شعار سال: «نظام آموزشی کشورمان جدای از ضعفهای زیرساختی، در حوزه مدیریت و حکمرانی نیز از ساختاری جزیرهای رنج میبرد و شاهد عدم تداوم و انسجام مدیریتی و حکمرانی در آن هستیم. مسالهای که خود موجب میشود تا امکان کاهش تدریجی مشکلات و چالشها در قالب آن میسر نباشد.»
به تازگی نتایج آزمون پرلز ۲۰۲۱ منتشر شد و این نکته آشکار گشت که ایران در بحث کیفیت آموزشی و وضعیت علمی مدارس، جز ضعیفترینها در سطح منطقه است. در آزمون پرلز ۲۰۲۱، ۵۷ کشور و ۸ ایالت حضور داشته اند. آزمون پرلز، پیشرفت و سواد خواندن را میسنجد. این آزمون در فاصله زمانی هر ۵ سال یکبار انجام میشود تا روند تغییرات آموزشی و میزان کاهش و افزایش عملکرد دانش آموزانِ کشورهای شرکتکننده مشخص شود.
در طول سالهایی که ایران در آزمون پرلز شرکت کرده، وضعیت کشورمان همواره از وضعیت متوسط، پایینتر بوده است و بر اساس آمارها، از هر ۳ دانش آموز ایرانی نیز یک نفر به کف یا حداقل یادگیری نمیرسد. ایران در نتیجه آموزن پلز ۲۰۲۱، جز کشورهای قعر جدول بوده و تنها کشورهای اردن، مصر، مراکش و آفریقای جنوبی پس از آن قرار داشته اند.
در سطح منطقه، کشورهای ترکیه، قطر، امارات، بحرین، عربستان، جمهوری آذربایجان، ازبکستان و عمان، وضعیت بهتری را در مقایسه با ایران به ثبت رسانده اند. در این راستا، شاید چندان هم نتیجه جدیدترین آزمون پرلز، تعجیب برانگیز نباشد، زیرا در مورد ایران همانطور که پیشتر نیز گفته شد، تداوم یک روند کاهشی را نشان داده و البته که در داخل کشورمان نیز کارشناسان نظام آموشی تاکنون بارها و بارها در مورد اُفت شاخصهای آموزشی هشدار داده بودند.
با این همه، شاید بتوان به طور خاص ۴ مولفه مهم را در رقم خوردن نتایج ضعیف برای کشورمان در آزمونهای اینچنینی که در کلیت خود از ضعفهای قابل توجه در نظام آموزشی خبر میدهند، مورد شناسایی قرار داد.
۱: ضعفهای زیرساختی نظام آموزشی ایران
یکی از نکاتی که البته آزمون پرلز نیز مدام به آن اشاره داشته این است که ایران جز معدود کشورهای آسیایی است که سنجشِ ملی ندارد و هیچ سامانهای برای سنجش ملی در بحث آموزش در کشور وجود ندارد. در عین حال، بر کسی پوشیده نیست که کشورمان، چه در حوزه سخت افزاری و چه نرم افزاریِ حوزه آموزشی، با چالشهای عدیدهای رو به رو است و درست به همین دلیل، چندان عجیب نیست که میتوان نتایج این مساله را در بروندادهای نهایی نظام آموزشی مشاهده کرد.
به بیان ساده تر، نظام آموزشی ایران هنوز نتوانسته خود را با سیل قابل توجهِ تقاضا در حوزه آموزشی و ارتقای سطح کیفی در این زمینه، سازگار کند و درست به همین دلیل است که چندان نباید انتظار بروندادهای مثبت و امیدوار کننده را داشت. جدای از این ها، نظام آموزشی کشورمان جدای از ضعفهای زیرساختی، در حوزه مدیریت و حکمرانی نیز از ساختاری جزیرهای رنج میبرد و شاهد عدم تداوم و انسجام مدیریتی و حکمرانی در آن نیز هستیم. مسالهای که خود موجب میشود تا کاهش تدریجی مشکلات در آن چندان میسر نباشد.
۲: مشکل تاخرِ تاریخی در نظام آموزشی ایران
یکی دیگر از چالشهای جدی که نظام آموزشی کشورمان از آن رنج میبرد و خود را در بروندادهای نهایی کیفیت نظام آموزشی نشان میدهد، مساله تاخرِ تاریخی نظام آموزشی ایران است. در این چهارچوب، باید گفت که اساسا نظام آموزشی ما از روند پیشرفتهای بین المللی در این حوزه عقب میماند و این نوعی عدم توازن را در رقابت ایران با دیگر کشورها به ویژه در سطح منطقه در باب ارتقای کیفیتِ نظام آموزشیاش ایجاد میکند.
البته که مشکل تاخر تاریخی صرفا در این معادله قابل مشاهده نیست و میبینیم که میان معلمان و دانش آموزان که دو طیف و نسل متفاوت را نمایندگی میکنند نیز بعضا شکافهای تاریخی و فکری قابل توجهی بروز و ظهور پیدا میکند که حتی نوعی عدم درک را در محیط آموزشی سبب میشود.
به بیان ساده تر، مثلا هر چه در مورد فناوریهای روز، دانش آموزان آشنایی بیشتری با این حوزهها دارند، معلمان دچار تاخر هستند و این موضوع به نوعی شکاف میان آنها دامن میزند و البته که در کلیت خود، چالش تاخر، سبب حرکت کُند و ضعیب نظام آموزشی ایران به سمت جلو میشود.
۳: چالش ترسیم چشم انداز روشن برای آینده
یکی از محرکهای عمده و مهمی که دانش آموزان در اقصی نقاط جهان را به پیشرفتِ بیشتر آموزشی سوق میدهد، وجود چشم اندازهای روشن در آینده برای این طیفها است. ایران اگرچه کشوری رو به پیشرفت است با این حال، به دلیل مشکلات اقتصادی سالهای گذشته و کنونی کشور، تا حد زیادی مساله آموزش و چشم انداز روشنی که دانش آموزان از این طریق میتوانند برای آینده خود ترسیم کنند، دچار چالش شده و گویی دانشآموزان راههای دیگری غیر از تحصیل (نظیر ورود زودتر از موعد به بازار کار) را در قیاس با تمرکز تلاشهای خود بر تحصیلشان، جهت ترسیم چشم انداز روشن برای آیندشان مساعد میبینند.
مساله و دستورکاری که بایستی در سطح کلان حکمرانی کشورمان به صورت عام و البته حکمرانی آموزشی کشورمان به صورت خاص مورد توجه قرار داشته باشد.
۴: تداوم نابرابریهای آموزشی در ایران
در نهایت باید گفت که یکی از چالشهای جدی نظام آموزشی ایران که البته خود را در بروندادهای نهایی آن نیز نشان میدهد، بحث تداوم نابرابری و بی عدالتی آموزشی است. در این چهارچوب، شاهد آن هستیم که بخشهای قابل ملاحظهای در منظومه نظام آموزشی کشورمان با کمبودهای جدی دست و پنجه نرم میکنند، اما طیفهای محدودی، از امکانات قابل ملاحظه و حتی مدرنِ آموزشی برخوردارند.
اهمیت مساله زمانی مشخص میشود که بدانیم در چهارچوب نظامی آموزشی، هر چه عقبه مالی افراد (والدین) قویتر باشد، فرصتهای آنها نیز بیشتر میشود. موضوعی که نه تنها در بحث انگیزه فردی دانش آموزان در موضوع آموزش، تاثیرات منفی را به همراه دارد بلکه نوعی ناامیدی و سرخوردگی را در میان آنها نسبت به آینده و البته ماهیت رقابت با همتایان خود در سطح کشور نیز ایجاد میکند. مسائلی که در کلیت خود تاثرگذاری منفی را بر کیفیت آموزش در کشورمان دارند.
البته باید توجه داشته باشیم آموزش در کشورمان در شرایط کنونی، تا حد زیادی به ویژه از منظر دانش آموزان و خانوادههای آنها و حتی بعضا پرسنل نظام آموزشی، مطعوف به کنکور است و این رویکرد، خود، مساله اصلی که همان آموزشِ درست و کیفی است را به دست فراموشی سپرده و در عمل، نوعی دغدغه و چالش ذهنی با نام کنکور را جایگزین آن کرده است. مسالهای که در نوع خود بعضا چالشهای قابل توجهی را برای دانش آموزان، به ویژه از حیث روانشناختی به وجود میآورد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از جامعه خبری تحلیلی الف، تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، کدخبر: ۴۰۲۰۳۱۸۰۴۵، www.alef.ir