پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۴۵۱۰۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۹:۰۵
یکی از انتقاداتی که همیشه پس از رونمایی از سردیس‌ها و تندیس‌ها مطرح می‌شود عدم شباهت آثار به شخصیت‌های واقعی است. ماموریان می‌گوید: در دانشگاه هیچ‌گاه ساخت پرتره را به دانشجویان یاد نمی‌دهند، زیرا مجسمه‌سازی به لحاظ شرعی مشکل دارد و برخی آن را حرام می‌دانند که البته این حرام بودن برداشت و سلیقه برخی آقایان است.
شعار سال: برخی از رشته‌های هنر‌های متعدد تجسمی کاربرد بسیاری در هنر‌های شهری دارند و نقش مهمی در زیباسازی محیط پیرامون ما ایفا می‌کنند. دهه‌ها و قرن‌هاست که نقاشی از محیط بسته گالری‌ها و خانه‌ها بیرون آمده روی دیوار‌های شهر در ابعاد وسیع نقش بسته است. طراحی داخلی تکامل بیشتری یافته در محیط‌های خارجی مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. مجسمه نیز یکی از آکسسوار‌های شهری در زمینه تزیین و زیباسازی شهرهاست و از گذشته‌های دور مورد توجه هنرمندان و مسئولان شهر‌ها و کشور‌ها قرار گرفته است.
 
شهر‌های مختلف ایران نیز از سال‌های دور تاکنون جایگاه مجسمه‌های با ارزشی بوده‌اند که به دست هنرمند نامی ساخته شده‌اند و حال برخی از آن‌ها وجود دارند و تعدادی دیگر بر اساس ندانم‌کاری‌ها و بی‌تدبیری‌ها از بین رفته یا آسیب دیده‌اند. این توجه به تزیین مناطق مختلف شهر‌ها به واسطه اثری هنری به نام مجسمه (سردیس، تدیس و پیکره‌های بزرگ) همچنان وجود دارد و به طور سالانه شاهد رونمایی از آثار متعددی هستیم که در تهران و دیگر شهر‌ها توسط شهرداری‌ها و دیگر دستگاه‌های ذیربط ساخته و جانمایی می‌شوند.
 
آنچه همواره وجود دارد ایجاد حاشیه‌ها و بروز انتقاداتی است که پس از رونمایی سردیس‌ها و تندیس‌ها از سوی مردم و کارشناسان مطرح می‌شود. معمولا اینگونه است که سردیس‌های ساخته شده به شخصیت‌های واقعی که همه آن‌ها از مفاخر و شخصیت‌های مطرح فرهنگی هستند، شباهتی ندارند. تاسف برانگیزتر اینکه طی چندسال اخیر سردیس‌های ساخته و جانمایی شده انتقاد خانواده‌های آن‌ها را بر انگیخته است. برخی دیگر نیز تا آن حد از واقعیت دورند که مضحک می‌نمایند.

انتقاد ماموریان از آموزش هنر در دانشگاه و بازار آن

آثاری از مفاخر معاصر کشور که سال گذشته در پارک خانه‌هنرمندان تهران نصب و رونمایی شدند/ عدم شباهت سردیس‌ها به شخصیت‌های واقعی انتقادات بسیاری را به همراه داشت تا آنجا که برخی از آن‌ها اصلاح شدند.

انتقاد ماموریان از آموزش هنر در دانشگاه و بازار آن
 
سردیس علی نصیریان بازیگر معاصر که به چهره واقعی او شباهتی ندارد
 

محمدحسین ماموریان (مجسمه‌ساز) این هنر را به صورت تخصصی و آکادمیک یاد گرفته و در ساختن پیکره‌های بزرگ و حجیم که اغلب آن‌ها در میادین اصلی شهر‌ها و اماکن تاریخی نصب می‌شوند، یکی از پرکارترین‌هاست. آخرین اثر این هنرمند ساخت مجسمه زاری رستم بر پیکر سهراب است که در اواخر سال گذشته در مقبره حکیم ابولقاسم فردوسی نصب و رونمایی شد.

تعداد هنرمندان حرفه‌ای در همه عرصه‌ها کم نیست و مجسمه‌سازی نیز از این تعدد مستثنی نیست، با این حال چرا اغلب سردیس‌ها و مجسمه‌های شهری، بسیار آماتوری ساخته می‌شوند و اصلا شبیه شخصیت‌های واقعی نیستند. شاید مشکل نگاه و تفکر سیستمی است که مسئولان در مقولات هنری تخصص ندارند.

دلیلش را به شما می‌گویم. من به عنوان فارغ‌التحصیل رشته مجسمه‌سازی از دانشگاه تهران به عنوان یکی از مراکز آموزشی معتبر کشور می‌گویم که طی دوران تحصیل آن هم در رشته‌ای تخصصی، حتی یکبار به طور جدی و درست ساخت پرتره را به ما یاد نداده‌اند.

انتقاد ماموریان از آموزش هنر در دانشگاه و بازار آن
سردیس اقبال لاهوری/ اثر محمدحسین ماموریان


دلیل این نقص بزرگ چیست؟ مگر قرار نیست خروجی دانشگاه و رشته‌ای، چون مجسمه‌سازی افراد متخصص و کارشناس باشند؟

در واقع باید همینطور باشد که شما می‌گویید. دلیل چنین اتفاقی این است که مجسمه‌سازی به لحاظ شرعی مشکل دارد. مجسمه و مجسمه‌سازی نه تنها مکروه نیست، بلکه عمل و فعلی حرام محسوب می‌شود. البته این حرام بودن برداشت و سلیقه برخی از آقایان است؛ زیرا در اینباره آیه‌ای نداریم که مستقیما بگوید ساخت مجسمه در دین اسلام حرام است!

ظاهرا اینگونه به نظر می‌رسد که حرام بودن مجسمه‌سازی نظریه‌ای مربوط به گذشته است و دیگر چنین نگاهی وجود ندارد! و اگر غیر از این است پس چطور رشته مجسمه در دانشگاه وجود دارد و به راحتی تدریس می‌شود و مجسمه‌های بسیار با نظر و خواست مسئولان دستگاه‌های دولتی در اماکن عمومی نصب می‌شوند؟

سیستم آموزشی می‌گوید مجسمه‌سازی به دلایل شرعی حرام است، اما رهبر انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای در رساله‌شان نسبت به این موضوع تخفیف قائل شده‌اند، یعنی به نظر ایشان مجسمه‌سازی مقوله‌ای حرام نیست و دلیل کثرت ساخت مجسمه طی سال‌های اخیر نیز همین نظر ایشان است.

انتقاد ماموریان از آموزش هنر در دانشگاه و بازار آن
سردیس شیخ طبرسی پیش از قالب‌گیری/ ساخته محمدحسین ماموریان
 
و اینکه اصل مجسمه‌سازی ساخت آثار فیگوراتیو است، درست است؟

بله و بیشترین انتظاری که جامعه و حتی دولتمردان از مجسمه‌سازان دارند، ساخت و ارائه آثار فیگوراتیو است. فیگوراتیو به این معنا که مجسمه‌ساز به ساخت چهره یا پیکره یک فرد بپردازد. متاسفانه کمترین بخشی که در دانشگاه‌ها به آن پرداخته می‌شود همین بخش است که اتفاقا کاربرد‌های بسیار دارد.

پس شما چطور به صورت حرفه‌ای آثار فیگوراتیو می‌سازید؟ آنچه در دانشگاه آموخته‌اید چه مواردی بوده است؟

هیچکس به من یاد نداده که یک چهره را چگونه بسازم و اگر در این بخش تبحر دارم دلیلش تلاش‌های خودم بوده. به هرحال برای کسب اطلاعات و دانش روز دنیا سفر‌هایی به خارج از کشور داشته‌ام، در اینترنت جستجو‌های بسیار کرده‌ام و مطالعه بسیار داشته‌ام. دانشجو در رشته مجسمه‌سازی درس می‌خواند و زمانی که وارد جامعه می‌شود بیشترین انتظار از او، ساخت آثار فیگوراتیو است، اما او چیزی در این زمینه نیاموخته است. در صورتی که ساخت آثار حجمی فیگوراتیو در تمام دنیا مانند ساختمان‌سازی اصول و تکنیک‌ها و قواعدی دارد، اما این اصول و قواعد را هیچوقت به ما یاد نداده‌اند. هرکس هم یاد گرفته، مانند کمال‌الملک (نقاش برجسته ایرانی) تلاش کرده و صبوری به خرج داده و اصطلاحا دود چراغ خورده است. مسئولان و افرادی که نسبت به شبیه نبودن مجسمه‌ها انتقاد دارند به این موضوع فکر کنند که چه زمانی و کجا به سازنده اصول را یاد داده‌اند که از او انتظار کار درجه یک دارند! مجسمه‌سازی چه در دانشگاه‌های دولتی و غیر دولتی، و چه در آموزشگاه‌ها و موسسات خصوصی به درستی آموزش داده نمی‌شود و ما باید این واقعیت را بپذیریم.
 
انتقاد ماموریان از آموزش هنر در دانشگاه و بازار آن
یکی از سردیس‌های سردار شهید قاسم سلیمانی
 

برای اثبات این ضعف مثال‌های بسیاری وجود دارد. طی سال‌های اخیر چهره‌های فاخر ایرانی و افراد مطرح معاصر تا چه حد قربانی ناکاربلدی سازندگان و نگرش سطحی مسئولان شده‌اند.

درست است؛ و اوج ارائه آثار ضعیف را در سردیس‌ها و تندیس‌های سردار شهید قاسم سلیمانی می‌بینید! اگر در این زمینه نیازی استراتژیک وجود دارد، پس مسئولان محترم چند نفر را بورسیه کنند و به دانشگاه‌های معتبر خارجی بفرستند تا قواعد درست را بیاموزند، سپس از آن‌ها انتظار آثار با کیفیت داشته باشند. همان چند نفری که آموزش درست دیده‌اند، می‌توانند اصول را به ده‌ها نفر دیگر بیاموزند.

انتقاد ماموریان از آموزش هنر در دانشگاه و بازار آن
سردیس دیگری از حاج‌قاسم سلیمانی


موضوع این است که مسئولان بخش‌های مختلف که مدت زمانی نه چندان طولانی، در کسوت مدیریت و ریاست هستند، تا این حد ریشه‌ای و بلند مدت به چنین قضای نگاه نمی‌کنند.

به هرحال آنچه در حال حاضر اهمیت بسیار دارد این است که ریشه‌ای به موضوعات و کاستی‌های مربوط به آن‌ها نگاه کنیم.

انتقاد ماموریان از آموزش هنر در دانشگاه و بازار آن
تندیس شهید قاسم سلیمانی که چندی پیش همزمان با روز جهانی قدس در پایتخت رونمایی شد
 
متاسفانه در چنین مباحثی دچار چند صدایی و ابراز نظر‌های سلیقه‌ای هستیم.

بله این چند صدایی وجود دارد. در اینباره خاطره جالبی دارم، که تاسف برانگیز است. یادم هست با یکی از همکاران در مشهد مشغول ساخت مجسمه‌های سراداران شهید جنگ تحمیلی بودیم. در همان حین رادیو روشن بود و در برنامه‌ای، آقایی روحانی را دعوت کرده بودند و ایشان درباره درآمد حلال و حرام صحبت می‌کرد. این آقای روحانی در همان ابتدای صحبت گفت؛ درآمد یکسری مشاغل کلا حرام است؛ از جمله کسانی که مواد مخدر خرید و فروش می‌کنند، افرادی که در زمینه بی‌بند و باری و سکس تجارت می‌کنند و آن‌هایی که مجسمه‌ساز هستند! واقعا چه می‌توان گفت؟ من و دوستم به یکدیگر نگاهی کردیم و متاسف شدیم. آن آقای کارشناس در حالی مجسمه‌سازی را با معامله مواد مخدر و تجارت‌های مبتذل یکی دانست که ما مشغول ساخت مجسمه شهیدان فرومندی و برونسی بودیم و با حرف‌های ایشان واقعا خستگی به تنمان ماند. سیستم آموزشی برای راضی نگاه داشتن چنین تفکری رشته مجسمه‌سازی را به هیچ‌وجه جدی نمی‌گیرد. وگرنه ما استادان برجسته و متخصص کم نداریم، اما عامدانه نسبت به علاقمندان و دانشجویان کوتاهی می‌کنیم. حتی مسئولان و متولیان بخش آموزش بدشان نمی‌آید بگویند این مدل مجسمه‌سازی «فیگوراتیو» منسوخ شده، در حالی که جامعه همچنان چنین آثاری را دوست دارد و منتظر دیدن آثار فاخر و جدید است.

با نگاهی کلی، مجسمه‌سازی در تاریخ ایران چه روندی را طی کرده است؟

به نظرم دلیل اشتیاق مردم به دیدن آثار فیگوراتیو کمبودی هزار ساله در تاریخ هنر کشور است. اگر به گذشته نگاهی بیندازید در می‌یابید که پس از حکومت ساسانیان کلا مجسمه‌سازی نداشته‌ایم و هرچه هم بوده در حد و اندازه‌های کوچک بوده و در ظروف و دیگر وسائل کاربرد داشته است. درباره وضعیت مجسمه‌سازی در عصر حاضر هم باید بگویم در زمان پهلوی زنده‌یاد ابوالحسن صدیقی همینطور فرزندشان فریدون صدیقی که اردیبهشت‌ماه سال گذشته دارفانی را وداع گفت، آثار زیبا و با ارزشی را ساخته‌اند.

انتقاد ماموریان از آموزش هنر در دانشگاه و بازار آن
مجسمه یادمان پهلوان وفادار/ساخته محمدحسین ماموریان
 

تخصص خودتان ساخت آثاری در ابعاد بزرگ است. آیا تعداد سازندگان مجسمه‌های غول پیکر بسیار کم است یا اینکه ظاهرا اینگونه استنباط می‌شود؟

به این دلیل که کار بسیار سختی است و عوامل بسیار زیادی وجود دارند که همواره با آن‌ها چالش داریم. یکی از دلایل اصلی اینکه مجسمه‌سازان به سراغ ساخت آثار شهری نمی‌روند عدم ثبات اقتصادی است؛ و اینکه ساخت آثار حجیم و عظیم، زمان بسیار می‌خواهد. مثلا ساخت مجسمه‌ای شش متری ممکن است یک سال زمان ببرد و مخارج ساخت آن بسیار بالاتر از حد تصور است.

شما به سراغ ساخت تندیس افرادی می‌روید که در تاریخ فرهنگ و هنر کشور جایگاه ویژه‌ای دارند. ادبیات و فرهنگ در زندگی و تفکر شما چه جایگاهی دارد؟

مطمئنا تا علاقه‌ای به تاریخ و ادبیات و هنر در من باشد، نمی‌توانم به ساخت مجسمه شخصیت‌های بزرگ این مرز و بوم بپردازم. واقعیت این است که کودکی من با فردوسی گذشته است. همیشه می‌گویم شانس آورده‌ام که در مشهد به دنیا آمده‌ام و در سنین پایین با مقبره فردوسی مواجه شده‌ام و آن مجسمه‌های زیبا را دیده‌ام. شاید اگر غیر از این بود، حال شغل دیگری داشتم. این همان تاثیر و نفوذ فرهنگی است. قاعدتا حال و بعد‌ها نیز کودکان و نوجوانان با دیدن آثارم به مجسمه‌سازی علاقمند شوند. یادم هست اثر آخرم که در مقبره فردوسی نصب شده، روی جرثقیل بود که در همان لحظه کودکی به پدرش گفت مجسمه رستم و سهراب! مواجه شدن با چنین اتفاقاتی واقعا امیدبخش و لذت بخش است. واقعا آفرین به چنین والدینی که از کودکی فرزندشان را با فرهنگ و تاریخ و مفاخر و قهرمانان آشنا می‌کنند.

آثار شما نشان می‌دهد که تبحر زیادی در طراحی و ساخت چهره‌ها دارید و اغلب آثارتان شباهت بسیار زیادی به شخصیت‌های واقعی دارند. این درحالی است که طی چند سال گذشته (بخصوص در تهران) سردیس‌ها و تندیس‌هایی از شخصیت‌های مطرح ساخته شده که اصلا شباهتی به چهره‌های واقعی ندارند. چرا شهرداری تهران و دیگر شهر‌ها از افرادی مثل شما بهره نمی‌برند و ساخت آثار را به افراد آماتور می‌سپارند؟ آیا مسئولان شهرداری تهران تاکنون برای همکاری با شما تعامل داشته‌اند؟

من در چند فراخوان شرکت کرده‌ام، اما موضوع این است که روابط در تهران کمی عجیب و غریب است و در خیلی مواقع شنیده‌ام که مافیایی وجود دارد. شاید دلیل‌عدم همکاری من با شهرداری تهران همین موضوع باشد.

انتقاد ماموریان از آموزش هنر در دانشگاه و بازار آن
سردیس خواجه عبدالله انصاری/ اثر محمدحسین ماموریان
 

من معتقدم این وظیفه شهرداری نیست که مسئولیت پروژه‌های فرهنگی و هنری را به عهده گیرد و هرکدام از شهرداری‌ها که به چنین اموری می‌پردازند به هنرمندان و مردم لطف می‌کنند. قضیه مصداق ضرب‌المثلی است که می‌گوید؛ «اسب پیشکشی را دندان نمی‌شمارند»؛ منظورم این است که نمی‌توان به شهرداری خرده گرفت که چرا چنین است و چنان است. زیرا در نهایت می‌گویند پرداختن به امور این چنینی وظیفه ما نیست و اگر هم کاری می‌کنیم، لطف کرده‌ایم.

پس چه دستگاه یا نهادی باید نظارت و امور را دست بگیرد؟ جز شهرداری‌ها نهاد دیگری بر امور خدمات شهری نظارت ندارد!

برای سامان دهی هنر‌های شهری و دیگر امور مرتبط باید نهادی در حد وزارتخانه داشته باشیم؛ کما اینکه دو وزارتخانه ارشاد و میراث فرهنگی شرح وظایف و فعالیت‌هایشان توجه و پرداختن به فرهنگ و میراث فرهنگی است. البته که هنر‌های شهری و خدمات مربوط به آن‌ها به صورت مستقیم با وزارت میراث فرهنگی ارتباط ندارند، اما به هرحال پرداختن به مفاخر و بزرگان عرصه فرهنگ به میراث مربوط است که متاسفانه مسئولانش کوتاهی می‌کنند.

مثلا کاخ «خورشید» که توسط نادرشاه ساخته شده، جواهری است که در مشهد بنا شده است. یادم هست پانزده سال پیش که دانشجو بودم مسئولان وقت اداره میراث فرهنگی استان می‌گفتند، قصد داریم مجسمه نادرشاه را بسازیم و در جوار کاخ «خورشید» نصب کنیم، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. کاش چنین اتفاقاتی جزو اولویت‌های مسئولان باشد به این دلیل که ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های بسیاری داریم و مردم نیز تشنه دیدن مجسمه‌های بزرگان کشور هستند و بخشی از مطالبات آن‌ها همین است. اتفاقا بهار سال گذشته با مدیر اداره حجم سازمان زیباسازی شهرداری صحبت‌هایی کردم و آثارم را نشانشان دادم، بلکه همکاری‌هایی صورت گیرد، اما اتفاقات مثبتی نیفتاد و من نیز هیچوقت اصرار ندارم کارهای‌ام را به فرد یا نهادی تحمیل کنم.

البته درست‌تر و حرفه‌ای‌تر این است که شهرداری‌ها و اداره‌های میراث فرهنگی و دیگر دستگاه‌های شهری برای سفارش کار به سراغ شما بیایند.

بله و خب به هرحال یکی از کار‌های مهمی که در این زمینه قابل انجام است توجه رسانه‌ها و خبرگزاری‌هاست. افراد بسیاری مثل من هستند که ناشناخته مانده‌اند. حال که صحبت رسانه‌ها شد بگذارید گلایه‌ای را مطرح کنم. اغلب اخباری که رسانه‌های مکتوب و خبرگزاری‌ها به آن‌ها می‌پردازند مربوط به شکست‌هایی است که در عرصه مجسمه‌سازی رخ می‌دهد. انتشار اخبار درباره ساخت و ارائه مجسمه‌هایی که شبیه شخصیت‌های اصلی نیستند یکی از همین اتفاقات و شکست‌هاست که سریعا مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد. من می‌گویم اگر چنین اخباری منتشر می‌شود، قاعدتا موفقیت‌ها هم باید مورد توجه قرار گیرند.

انتقاد ماموریان از آموزش هنر در دانشگاه و بازار آن
مجسمه چهار متری شیخ‌الرییس ابوعلی سینا/ اثر ماموریان
 

به نظرتان دلیل اصلی اهمیت هنر شهری نزد عوام چیست؟

جدا از اینکه مجسمه‌سازی یکی از هنر‌های هفتگانه است یکی از نیاز‌های فطری آدم‌هاست. اگر مقداری گِل به یک کودک بدهید او ناخودآگاه با آن شی یا حیوانی را می‌سازد. درباره ارزش و جایگاه هنر شهری نیز مثالی می‌زنم. ممکن است هر کدام از ما در کتابخانه شخصی‌مان یک مدل کتاب (در یک سبک، یا از یک نویسنده) داشته باشیم. اگر بحث فضای مجازی مطرح باشد هم هرکدام از شهروندان به سراغ سایتی می‌روند که مورد علاقه‌شان است. زمانی که به تماشای تلویزیون می‌نشینیم هرکدام یک شبکه را تماشا می‌کنیم. اما زمانی که وارد فضای عمومی شهر می‌شویم قضیه متفاوت می‌شود. زمانی که از یک خیابان در شهر گذر می‌کنیم، مناظر مشترکی را می‌بینیم و اصطلاحا چشم‌اندازه همه شهروندان فضایی مشترک است. یا مثلا اگر شهروندان از خیابان انقلاب بگذرند همه آن‌ها مجسمه‌ای را می‌بینند که وسط میدان نصب شده است. اهمیت هنر‌های شهری در همین چیزهاست و به نظرم این مقوله، رسانه بسیار قدرتمندی است که باید به آن توجه کنیم، اما متاسفانه اینطور نیست و از چنین بستر و ابزاری بهره نمی‌بریم.

به عنوان سوال آخر برای زنده نگاه داشتن فرهنگ، هنر و شخصیت‌های مهم و موثر گذشته و حال، تمهیدی ارائه دهید.

در این طوفانی که نام آن را «طوفان هویت‌کشی» گذاشته‌ام به نهادی در حد و اندازه وزارتخانه نیاز داریم تا به امور شهری و هنر‌های مرتبط با آن نظارت داشته باشد و اوضاع را سر و سامان دهند. در این طوفان هویت‌کشی به فرهنگ ایرانی نیاز‌های بسیار داریم تا امنیت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی‌مان حفظ شود. ما حتی در نام‌گذاری خیابان‌ها و بزرگ‌راه‌ها به مفاخر و شخصیت‌های برجسته‌ای که ارتباط مستقیمی با فرهنگ و هنر و تاریخ کشور دارند، کوتاهی می‌کنیم. به نظرم حتی تکرار نام‌ها در آدرس دادن‌ها نیز قدمی مثبت است. بزرگان معاصر و شهدای ما نیز دارای اهمیت بسیارند و تکرار نامشان به شناخت آن‌ها توسط نسل‌های بعدی می‌انجامد، اما به هرحال مجموعه‌ای از رنگ‌ها و وجود پالتی پرکنتراست است که یک تابلو را می‌سازد. اگر این تابلو یکدست سبز یا سفید یا آبی باشد جذابیتی ایجاد نمی‌کند. زمانی که پرچم ایران را می‌بینیم نمی‌توانیم بگویم فقط رنگ سبز آن یا رنگ سفید و قرمز را دوست داریم، کلیت این سه رنگ است که پرچم ایران را می‌سازند.


شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از ایلنا، تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۴۰۰، کد خبر: ۱۰۸۴۱۳۵، ilna.news
اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سینا
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۳/۱۱
0
0
بدون اموزش انتظاری بیش از این نمی رود>
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین