپلماسی همهجانبه تفاوت بسیار است.
البته نباید فراموش کرد که ظریف در این سیاستها تنها نبوده و آقای روحانی هم گامهایش در همه ابعاد مطابق با منافع آمریکا و به ضرر انقلاب اسلامی و ایران بوده است.
با رفتن ظریف مشکل.حل نمیشود، باید دید اگر او نبود چه کسی جایگزین او خواهد شد.
مشکل اصلی زمانی برطرف میشود که دوران ریاست جمهور روحانی و اصلاحطلبان به پایان برسد و یک دولت و البته مجلس کاملا اسلامی و ملی بر سر کار آید.
دستگاه دیپلماسی نیز باید از عوامل آگاه و ناخودآگاه آمریکا که ذهنیتشان همچون ظریف شکل گرفته است پاکسازی شود. و کسانی بکار گرفته شوند که ماهیت دشمن و اهداف پشت پرده آمریکا را شناخته و انقلاب اسلامی و قدرت ملت بزرگ ایران را باور داشته باشند.
انشاالله
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از سایت دکتر محمدحسن قدیری ابیانه ، تاریخ انتشار : 1اردیبهشت 1398 ، کدخبر:6523 ،www.ghadiri.ir
موضوع: درخواست خروج از برجام
سلام علیکم
تنها راه موفقیت ما، مقاومت در برابر دشمنان زورگو، تکیه بر توانمندی و ظرفیت های داخلی و ارتباط با کشورهای غیر مستکبر است. آمریکا و این سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان حتی اگر در مقابل چشم ما، جنگ زرگری هم راه بیاندازند باز دو روی یک سکه اند. مگر یادمان رفته که امام راحل (ره) فرمود: «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر.»
امام خامنه ای قبل از روی کار آمدن دولت ترامپ فرمودند: «برجام را ابتدائاً نقض نخواهیم کرد این را همه بدانند ... آن ها اگر پاره کردند ما آتش می زنیم.»
ایشان سال گذشته، پس از خروج آمریکا از برجام در جلسه خصوصی با هیأت دولت فرمودند: «در روزنامه خواندم که ترامپ گفته که من می خواستم به ترزا مِی سفارش کنم راجع به سختگیری نسبت به ایران، [امّا] او به من سفارش کرد دربارهی سختگیری راجع به ایران! اینها این [جور] هستند دیگر. آنوقت تلفن می زند به آقای دکتر روحانی و اظهار ارادت و اخلاص هم به ایشان می کند. اینها را بایستی اینجوری و با این چشم نگاه کرد؛ بدند اینها، اینها خیلی بدند. بنده یک سینه حرف دارم در زمینهی اروپاییها - نه بهخاطر سیاستهای امروزشان - بهخاطر ذات خبیثی که حکومتهای اروپایی در طول این چند قرن از خودشان نشان دادهاند؛ خیلی حرف گفتنی اینجا زیاد است، نمیخواهیم حالا وارد آن مسائل بشویم.»
سپس در یک جلسه عمومی فرمودند: «حالا گفته میشود که برجام را میخواهیم با این سه کشور اروپایی ادامه بدهیم؛ من به این سه کشور هم اعتماد ندارم. من میگویم به اینها هم اعتماد نکنید؛ [اگر] میخواهید قرارداد بگذارید، ... تضمین به دست بیاورید، تضمین واقعی، تضمین عملی، والا فردا اینها هم همان کاری را خواهند کرد که آمریکا کرد، [امّا] به یک شیوهی دیگر.»
علیرغم تمام این نصایح متأسّفانه دولت پس از گذشت نزدیک به یازده ماه از خروج آمریکا از برجام منتظر وعده سر خرمن اروپایی ها ماند! آن هم وعده ای که از SPV به اینستکس تنزّل یافت. این در حالی بود که اروپایی ها خود اعتراف کردند، هیچگاه تحریم های آمریکا را دور نمی زنند، بلکه فقط در چارچوب آنچه ارباب آمریکایی به آن ها اجازه داده است، فقط به ایران کمک های انسان دوستانه می کنند، یعنی غذا و دارو را در برابر فروش نفت می دهند و همزمان بارها ما را تحت فشار می گذاشتند که در برابر همین وعده های ننگ آور توخالی بدون تضمین، به برجام های 2، 3، 4 و 5 ( خود تحریمی مالی FATF، موشکی، منطقه ای و حقوق بشر) بپیوندیم.
بالاخره رهبر معظم انقلاب در ابتدای امسال در حرم رضوی فرمودند: « در مورد ایران، از اواسط قاجار، اروپاییها به ما ضربه زدند. در جنگهای ایران و روس، انگلیسها به ایران خیانت کردند؛ به عنوان واسطه وارد میدان شدند، امّا از پشت خنجر زدند. در قضیّهی امتیاز تنباکو، در قضیّهی امیرکبیر و رفتاری که با امیرکبیر کردند؛ فشارهای انگلیسها و سفارتخانههای اروپایی در تهران بود که پادشاه ابله قاجار را وادار کرد خون امیرکبیر را بریزد و او را که می توانست ایران را متحوّل کند، کنار بگذارد. [همچنین] رفتار اروپاییها در روی کار آوردن حکومت دیکتاتوری رضاخان، رفتار اروپاییها و آمریکاییها در ساقط کردن دولت مصدّق، رفتار آنها در قضایای گوناگون اقتصادی و سیاسی و امنیّتی ما و رفتار آنها در قضیّهی جنگ تحمیلی و بعد هم رفتار آنها در قضیّهی تحریم؛ اینها را ما نباید از یاد ببریم. غربیها با ما همیشه همین جور رفتار کردهاند؛ نمیتوانیم به آنها هیچ امیدی داشته باشیم. در همین قضیّهی اخیر، در قضیّهی برجام، وظیفهی اروپاییها چه بود؟ خب یک قرارداد هفتجانبهای بسته شده بود -شش کشور و ایران این طرف؛ هفت کشور- یک طرف که آمریکا است خارج شد؛ وظیفهی طرفهای دیگر چه بود؟ وظیفهی اروپاییها این بود که میایستادند در مقابل آمریکا، میگفتند ما به تعهّد خودمان پایبندیم؛ تعهّد آنها این بود که تحریمها به طور کلّی برداشته بشود؛ باید محکم میایستادند، [امّا] با بهانههای مختلف نَایستادند. علاوه بر اینکه در مقابل آمریکا نَایستادند، خودشان هم در عین اینکه مدام به ما تأکید کردند و می کنند که «نبادا از برجام خارج بشوید»، عملاً از برجام خارج شدهاند؛ یعنی حتّی تحریمهای جدیدی را علیه ایران به وجود آوردهاند. این رفتار اروپاییها است؛ از اینها می شود توقّع داشت؟ این کانال مالیای هم که اخیراً مدام گفته میشود یک کانال مالی درست کردهاند، این به شوخی شبیهتر است؛ البتّه شوخی تلخی است. این هیچ معنیای ندارد؛ آن چیزی که وظیفهی آنها است با آنچه آنها دارند مطرح میکنند زمین تا آسمان فرق میکند. در آخرین مسئلهی بینالمللی ما، باز اروپاییها مثل گذشته از پشت خنجر زدند، به ما خیانت کردند. از اینها توقّع نمی شود داشت؛ هیچ توقّعی نمی شود داشت.»
در واقع این به اصطلاح کانال اینستکس، دامی برای بلوکه کردن درآمدهای ارزی کشور، جهت افزایش فشار بیشتر بر ماست. لذا لازم است علاوه بر رد اینستکس، صادرات و واردات خود را با هر پول دیگری غیر از دلار آمریکا و در قالب پیمان های دو جانبه با کشورهای غیر مستکبر غربی انجام داده؛ و در یک اقدام انقلابی از برجام خارج شویم؛ ضمن آن که از تصویب لوایح استعماری پالرمو و CFT ممانعت به عمل آورده و اجرای الزامات FATF را خاتمه دهیم.