شعار سال: انقلاب اسلامی ایران در حالی به چهل و سومین سالگرد پیروزی خود رسیده است که دستاوردها و پیشرفتهای آن در عرصه داخلی و بینالمللی نمایان است. امروز علیرغم هجمه همهجانبه استکبار جهانی و تحریمهای ناجوانمردانه، هر روز بر پیشرفت و عظمت انقلاب اسلامی ایران افزوده میشود.
در این راستا یک رسانه با برپایی نشستی به بررسی دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه آموزش و پرورش پرداخت. این نشست با حضور شاپور محمدزاده، معاون وزیر و رئیس سازمان نهضت سوادآموزی و مهدی نویدادهم، مشاور وزیر و دبیر کل سابق شورای عالی آموزش و پرورش برگزار شد تا ابعاد کمی و کیفی این دستاوردها و مسیر پیش روی آموزش و پرورش بررسی شود.
دستاوردهای آموزشی انقلاب اسلامی در ابعاد کمی و کیفی چه بود؟
نوید ادهم: نظام آموزشی ایران در دوره مدرنیته با هدفی خاص و مبتنی بر مبانی نظری و فلسفی خاصی شکل گرفت. خوشبختانه در کشوری زندگی میکنیم که سابقه افتخارآمیز فرهنگی و آموزشی دارد. ۱۱ هزار سال فرهنگ و تمدن ایرانی دستاوردهای بسیار ارزشمندی در طول تاریخ به همراه داشت و اندیشمندان، صاحبنظران، فیلسوفان، عارفان، شاعران و عالمانی به جهان علم و اندیشه و زندگی بشر عرضه کرد. این تاریخ، مکتب و تفکر از طریق نظامهای آموزشی از نسلی به نسل دیگر منتقل شد. برای مثال زمانی که اکثر کشورهای مدعی امروز نامی و نشانی از علم و فکر و اندیشه نداشتند در ایران عزیز ما جندیشاپور وجود داشت یا مدارس نظامیه در دوران اسلامی داشتیم؛ با همین اندیشه یا تفکر یا حتی برای مثال ربع رشیدی را داشتیم که یک شهر علمی بود. همه این موارد سبب شد تا بوعلیها، محیالدینها، نظامیها، زکریای رازیها و ابن هیثمها و ... در کشور متولد شوند؛ اما متأسفانه بعدها به دوره افول برخورد کردیم که در ابعاد مختلف از جمله در بحث آموزش کشور به کاستی و ضعف و زبونی دچار شد؛ به هر ترتیب مرحلهبهمرحله به جلو آمدیم تا به دوره رنسانس رسیدیم.
آنجایی که ما در نقطه ضعف قرار داشتیم، اروپا عصر نوزایی و رنسانس خود را آغاز کرد. با تفکر و مبانی فلسفی و نظری جدید یک اندیشه، مکتب و تمدن جدیدی را بنا نهاد. یکی از دستاوردهای این اندیشه جدید نهاد آموزش و پرورش بهعنوان یکنهاد مدرن بود که همه کشورها از جمله ایران کشور سعی کردند تا از آن الگو بگیرند لذا آموزش و پرورشی که امروز ما در اختیار داریم، یک نهاد مدرنی است که با الگوگیری از آنچه در کشورهای اروپایی وجود داشت، در ایران نیز متولد شد.
اهداف، مبانی تئوری و نظریههای نهاد آموزش و پرورش ایران تقریباً همان چیزی بود که در غرب وجود داشت، حتی ساختار دورههای آموزشی یا محتوای کتابهای درسی تقریباً همان چیزی بود که در غرب وجود داشت. تقریباً از آغازین سالهای تأسیس مدارس مدرن در ایران بسیاری از صاحبنظران به این نتیجه رسیدند که این الگوبرداری ناقص است و با فرهنگ ما همخوانی ندارد و نیازهای جامعه ایرانی را برآورده نمیکند لذا به آموزش و پرورش دیگری نیاز داشتیم.
در سال ۱۳۲۷ گروهی از مشاوران آمریکایی برای اولین برنامهریزی ۷ ساله کشور به ایران آمدند و پس از مطالعه و بررسی به این نتیجه رسیدند که آموزش و پرورش ایران فاقد یک فلسفه بومی است و این کپیبرداری از اروپا پاسخ نیاز ایران را نمیدهد. خود متصدیان وقت آموزش و پرورش به این نتیجه رسیده بودند که آموزش و پرورش با چالشهایی روبرو است و کاستیهایی دارد لذا همان زمان در سال ۱۳۴۳ کنفرانس آموزشی رامسر برگزار شد که خود شاه، فرح، هویدا و وزرای آموزش و پرورش و آموزش عالی در آن حضور داشتند که به دنبال تحقق انقلاب سفید بودند چراکه اصولی از آن انقلاب اشارهای به نظام آموزشی داشت. این کنفرانس را تقریباً ۹ سال پیاپی در رامسر برگزار کردند و به ارائه راهکاری برای کارآمدی آموزش و پرورش پرداختند. نتایج این کنفرانس در سال ۱۳۵۵ که آخرین سال برگزاری این کنفرانس بود، نشان داد تغییرات آموزش و پرورش بیشتر منتج به نتیجه برای نظام آموزش عالی شد.

پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، ایجاد نظام تعلیم و تربیتی که مبتنی بر هدفهای والای اسلامی و نیازهای جامعه و افراد است، مسئولیتی بس سنگین و دشوار بر دوش متصدیان تعلیم و تربیت مملکت گذاشت تا در پرتو اندیشهها و تعالیم اسلام، جامعهای اسلامی و مستقل بنا سازند. جامعهای که در آن پرستش خدا، حرکت به سوی خدا و مبارزه با هرگونه فساد و ظلم هدفهای اساسی حیات انسان را تشکیل میدهند.
با چنین هدفی، آموزش و پرورش اسلامی هم باید بنیانی محکم و شالودهای استوار از فلسفه، اصول و برنامههای تربیتی اسلامی بنا میشد و هم با دقت به مقتضیات و امکانات اجرایی جامعه توجه میکرد. ازاینرو، تلاشها و مجاهدتهای فراوان و همهجانبهای به عمل آمد تا تعریفی از آموزش و پرورش عرضه و هدفهای مطلوب آن تعیین شود لذا بحث دستیابی به نظام آموزش و پرورش پویا، مؤثر، کارآمد و اثربخش در برنامه و اولویت بنیان گذاران انقلاب اسلامی بود.
اسناد نشان میدهد فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۵۸ بود که فراخوان دادند هر فرد یا گروهی طرح و برنامهای دارد میتواند نظر خود را برای تصمیمگیری در آموزش و پرورش ارائه دهد. شورای عالی انقلاب قانون شورای عالی آموزش و پرورش بهعنوان عالیترین مرجع سیاستگذاری در آموزش و پرورش را در بهمن سال ۱۳۵۸ تصویب کرد.
اولین نشست تغییر در آموزش و پرورش بعد از انقلاب در ۱۴ تا ۱۶ اردیبهشتماه سال ۱۳۵۹ توسط سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی تشکیل شد. امروز بعد از گذشت چهل سال وقتی به این تغییر و تحولات مینگریم، باید اذعان کنیم که هم دستاوردهای مثبت و هم کاستیهایی داشتیم. مقایسه تعداد افراد باسواد قبل و بعد از انقلاب یا افزایش تعداد دختران و پسران باسواد بعد از انقلاب از نمونههای بارز موفقیت آموزش و پرورش بعد از انقلاب است.
قبل از انقلاب، ۵۳ درصد از جمعیت کشور بیسواد بودند و دو سوم زنان کشور توانایی خواندن و نوشتن نداشتند، بعد از انقلاب این آمار دستخوش چه تغییراتی شد؟محمدزاده: معمار کبیر انقلاب اسلامی، امام راحل، با دَم مسیحایی خود در ۷ دیماه سال ۱۳۵۸ نهضت سوادآموزی را با شعار، ما سراسر کشور را مدرسه کنیم تأسیس کردند. تا آخرین سالهای سقوط رژیم شاهنشاهی خیل عظیمی از کودکان لازمالتعلیم از امکان ورود به مدارس محروم بودند و به همین دلیل روز به روز با توجه به روند صعودی رشد جمعیت، بر تعداد بیسوادان جامعه افزوده میشد. طبق سرشماری سال ۱۳۵۵ خورشیدی، از کل جمعیت ۲۷.۱ میلیون نفری ۶ سال به بالا، ۱۴.۲ میلیون نفر (۵۲.۵ درصد) بیسواد بودهاند. یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و با توجه به اهمیت و ضرورت سوادآموزی، بهفرمان امام خمینی (ره) در دیماه ۱۳۵۸ نهضت سوادآموزی تأسیس شد.
در اساسنامه نهضت سوادآموزی، هدف از تشکیل این نهاد از بین بردن بیسوادی در کشور اعلام شد و در این اساسنامه که در سال ۱۳۶۳ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، نهضت، سازمانی وابسته به وزارت آموزش و پرورش اعلام شد. در این اساسنامه قید شد سرپرست نهضت بهعنوان معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان انجام وظیفه کند. پس از تأسیس نهضت سوادآموزی تا سال ۱۳۶۵ نزدیک به ۱۱ میلیون نفر به باسوادان کشور افزوده شد و نرخ باسوادی کشور از ۴۷.۵ درصد به حدود ۶۱.۸ درصد رسید؛ اما به علل گوناگون و از جمله رشد سریع جمعیت و فقدان امکانات آموزشی برای همه خردسالان، قدر مطلق بیسوادی نهتنها کاهش نیافته بلکه حدود ۶۰۰ هزار نفر نیز افزایش داشته است. با اجرای طرح بسیج عمومی سوادآموزی در سال ۱۳۶۹ و آموزش بیش از ۴.۱ میلیون نفر بیسواد مطلق در طول یک دهه، در سال ۱۳۷۵ نرخ باسوادی در ایران به ۷۹.۵ درصد رسید که ۱۸ درصد افزایش داشت. این افزایش در سرشماری ۱۳۸۵، ۹۰ و ۱۳۹۵ به ترتیب به ۸۴.۶ درصد، ۸۴.۸ درصد و ۸۷.۶ درصد ادامه پیدا کرد و در برآورد سال ۱۴۰۰ این رقم به ۹۰.۵ درصد افزایش یافته است.
جمعیت ۶ سال و بالاتر کشور بالغبر ۷۱.۵۰۶.۳۹۲ شمارش شده است که ۶۲.۶۶۶.۷۶۰ نفر آنها خود را باسواد و ۸.۷۹۵.۵۵۳ نفر فاقد سواد اعلام کردهاند. بر این اساس درصد باسوادی از ۴۷.۵ درصد سال ۱۳۵۵ به ۸۷.۶ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است و در برآورد سال ۱۴۰۰ به عدد ۹۰.۵ درصد افزایشیافته است؛ بهعبارتدیگر میزان باسوادی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی بالغبر ۴۲.۵ درصد افزایش یافته است.

کل جمعیت ۴۹ - ۱۰ ساله ۵۱.۷۳۱.۳۳۴ نفر بودهاند که از این رقم تعداد ۴۹.۰۰۶.۷۹۶ نفر باسواد، ۲.۶۹۲.۳۸۹ نفر بیسواد و ۳۲.۱۴۹ نفر اظهارنظر نشده بودهاند. درصد باسوادی در این جمعیت حدود ۴۸.۸ درصد در سال ۱۳۵۵ بوده است درحالیکه طبق سرشماری سال ۱۳۹۵ این رقم به ۹۴.۷ درصد رسیده است و قریب به ۴۶ درصد رشد نشان میدهد که این رقم در برآورد سال ۱۴۰۰ به ۹۷.۱ رقم درصد افزایش یافته است.
در راستای هدف ایجاد عدالت جنسیتی در سوادآموزی، همچنین ضمانت دسترسی کامل و عادلانه دختران به آموزش پایه باکیفیت مناسب، در سالهای مورد مطالعه با اختصاص حدود ۸۰ درصد از فعالیتهای سوادآموزی به دختران و زنان بهخصوص در مناطق روستایی باعث شده شاخص سواد در قشر زنان با شتاب بیشتری افزایش پیدا کند، بهطوریکه نتایج سرشماری انجام شده در بین سالهای ۱۳۵۵ تا سال ۱۳۹۵ نشان میدهد تفاوت نرخ باسوادی در بین زنان و مردان از ۲۳.۴ درصد در سال ۱۳۵۵ به حدود ۶.۸ درصد در سال ۱۳۹۵ کاهش یافته است و این رقم در برآورد سال ۱۴۰۰ به کمتر از ۶.۱ درصد رسیده است.
بهمنظور تحقق عدالت آموزشی و کاهش اختلاف سواد بین مناطق شهری و روستایی کشور، اختصاص حدود ۵۵ درصد از فعالیتهای سوادآموزی به مناطق روستایی در ۳۹ سال گذشته، باعث شده شاخص سواد در مناطق محروم کشور بهبود پیدا کند، بهطوریکه طبق سرشماریهای انجام شده، بین سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۵ میزان باسوادی مناطق شهری از ۶۵.۴ درصد در سال ۱۳۵۵ به ۹۰.۸ درصد در سال ۱۳۹۵ افزایش یافته است. در همین زمان نرخ باسوادی مناطق روستایی از ۳۰.۵ درصد به ۷۸.۵ درصد افزایش نشان میدهد؛ بهعبارتدیگر میزان افزایش باسوادی در مناطق روستایی با شتاب بیشتری صورت گرفته است و تفاوت درصد باسوادی در بین مناطق شهری و روستایی از ۳۴.۹ درصد سال ۱۳۵۵ به حدود ۱۲.۳ درصد در سال ۱۳۹۵ کاهشیافته است و این رقم در برآورد سال ۱۴۰۰ به ۱۱ درصد رسیده است.
نقاط قوت آموزش و پرورش در این ۴۳ سال که از عمر انقلاب میگذرد، چیست؟نوید ادهم: دستاوردهای قابل دفاعی داریم از ۴۸.۵ درصد سوادآموزی در آغاز انقلاب به ۹۷ درصد در شرایط فعلی رسیدیم یعنی حدود ۵۰ درصد رشد داشتیم؛ این رشد قابلتوجه با صرف هزینهها و زحمات فراوان بهدستآمده است. در ساختوساز مدارس اکثریت قریب بهاتفاق مدارس نامناسب بودند بهطوریکه برای مثال در سال ۷۰ یک آمارگیری ملی انجام دادیم بالای ۷۰ درصد مدارس کشور ناامن بود و در مقابل کوچکترین حادثه طبیعی فرومیریخت با سرمایهگذاری سنگینی که نظام کرد و طرحی را تحت عنوان مقاومسازی فضای آموزشی به وجود آورد، امروز بالای ۸۰ درصد مدارس کشور مقاوم شدند. دلیل این مدعا این است که در هرجایی که سیل و زلزله آمد و خانهها و اماکن عمومی تخریب شد، اما تنها مکانهای پابرجا، مدارس بودند.
امروز در کشور مدارس، معلمان و مدیرانی داریم که در تراز کشورهای پیشرفته هستند. از این منظر وقتی به آموزش و پرورش نگاه میکنیم دستاوردهای مثبت و ارزشمندی داریم. محتوای کتابهای درسی ما امروز در تراز محتوای کتابهای درسی کشورهای پیشرفته دنیا برابری میکند. جریان فعلی تولید کتاب درسی در برخی موارد با استانداردهای جهانی منطبق و در برخی موارد دیگر در فاصله اندکی قرار دارد. تعدادی از کتابهای درسی تولید شده در نظام آموزش و پرورش ایران با کتابهای درسی کشورهای پیشرفته قابل رقابت است.
امروز درصد مدرک تحصیلی معلمان را اگر بخواهیم با اوایل انقلاب مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که ۲۰ درصد معلمان، مدرک لیسانس داشتند، اما امروز بالای ۸۰ درصد معلمان ما حداقل مدرک کارشناسی دارند یا ۶ هزار دکتری شاغل در آموزش و پرورش در رشتههای مختلف داریم.
محمدزاده: در حوزه سوادآموزی در اوایل انقلاب بالغ بر ۹۵ درصد آموزگار دارای مدرک دیپلم و زیر دیپلم داشتیم، اما امروز صد درصد آموزگاران ما مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دارند.
نوید ادهم: رشد مدرک تحصیلی و مهارتی معلمان یکی از دستاوردهای مهم نظام آموزش و پرورش است. امروز دانشگاه فرهنگیان برای تربیت معلم داریم که متکفل تربیت معلم در سطوح دانشگاهی است. در گذشته دارالمعلمان و دارالمعلمات داشتیم که اساتید خوبی در آن تدریس میکردند.

یکی دیگر از دستاوردهای مهم آموزش و پرورش تبدیل شیوه ارزشیابی نمره محور را به شیوه ارزشیابی کیفی – توصیفی بود. در ارزشیابی کیفی دیگر نیازی به یک مکان خاص و زمان خاص به نام مدرسه و امتحان و یکسری سؤالات با پاسخهای یکسان ندارد. در این ارزشیابی گاهی نوشتن یک مقاله، ساختن یک وسیله، اجرای یک نمایش، انجام یک آزمایش و حتی خلاصهنویسی و انشا و تحقیق در کتابخانه میتواند ما را به هدف برساند.
هدف از این ارزشیابی بالا بردن حس اعتمادبهنفس و کنجکاوی و علاقه به درس و علم است. در این ارزشیابی هدف مچگیری از دانش آموزان ضعیف نیست، بلکه شناسایی استعدادها و تواناییها و رفع نقاط قوت و ضعف برای یاریرساندن به این دانشآموزان و کمک به برنامهریزان درسی در برنامهریزی هر چه صحیحتر و بهتر است. در این ارزشیابی دیگر جایی برای بیماری تب نمره، دلزدگی و شکست و یأس وجود ندارد و باعث شناخت عمیقتر و جامعتر شده و به معلم برای برداشتن گامهای بعدی کمک میکند.
محمدزاده: رتبه علمی ایران در جهان قبل از انقلاب ۵۲ بود، اما بعد از انقلاب به رتبه ۱۵ رسید. سرعت پیشرفت علمی در کشور ما ۱۱ برابر متوسط رشد علم در جهان است. تا قبل از انقلاب هیچ دانشمند برتری جزو دانشمندان ۱ درصد برتر جهان نداشتیم. در سال ۲۰۱۶ فقط ۲ و ۸ دانشمند برتر در میان یک درصد دانشمندان برتر جهان داشتیم. پیش از انقلاب اسلامی، ایران هیچ رتبه المپیادی در جهان نداشت، ولی اینک همیشه مدالآور و از رتبههای برتر دنیاست. در نهایت باید یادآوری کنیم که مقام معظم رهبری هم اشاره دارند که خوبی و دستاوردهای انقلاب را باید بیان کرد و فقط بر روی نقاط ضعف تکیه نکنیم.
نوید ادهم: دستاوردهای علمی، فناوری کشور معمولاً در سطوح بالای سنی به بار مینشیند، اما باید فراموش نکنیم مبنای این افتخارات کاری است که معلمان در دوره ابتدایی انجام میدهند. وقتی با تکتک این دانشمندان و مخترعان صحبت و ریشه موفقیت آنها را واکاوی کنید، متوجه خواهیم شد که معلمانی بودند که در سنین کودکی سبب تقویت ذهن پرسشگر و مطالبهگر این عزیزان شدند البته نمیتوان منکر زحمات اساتید دانشگاهی شد.
یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه آموزش و پرورش، تدوین سند تحول آموزش و پرورش است، این سند تا چه حد اجرایی شده است و علت عدم اجرای کامل آن چه مواردی بوده است؟نوید ادهم: تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است. پیش از انقلاب، کنفرانس ارزشیابی آموزشی رامسر بود، اما بعد از انقلاب تدوین سند تحول آموزش و پرورش یکی از اقدامات بزرگی بود که صورت گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره موضوع اصلاح و تحول و تغییر در آموزش و پرورش مطرح بوده، بهطوریکه آموزش و پرورش باید متناسب با آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی باشد. از روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره این نگاهها در آموزش و پرورش مطرح بوده، بهخصوص در دوران شهید رجایی و شهید باهنر این موضوع بیشتر مورد توجه بوده است. مثلاً تشکیل امور تربیتی در آموزش و پرورش با نگاهی تحولی و ایجاد گزینش و حوزه نیروی انسانی و تربیتمعلم نشانههایی از این موضوع است که از همان روزها و سالهای اول انقلاب مدنظر بوده است.
در سالهای ۶۴ و ۶۵ شورای عالی انقلاب فرهنگی تیمی را مأمور این کار کرد و سند تحولات بنیادین آموزش و پرورش نوشته شد. این سند پس از پایان جنگ، بخشی از آن در غالب نظام جدید متوسطه در سطح کشور تا سال ۱۳۸۲ به اجرا درآمد. در سال ۸۲ با تصویب هیئت وزیران، سازمان مدیریت و سازمان آموزش و پرورش موظف شدند نقشه اصلاح و تحول آموزش و پرورش را تهیه کنند که در ابتدا بهصورت سند ملی آموزش و پرورش مطرح بوده و به مرور زمان به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تبدیل شد. این سند ادامه کارهای پس از انقلاب است با این تفاوت که از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۰ در بازه زمانی شش یا هفت ساله با مشارکت بیش از ۵۰۰ نفر از اندیشمندان حوزه و دانشگاه این سند آماده شده که مسیر تحول آموزش و پرورش از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۴ را ترسیم کرده که در سه برنامه پنجم و ششم و هفتم باید این سند اجرا میشد.
باید امکانات لازم فراهم شود و حمایت جدی از آموزش و پرورش صورت گیرد و ثبات مدیریتی و سیاسی در آموزش و پرورش وجود داشته باشد و آموزش و پرورش اولویت اول کشور باشد. اگر چنین اتفاقی نیفتد، یعنی با بودن سند تحول، آموزش و پرورش در اولویت اول کشور قرار نگیرد و مشکلات آموزش و پرورش حل نشود، بدیهی است که سند مجموعهای از دستورالعملهاست که فقط روی کاغذ است. این امر باید توسط مجریان و باورپذیری مجریان و بسیج مجریان و امکاناتی که فراهم میشود و تغییر مسیرهایی که باید اتفاق بیفتد، انجام شود که این تغییر مسیرها در سند تحول همان چرخشهای تحولآفرین است. اگر چنین لوازمی فراهم شود حتماً سند تحول میتواند آرزوهایی که در سند هست را در سطح مدرسه تحقق بخشد.
عوامل تأثیرگذار در محقق نشدن اهداف ما در آموزش و پرورش را به دو دسته عوامل بیرونی و درونی باید تقسیمبندی کرد. در ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش عوامل بیرونی است. اصلیترین مشکل آموزش و پرورش کوچک انگاری نظام آموزش و پرورش بود. چون این نظام با کودکان و نوجوانان ارتباط داشت، جدی گرفته نمیشد و میانگین عمر وزرای آموزش و پرورش قبل از انقلاب ۱۵ ماه بود و بعد از انقلاب ۲۲ شد که این موضوع نشان میدهد که مشکل کار از کجاست.
مشکل دیگری که داریم کوچک انگاری اقتصاد آموزش و پرورش است که این عوامل بیرونی اگر برطرف شود رسیدن به اهداف عالی آموزشی میسر خواهد شد. از منظر عوامل درونی هم عدم چابکی سیستم آموزشی، ترکیب نامناسب نیروی انسانی آسیب جدی به اهداف عالیه آموزش و پرورش رساند.
محمدزاده: برای اجرایی شدن سند تحول باید تمامی نهادها پای کار بیایند تا درصد اجرایی شدن سند تحول قطعاً افزایش یابد. مقام معظم رهبری از ما خواستند که سند تحول باید در بین اولیاء و مربیان شناسانده شود. تدوین سند تحول یک اقدام بیسابقهای بود که میتواند فتح بابی برای تدوین اسناد مشابه برای سایر دستگاهها و نهادهای کشور باشد.
بر اساس سند تحول نهضت سوادآموزی چه وظایفی دارد؟محمدزاده: در سند بهصورت مستقیم و روشن به سوادآموزی اشاره نشده است، اما ما بخشهایی از سند را به نفع خود تفسیر کردیم. یکی از رویکردهای ما در حوزه سوادآموزی بحث مدرسه محوری کردن در سوادآموزی است در سند تحول آمده مدرسه کانون فرهنگی و تربیتی محله است از این بخش سند وام گرفتیم و گفتیم باید سوادآموزی باید در حوزه مدرسه انجام شود. تأکیدات حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب مبنی بر ضرورت تحول بنیادی در آموزش و پرورش با تکیه بر فلسفه تعلیم تربیت اسلامی و تدوین الگوی ایرانی اسلامی برای تحول و پرهیز از الگوهای وارداتی، کهنه و تقلیدی محض و بهروز نبودن آموزش و پرورش و پاسخگو نبودن آن به نیازهای حقیقی نسل آینده، از ضرورتهای تدوین این سند ارزشمند است.
براساس دغدغههای مقام معظم رهبری در نهضت سوادآموزی باید افراد کمسواد را نیز تحت پوشش خود قرار دهیم. بیسوادی یکی از مهمترین معضلات فرهنگی و اجتماعی جوامع است. در ایران مبارزه با بیسوادی یک سابقه ۸۵ ساله دارد و در سال ۱۳۱۵ با آموزش سالمندان کار خود را شروع کرده است. یکی از موفقترین کشورها در زمینه سوادآموزی در جهان هستیم. سواد ابزاری برای زندگی خوب و بهتر زیستن است و باید شرایطی فراهم کنیم تا افراد بیسواد را تشویق کنیم در کلاسهای درس ما حضور پیدا کنند.
در ایام کرونا شرایط ویژهای به وجود آمد و بعضی از اولیا حاضر نشدند که فرزندان خود را به کلاس درس بفرستند و همین مشکل را در حوزه سوادآموزی داشتیم. تمام توان خود را به کار گرفتیم شرایطی فراهم کردیم تا افراد سر کلاس درس ما حضور پیدا کنند و از روشهای مختلف افراد را پای کلاس درس خود آوردیم و آموزشهای تلویزیونی و اینترنتی و رادیویی داشتیم. از سامانه تحت وب که بهمانند شبکه شاد است، نهایت استفاده را برای اینکه بتوانیم حضور تلویزیونی داشتیم بردیم. مجبور شدیم ۱۵۰ برنامه ۳۰ دقیقهای یعنی ۴۵۰۰ دقیقه برنامه تلویزیونی تدوین کردیم تا در صداوسیما پخش شود. ۹۰۰ برنامه ۵ دقیقهای نیز برای ترغیب بیسوادان به سوادآموزی تهیه کردیم و این موارد از جمله فعالیتهای ما در ایام کرونا بود.
چه راه و مسیری پیش روی آموزش و پرورش قرار دارد تا به نقطه مطلوب آموزشی برسیم؟نوید ادهم: موانعی که بر سر راه آموزش و پرورش وجود دارد باید برطرف شود تا به نقطه مطلوب دست پیدا کنیم. ریشه مشکلات کوچک انگاری آموزش و پرورش است؛ باید همه حکمرانان کشور باور کنند که توسعه کشور از مدارس آغاز میشود. شما وقتی بررسی میکنید که ژاپن و کره جنوبی و سنگاپور چطور توسعهیافته شدند، متوجه خواهید شد که آنها از کودکان خود شروع کردند.
فردی به نام داگلاس نورث که برنده نوبل اقتصادی ۱۹۹۴ شد میگوید وقتی میخواهید متوجه شوید که کشوری توسعهیافته است به کارخانه و فناوری و امکانات و تجهیزات آن نگاه نکنید بلکه به مدارس آن مراجعه کنید و بررسی کنید که چگونه کار تیمی و نوآوری و خلاقیت و کارآفرینی آموزش میدهند اگر تمامی این موارد لحاظ شده بود، این کشور توسعهیافته است.
اگر بخواهیم به نقطه مطلوب برسیم باید مشکلات اقتصادی آموزش و پرورش چه در بخش نرمافزاری که حق و حقوق معلمان است و چه در بخش سختافزاری و فراهم آوردن امکانات آموزشی نوین و منابعی که نیاز است که حداقلها برای ساخت فضای فیزیکی آموزشی مهیا شود. تا زمانی که سرمایهگذاری در حوزه آموزش و پرورش اتفاق نیفتد و تا زمانی که تغییر در نگاه افراد به مقام معلمی رخ ندهد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که به نقطه مطلوب آموزشی برسیم. ظلمی که به دختران و زنان کشور میشود معلول باور و رفتار آدمهاست، تا رفتار و باور افراد اصلاح نکنیم مشکلات به قوت خود باقی است. ساختارها باید اصلاح شود و زیرساختها را باید فراهم کرد. بهترین سنی که میتوانیم باورها و اخلاقها را اصلاح کنیم در سنین کودکی و نوجوانی است. امیدواریم یک روزی بلوغ فکری در سیاستگذران و تصمیمگیران و حاکمان کشور به وجود بیاید تا بتوانیم به نقطه مطلوب و توسعهیافتگی کشور دست پیدا کنیم.
محمدزاده: ابتدا باید یک تعریف از سواد داشته باشیم که مبنی کار خود را مشخص کنیم. ۴ تعریف از سواد داریم که در سالهای مختلف سازمان یونسکو به آن اشاره داشت. در اوایل قرن بیستم اگر کسی صرفاً بتواند بخواند و بنویسد و محاسبه کند به چنین شخصی باسواد میگویند که ما از این نگاه بهعنوان سواد پایه نام میبریم. بعدها یونسکو اعلام کرد در کنار این موارد باید مسلط به یارانه و زبان خارجی نیز باشد تا باسواد بگویند. بعدها یونسکو گفت این موارد کفایت نمیکند باید در کنار این موارد باید ۱۲ سواد دیگر از جمله انرژی و بومشناسی و عاطفی و سلامتی و نژادی و موارد دیگر را بداند تا به فرد باسواد بگوییم؛ اما امروز یونسکو اعلام کرده است فردی باسواد است که بتواند علم با عمل پیاده کند و پیرامون زندگی خود تغییراتی را به وجود بیاورد.
در نتیجه اگر فردی که کارشناسی ارشد و یا دکتری دارد، اما نتواند در زندگی خود تحول به وجود بیاورد را نمیتوانیم باسواد قلمداد کنیم. در همین راستا ما بر روی تعریف جدید یونسکو از سواد مراکز یادگیری محلی تأسیس کردیم که در کنار سواد پایه مهارتهای از حقوق شهروندی و اجتماعی تا کارآفرینی به افراد آموزش میدهیم. این مراکز میتواند در راستای اجرایی شدن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش گام بردارد.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از خبرگزاری بین المللی قرآن، تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۴۰۰، کد خبر: www.iqna.ir/۴۰۳۵۰۷۲