شعار سال: سجاد بهزادی در یادداشتی صحبتهای جالبی دارد.
پرده نخست:
▪️جملهای از آدام اسمیت میگوید "هیچ وسیلهای مکارانهتر از بی اعتبار کردن پول رایج برای واژگونی پایههای جامعه وجود ندارد. این فرآیند همه نیروهای نهانی اقتصاد را در جهت ویرانی به کار میگیرد".
امروز ریال ایران از بیارزشترین ارزها در جهان است. پول ملی ما حتی بیارزشتر از دینارعراق و روپیه پاکستان شده است وآن گونه که آسیا تایمز نوشت؛ " حداقل ۴۹ درصد از ارزش خود را تا این لحظه از دست داده است". رئیس مجلس هم میگوید "ارزش پول ملی لجام گسیخته است و دولت آن را رها کرده است. "
▪️چرا ارزش پول ملی ما به این حال و روز افتاده است منظور این یادداشت نیست؛ اگر چه پاسخ این پرسش هم خیلی سخت نیست. گفته میشود " تاریخ پر از تورمهایی است که توسط دولتها برای منافع دولتها مهندسی میشود. "، اما این یادداشت به دنبال آن است که به بهانه روزجهانی کودک که درمهرماه ثبت شده است و طرح یک داستان کوتاه و حقیقی، زاویهای جامعه شناختی از بی اعتباری پول ملی و خسرانی که برکودکان دارد را بازگو کند.
پرده دوم:
▪️کودک قلکی داشت که ذره ذره سکههای خود را در آن میانداخت. او در اندیشه خرید یک دوچرخه بود. شب را تا صبح قراری نداشت. دنبال پاداش و مناسبت بود تا به هر بهانهای قلک خود را سنگینتر کند. کودک درتخیل کودکانه خویش غوطه ور بود و ازجنگ، تحریم وسیاست چیزی نمیفهمید. او تنها یک آرزو داشت. داشتن دوچرخه وهم بازی با کودکانی که هریک از آنها نیز آرزوهای جداگانهای داشتند. قلک آرزوها بارها وبارها باز شده بود و هر بار به خاطر بی ارزشتر شدن پول ملی، وعده خرید دوچرخه به تاخیر میافتاد. پدر تصمیم گرفت برای بار آخر به جای اینکه آگاهیهای خود را فراموش کند و با ناآگاهیهای کودکش همراه شود؛ حقیقت بی ارزش شدن سکههای قلک را برای کودک روشن کند واو را از وضعیت جامعه آگاه سازد.
▪️او در ابتدا شکل قلک که به نارنجک شبیه بود را برای فرزندش شرح میداد و ذهن کودک را با جنگ اقتصادی و بی ارزش شدن سکههای قلک آشنا میکرد. درآن روز به کودکش یادآوری کرد که آرزوهایش رامبتنی بر جنگ، تحریم ومقاومت تنظیم کند و باید صبور باشد. ذهن کودک معصوم با واژههایی از جنس سیاست وخشونت درهم آمیخته بود واو میان آرزوهای کودکی خود وآنچه حقیقت جامعه است گیر افتاده بود.
▪️دیگر قلک کودکان ما آرزو پرور نیست وآنها نمیتوانند با پس انداز قلکهای خود به آرزوهای ناچیزشان فکر کنند. مفهوم پس انداز، شادی و خرید دوچرخه در قلک کودکان ما جای خود را با دروغهای مدام، وعدههای سرخرمن وسرخوردگی به خاطر بی ارزش بودن سکههای قلک و نگاههایی که پشت ویترین مغازه هاجلوتر نمیرود عوض شده است.
پرده سوم:
▪️تحریم، خشونت و ویرانی اقتصاد یک جامعه نه تنها آرزوهای کودکان را دفن میکند بلکه برحقوق انسانی واجتماعی آنها نیز به شدت آسیب وارد میکند. در خرداد سال گذشته که وضعیت معیشتی اندکی بهتر بود، مرکز آمار ایران گزارش داد نیم میلیون کودک کار در ایران وجود دارد و درصدی ازاین کودکان در مشاغل پرخطر مشغول به کار هستند. همچنین وزارت ورزش وجوانان در مورد افزایش ۴ برابری کودک همسری هشدار داده است.
▪️آن کودکی که آرزوهای خود را دست نایافتنی میبیند و به حقوقش توجه نمیشود زمخت ومردپیکر میشود. او در همان سنین کودکی میشود کودک کار، کودک جنگ وتحریم، کودک ازدواج نابهنگام، کودک معتاد و زباله گرد، کودک قبر شور وماشین شور؛ و دستان کوچکشان به جای اینکه بوی اسباب بازی بدهند بوی مواد مخدر میدهند. مسیر تنش وتحریمی که بر جامعه سایه انداخته استتر وخشک را با هم میسوزاند وآرزوهای کودکانه را نیز بر باد میدهد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از دارایان، تاریخ انتشار خبر: ۲۱ مهر ۱۳۹۹، کد خبر: ۳۱۵۴۸، www.daraian.com