شعار سال:ماجرای سیلی زدن عنابستانی نماینده مجلس به سرباز راهور موضوع اول شبکه های اجتماعی و رسانه های مکتوب است. واکنشهایی به این ماجرا وجود دارد که بدون در نظر گرفتن اولویت آن در این سه مورد حصر می شوند:
اول: ماجرا ساده است. مثل هزاران اتفاق مشابه، کسی با کسی بحث کرده است و یکی سیلی خورده است چندانکه پیشتر هم اتفاق افتاده و در واقع با هیاهو برای هیچ مواجهیم که برخی فرصت طلبانه درصدد سوء استفاده از آن هستند.
دوم: نماینده ای با سوء استفاده از قدرت قانون شکنی کرده است و به مامور قانون سیلی زده است و ماجرا با مجازات نماینده حل و فصل خواهد شد و پرداختن بیش از این زائد و بر اساس فرصت طلبی در جهت ایجاد ناآرامی و تشویش اذهان عمومی است.
واکنش سوم اما ماجرا را بسیار عظیم تر از آنچه روی داده است، می بیند. آنچه باعث میشود که موضوع را بسیار مهمتر و گسترده تر از دو روایت پیشین ببینیم بررسی ماجرا از منظر "نظریه کنشهای اجتماعی روایت محور " است. در این نظریه، وقایع صرفا بر اساس عناصر ساده تشکیل دهندهاش بررسی نمیشوند بلکه به مثابه روایتی دیده میشود که باید عناصر کلیدی آن را استخراج کرد تا معنای پنهان آن را در ذهن اجتماع دریافت. برای مثال در داستان "مسابقه خرگوش و لاک پشت" . عناصر داستان، شامل خرگوش/لاک پشت/ مسابقه و پیروزی لاکپشت است.اما آنچه در این روایت مهم است نه خرگوش و نه لاک پشت و نه مسابقه بلکه توجه به معنای کلیدی آن است.معنا این است"رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود". بنابراین اشتباه است که فکر کنیم آنچه در این داستان مهم است آگاهی از نتیجه مسابقه است
ماجرای سرباز و نماینده مجلس و سیلی، یک روایت است. در جامعه، دهها نماینده و هزاران سرباز و برخورد فیزیکی وجود دارد اما چرا این روایت برای جامعه مهم شده و واکنش گسترده آنان را برانگیخته است؟ جامعه با روایت معنادار از ماجرا در آن "گردنکشی و نهادینه شده قدرت غیرپاسخگو از طریق خشونت علیه همه چیز حتی قانونی را می بیند که خود وضع کرده است ". وقتی روایت منشا واکنش اجتماعی میشود که جامعه خود را در چهره یکی از عناصر روایت ببیند و ظرفیت تحمل ناهنجاری به پایان رسیده باشد. جامعه با کنش اجتماعی مبتنی بر روایت، پیامی کلیتر از خود ماجرا دارد. جامعه در این کنش خطاب به قدرت اعلام میکند که برانگیخته شدن خشمش منحصر به وقایع عظیم و عناصر پیچیده نیست و یک رفتار هرچند در ابعادی کوچک کافی است که او برآیندی کلی و پرخطر از کلیت رفتار قدرتی داشته باشد که در جهت منافع شخصی اعتنایی به هیچ چیز حتی قانون ندارد.
وقایع در کنشهای اجتماعی روایت محور، مواد اولیه حافظه جمعیاند و راوی در پی جایگزینی خود با قهرمانی است که در بطن ماجرا انتخاب کرده است. اکنون نیز جامعه آن سرباز را قهرمان خود کرده است و خود را به جای آن سرباز گذاشته است . از ایستادگی او در برابر قدرت لجام گسیخته حظ میکند و از سیلی خوردن او خشمگین است زیرا با سرباز همذاتپنداری میکند. جامعه این ماجرا را به مثابه خلاصه ای از احوال خود طی سالیان گذشته میبیند و اگر حالا و آن هم تا بدین گستردگی، واکنش نشان میدهد ، میخواهد نشان دهد که ضریب تاب آوری در برابر این رفتارها تا چه حد پایین آمده است. نمیدانم که آیا فرد خاطی آنچنانکه باید، مجازات خواهد شد یا نه؟ اما میدانم که حتی اگر چنین شود، تقلیل تحلیل این ماجرا به یک ماجرای ساده که صرفا فضای مجازی بدان بال و پر داده و با مجازات موردی فرد خاطی تمام می شود، اشتباه است. قدرت باید این ماجرا را معنایی عمیقتر و گسترده تر ببخشد. حاکمیت باید خود را در قالب نماینده مجلس بریزد و جامعه را در قالب آن سرباز و هر آنچه را در حق آن نماینده بایسته و شایسته می داند در تصحیح و تعدیل خود نیز روا بدارد زیرا این ماجرا صرفا یک روایت است و واکنش مردم صرفا به این روایت نیست بلکه واکنش به معنا و احساسی است که از این روایت برداشت میکند.
اگر مردم احساس میکردند که قدرت آنها را میبیند، خود را بافته جدا بافته نمیبیند، به حقوق آنها احترام میگذارد و انها را در قدرت و منابع ثروت سهیم می داند وقوع چنین رویدادهایی از دید مردم یک استثناء و موردی بود و با مجازات فرد خاطی تمام می شود اما اگر عدم تمکین قدرت به مطالبات مردم تداوم یابد هر حادثه ای حتی در ابعادی کوچکتر از مورد اخیر می تواند کنش اجتماعی به مراتب جدی تر را موجب شود زیرا در هر تقابل اجتماعی خود را در طرف مظلوم و قدرت را در طرف مقابل میبیند و در نهایت بجای صرف روایت یا واکنش به روایت، خود قهرمان و راوی خود میشود.
سهند ایرانمهر
پایگاه تحلیلی- خبری شعار سال ،برگرفته از کانال تلگرامی مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید