شعار سال: هادي خانيکي در اين نشست با بيان اينکه
نسبتي ميان فروبستگي و نااميدي و از آن طرف گشودگي و اميد وجود دارد، گفت: «به
ميزاني كه اميد وجود دارد، تلاش در جهت گشودگي صورت ميگيرد يا تا زماني که گشودگي
وجود دارد اميد نيز هست. وقتي ميگوييم اميد هست بهمعناي آن نيست که تمام مسائل
حل ميشود، بلکه به معناي آن است که در ميان پارادوکسهايي که وجود دارد، امکان
انتخابي ميتواند باشد و طبيعتا در ميان عالم انديشه و روشنفکري، هميشه اميد و
نااميدي راوياني داشته و هيچوقت هم نميتوان گفت تنها روايت اميد يا روايت
نااميدي، روايتهايي هستند که به واقعيت نزدیکتر است بلکه اين دو تنها ميتوانند
افقهايي را بسازند و من فکر ميکنم براي امروز ايران، روايت اميد بهتر از نااميدي
ميتواند افق بسازد. زيرا وقتي جامعهاي براي خود يا ديگران قصه نااميدي را
بسرايد، ابتدا دچار فروپاشي ذهني و بعد فروپاشي عيني ميشود و اين نابودي عاملي
براي زوال اجتماعي خواهد شد». خانيکي در ادامه اظهار كرد: «فرد يا جامعهاي که
دچار نااميدي ميشود، قادر نخواهد بود دوباره روي پاي خود بايستد. طبيعتا وقتي از
اميد صحبت ميکنيم، نه خوشخيال هستيم و نه اينکه خود را به غفلت ميزنيم بلکه
دنبال ظرفيت و محرکهاي ميگرديم تا بتوانيم روي پاي خود بايستيم؛ بنابراين مسئله
اميد، مسئله ديروز، امروز و فرداي جامعه ماست و با اميد ميتوان بسياري کارهاي جدي
کرد.»
ضرورت تقویت اميد
حمیدرضا جلاييپور نيز در اين نشست گفت: «توسعه کشور عنصر
مهمي است که با آن ميتوان بسياري از نابسامانيهاي کشور را مهار کنيم، هرچند
امکان ريشهکني آن وجود ندارد. بر اساس پيمايشهايي که در چندسال اخير در دسترس
ماست، اميد مردم به نهادهاي عمومي کاهش پيدا کرده و از اين نظر يک نااميدي در
جامعه ما پديدار شده است». او گفت: «در کنار بحث پيمايشهاي اجتماعي درباره
نااميدي نسبت به نهادهاي عمومي، به نظر ميرسد که پويشها و حرکتهاي جمعي که در
جامعه وجود دارد نيز چندان اميدوارکننده نيست. يعني انواع اين حرکتها، از اصلاحجويانه
تا تحولطلبانه يا سرنگونطلبانه چندان اميدوارکننده نيستند. در نظرسنجيها نيز
ريزش پايگاه وجود دارد. بنابراین بحث اميد اجتماعي و رفع نااميدي اجتماعي مسئلهاي
جدي است که بايد به آن توجه کرد». اين جامعهشناس افزود: «نکتهاي که قابلرؤيت
بوده مربوط به فضاي آنلاين است. متأسفانه در فضاي آنلاين، پستهاي نااميدکننده
مشتري و مخاطبان زيادي دارد و انگار پستهاي اميدوارکننده، مشتريان
کمتري دارد. گويي
اين انتظار وجود دارد که در فضاي آنلاين فقط پستهاي نااميدکننده منتشر شود. ميخواهم
به پنج فضاي عمومي اشاره کنم که بستري فراهم ميکند تا شاهد نااميدي باشيم. اما
قبل از آن دو توضيح ارائه ميدهم. از آنجا که اميد اجتماعي موضوعي جمعي است، بسيار
زمانمند و مکانمند بوده و موضوعي اجتماعي است. باوجوداينکه شواهد و قرائن نشان
ميدهند که شرايط نااميدکننده است ولي رخدادهايي در جامعه رخ ميدهند که ميتوانند
اميدواري را تقويت کنند».جلاييپور افزود: «يكي از دلايل ديگر نااميدي جاافتادن
نظريه نااميدي بهعنوان اميد است. طرفداران اين نظريه ميگويند حالا که ما در بنبست
اصلاحات هستيم، سخن از اميد اجتماعي، حرف بيربطي است و اين را سرنگونيطلبان نميگويند
بلکه صداوسيماي جمهوري اسلامي فيلم درست ميکند و در آن ميگويد ما را خفه کرديد
از بس حرف از اميد ميزنيد. آنها تبليغ ميکنند براي اينکه شما اميدوار نباشيد؛
بنابراین کساني که اينگونه رفتار ميکنند زمينه نااميدي را ايجاد ميکنند».
اميد عليه اميد
در ادامه اين نشست محمدمهدي مجاهدي نيز اظهار كرد: «اميد
را دستکم ميتوان به دو معنا استفاده کرد. چنان که نهتنها بر نااميدي عميق ما
دلالت ميکنند، بلکه ريشههاي اميد را هم ميسوزانند. يک دسته از استفادههاي اميد
عليه اميد، زماني است که ما اميد را به معناي آرزوداشتن در تحولي برخلاف همه قرائن
و محاسبات تعبير ميکنيم؛ برای مثال وقتي با بيماري بدحال سروکار داريم که همه
شواهد نشان ميدهند درماني براي احوال در نظام پزشکي او وجود ندارد، ممکن است از
در القا و تلقين اميدواري به اطرافيان بيمار وارد شويم و اميدي واهي براي آنها به
وجود آوريم. اميدي که بههيچوجه کمکي به بهبود حال آن بيمار نخواهد کرد و کمکي هم
به احوال روانشناختي بازماندگان او پس از اينکه بيمار را از دست بدهند، نمیکند و
چهبسا بار مصيبت را براي بازماندگان بهمراتب سنگينتر کند». وي ادامه داد: «اميد
در چنين وضعيتي در واقع عليه اميد کار ميکند. اين اميد در واقع محال و برنيامدني
است، اما گونه ديگري از اميد و القاي آن وجود دارد که پيچيدهتر عمل ميکند. اميد
بيمحل، لايههاي پيچيدهتري دارد و تازه وقتي که اميد محال، بيفايدهبودنش آشکار
ميشود، اميدهاي بيمحل از راه ميرسند. اين اميدهاي بيمحل، اميدهايي هستند که
ريشه در پارهاي رويکردهاي پيشيني مقدم بر تجربه و اسطورهباورانه دارد. يکي از
زمينههاي اميد بيمحل در حوزه سياست، اميد به مقبولیت داشتن بهجاي اميد به
کارآمدي است». مجاهدي افزود: «اين مغالطه فوقالعاده وحشتناکي که از مقطعي در فرهنگ
سياسي ما رواج پيدا کرد که گرفتاريهاي حوزه کارآمدي را به درخششهاي نظري و
مفهومي در حوزه توجيههاي مقبولیت تراشانه حواله ميدهيم و گمان ميکنيم اگر يک
وضع يا وضعيت نظام سياسي واجد مقبولیت درخشاني است در عرصه مفهومي، اين درخششها
ميتواند عذرخواه تيرگيهاي کارآمدي يا ناکارآمدي باشد».
انسداد باوری در جریانهای
سیاسی
او بيان کرد: «يکي ديگر از زمينههاي اين اميد بيمحل،
نوعي انسدادباوري است که اين انسدادباوري چه در ميان اصلاحطلبان و چه اصولگرايان
رواج دارد. نميخواهم
بگويم که همه را در برميگيرد اما اصلاحطلب و اصولگرا نميشناسد. يعني بسياري از
اصلاحطلبان و اصولگرايان به اين معتقد هستند که ظرفيتهاي حل مسئلهاي پايان
يافته و اصلاحطلبان انسدادباور راهحلهاي متفاوتي از اصولگرايان انسدادباور
دارند؛ بدين معنا که اصولگرايان انسدادباور ممکن است به دامن نظاميگري بيفتند و
اصلاحطلبان انسدادباور نيز ممکن است به تحريم مکانيسمهاي دموکراتيک انتخاباتي يا
به دامان خيابان بدون سنجش امکانات مشارکت مردمي و شرايط آن روي بياورند». اين
استاد دانشگاه اظهار کرد: «خويشتنقربانيپنداري و توطئهانديشي نيز يکي ديگر از
زمينههاي فکري و فرهنگي است که ميتواند اميدهاي بيمحل فراواني را که در جامعه
ما بهصورت القا و تلقين گسترده ميشود، توضيح دهد».
دو عنصر
بنيادين همبستگي اجتماعي
رضا اميدي نيز در پايان اين نشست گفت: «در جريان انقلاب فرانسه، وقتي
جمهوري شکل گرفت، در واقع آن پاسخي به وضع موجود نبود، بلکه بهمثابه يک مسئله
ظاهر شد، چراکه خود جمهوري بلافاصله پس از آغازش با انواعي از عارضههاي اجتماعي
درگير بود که از دل اين امر اجتماعي استخراج شد. مهمترين هدف سياستگذاري اجتماعياي که از دل اين
پديده تاريخي بيرون آمد، تقويت همبستگي اجتماعي بود. اما در ساحت سياستگذاري،
همبستگي اجتماعي منوط به مسئله انسجام اجتماعي نيست، بلکه دو عنصر بنيادين دارد.
نخست تقويت حداکثري انواع پيوندهاي اجتماعي و دوم کاهش حداکثري انواع نابرابريهاي
اجتماعي است».وي افزود: «گفته ميشود همبستگي اجتماعي سطوحي دارد که يک سطح آن،
همبستگيهاي افقي هستند که معرفش در حوزههاي رفاه و سياستگذاري اجتماعي، همين
نظامها و صندوقهاي بازنشستگي هستند. اساسا نظام تأمين اجتماعي و نظام بيمه
اجتماعي بنا دارد که سطحي از همبستگي اجتماعي را از طريق پوششدادن ريسکهاي
اجتماعي و شغلي بههمراه داشته باشد و سطح ديگري که سطحي عاليتر از همبستگي
اجتماعي است، همبستگيهاي عمومي هستند که مهمترين معرفش نظامهاي مالياتي هستند».
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 16 اردیبهشت 98، شماره: 3420