شعار سال: معتقدم که وجود معاونت فرهنگی در سازمان‌ها با وجود مراکز متعدد فرهنگی اجتماعی در کشور اگر در راستای ارتقاء فرهنگ سازمانی و بهتر شدن تعهد سازمانی کارمندان صورت نگیرد امری زاید و بیهوده است در تعریف تعهد سازمانی آمده است که کارکنان دارای ارتباطی خاص و عاطفی با سازمان شده و نسبت به اهداف آن سازمان سعی می‌کنند با تلاش مضاعف حرکت کند.

یکی از وجوهات مهم بحث فرهنگ سازمانی به موضوع فرهنگ شهروندی سازمانی بر می‌گردد که در تعریف این بخش می‌گویند آن نوع از فعالیت‌ها و تلاش‌ها و عملکرد پرسنل یک سازمان که جزو وظایف سازمانی آن‌ها نیست، اما به شکل کاملاً داوطلبانه و ارادی در جهت افزایش اثربخشی و و جایگاه عمومی سازمان یا افزایش بهره وری صورت می‌گیرد.

این مهم یکی از مقوله‌های مدیریتی است که متاسفانه در مدیریت‌های ارشد ما یا بدان اهمیت لازم داده نمی‌شود یا اصلاً دانشی و آگاهی برای به کارگیری این شیوه‌ها وجود ندارد و یا شاید هم ضرورت توجه به این مقولات در سازمان‌های ما و در اهداف تعیین شده توسط مدیران ارشد دیده نمی‌شود و کار بدانجا کشیده شده است که کارکنان حتی برای ماندن در سازمان‌ها شرکت‌ها و یا ارگان‌های دولتی رغبتی ندارند و نگاهشان به سازمان‌ها به گونه‌ای است که گویا فقط برای رفع نیاز‌های حیاتی (کف هرم مازلو) پا به ان سازمان‌ها گذاشته اند و به محض اطمینان از برآورده شدن آن نیاز‌ها سعی می‌کنند به طرق مختلف از کار دوم تا بازنشستگی پیش از موعد از سیستم خارج شوند دارند، زیرا شرایط به گونه‌ای برای آن‌ها پیش رفته است که ماهیت وجودی و آمال و آرزو‌های خود را محلی از اعراب به لحاظ عینیت بخشیدن و تحقق یافتن در آن سازمان‌ها نمی‌بینند.

اگر مدیران برای افزایش تعهد سازمانی بخواهند تلاش کنند یکی مهمترین وجوه این امر به افزایش عدالت در مجموعه‌های تحت فرمان بر می‌گردد هم از عدالت توزیعی یا عدالت رویه‌ای یا عدالت حتی در مراوده برمیگردد. شاخص‌های مهم دیگری که موجب افزایش تعهد سازمانی می‌گردد عبارتند از مشارکت دادن در تصمیم گیری احساس مالکیت بیان آرمان مشترک و احساس امنیت واقعی و وجود فرصت رشد و توسعه ارتباطات است.
در این میان به نظر می‌رسد معاونت‌های فرهنگی باید نقش خود را در اهداف سازمان و اساسنامه سازمان‌ها و دستگاه‌ها پیدا کنند.

این مهم در مورد سازمان‌های اجتماعی در جذب سرمایه‌های اجتماعی اعم از ظرفیت مادی و معنوی و ایجاد بستر‌های لازم برای ایجاد خود شکوفایی و رشد مادی و معنوی و اداری کارکنان اهمیتی دو چندان می‌یابد.

در کشور ما ظرفیت‌هایی مثل وقف و یا تعهد بازنشستگان به سازمان و دولت و روحیات مذهبی و ایثار و از خودگذشتگی و خلاقیت‌های فردی و وجود دارد که متاسفانه چندان مورد توجه بخش‌های فرهنگی دستگاه‌های اجرایی واقع نگردیده است.

حتی در شرکت‌های خصوصی برند تعهد سازمانی از جمله مواردی است که می‌تواند انتقال تجارب نسل‌های گذشته مدیران ارشد را در راستای نیل به اهداف سازمانی رقم بزند.

این مهم آنقدر موضوعیت و جدیت دارد که می‌توانم نسبت آن را با مدیریت علمی به مثابه نسبت آب به بدن فرض کنم کشور‌های موفق در دنیای امروز به راحتی از سرمایه‌های اجتماعی و معنوی خود چشم نمی‌پوشند، زیرا آنان عالمانه و اثباتاً دریافتند که در کشور‌های زیادی توجه به سرمایه‌های معنوی و اجتماعی سبب شده است که بتوانند با وجود فقر منابع خدادادی به اهداف توسعه‌ای در ابعاد مختلف موفق‌تر سریعتر دست یابد، اما متاسفانه در کشور ما نقش معاونت‌های فرهنگی و اجتماعی در حد اجرای برخی از مراسمات و جشن‌ها و اردو‌ها تنزل پیدا کرده است.