پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
کد خبر: ۳۵۱۹۷۲
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۷:۱۹
آن چه در زیر می‌آید، گفت و گوی نرگس کارگری با علیرضا جعفری زند دکترای باستان شناسی، باستان شناس، پژوهشگر و عضو هیأت علمی دانشگاه در مورد آثار تاریخی شهر اصفهان و به طور مشخص در مورد مرمت مسجد شیخ لطف الله و تجاوز به حریم آثار تاریخی است.


شعار سال: هدف از این گفتگو نگاه تحلیلی بر مرمت مسجد شیخ لطف الله و تجاوز به حریم آثار تاریخی ست. در فروردین ماه گزارشی تهیه کردم راجع به اتفاقی که برای کاخ هشت‌بهشت افتاد و دانش آموزان ما متاسفانه با حرکتی ناصواب باعث آسیب به این کاخ شدند.

جعفری زند:بله. درست است.

نکته بسیار قابل توجهی که در آن مصاحبه نظر مرا به خود جلب کرد این بود که این دانش‌آموزان هیچ حسی به آثار تاریخی نداشتند. کنار این نوجوانان در اطراف کاخ و همین طور سی و سه پل آمدم و در چهارباغ قدم زدم و با نوجوانان صحبت کردم و نهایتا میانگین نظرات این بود که گفتند احساسی به آثار تاریخی و این چهار تا تکه تیر و تخته سنگ ندارند.

تحلیل شما نسبت به این قضیه چیست؟ میراث فرهنگی و کارشناسان میراث فرهنگی تا به امروز چه تصمیمی برای همکاری، همراهی، حمایت و آشنایی با این آثار تاریخی برای دانش آموزان داشتند؟

جعفری زند:به طور کلی اگر بخواهیم به این مسئله نگاه کنیم باید به صورت خیلی خیلی ریشه‌ای با این مسئله برخورد شود. شما وقتی به اروپا می‌روید می‌بینید که بچه‌ها را از همان دوران مهد کودک به موزه‌ها می‌آورند و به آن‌ها می‌گویند که برای ما بگویید و بنویسید که این آثاری که می‌بینید چه هستند؟ یعنی می‌بینند که هر کدام از دانش‌آموزان چه دیدی دارند. یعنی آشنایی بچه‌ها از مهد کودک شروع می‌شود و طبیعتاً وقتی شما بچه‌ها را به حال خودشان رها کنید تا به کلاس‌های بالاتر بروند چگونه می‌خواهید این علاقه را در آن‌ها ایجاد کنید؟ پاسخ دهنده به این سوال هستند. ببینید ما هر کداممان نباید بیکار بنشینیم. من خودم را در ابتدا می‌گویم. هیچ وقت بیکار ننشستم. به شکل‌های مختلف حتی در مدارس کار کردم. برایم جالب بود وقتی برای بچه‌های پنجم دبستان راجع به باستان شناسی صحبت می‌کردم، سوالاتی از من می‌کردند که حتی دانشجویانم در مقطع فوق لیسانس هم از من من نپرسیدند.

متاسفانه تلویزیون و رسانه‌ها هم که اصلاً عملکرد خوبی ندارند و حتی برنامه‌هایی که راجع به آثار ضبط و پخش می‌شوند من که خود در این حوزه فعالیت می‌کنم، حوصله دیدن این‌ها را ندارم. یک موسیقی بسیار بسیار نامناسب و ملودی که با تصویر جور دربیاید نیست. موسیقی بسیار کسل کننده که با یک صدای یکنواخت پخش می‌شود. طبیعی است، چگونه می‌خواهید علاقه ایجاد کنید؟

کتاب‌های درسی را اتفاقا می‌بینم. مباحث خوبی در دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان درس ارائه می‌شود، ولی مسئله این است که باید ببینیم چه کسی درس می‌دهد؟ چگونه درس می‌دهد؟ چگونه ایجاد انگیزه می‌کند؟ نه اینکه خود معلم از همه نسبت به آن بی تفاوت باشد. این گونه که نمی‌تواند آن حس را به دانش‌آموز منتقل کند. من در کتاب‌های درسی کمبودی نمی‌بینم. برخی اوقات تعجب می‌کنم که مطالب عالی در کتاب‌ها هست، ولی باید دید شیوه تدریس آن معلم چگونه است که دانش آموز تا این حد نسبت به آثار بی علاقه می‌شود؟

میراث فرهنگی هم به طور کلی فعالیت چشمگیری در این زمینه ندارد. مثلاً گاهی در تخت جمشید و یا همین چهلستون اصفهان می‌بینم که دانش‌آموزان را برای بازدید می‌آورند. اما معلمان آن‌ها را رها می‌کنند. یعنی در واقع مثل اینکه آمده‌اند یک روز تفریح در پارک و فضای سبز؛ بنابراین همه این‌ها بر می‌گردد به نوع آموزش ما که نقص دارد و این نقص را در واقع خودمان درک نکردیم و انتظار داریم که یک نوجوان سیزده چهارده ساله وقتی به چهلستون یا هشت بهشت می‌رود اهمیت قائل باشد و این مهم است که تاریخش را بداند.

در مدرسه نیز دانش آموز با درس تاریخ به عنوان درس کسل کننده برخورد می‌کند و به نظر من، بی اهمیت بودن این مسئله به دلیل معلم یا دبیرانی است که آن انگیزه لازم را برای حفظ و شناخت آثار به دانش آموز ندارند و آموزش نمی‌دهند و نمی‌توانند احساس اهمیت به تاریخ را منتقل کنند.

بله. با چنین موردی مواجه هستیم. متاسفانه اردو‌هایی که برای دانش آموزان تدارک دیده می‌شوند و آن‌ها را تشویق می‌کنیم به این که روزی مشخص شما را به موزه یا میدان نقش جهان می‌بریم، فقط به صرف این است که یک روز سپری شود. کمتر شاهد بوده ایم حداقل از یکی دو روز قبل کارگاهی برای بچه‌ها گذاشته شده و با آن‌ها صحبت شود. البته مدارس اطلاعات کافی در این زمینه هم ندارند.

لیکن از شما مجددا این سوال را می‌پرسم که میراث فرهنگی به جهت اهمیت و ساختاری که در حفظ آثار تاریخی و بالاخص آثار ثبت جهانی، چون مسجد شیخ لطف‌الله، سی و سه پل و آثاری از این دست چه برنامه ریزی آموزشی دارد که بتواند وارد حوزه آموزش و پرورش شده و با قراردادها، تفاهم‌نامه‌ها، روش‌های مختلف و حتی دعوت از کارشناسان آموزشی به صورت جدی و اثرگذار در این مورد کار کند؟ حداقل در استان اصفهان نسبت به بقیه استان‌ها شاید این اندازه آثار تاریخی نباشد. اصفهان زمانی پایتخت فرهنگی جهان اسلام نیز بوده و این انتظار می‌رود که میراث فرهنگی اصفهان در این زمینه تلاش بیشتری در جهت برنامه‌های مستحکم‌تر و قوی‌تر آموزشی داشته باشد. شما خودتان در اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان حضور دارید. از روند کار چه چیزی را لمس می‌کنید؟ در این مورد به چه سمت و سویی خواهیم رفت و میراث فرهنگی در این زمینه چه کاری می‌خواهد انجام دهد؟ آیا در این زمینه تصمیمی دارد؟

جعفری زند:

شما باید نگاهی به ساختار خود میراث فرهنگی بیندازید. تعدادی کارمند که می‌توانم بگویم حداقل کارمند با یک حجم بسیاری از آثار، با یک حقوق ناکافی برای معیشت زندگی امروز! چه انتظاری دارید؟ آیا یک بخش فرهنگی قوی در میراث فرهنگی داریم؟ آیا اصلا این چارت را داریم؟ نه. متاسفانه نداریم؛ بنابراین همان چیزی را می‌بینیم که به عنوان کار‌های روزمره کارمندان به آن مشغول هستند و البته دغدغه معیشت را به آن اضافه کنید. من فکر نمی‌کنم نه تفکری در این زمینه در میراث فرهنگی وجود داشته باشد و نه پتانسیلی دراین زمینه به صورت یک نیروی محرک و قوی وجود دارد که بتواند وارد این بحث شود و آموزش دهد. با چه چیزی با چه امکانات و زیرساختی؟ هیچ کدام از این‌ها وجود ندارند؛ بنابراین حتی خود من به خاطر آثار باید هر روز درگیر باشم و این درگیری در حدی است که بتوانم یک صدم از آثاری که تحت پوشش داریم را رسیدگی کنم. با یک بودجه کم و امکانات بسیار ناچیز. پس ما چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم که یک بحث فرهنگی گسترده در این زمینه به وجود بیاید؟ اما رویکرد دیگری هم که راجع به آثار وجود دارد و در صحبت در مورد مسجد شیخ لطف الله بیشتر توضیح می‌دهم این است که ما از لحاظ مرمت از آن شبکه جهانی گسسته شدیم یعنی برای خودمان داریم کاری می‌کنیم تحت عنوان مرمت که اصلاً و به هیچ عنوان اسمش را نمی‌توان مرمت گذاشت.



بله. شما در یکی از مصاحبه هایتان در مورد قلعه شاه دژ در کوه صفه گفتید که آنچه در کشور ما به نام مرمت در حال انجام است به هیچ عنوان با استاندارد‌های بین المللی همخوانی ندارد؛ در واقع یک نوسازی است و دانشی پشت آن نیست و ما آن‌ها را به عنوان باستان شناس به عنوان مرمت قابل قبول نمی‌شناسیم. در حقیقت احساس کردم می‌خواهید بگویید که مرمت فعلی این گونه تعریف می‌شود که بکوبیم و از نو بسازیم. تصور من درست است؟

جعفری زند:

بله دقیقا. متأسفانه مرمت علمی وجود ندارد.

شما می‌گویید میراث فرهنگی از لحاظ نیروی انسانی و کار، همین طور امکانات و تجهیزات مشکلات زیادی دارد. در آموزش و پرورش هم همین بحث است و نیروی انسانی متخصص و همین طور امکانات لازم برای آموزش نیست و اگر بخواهیم به همین گفته‌ها اکتفا کنیم و در حقیقت بخواهیم فقط آن را توجیه کنیم و به خاطر اینکه امکانات نیست، کار نکنیم. چون حقوق کافی نیست، اقدامی انجام ندهیم و در وسعت همان حق الزحمه‌ای که داده می‌شود آموزش را دنبال کنیم چیزی می‌شود که الان می‌بینم.

در سطح استان و کشور سازمان‌های مردم نهاد، NGO‌ها و گروه‌های داوطلب برای حفظ محیط زیست و آثار تاریخی فعالیت می‌کنند. چرا میراث فرهنگی از این افراد کمک نمی‌گیرد و با این گروه‌ها همکاری نمی‌کند؟

اکثر این سازمان‌ها حتی به صورت داوطلبانه و با جان و دل تمایل به حضور در میدان عمل دارند و شاکی اند که با وجود پتانسیل خوب علمی و نوآوری در میانمان، باز هم حاضر به همکاری نیستند. قابل هضم نیست. میراث نه می‌خواهد هزینه کند. نه کمکی می‌گیرد و نه اقدام قابل توجهی دارد. شاید این سؤال مهم و اساسی در آموزش و پرورش از فرهنگیان که در مدارس آموزش و پرورش چه می‌کنید؟، اینجا هم پرسیدنش جایز باشد که نیرو‌هایی که در میراث فرهنگی مشغول به کارند دقیقاً کارشان چیست؟ چه کار مثمر ثمری انجام می‌دهند؟ برای میراث فرهنگی چه کاری را تسهیل کردند و یا اگر شرایط فعالیت نیست چرا سکوت می‌کنند؟ اگر امکانات نیست حداقل با گروه‌هایی که داوطلب یاری هستند و توان حداقلی را از نظر بنیه و سواد علمی داشته و علاقه‌مند به این حوزه هستند وارد عمل نمی‌شوند؟

جعفری زند:

در واقع این سوال را باید مستقیماً از خود مقامات میراث پرسیده شود که چرا این قدر این موضوع در حاشیه است؟ من دورادور به این مسئله نگاه می‌کنم و به این نتیجه می‌رسم. ولی این‌ها بهترین پاسخ دهنده به این سوال هستند. ببینید ما هر کداممان نباید بیکار بنشینیم. من خودم را در ابتدا می‌گویم. هیچ وقت بیکار ننشستم. به شکل‌های مختلف حتی در مدارس کار کردم. برایم جالب بود وقتی برای بچه‌های پنجم دبستان راجع به باستان شناسی صحبت می‌کردم، سوالاتی از من می‌کردند که حتی دانشجویانم در مقطع فوق لیسانس هم از من من نپرسیدند.

کنجکاوی بچه‌ها زیاد و قابل تحسین است. وقتی ما دانش آموزانی با این اطلاعات داریم، اصلا در تصورم نبود که بچه‌هایی با این سن و سال تا این حد علاقه‌مند باشند.

من تلاشم این بوده است که در هرکجا که هستم، چه نشست باشد، چه آموزشگاه یا به صورت سخنرانی این علاقه را ایجاد کنم. می‌بینم که مردم تا این حد به مسئله میراث فرهنگی علاقه‌مندند. چند روز پیش به روستای خفر رفته بودم. شما نمی‌دانید که چقدر پیام از طرف مردم دریافت کردم که چرا به ما اطلاع ندادید که ما حضور داشته باشیم. وقتی علاقه‌مندی مردم را می‌بینم و اینکه چقدر میراث فرهنگی برای مردم اهمیت دارد برایم جالب است. ولی مسئله این است که مشکل از ماست. از میراث فرهنگی است.

با توجه به مطالبی که در طی این مدت راجع به مرمت گنبد مسجد شیخ لطف الله خواندم، تمایل دارم دلیل انصراف شما از نظارت را بدانم و راجع به آن توضیحی داشته باشید.

جعفری زند:

اولا انصرافم به این دلیل بود که نمی‌خواستم به صورت صوری فقط اسم من روی این کار باشد. در واقع استنباط من این بود که اصلاً حضور نام من چنین وضعیتی دارد. یعنی فقط صوری که بگویند ایشان ناظر این قضیه است. در عمل هیچ! در این حد که وقتی کار را شروع کردند دو روز بعد خبرنگاران به من گفتند مرمت گنبد شیخ لطف الله آغاز شده است، بدون آنکه من اطلاعی از شروع آن داشته باشم. این یک مورد و مسئله مهم این است که در مرمت یک اثر جهانی باید جهانی کار کنیم. این گنبد یک مسجد دور افتاده در کویر نیست. اینجا یک اثر جهانی است. شما ببینید وقتی در تمام دنیا یک اثر تاپ جهانی یونسکو را می‌خواهند مرمت کنند یک سال جلوتر، نشست، جلسات متعدد و از تمام دنیا و متخصصان استفاده می‌کنند. اما ما چه کار می‌کنیم؟

ما یک کاشی کار سنتی را می‌آوریم روی گنبد و می‌گوییم که بِکَن و بچسبان سرجایش! این اسمش اصلا مرمت نیست. شما یک اثر تاپ جهانی را که نمی‌توانید به این صورت و این قدر پیش و پا افتاده مرمت کنید. بله. ما اگر بخواهیم مرمت گنبد را انجام دهیم، می‌دانیم که باید از همان کاشی کار استفاده کنیم. ولی آن کاشی کاری که تحت مدیریت ما باشد. تجربه اش را بیاورد و با راهکار جلو برود؛ این نیست که شما بیایید به صورت محرمانه جلساتی را برگزار کنید و به صورت سنتی عمل نمایید. ما دوتا گنبد درگیر در اصفهان داریم. گنبد مسجد شاه گنبد و مدرسه چهارباغ. خودتان ببینید چند سال است که این داربست به آن‌ها آویزان است. سرنوشت مسجد شیخ لطف‌الله هم همین است. با این وضعیتی که ما داریم جلو می‌رویم من اگر انصراف دادم به همین دلیل بود. آن‌ها می‌خواهند به همان روش سنتیِ تاریخ گذشته گنبد ارزشمندی که تمام کاشی‌های آن اصل اورجینال خودمان است را مرمت کنند. اتفاقات بعدی را هم خواهیم دید. متاسفم که مجبورم این را بگویم این روشی که در پیش گرفته اند یا به قول معروف راهی که می‌روند به ترکستان است.

مرتضی فرشته نژاد کارشناس ارشد معماری و از مرمت گران دو اثر تاریخی، به خبرگزاری ایسنا گفتند که بازاریان می‌گفتند می‌خواهند در مسجد شیخ لطف‌الله نماز بخوانند و به این دلیل که در بالای مسجد بلیط می‌فروختند تصمیم گرفتند طبقه همکف را به شبستان تبدیل کنند. اما نمی‌توانند حتما بعدا هم می‌خواهند پایین‌تر از آن مهدکودک بسازند! با توجه به این روایت به نظر شما گنبد به خاطر بازاریان خراب شده است؟ هرچند در سال‌های گذشته و دورتر از آن، با وجود مساجد اطراف، حتی می‌توانستند در خیابان‌ها و کوچه‌های اطراف میدان مسجدی را برایشان بنا کنند و از همه مهمتر این که کارشناسان میراث حداقل سوادشان باید از بازاریان در زمینه آثار تاریخی بیشتر باشد و قطعا خوب می‌دانند که مسجد شیخ لطف الله یک مسجد کوشکی است که صحن ندارد و رطوبتش نیز از زیر زمین رد می‌شود. لیکن با این اوصاف چرا زیر زمین را عایق کردند و تبدیل به وضوخانه نمودند تا بتوانند مسجد را برای بازاریان احیا کنند؟

اگر شما نیز چند وقتی بازاریان را به نظاره رفته باشید می‌بینید که اکثرشان وقت اذان و نماز در محل کسب هستند و نماز نمی‌خوانند!

چرا میراث فرهنگی روی این موضوع علاوه بر تأمل، پافشاری نکرد و دلایل محکم تاریخی را برای لغو این کار صادر نکرد؟ چرا از سواد و اطلاعات کارشناس‌ها استفاده نشد که اجازه ندهند کار به این مرحله فوق العاده حساس و جنجالی کشیده شود؟ آیا هدف میراث فرهنگی چیزی جز تخریب مسجد بود؟ به نظر نمی‌آید نگرش آن‌ها با این حرکت غیر حرفه‌ای، حفظ این اثر گرانبها بوده باشد. هدف دیگری غیر از این به نظر شما می‌رسد؟

جعفری زند:

اولا این را خدمتتان عرض کنم راجع به نظارت خودم. من بدون گرفتن یک ریال دریافتی قرار بود این کار را انجام دهم. هیچ گونه دستمزدی قرار نبود از نظارت بگیرم. می‌خواهم این را همه توجه داشته باشید که اگر الان آنجا حضور ندارم و انصراف دادم، همه این را بدانند که اگر امروز من صحبتی می‌کنم برای این نیست که منافعی را از دست دادم. در این قضیه بروند سوال کنند و ببینند بابت مسئله نظارت قرار بود آیا مبلغی به من پرداخت شود یا خیر. در واقع فی سبیل الله قرار بود این کار را انجام دهم. اما در مورد برگزاری نماز مگر ما آنجا مسجد کم داریم؟ اگر بازاریان نماز می‌خوانند دور تا دور میدان نقش جهان پر از مسجد هست تک تک نام ببرم؟ یکی مسجد ظلمات که نزدیک این مسجد است. مسجد عتیق در دو قدمی بازار. ببینید هر قسمتی از بازار برای خودش یک مسجد دارد. یعنی هر صنفی برای خودش در بازار یک مسجد دارد؛ بنابراین یک بهانه است. این اثر تاریخی از اول برای نماز عمومی ساخته نشده است. این یک نمازخانه سلطنتی است که فقط برای خاندان شاهی و خود شاه عباس بوده است. این گونه طراحی شده است. مگر مسجد شاه نیست. این‌ها می‌خواهند مرمت کنند که چه اتفاقی بیفتد. به قول شما اگر کسی نماز خوان است، نماز را می‌داند کجا اقامه کند. نیازی به این کار ندارد؛ بنابراین من اصلا این را اولین بار است که می‌شنوم و فکر نمی‌کنم که بازاریان چنین درخواستی داده باشند. همان طور که خدمتتان عرض کردم بازار پر از مسجد است.
 
 
چرا دانش‌آموزان هیچ حسی به آثار تاریخی ندارند؟
 
به نظر شما هدف از این کار چه بوده است؟

جعفری زند:

ببینید طبیعتا مسجد شیخ لطف الله دچار مشکل بود. بازدید‌هایی که قبل از مرمت از این گنبد کرده بودم، کاشی‌های گنبد همه از جای خود حرکت کرده بود. نیاز است که گنبد مرمت شود. آخرین باری که مسجد شیخ لطف الله مرمت شده سال ۱۳۶۵ است. این گونه نبود که پوسته را جمع کنند و مثل الان که دارند انجام می‌دهند انجام دهند. آن موقع مرمت‌ها به صورت وصله‌ای انجام می‌گرفت. یعنی قسمت‌هایی که نیاز داشت مرمت می‌شد. حالا این‌ها می‌خواهند این پوسته‌ها را بردارند و از نو کاشی کنند و سر جای خود بگذارند. شما اول باید ببینید که یک گنبد چهارصد ساله چه مشکلی دارد. من این را از روز اول هم گفتم. اول مشکلات گنبد برطرف شود، بعد شما پوسته‌ها را جا به جا کنید. گنبد اعوجاج پیدا کرده است و در طول چهارصد سال یک قسمت ممکن است با قسمت دیگر گونیا نباشد یعنی به شیوه پتکفه استفاده می‌کنند. یعنی پشت این کاشی‌ها را مقدار زیادی گچ و خرده آجر می‌ریزند تا فاصله پوسته را با خود گنبد حل کنند. این را اصطلاحا پتکفه کردن می‌گویند. شما می‌بینید که چه وزنی به این گنبد وارد می‌شود. ببینید من این را کی گفتم. فردا این ترک‌ها و تمام این وزن به خود گنبد وارد می‌شود و فشار‌هایی که به گنبد می‌آید بار سنگینی به آن وارد می‌کند. این گنبد پوسته درونی هم دارد. فشار به پوسته درونی هم که وارد شد، کاشی‌های درون هم ایراد پیدا می‌کند؛ بنابراین گنبد شیخ لطف الله در حد و شأن این نوع مرمت نیست. ما از لحاظ مرمت از آن شبکه جهانی گسسته شدیم یعنی برای خودمان داریم کاری می‌کنیم تحت عنوان مرمت که اصلاً و به هیچ عنوان اسمش را نمی‌توان مرمت گذاشت.

انتقادی به صحبت خانم فریبا خطابخش، مدیر پایگاه میراث جهانی نقش جهان داشتم که ایشان در چندین مصاحبه بر تخلف روشن و غیر حرفه‌ای گنبد سرپوش گذاشتند و گفتند ما بار‌ها از بزرگان و صاحب نظران درباب مرمت گنبد مشورت و نظرخواهی کردیم. لیکن با ورود پیمانکارانی که الان جنجال بر سر حضورشان هست این فرضیه و سوال پیش می‌آید که با توجه به صحبت‌هایی که هست باید یک نسبت نسبی و سببی بین ناظران و پیمانکاران سابق و طرف قرارداد میراث است وجود داشته باشند وگرنه اگر بحث‌های پشت پرده در میان نباشد و کسی دلسوزانه بخواهد برای مرمت این گنبد و سایر آثار تاریخی اصفهان که این قدر با ارزش اند دقت و انرژی کار بگذارد به این راحتی موضوع را پنهان کاری نمی‌کند. با این اوصاف آیا شما این بزرگان و صاحب نظران را تاکنون ملاقات کرده اید؟ با آن‌ها حضوری و غیرحضوری صحبت داشته اید؟ حتی پیمانکارانی که در این جلسات حضور داشتند را دیده اید؟ به نظرتان تخصص و تجربه کافی را دارند و می‌توانند کار را ادامه دهند؟ این قضیه به چه صورت با پیش بینی شما جلو می‌رود؟

جعفری زند:

من هیچ کدام از این بزرگان و صاحب نظران را تاکنون ندیده ام. اگر منظورشان این است که چهار تا کاشی کار می‌آورند آنجا نظر می‌دهند، واقعا متاسفم. من صاحب نظری که در این زمینه باشد ندیدم. در کشور ما مرمت‌هایی که در سال ۱۳۵۰ انجام گرفت، متخصصان ایتالیایی در کنار ایرانیان بودند. در عالی قاپو، در مسجد شیخ لطف‌الله، با استاندارد‌های روز جهانی، این آثار مرمت می‌شد. نه این روش سنتی تاریخ مصرف گذشته فعلی!

علم مرمت و به روز مرمت یعنی چگونه تجربه کسب می‌شود و روز به روز ما بیشتر به علم مرمت نزدیک می‌شویم. اگر امروز ما کاری در مرمت انجام می‌دهیم با کاری که ۴۰ سال پیش انجام می‌دادیم، صد در صد تفاوت دارد. چون تجربه‌های امروز ما خیلی فراتر از تجربه‌های گذشته است.

نکته‌ای را خدمتتان عرض کنم. مسئله این است که برخی مواقع می‌بینیم انتقاد‌هایی که راجع به گنبد مسجد شیخ لطف الله می‌شود یک سری منفعت جویی هم در آن است. مثلاً یک عده‌ای به خاطر منافع شخصی، برای امتیاز گرفتن انتقاد می‌کنند. یعنی اینکه چرا این پروژه را دادید به فلانی و به من ندادید. متاسفانه من این انتقاداتی که این روز‌ها می‌شنوم این جنبه‌ها در آن هست تا جنبه دلسوزانه برای گنبد وجود داشته باشد. دلسوزی نیست مگر در میان مردم عادی. وگرنه صاحب نظر این گونه عمل نمی‌کند.

نکته دیگری را اشاره کنم. شما می‌دانید که ایتالیا در مرمت خیلی سابقه دارد و جزو کشور‌های درجه یک در مرمت است. اما وقتی که در سال ۲۰۰۳ تصمیم گرفت که آثار رم را مرمت کند، تصمیم گرفت که از تمام دنیا استمداد کند و حدود یکسال و نیم جلسات مختلف بین‌المللی تشکیل می‌شد که ما چه کار باید بکنیم تا اینکه بهترین طرح انتخاب و اجرا شد و ۲۰۱۷ تمام آثار مرمت شد. بدون اینکه ایتالیا خودش پولی داده باشد. یعنی کمک مردمی و کمک جهانی را گرفت. خب این‌ها نباید برای ما تجربه باشد و ما از آن‌ها یاد بگیریم؟

با توجه به این که به نظر می‌رسد ما بزرگان و صاحب نظرانی در این مورد نداشتیم و همه صوری بوده است این پیشنهاد تقویت پیدا نمی‌کند که ما از متخصصان خارج از کشور استفاده می‌کردیم تا به این قضیه اهمیت بیشتری داده می‌شد و مشکلاتمان کمتر می‌شد؟

شعار سال، بااندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری صدای معلم، تاریخ انتشار:۲ مرداد ۱۴۰۰، کدخبر:۲۱۳۲۰، www.sedayemoallem.ir
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین