شعار سال:امروزه در بخش کشاورزی بهویژه در زنجیره تأمین کشاورزی پیامهای بسیاری از این نوع به مرکز مدیریت نهاد عالی کشاورزی مخابره میشود اما یا پیامها بهطور کامل دریافت نمیشود و یا اینکه مانند بسیاری از تحقیقات کشاورزی که قابلهضم برای کشاورزان نیست و نیازمند ترجمه است، نیاز به ترجمه به زبان مدیریتی- سیاستی دارد تا مورد توجه قرار گیرد. به باور نویسنده فضای مدیریتی، سیاستی و اجرایی حاکم بر بخش کشاورزی در شرایطی قرار دارد که بهترین تصویرگری برای این شرایط سناریوهای زیر است:
(1) بیان مسئلههای زنجیره: در این سناریو بیش از آنکه بر روشهای درمانی- مدیریتی مسئلههای کشاورزی تأکید شود بر روایت مسئلههای کشاورزی و اتفاقهای رخداده در مسیر تمرکز صورت میگیرد درحالیکه انتظار جامعه حل مسئله از طریق اقدامهای مدیریتی پایدار است زیرا بهترین روایتکنندگان از مسئلههای کشاورزی، فعالان و ذینفعان کشاورزی میباشند که نزدیکترین فاصله را با صحنه میدانی زنجیره تأمین دارا میباشند. این سناریو بهطور شفاف نشان از ناتوانی مدیریتی زنجیره دارد و این پیام را به زنجیره و جامعه مخابره میکند که تصویرکننده فضای مطلوبتر نخواهد بود..
(2) سرگیجه مدیریتی- سیاستی: در این شرایط عملکرد بسیاری از مدیران نشان میدهد که دچار سرگیجه مدیریتی- سیاستی شدهاند و نمیتوانند پیامهای زنجیره تأمین کشاورزی را بهدرستی دریافت، تجزیهوتحلیل و کاربست لازم را داشته باشند. در چنین شرایطی نمیتوان امید به بهبود و یا برونرفت از فضای شکلگرفته داشت و تصویر روشنی از آینده زنجیرههای تأمین کشاورزی را ارائه داد. بهبیاندیگر، در تاروپود تنیده شده از دریافت ناکامل پیام و اقدامهای مدیریتی نادرست گرفتار میشوند و تلاش حداقلی برای بدتر نشدن مسئله را در دستور کار دارند تا حل مسئلههای شکلگرفته.
(3) غفلت از ساختار مدیریتی- سیاستی: در این شرایط پیامها بهطور کامل دریافت میشود و ترجمه درستی نیز از آن انجام میشود اما بهجای تمرکز بر اصلاح ساختارهای موجود برای کارآمدسازی راهحلها و برونرفت از مسئلههای شکلگرفته در بازههای زمانی کوتاهمدت، بر ایجاد ساختارهای جدید جزیرهای و موردی ورای ساختارهای موجود و سازوکارهای تعریفشده برای آن اقدام میکنند که این مسیر شاید در کوتاهمدت نور امید ضعیفی ایجاد کند اما به دلیل تخریب ساختارهای موجود و تضعیف آنها، هزینههای دوچندانی ایجاد خواهند کرد که قابلقبول نیست. درواقع، اساساً مدیریت زنجیرههای تأمین کشاورزی را از مسیرهای منطقی منتج به نتیجه قابلقبول و با اعتمادزایی بالا در بلندمدت خارج میکند، مدیریت جهادکشاورزی را به حاشیه میبرد و ناکارآمدسازی سیستمی – عملیاتی بخش کشاورزی را رقم میزند که پدیدهای بسیار خطرناک محسوب میشود.
(4) فریاد اختیاری و هوشمندانه بر بیاختیاری: این شرایطی را میتوان بهنوعی فرار از واقعیتهای مدیریتی در نهاد عالی جهاد کشاورزی دانست زیرا اگرچه داشتن اختیار کامل فرایندهای زنجیره تأمین کشاورزی میتواند بر برونرفت از مسئلههای کشاورزی مؤثر باشد اما مهمتر از آن حاکم بودن تفکر برای حل مسئلهها و وجود هماهنگی سیستمی هوشمندانه در فرایندهای زنجیره است که باید مورد توجه قرار گیرد. افزون بر آن، در گذشته انتزاع وظایف کشاورزی از وزارت بازگانی به وزارت جهادکشاورزی صورت گرفت اما بهبودی حادث نشد و همین نوع مسئلههای کشاورزی در شرایط نبود تحریمهای اقتصادی نیز وجود داشت که نهایتاً به بازگشت وظایف منجر شد. نویسنده در همان مقطع زمانی بر این باور بوده است که در شرایط انتزاع، چه تغییراتی در برنامهریزیهای موسسه مطالعات جهاد کشاورزی بهعنوان بازوی اصلی تغذیهکننده سامانههای مدیریتی این وزارتخانه ایجاد میشود؟ زیرا این موسسه باید ارکان اصلی مدیریت کلان وزارت جهاد کشاورزی را تغذیه فکری کند. با توجه به طرح انتزاع، ضرورت دارد وزارت جهادکشاورزی برنامههای خود را بر اساس رسالت جدید تنظیم کند. با ایجاد ساختاری چندجانبه و متشکل از نماینده کشاورزان، نماینده اتحادیهها، نهادهای درگیر تولید و پس از تولید و نمایندگان صنایع فرآوری محصولات کشاورزی باید در بخشهای مختلف تولید، بازاریابی، نیازهای اولیه کشاورزی، توسعه روستایی و ... بهترین تصمیم اتخاذ شود و لازم است همگان مسئولیت ناشی از تصمیمگیریهای جدید را بپذیرند. علاوه بر این، با توجه به وظایف جدید وزارت جهاد کشاورزی باید برنامهریزی جامعی اتخاذ شود زیرا مسئولیتهای جدیدی وارد ساختار بخش کشاورزی شده که انتظارات جدیدی را برای مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و واسطههای سیال به وجود آورده است. مسئولیتهای جدید وزارت جهاد کشاورزی مستلزم تغییر در نظام برنامهریزی است. این وزارتخانه باید مشخص کند که چه ساختارهایی را مدنظر دارد و چه ساختارهایی برای پشتیبانی از مسئولیتهای جدید در نظر گرفته است (مصاحبه نویسنده با ایسنا).
(5) فرار از پاسخگویی و انتظار برای بهبود: این سناریو یکی از رویکردهای قالب در نهاد عالی کشاورزی محسوب میشود که خود ناشی از بیاطلاعی از کارکردهای واقعی زنجیرههای تأمین کشاورزی، نداشتن برنامه و سیاست مناسب برای برونرفت (بهجز سیاستها و برنامههای تجربهشده در گذشته که کارآمدی لازم را نداشتهاند) و حوالهدهی به بهبود در آینده با نگاه به گذر زمان برای رخداد بهبود است. این سناریو فضای حاکم بر بخش کشاورزی را به سمت پیچیدهسازی و انتظارت بهبود غیرمدیریتی ناشی از فشار برای تخلیه عرضه در بازار هدایت میکند که با هیچ ساختار و رویکرد مدیریتی سازگار نیست زیرا تنها بر بخش کشاورزی هزینه تحمیل میکند و عملاً نهاد عالی کشاورزی را نهادی منفعل و تأثیرپذیر و نه فعال و تأثیرگذار بر زنجیره تأمین کشاورزی نشان میدهد.
(6) کارآمدسازی ساختارهای موجود: یکی از سناریوها در این تصویرگری میتواند دریافت پیامهای مخابره شده و تحلیل جامع از آن و تلاش برای کارآمدسازی ساختارهای موجود کشاورزی و تزریق مأموریتهای جدید و یا حداقل هوشمندسازی ساختارها باشد. اگر این شرایط رخ دهد به نظر میرسد بتواند پاسخگوی بسیاری از مسئلههایی باشد که هماکنون در حال رخداد است.
به نظر میرسد 5 سناریوی اول در فضای کنونی و با نگاهی به گذشته تصمیمگیریهای صورت گرفته در بخش کشاورزی نشان از آن دارد که نه توانسته و نه میتواند به حل مسئلههای کشاورزی به شکل پایدار کمک کند اما اگر سناریوی 6 با توان مدیریتی و امکانات موجود درون بخش کشاورزی و بهرهگیری از ظرفیتهای دانشکدههای کشاورزی به شکل نظاممند و کامل در قالب یک پروژه میدانی، عملیاتی شود میتواند بهطور اساسی بسیاری از مسئلههای کشاورزی را حل کند و دادههای لازم برای تصمیمگیریهای هوشمندانه را در حداقل زمان فراهم آورد. ورای این سناریو، سناریوی دیگر (سناریوی 7) کمککننده به حل مسئلههای کشاورزی، ایجاد ساختار تأمین واحد برای محصولات تخصصی کشاورزی است که در این راستا میتوان از ظرفیت شبکههای بازاریابی بزرگ و نیز اتحادیههای تخصصی در استانها استفاده کرد بهگونهای که در هر استان برای هر محصول تخصصی کشاورزی یک شبکه تأمین بزرگ ایجاد شود تا امور مربوط به آنها را در چارچوب شرح وظایف مصوب و استانداردهای قابلقبول تأمین، عملیاتی نمایند. راهاندازی این شبکههای تأمین یکتا میتواند در چارچوب سناریوی 6 عملیاتی شود. در این ساختار مدیریتی، احتکار و رانت واردات جایگاه چندانی نخواهد داشت و عملاً پاسخگویی مدیریتی از بُعد عملکرد از اعتبار بالایی برخوردار خواهد بود و فرار از پاسخگویی در ارتباط با تصمیمهای مختلف رخ نخواهد داد.
امید اینکه پیامهای مخابره شده از زنجیرههای تأمین کشاورزی به اصلاح ساختارهای مدیریتی- اجرایی در بستر هوشمندسازی توأم با شکلگیری شبکه تأمین واحد منجر شود تا کارآمدی مدیریت زنجیرههای تأمین تضمین شود و بیش از این بر بخش کشاورزی هزینه تحمیل نشود. علاوه بر آن، لازم است از متنوعسازی تأمین واردات نهادههای کشاورزی در هر زیربخش به جد اجتناب شود که نتیجه مطلوبی را به دنبال نخواهد داشت و عملاً سردرگمی و تزاحمها را بیشتر خواهد کرد. راه برونرفت از عملکرد نامطلوب واردکنندگان نهادههای کشاورزی ایجاد تنوع در آنها نیست بلکه عارضهیابی چرایی عملکرد نامطلوب و تلاش در جهت کارآمدسازی آنها از طریق اتصال با واسطه اتحادیههای تخصصی کشاورزی به بدنه تولید کشاورزی و یا در صورت عدم اصلاح، استفاده از جایگزین بهجای شبکه پیشین است.
اختصاصی پایگاه تحلیلی -خبری شعار سال