شعار سال: از اواخر اردیبهشت ماه سال جاری بود که فنر قیمت دلار یک بار دیگه آزاد شد و قیمت این ارز خارجی از کانال ۱۶ هزار تومان به کانال ۲۵ هزار تومان در تیرماه سال جاری وارد شد. ارزش پول ملی روز به روز کاهش یافت و این موضوع بر روی قیمت کالاها تاثیر بسزایی گذاشت. چه شد که قیمت دلار به یک باره افزایش یافت؟
اقتصاد ایران دو سالی است که دوباره زیر ضربه شدیدترین تحریمها قرار گرفته و دولت به دنبال راهکارهایی بوده است تا به نحوی تاثیرات این تحریمها را کاهش دهد. از جمله کارهایی که دولت در این مدت انجام داده است این بوده که بودجه را تا حد امکان از درآمدهای نفتی جدا کند. البته برخی کارشناسان معتقدند که دولت در این زمینه موفق عمل نکرده است.
در این شرایط، از اواخر بهمن ماه سال گذشته شیوع ویروس کرونا در ایران، اقتصاد را بیش از پیش تحت فشار قرار داد. درآمدهای نفتی به شدت کاهش یافت و تحقق درآمدهای مالیاتی نیز در هالهای از ابهام قرار گرفت.
با سخت شدن صادرات و عدم بازگشت ارزهای صادراتی اوضاع در بازار ارز هم بهم ریخت و این موضوع به سایر بازارها تسری پیدا کرد. نرخ دلار از اواخر اردیبهشت ماه به یکباره از کانال ۱۶ هزار تومان به کانال ۲۵ هزار تومان در تیرماه وارد شد و این مسئله موجب شد تا اقتصاد ایران با چالشهای بسیاری رو به رو شود.
البته در چند روز اخیر اوضاع در بازار ارز گویا مساعد است و روند کاهشی آغاز شده است. حالا این پرسش مطرح است که آیا دولت در این افزایش و کاهش قیمت دلار نقش آفرینی کرده است؟ عوامل خارجی در افزایش قیمت دلار چه نقشی داشته اند؟ وضعیت اقتصاد ایران به کدام سمت و سو خواهد رفت؟ آیا اوضاع بدتر از قبل خواهد شد یا اینکه دولت میتواند این کشتی اقتصاد گرفتار در طوفانهای پیاپی تحریمها و شیوع ویروس کرونا را به یک ساحل امنی برساند؟
آنچه پیش رویتان قرار دارد، بریدههایی از گفتگو با دکتر محمد خوش چهره استاد اقتصاد دانشگاه تهران است که به صورت تصویری انجام شده است:
♦اقتصاد ایران به مثابه بیماری است که دچار عوارض متعددی از جمله نرخ تورم بالا، نرخ بیکاری بالا، کاهش نرخ رشد اقتصادی، شکاف طبقاتی گسترده و ... شده است.
♦فهرست علائم اقتصادی از جمله نرخ بیکاری بالا، نرخ تورم بالا و ... کار سادهای است و هر کسی این موارد را تشخیص میدهد و باید پا را فراتر از علائم گذاشت و به سراغ ریشههای ایجاد شدن این موارد رفت.
♦چقدر از وضعیت کنونی اقتصاد به عوامل برون زا (مثل تحریمها و...) و چقدر به عوامل درون زا (عملکرد داخلی) مربوط است؟ قطعا هر دو عامل در وضعیت کنونی اقتصاد موثر بوده اند. مجموعهای از عوامل درون زا ناشی از سومدیریت ها، وابستگی به نفت و ... موجب وضعیت کنونی اقتصاد شده است. همچنین عوامل برون زا نیز در این وضعیت موثر بوده است. اما اینکه چند درصد عوامل درونی و چند درصد عوامل بیرونی در ایجاد وضع کنونی اقتصاد موثر بودند، نیازمند تحلیلهای عالمانه است.
♦خیلی از اظهارات در مورد اقتصاد خرد ورزانه نیست و سطحی نگرانه است.
♦خیلیها به برجام خیلی امید بسته بودند و معتقد بودند برجام موجب پیشرفت خواهد شد و برخیها هم به شدت دلواپس برجام بودند. مقصود این است که برخیها فکر میکردند با بهبود عوامل برون زا همه چیز حل خواهد شد که تفکر درستی نبود.
♦همان زمان در گفتگو با رسانههای خارجی من گفتم که برجام یک فرصت است، اما اینکه برجام بیاید و ما را نجات دهد درست نیست.
♦ما بازار بزرگ ۸۰ میلیونی داریم و به منابع زیادی دسترسی داریم، اما کشوری مصرفی هستیم. کشوری به شدت وارداتی هستیم. ظرفیت تولید ما بالاست، اما زیر ۵۰ درصد تولید میکنیم. مثلا در صنعت نساجی که یک زمانی دومین صنعت کشور بود، هم اکنون زیر ۲۵ درصد ظرفیت تولید دارد و واردکننده پوشاک هستیم که بیشتر قاچاق است. بازارهای ما در دست خارجیان است.
♦راه خوشبختی از داخل میگذرد و به رفع موانع از سر راه تولید باز میگردد.
♦در آمارهایی که برای تورم و بیکاری توسط دستگاهها ارائه میشود تفاوت معناداری وجود دارد. عدم ارائه آمار درست نمیتواند به برنامه ریزی درست منجر شود.
♦صرف نگاه به علائم که روش مردم است، کافی نیست. ریشه یابیهایی هم که خیلی از رسانههای بیگانه معاند به خورد ملت میدهند دقیق نیست و معاندانه است.
♦همه دولتها اشتراکات زیادی در حوزه و تصمیم گیریهای اقتصادی داشته اند که این تصمیم گیریها عوارض مشابه و مشترکی نیز داشته اند. یکی از این اشتراکات وابسته کردن اقتصاد ملی است.
♦اقتصاد ملی را اگر سادهتر کنیم میشود تولید ملی. اینکه در تولید ملی چقدر سیمان، خودرو، گندم و ... تولید میشود و ارزش این موارد را محاسبه کنیم میشود درآمد ملی. هر قشری سهم خود را از درآمد ملی برداشت میکند. اگر درآمد ملی بزرگتر باشد سهم بیشتری هم به هر قشر خواهد رسید. برای اینکه درآمد ملی بیشتر باشد باید تولید ملی رونق پیدا کند. در ضمن رفاه مردم یا بهبود سطح زندگی مردم نیز با درآمد ملی رابطه مستقیم دارد و هر چقدر درآمد ملی بیشتر باشد، رفاه مردم هم بیشتر خواهد بود. هم اکنون که رفاه و سطح زندگی مردم دچار اختلال شده است بخاطر اختلالات در درآمد ملی و در نهایت تولید ملی است.
♦دولتی که موانع تولید را رفع میکند قطعاً منافع و مواهب آن به خود دولتها نیز خواهد رسید.
♦مهمترین نکته این است که متغیرهای کلان اقتصادی به تولید ملی وابسته هستند. مثل اشتغال، تورم، سرمایه گذاری و ... به تولید ملی وابسته است.
♦چهار دولت از این بابت به یک دیگر مشابه هستند که دولتها درآمد ملی را با یک عامل بیرونی مانند خام فروشی نفت و درآمد نفتی پر میکنند و درآمد ملی از طریق تولید ملی تامین نمیشود.
♦ده پانزده سال است که دولتها موانع را از سر راه تولید برنداشته اند. یعنی مثلاً کشاورزی که باید سیستم آبیاری اش درست شود درست نشده است.
♦دولتها برای اینکه دورههای بعدی رای بیاورند با یک عوام فریبی و ایجاد رفاه کاذب، سعی در جمع آوری رای مردم داشتند. رفاه مردم را با روشهای پیش پا افتاده مانند پرداخت یارانه بالا، توزیع کالا و... میبردند.
♦دولتهایی که آمده اند رکورد دولتهای دیگر در خام فروشی نفت را شکسته اند و وابستگی به نفت را بیشتر کرده اند.
♦مشابهات دیگر دولتها به یکدیگر، افزایش واردات و وابسته شدن به واردات کالاهای مصرفی و بخصوص وارادت قاچاق است.
♦سومین اشتراک دولت ها، فساد است. فساد با درآمدهای نفتی رابطه مستقیم داشته است.
♦اگر یک کشوری رفاه مردمش از تولید ملی حاصل نشده باشد و از محل درآمدهای نفتی باشد، فساد، بیکاری و ... بالایی دارد.
♦اگر میخواهیم دولتها را ارزیابی کنیم باید ببینیم که دولتها چقدر تولید ملی را حمایت و افزایش داده اند. بر مبنای این موضوع دولتهای موفق را شناسایی کنیم.
♦خام فروشی نفت رفتار دولتها را خراب کرده است و تعصبی که دولتها باید بر روی تولید ملی میداشتند را یا نداشتند یا کمتر داشتند.
♦چهارمین شباهت دولتها افزودن به مناطق آزاد بوده است. این مناطق به اسم صادرات و افزایش تولید شکل گرفتند، اما عمدتاً به مبادی ورودی کالا به صورت قاچاق تبدیل شدند.
♦چین سه منطقه آزاد و آلمان منطقه آزاد هامبورگ را دارند، اما ما در ایران نزدیک به ۷۸ منطقه آزاد و ویژه و ... داریم. به اصطلاح کشور به آبکش تبدیل شده است، آن هم برای واردات کالا. این مناطق پدر اقتصاد ملی را در آورده اند.
♦خام فروشی نفت باعث شده است که اقتصاد ایران به متغیر برون زا وابسته شود و اقتصاد ایران از بیرون آسیب پذیر باشد. آمریکا توانست از همین غفلت ما استفاده کند و فشارها بر کشور را بیشتر کند و نفت و درآمدهای آن را تحریم کند. البته قبل از آنکه آمریکا در این زمینه نقش داشته باشد، عملکرد دولتهای ماست که بیشترین نقش را داشته است.
♦این موضوعات باعث شده است تا ما نابسامانیها را در اقتصاد از جمله نوسانات در بازار ارز داشته باشیم.
♦ارز و مشکلات به وجود آمده در این بازار، ریشه در ساختار و نقش آمریکا دارد.
♦سال گذشته ترامپ گفت ما توانستیم ارزش پول ملی ایران را بیش از ۲۰۰ درصد کاهش دهیم.
♦بنابراین این که ارزش پول ملی کشور ما دچار آسیب شده است و سقوط کرده است این از عوامل درونی و بیرونی مثل تخاصم کشورها ناشی شده است.
♦ماشین اقتصاد ملی در شیب قرار گرفته است و دولت یازدهم با مباحثی مانند برجام شتاب این ماشین را کم کرد. حالا اگر راننده یک مقدار مهارت به خرج دهد و قدرت دید خود را بالاتر ببرد میتواند این ماشین را به سطح صاف برگرداند و تثبیت کند و سپس این ماشین به سمت بالا حرکت کند. اما باید گفت که هنوز عینک راننده تمیز نشده و آن قدرت دید بالاتر نرفته است.
♦هم اکنون با تاخیر، برخی از دولتیها و مجلسیها حملات جدی به آمریکا میکنند. تا دو سه سال پیش اگر اعلام میشد که در یک جنگ اقتصادی با آمریکا هستیم برای برخی باورپذیر نبود، اما هم اکنون از بالاترین مقام اجرایی تا پایینترین مقام همه اعلام میکنند که در جنگ اقتصادی هستیم.
♦الان اتاق فکرهایی در خارج تشکیل شده است که افراد حاضر در این اتاق فکرها اقتصاد ایران و تنگناها را به خوبی میشناسند و در حال برنامه ریزی بر روی این ضعفهای اقتصاد ایران هستند. گاهی اوقات این نسخههای خود را به خورد تصمیم گیرندگان میدهند که فرد تصمیم گیرنده خودش آگاه نیست. گاهی اوقات هم با نفوذیهای خود این کار را انجام میدهند.
♦یکی از اهداف این اتاق فکرها، کاهش ارزش پول ملی ایران است. این کار را با افزایش ارزش ارز یا پول خارجی با روشهای مختلف از جمله تصمیمات غلط نظام پولی، بانکی، صرافی، فرصت طلبی برخی جریانات جناحی، سوداگری و ... انجام میدهند.
♦اقتصاد ایران علیرغم بیماری دارای بنیه قوی است، اما باید به صراحت گفت که مدتی است اقتصاد ایران از بنیه در حال ارتزاق است.
♦فروپاشی اقتصادی اتفاق نیفتاده است و هنوز راه حلهایی وجود دارد و میشود اصلاحاتی انجام داد. همچنین سقوط ارزش پول ملی اتفاق نیفتاده بلکه در جهت سقوط ارزش ملی در حال حرکت هستیم و بیگانگان ناقوسهای سقوط ارزش پول ملی را در دستان خود گرفته اند.
♦کاهش ارزش پول ملی یعنی کاهش قدرت خرید مردم و این نشان میدهد که مردم هدف قرار گرفته اند. این هدف از چندین سال قبل آغاز شده و یک جاهایی شدت گرفته است.
♦در این شرایط نظام تصمیم گیری ما به صورت لحظهای و محدود دنبال راه چاره میگردد.
♦شدت جنگ اقتصادی هم اکنون بسیار زیاد است و کاملا سازمان یافته و منسجم است. از این سمت هم انفعال و غفلت در داخل وجود دارد.
♦در شرایط کرونایی، اقتصاد جهانی و بازارها در رکود هستند، اما در ایران بازارها حبابی در حال بالا رفتن هستند.
♦مفهوم پراید و مانور بر روی قیمت آن در جنگ اقتصادی این است که یک کالای صنعتی را به عنوان سمبل در نظر میگیرند بعد پیام تورمی این کالا را گسترش و تعمیم میدهند و میگویند قیمت پراید مثلا ۷۰ میلیون تومان شده است و تورم در چنین وضعیتی میباشد.
♦یا در مسئله ارز در جنگ اقتصادی، در یک دورهای مردم مداوم در حال پیگیری قیمت ارز بودند و هر کس را میدید میپرسید ارز امروز چند شد؟ این مسئله خود به نوسانات نرخ ارز دامن میزد.
♦دولتها اهدافی دارند که این اهداف خود را از طریق سیاستهای اقتصادی کنترل میکنند. این سیاستهای اقتصادی عبارتند از سیاستهای پولی، مالی، ارزی، تجاری و .... سیاستهای ارزی را که ابزارش ارز است باید برای تجارت صرف شود. عمده ارز هم در اختیار دولتها است و از طریق فروش نفت تامین میشده است. هنگامی که دولت با کسری بودجه مواجه میشود دوست دارد که ارز خود را برای جبران کسری بودجه با قیمت بالاتر به فروش برساند که این یک اختلال است. دومین اختلال این است که گاهی اوقات دیده شده است دولتها برای افزایش قیمت ارز، تقاضا را نیز تحریک کرده اند.
♦مدیریت عرضه ارز و سکه (مقصود فروش سکه یا ارز توسط دولت) توسط دولتها موجب شده اند که بازار ارز و سکه شیرین شود و مردم برای خرید و استفاده از این موقعیت هجوم بیاورند.
♦در این اوضاع، فرمانده هان جنگ اقتصادی بیگانه هم عوامل خود را در داخل که در بانکها و صرافیها و ... حضور دارند فعال میکنند که این بازار ارز را با خریدهای خود تحریک کنند. مثل آنچه در لبنان اتفاق افتاد.
♦یک مسئول بانک مرکزی در یک دورهای به من پیشنهاد و سفارش کرد که ارز (دلار) بخر که قیمت آن در حال افزایش است! متاسفانه مسئول بانک مرکزی که باید امانت دار مردم باشد این گونه عمل میکرد؟! بانک مرکزی، وظیفه اش حفظ ارزش پول ملی است...
♦مهمترین متغیر هم اکنون ارزش پول ملی است و باید همه پای کار بیایند و جوابگو باشند. کوتاهی و قصور اگر از بانک مرکزی باشد باید با شدیدترین مجازات برخورد شود، چون سرمنشا فقر، فساد، رشوه، بیکاری و ... شده است.
♦در جنگ اقتصادی، مسکن نیز هدف است. مسکن الان در رکود است و رکود به معنای کاهش قیمت است نه افزایش قیمت. بعد مسکنی که زمینش، سیمانش، مصالحش وارداتی نیست. مسکن باید الان رونق پیدا کند که نمیکند. چرا؟ چون اتاق جنگ هم اکنون بر روی سوداگری در زمین کار میکند. در اقتصاد سیاسی میگویند که شما اگر میخواهید بازار مسکن را به هم بریزید، معاملات زمین را شیرین کن. آنگاه منابع از بخشهای مولد به سوداگری در زمین وارد میشود.
♦طبق قانون ده درصد از آورده یک سرمایه گذار برای ساخت مسکن باید برای زمین هزینه شود. اگر یک جای مثل ایران، ۷۰ درصد آورده زمین میشود این مشخص است که یک اشکالی وجود دارد و یک اتاق جنگی پشت این قضیه هست.
♦بازار مسکن ایران متاثر از بازار مسکن تهران است. بازار مسکن تهران هم متاثر از بازار مسکن چند منطقه است. کافی است در این مناطق یک زد و بندهایی برای زمین و مسکن انجام شود آنگاه کل بازار مسکن بهم خواهد ریخت.
♦هدف از این برهم ریختن بازار مسکن چیست؟ هدف برهم ریختن بازار رهن و اجاره و در نهایت آسیب به معاش مردم است.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از پایگاه خبری تحلیلی تابناک ، تاریخ انتشار: 1 مرداد 1399 ، کدخبر: ۹۹۲۰۳۴ ، www.tabnak.ir