شعار سال: «شفافیت» یک اصل پذیرفته شده در تمامی مکاتب است اما هر مکتب و ساختاری بر مبنای اهداف حاصله از جهانبینی خود روی این موضوع تمرکز و مطالبه دارد. جایگاه شفافیت در مکتب اسلام به واسطه آثار ضد فساد و مبحث اخلاقی و عدالتمحوری که در ذیل آن پدید میآید به شکلی متعالیتر از مکاتب لیبرالی و غربی مدنظر است. بر همین اساس هم در قرآن کریم، سیره پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) و همچنین حکومت عدل امام علی (ع)، شفافیت به عنوان یک اصل اساسی پذیرفته شده و آگاهی مردم از تصمیمات حکومتی و حتی در درجه متعالیتر آن مشورت با مردم به عنوان یکی از حقوق شهروندی معرفی میشد. نامه پنجاه و دوم نهجالبلاغه خطاب به مالک اشتر هم بر حق رعایا برای آگاهی از ریز مسائل حاکمیتی دلالت دارد. همچنانکه در قرآن نیز از پیامبر (ص) خواسته شده در امور مهم و حکومتی با مردم مشورت نماید. در نظامهای لیبرال غربی هم به واسطه آثار مثبت شفافیت در شکلگیری نظارت و مبارزه با فساد و رشد و توسعه اقتصادی، بر شفافیت تأکید دارند و این شفافیت را در قالب قوانینی چون جریان آزاد اطلاعات یا جریانهای مطالبهگری اجرایی میکنند. در جامعهای که شفافیت وجود داشته باشد و مردم از جریان امور اطلاع داشته باشند، فساد و رانت شکل نمیگیرد و وقتی افراد و مدیران جامعه خود را در اتاق شیشهای بدانند، اطمینان دارند باید بابت تبعات تصمیماتشان به مردم و جامعه پاسخگو باشند و همین مسئله هم موجب میشود تا حسابشدهتر عمل کنند. همچنین وجود شفافیت، نظارت را بیشتر و بهتر میکند و افزایش نظارت مانع شکلگیری و گسترش فساد و رانت میشود. اگر در جامعهای فساد شکل گرفت، یعنی پای شفافیت در آن جامعه میلنگد و این عدم شفافیت با روح اسلام و سیره اهل بیت (ع) تضاد دارد. شفافیت در اسلام و حکومت امام علی (ع) و تفاوت شفافیت در مکتب اسلام و مکاتب لیبرالی غربی، موضوعی است که برای بررسی آن سراغ دکتر میثم موسایی، اقتصاددان و استاد تمام دانشگاه تهران رفته و با وی به گفت و گو نشستهایم.
آیا موضوع شفافیت امری برخاسته از دین است و در اسلام بر این رویکرد تأکید شده است؟ چه مصادیقی از این بحث در قرآن یا نهجالبلاغه میتوان بیان کرد؟
از دیدگاه دینی ما بحث شفافیت را دو جا به صورت برجسته داریم؛ یکی در نامه حضرت علی به مالکاشتر که نامه پنجاه و دوم نهجالبلاغه است. در این نامه مفصل، یکی از نکاتی که حضرت علی (ع) خطاب به مالک بر آن تأکید دارند، این است که رعایا و به زبان امروزی آن شهروندان باید در جریان ریز مسائل حاکمیت قرار بگیرند. به جز مسائل خاص امنیتی که در همه دنیا هم پذیرفته شده است، حضرت اطلاع از مابقی مسائل را حق مردم میداند که باید از تصمیمات و پیامدهایش مطلع باشند و به یک معنا باید مشارکت آنها در همراهی با برنامههای دولت جلب شود. حضرت خطاب به مالک میگویند: باید دنبال کسب رضایت عامه باشید و نباید تنها به دنبال کسب رضایت یک گروه خاص باشید. در قرآن هم یکی دو جا به پیامبر (ص) امر شده مشورت کند. «شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ. ۱۵۹ آل عمران» این دقیقا معنای تصمیمات حکومتی و دولتی است و بر این نکته تأکید دارد که در امری که مربوط به مردم است و سود و ضرر و پیامدهای آن تصمیم به آنها باز میگردد، پیامبر (ص) با مردم مشورت کند. «شورا» در اینجا اسم مصدر به کار رفته و به نوعی حصر را هم میرساند و نشان میدهد که بعضی امور را بدون مشورت با مردم نمیتوان انجام داد. مشورت کردن مستلزم این است که مردم در جریان تصمیمات قرار بگیرند و علاوه بر این باید در تصمیمسازی هم نقش داشته باشند و علاوه بر آن باید نظارت هم داشته باشند.
آیا بحث شفافیت و مشورت کردن در سیره اهل بیت (ع) هم دیده میشود؟
بله سیره ائمه (ع) و پیامبر (ص) هم این نبود که مسائل را مخفی نگه دارند، مگر مسائل امنیتی و نظامی که آن هم طبیعی پذیرفته شده است. در بقیه امور اما این حق مردم است. بر اساس نامه حضرت امیر به مالک اشتر و آیه و «امرهم شورا بینهم» یا آیه «و شاورهم فی الامر» که فعل امر است و دلالت بر طلب و گاهی وجوب دارد، در واقع پیامبر (ص) موظف بوده در امور با مردم مشورت کند.
با اشاره به آیات قرآن معتقدید خداوند پیامبر (ص) را موظف کرده بود تا با مردم مشورت کند. آیا این مشورت با اصحاب در امور مهم و حکومتی مصداق هم دارد؟
بهترین مصداق در این مورد نیز جنگ احد است که پیامبر (ص) با اصحاب مشورت کرد و با وجودی که نظر خودش چیز دیگری بود برخلاف نظر خودش عمل کرد. پس این یک اصل است و وقتی به پیامبر (ص) امر شده با مردم مشورت کند، تکلیف بقیه از دیدگاه دینی روشن است.
تفاوت اسلام با مکاتب غربی در بحث شفافیت چیست؟
از نظر مشورت و ارائه اطلاعات به مردم، بین نظامهای آزاد که معتقدند باید حق دسترسی به اطلاعات برای همه وجود داشته باشد، تفاوتی نیست و حتی اینجا بالاتر از حق دسترسی به اطلاعات امر شده تا با مردم مشورت کنید، یعنی فقط در جریان تصمیمات دولت قرار گرفتن کفایت نمیکند و باید مردم در تصمیمسازی مشارکت داشته باشند. معنای مشورت، آگاهی دادن همراه با مشارکت و یک پله از شفافیت بالاتر است. یعنی شورا هر تصمیمی گرفت باید حاکم باشد ولو برخلاف نظر دولت باشد، کما اینکه پیامبر (ص) هم در همه جنگها مشورت میکردند و همه اصحاب نظر میدادند. خلفای بعد از پیامبر (ص) هم با گروه صاحبنظر و نخبه مشورت میکردند. وقتی شفافیت وجود داشته باشد دولت هر کاری نمیتواند بکند و با اعتراض عمومی مواجه میشود. مفهوم شفافیت این است که دولت هر کار میکند به اطلاع مردم برساند، حتی اگر کاری ظالمانه باشد و اینطوری یک رفع تکلیف میشود ولی در اسلام به موضوعی بالاتر از این توجه شده است، بدین معنا که مصالح و منافع عمومی باید در تصمیمات لحاظ شود و بر آن مبنا میشود گفت شفافیت علاوه بر جلوگیری از تصمیمات نادرست و غیربهینه و فساد، زمینه اولیه برای مشارکت است به خصوص اگر با دستورات دیگر هم همراه شود.
در نهجالبلاغه امام علی (ع) مباحث گستردهای پیرامون حقوق متقابل مردم و حاکمان در برابر یکدیگر دارند. آیا میتوانیم بحث شفافیت را هم در ذیل این حقوق متقابل قرار دهیم، بدین معنا که شفافیت و آگاهی مردم از تصمیمات حاکمیت به نوعی حق شهروندی آنان محسوب میشود؟
هم دولت و هم ملت نسبت به هم حقوقی دارند. در نامه حضرت علی (ع) به مالک هم آمده که «شهروندان حقی بر والی و والی حقی بر شهروندان دارد» یا اینکه خداوند به پیامبر (ص) میگوید بر شما امر شده که با مردم مشورت کنید. اگر پیامبر (ص) باید مشورت کند، یکی از پایههای مشروعیت حکومتهای عرفی این است که بدون رعایت مصالح مردم نمیتوانند در امورشان دخالت کنند و در نتیجه هر کار عمدهای که میخواهند بکنند، باید رضایت مردم به نوعی رعایت شود. شفافیت در واقع یک وظیفه و تعهد متقابل با رعایت مصالح تک تک افراد و جامعه است و چون ممکن است بین منافع افراد و جامعه تضاد وجود داشته باشد، نظر اکثریت ارجحیت دارد. در همان ماجرای جنگ احد هم پیامبر (ص) بر اساس نظر اکثریت عمل کرد و نظر خودش را چون در اقلیت قرار میگرفت مبنای عمل و تصمیمگیری قرار نداد. این یک راه حل معقول است و قطعا رأی اکثریت بر رأی اقلیت ترجیح دارد. اگر رأی اقلیت را بر رأی اکثریت ترجیح دهیم، این پذیرش دیکتاتوری است. حضرت علی (ع) میفرماید: کسی که در رأی خود استبداد داشته باشد و مشورت نکند، هالک میشود. این برخالف حقوق اولیه انسانی است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از اندیشکده شفافیت برای ایران، تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۹، کد خبر: tp4.ir