پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۳۳۹۷
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۶
رشت رافقط گمجِ باقلا خورشت و دیس پلو ومیرزاقاسمی وپلا کباب و تنوع غذایی تعریف نمی‌کند البته که خوشمزه وخوب و موجب افتخار است. البته که رشت شهر فرهنگ، گفتگو، رواداری و مدارا است، اما ستم است اگر رنج‌های رشت وشهروندانش را زیر سفره‌های نمایشی پنهان وانکار کنیم.

شعارسال: نیمه دوم دهه چهل خورشیدی، نخستین طرح جامع شهر رشت به مباشرت مهندسان مشاور سردار افخمی تهیه ومطابق مقرات حاکم درآن ایام تصویب و در سال ۱۳۵۰ به دستگاه‌های مربوطه ابلاغ واعلان عمومی شد. قراربود رشت به طرف جنوب غربی (لاکان) توسعه پیدا کند. کارشناسان نظر داده بودند که زمین‌های سست وباتلاقی شمال و شرقِ رشت برای بلندمرتبه سازی که ضرورت زندگی شهری پنجاه سال آینده (اکنون) است، مناسب نیست.

غرقه شدن در مربع سبز و آسمان آبی ، راهی برای ندیدن فقر ، محرومیت و سومدیریت در گیلان و رشت عزیز

محیط زیستی‌های آن سال‌ها مخالف بودند که کشاندن رشت به سمت لاکان، چنگ زدن به جانِ جنگل و زخم بر ریه‌ی آیندگان است و.

دولت کارگروهی را موظف کرده بود چاره اندیشی کند، بالاخره قرارشد طرح جامع رشت به همان شکل تصویب شود وبرای جبران هر متر جنگلی که به شهر می‌پیوندد، سه متر جنگل تولید وبازسازی شود. شرکت سهامی عامی شکل گرفت و پیش از اینکه رشت تکانی بخورد، شروع به جنگل کاری کرد، کاری کرد کارستان که اکنون نتیجه اش را درجنگل هفت دغنان و مسیر جاده تالش وآستارا می‌توان دید. تصور کنید اگرهمان طرح جامع به واقعیت می‌پیوست اکنون رشت چه شکلی داشت؟

گلسار شهرک ویلایی با دیوار‌های شمشاد بین خانه‌هایی با حیاط پانصد متری باقی مانده بود، شهرک‌ها و محله‌های جدید به طرف اراضی مرتفع‌تر غرب و جنوب غربی توسعه یافته بودند. اراضی کشاورزی جنوب وشرق وشمال شهر نابودنشده بود و به هرحال الان ما شهر دیگری داشتیم.

نه اینکه نخستین طرح جامع رشت بی اشکال بوده باشد، اما چون کنار گذاشته شد وحتی خلاف اصول و ضوابط آن رفتار شد مثل تمام کار‌های نکرده، خط حسرت و‌ای کاشی را بر دل رشتوندان برجای گذاشت.

از تقاطع بیانی بلوار بهشتی که می‌گذری تا وارد فلکه‌ی توشیبا شوی، اوج اغتشاش بصری، بی مبالاتی در مدیریت شهری وشهرسازی، ول شدگی وبی سرانجامی چند نسل و یک شهر را به خوبی حس خواهی کرد. تابلوی چند دهه تناقض وتوهم وسرگردانی مقابل چشمانت قرارگرفته است. شما درآن لحظه بین جنازه‌ی دو رودخانه‌ی ارزشمند قرار دارید که به نحو مضحکی نامشان گوهر رود و زرجوب است، اما درواقع دومجرای روباز فاضلاب اند، آن سو‌تر وارد جاده لاکان که می‌شوی بوی گند زباله‌ی بی کفایتی دولتمردان و نابخردی وتکرار اشتباه، هرلحظه بیشتر و بیشتر می‌شود تا به فاجعه‌ی کود آلی برسی که به ترمینال رو باز آلودگی مبدل شده است.

پیش چشمانت به قول زنده یاد احمد شاملو، اختلاط اذان وجاز می‌رقصد! ساختمان توسری خورده‌ی مصلا با کاربری مذهبی، زیر غول هشل هفت مجتمع تجاری ناکام وپرحاشیه‌ی "آدینه" که آشکارا قسمتی از زرجوب را زیر دندان کریه قدرت وفساد خود می‌فشارد. این سوی میدان ساختمانی با نمایی بی هویت با کلاه بوقی قرمز بر سر، چون دلقک افسرده‌ای نشسته است. تنها ابهتِ میدانِ پیشِ رویت، نام غیر رسمی "توشیبا" است. شرکتی ژاپنی که روزی در جنوب غربی میدان، صد‌ها مرد و زن در آن کار می‌کردند و نان گرم به خانه می‌بردند.

بیلبورد‌های چهارسوی میدان وضعیت اکنون ما و رشتِ ما و میهن مارا توصیف می‌کنند. چه می‌توان گفت، هنگامی که صحنه از بازی وبازیگر تهی است؟

خواستم بگویم رشت رافقط گمجِ باقلا خورشت و دیس پلو ومیرزاقاسمی وپلا کباب و تنوع غذایی تعریف نمی‌کند البته که خوشمزه وخوب و موجب افتخار است. البته که رشت شهر فرهنگ، گفتگو، رواداری و مدارا است، اما ستم است اگر رنج‌های رشت وشهروندانش را زیر سفره‌های نمایشی پنهان وانکار کنیم.

بسیاری از رشتی‌ها امکان تهیه‌ی بخشی از این سفره‌ی رنگین را ندارند. سرطان در رشت بیداد می‌کند. وضعیت نظام درمان به واقع ول شده است. بسیارند همشهریانی که از زورِ نداری قید درمان خودرا زده اند و چشم انتظار فرشته‌ی مرگ نشسته اند.

واقعیت این است که ما خود و رشت عزیزمان را تحقیر کرده ایم مابه خود وفرزندان و آیندگان خود ستم کرده ایم؟! و بدتر اینکه هراس داریم از خود بپرسیم: چه باید کرد؟ حالِ رشت، یک روز پس از پنجاه سال که دیگر بسیاری از ما نیستیم، چگونه است؟

سالهاست پای هیولای خودساخته‌ی دفنگاه سراوان مویه می‌کنیم. درکمال وقاحت به دروغی آشکار اعلام کردند دفنگاه تعطیل شده است. زباله هارا در زمین کوچک چند هکتاری‌ی لاکان (محوطه کودآلی) انباشتند، گندش که درآمد مجدد آشکار و نهان، دوباره به دفنگاه سراوان می‌برند کارشناسان می‌گویند در گیلان از آستارا تا لوشان، محل مناسبی برای دفنگاه یافت نشده است. تکلیف چیست؟ چه کسانی غیر از خودما باید پاسخ این سوال رابیابیم؟ راست این است که همه‌ی ما در تولید زباله نقش داریم. هرچه برخوردارتر، بیشتر.

روزِ رشت، روزی است که توانسته باشیم پسماند خودرا مدیریت کنیم، شهرخودرا سبز نگهداریم. به سوداگری وآزمندی ساختمان سه طبقه را شش طبقه نسازیم، شهرداری از تخلفِ دارندگان وتضییع حق نابرخورداران، روزی نخورد و اینگونه که پیش می‌رویم، دل ما نخواهد که رشتِ یک روز پس از پنجاه سال راببینیم.

شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت گیل خبر، تاریخ انتشار: 13دی1402، کدخبر: 492398، gilkhabar.ir

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین