پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۴۷۰۷۸
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۵
رضا اکبری اظهار کرد: با در نظر گرفتن عوامل اجتماعی در زمینه معنویت‌پژوهی، می‌توانیم ایده‌هایی را از سنت استخراج کنیم که گاهی حتی باعث تعجب خودمان هم بشود که این مباحث در سنت ما وجود داشته و تاکنون به آن‌ها بی‌توجهی کرده‌ایم.

شعار سال: نشست «الگوی استخراج مسائل در موضوع رابطه معنویت و فلسفۀ اسلامی» عصر امروز سه‌شنبه، ۲۵ خردادماه، از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با سخنرانی رضا اکبری، استاد گروه فلسفه و کلام اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد. در ادامه سخنان وی را می‌خوانید:
 
وقتی از معنویت صحبت می‌شود، برخی از معنویت غربی یا شرقی سخن می‌گویند. اگر این سخن را برای افراد در سطح عامه بگویید، ایرادی ندارد، اما اگر برای دانشگاهیان چنین سخنی بگویید، همانند این است که بگویید فلسفه ملاصدرا همان فلسفه ابن سینا یا سهروردی است، چراکه به همه آنها فلسفه اسلامی می‌گوییم. در واقع این کُل‌گرایی باعث می‌شود از بسیاری امور غفلت گنیم و به شناخت عمیق دست پیدا نکنیم و به تعبیر علمای منطق دچار مشکل جمع مسائل در مسئله واحد می‌شویم.
 
نکته دیگری که وجود دارد ضرورت پرهیز از نگاه موضعی در این زمینه است. یادمان باشد که وقتی قرار است از منظر فلسفی به معنویت نگاه کنیم، باید نگاهی هم به تفسیر داشته باشیم، همانگونه که مرحوم علامه طباطبایی بسیاری از مباحث خود را با نگاه تفسیری می‌گفتند. بر این اساس باید یک تقسیم کار معرفتی در قالب گروه‌های مطالعاتی مشترک صورت گیرد، اما نباید این‌گونه باشد که افرادی که در این طرح‌های علمی شرکت می‌کنند و سپس در قالب نشست‌های تخصصی بیرون می‌آید مثلاً شامل یک نفر فلسفه‌خوان، یک نفر روانشناس یا جامعه‌شناس و امثالهم باشد، چراکه اگر مثلاً صرفاً از منظر فلسفی نگاه کنیم، فهم ما را گرفتار اشکالاتی می‌کند و حیطه‌هایی که می‌تواند جلوی ما گشوده شود را بسته نگه می‌دارد.
 
نکته دیگری که باید توجه کنیم، پرهیز از خودبرتر پنداری است. در فلسفه هم، چنین موضوعی داریم؛ مثلاً کسی که ملاصدرا خوانده باشد، می‌گوید هیچ چیز در ابن سینا یا سهروردی نیست. برای دانشجویی هم که به تازگی وارد فلسفه شده، بسیار طبیعی است که به خاطر علاقه‌ای که به استاد خود دارد تا مدت‌ها اینگونه فکر کند که چون استاد وی گفته ملاصدرا یا ابن سینا برتر است وی نیز بقیه را دست کم بگیرد، اما اگر این روند ادامه پیدا کند و فرد به سنین بالا برسد و همچنان همان تفکرات را داشته باشد در واقع گرفتار یک نارسیسیسم معرفتی شده و خود برتر پندار است.
 
سهروردی می‌گوید خداوند همه معرفت خود را به یک شخص نداده است، بلکه شهر معرفت درهای زیادی دارد بنابراین می‌توانیم چیزهایی بیاموزیم و در اختیار دیگران نیز قرار دهیم لذا به جای خود برتر پنداری باید نگاه تعلیمی و تعلمی و نگاه داد و ستد داشته باشیم. در واقع این به معنای تواضع معرفتی است. به تعبیری دیگر می‌توان در هر گفته‌‌ای به نکته‌ای ارزشمند و قابل استفاده دست پیدا کرد.
 
افراد خود برتر پندار وقتی در مقابل دیگران قرار می‌گیرند، ممکن است اینگونه برخورد کنند که اساساً شما چرا این سوال را می‌پرسید؟ چرا که به عمق مطالب توجه نمی‌کنند. بنابراین باید به جنبه‌های بایدی و نبایدی در زمینه رابطه معنویت و فلسفه که به آن اشاره شد، توجه کنیم. البته این مواردی که اشاره شد صرفاً نمونه‌هایی هستند که در الگوی مسئله‌یابی باید به این امور توجه کنیم؛ یعنی اول بدانیم که با دو کیفیت مواجه هستیم که تعامل دوسویه دارند اگر از حیطه اول به حیطه دوم حرکت کنیم ممکن است برخی اتفاقات و اگر از حیطه دوم به حیطه اول حرکت کنیم ممکن است اتفاقات دیگری بیفتد؛ منظور از این حیطه‌ها، همان حیطه‌های باید و نبایدی است.
 
وقتی به سنت فلسفه مراجعه می‌کنیم مباحث مختلفی در حیطه اخلاق، علم النفس، انسان، خداوند، بدن انسان؛ یعنی جنبه‌های طبیعی وی، جهان و رابطه انسان بین انسان و جهان مطرح شده است. در هیچ کدام از این موارد کلمه معنا و عرفان وجود ندارد و اگر گرفتار ساده‌انگاری باشیم، ممکن است بگوییم برای بحث معنویت باید «مقامات العارفین» ابن سینا را مطالعه کنیم، اما اگر مقداری ساده‌انگاری را کنار گذاشته و حیطه‌های جدید در معنویت را بشناسیم و رویه‌های مطالعاتی و ارتباط بین افراد شکل بگیرد، به این نتیجه می‌رسیم که بحث‌هایی که ابن سینا درباره مزاج انسان دارد به ما ایده‌ای می‌دهد که با برخی از مباحثی که در معنویت مطرح می‌شود، مرتبط خواهد شد یا تصویری که از خداوند به عنوان سلطان، دوست، پدر یا عناوین دیگر مطرح می‌شود، می‌تواند به ما ایده بدهد و ما ارتباطی را پیدا کنیم تا با برخی از مسائلی که در فضای پژوهشی معنویت وجود دارد را به خوبی درک کنیم.
 
یا بحث‌هایی که درباره فضیلت‌ها و رذیلت‌ها در اخلاق وجود دارد و عوامل اجتماعی که در زمینه معرفت و عواطف انسان وجود دارد را می‌توانیم در زمینه معنویت‌پژوهی در نظر بگیریم و با این روش نیز می‌توانیم به ابعاد بسیار جدیدی رسیده و ایده‌هایی را از سنت خودمان استخراج کنیم که گاهی حتی باعث تعجب خودمان هم بشود که این مباحث در سنت ما وجود داشته و تاکنون به آنها بی‌توجهی کرده‌ایم. مورد دیگری که باید عمیق‌تر توجه کنیم توجه به استعاره‌هایی است که در سنت فلسفی ما وجود دارد و بنده اسم آنها را استعاره‌های فلسفی گذاشته‌ام.
 
این موارد شامل استعاره پرنده، استعاره چاه، استعاره آینه و استعاره نور هستند. این استعاره‌ها در سنت فلسفی ما به کار رفته است. ابن سینا در رساله‌های استعاری خود گاهی اوقات وقتی درباره انسان توضیح می‌دهد و همینطور سهروردی انسان را در قالب چاه و ابن سینا انسان را در قالب پرنده ترسیم می‌کند. ملاصدرا و همچنین ابن سینا و همچنین سهروردی استعاره نور را دارند. همچنین ملاصدرا به صورت بسیار پررنگ به استعاره آیینه اشاره کرده است. وقتی در باب پرنده صحبت می‌کنیم، مفاهیمی همانند آزادی، دام، پرواز، نگاه پرنده‌ای، مقصد، گروه پرندگان، دانه، سرعت و کندی حرکت و خستگی شکل می‌گیرد، لذا اگر داستان انسان را در قالب یک پرنده بحث کنیم، مباحث بسیار زیادی شکل می‌گیرد که هر کدام از آنها می‌تواند برای ما مسئله را ایجاد کند و ما متوجه می‌شویم فیلسوفان ما در قالب استعاره پرنده به برخی از مباحثی که امروزه درباره معنویت به صورت پررنگ به آنها توجه شده، قبلاً توجه کرده‌اند و می‌توانیم با مراجعه به آنها این مباحث را استخراج و بازخوانی کنیم.
 
اگر به استعاره‌ای که سهروردی درباره چاه مطرح کرده و انسانی که در چاه گرفتار شده و در آنجا عسل و شیرهایی وجود دارد و انسان شروع به خوردن آن می‌کند توجه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که این استعاره که سهروردی مطرح کرده، تولید یک روایت و داستان از زندگی انسان است. سپس می‌توانیم ببینیم در زندگی این انسان معنویت چه جایگاهی پیدا می‌کند و سپس از خود معنویت مفهوم‌سازی کنیم و همچنین مؤلفه‌های عاطفی و کُنشی معنویت را در آورده و ببینیم چه نیازهایی باید از انسان برطرف شود تا آنگاه بتوانیم از معنویت سخن بگوییم و اینکه کدام جنبه در انسان پررنگ‌تر است. همچنین از دل این‌ها می توانیم نه تنها مسئله بلکه ایده‌هایی در زمینه معنویت استخراج کنیم.
 
اگر به استعاره آیینه نیز توجه کنیم، مباحثی مانند صافی، شفافیت، زاویه آیینه و موارد مختلف دیگر وجود دارد. ملاصدرا از این استعاره برای بررسی ارتباط انسان با خدا و شناخت انسان استفاده کرده است، لذا بر اساس این استعاره می‌توانیم به مسائلی همانند وارونگی معرفتی یا کدورت معرفتی و مباحثی از این قبیل بپردازیم. اگر از این استعاره در زمینه زندگی انسان و بحث‌های مربوط به معنویت استفاده کنیم نیز به ما ایده می‌دهد. همچنین اگر در مقام نقد قرار بگیریم، می‌توانیم با مفهوم‌سازی‌های جدید، اشکالات موجود در این زمینه را برطرف کنیم.


شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایکنا ، تاریخ انتشار:  25خرداد1400، کدخبر: ، /iqna.ir،3977758

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین