شعارسال : دکتر احمدی میگوید: با آقا جعفر مجتهدی آشنا بودم بعد از انقلاب من یک یا دوبار خدمت ایشان رفتم دو کتاب «در محضر لاهوتیان» دارند که یکی را من وادارش کردم به نوشتن اسم من هم اتفاقاً در کتابشان هست چرا که به دلیل ارتباط نزدیکی که با ایشان داشتم برخی دوستان از من خواستند که، چون من سالها با ایشان محشور بودم از استاد بخواهم که کتابی بنویسند من هم اینکار را کردم، الان هم اگر مشهد بروید منزلشان مشخص است.
من حتی پس از انقلاب هم با وجود اینکه ایشان عارضه فلج پیدا کردند و یک سمت بدنشان فلج شد اواخر عمرشان با ایشان ارتباط داشتم حتی برایشان چند بار در مشهد بزرگداشت گرفتند و الان هم هر سال فکر میکنم مجلس بگیرند مریدهای مشهدی او، ایشان را بسیار صاحب کرامت میدانند. یک باری یادم هست پس از انقلاب بود زمانی که هنوز ایشان سرحال بود و من قم در جلساتشان حضور مییافتم، مشهد هم که رفت باز به دیدارشان میرفتم یک خانه محقری داشتند روبروی کوچه پل آهنچی در محلهای قدیمی یک بار رفتم و دیدم که بنده خدا زمین گیر شده ما هم با او ملاقات کردیم.
ایشان ازدواج که نکردند، ولی این آخری شنیدم یک نفری آمده از ایشان پرستاری میکند این کتاب در محضر لاهوتیانشان دو جلد بود یکی «فرشته از ملکوت» که قبلاً یک نفری چاپ کرد که خیلی هم مستند نیست، ولی آن یکی که مجاهدی نوشته قابل استناد است دیگر در این عصر مثل ایشان نداریم، مشکل این است که گفته اند بالاخره آن فردی که عالم است خود را نشان نمیدهد و باید بگردی و پیدایش کنی فردی هم که سروصدا دارد چیزی نیست و زاهد نیست این داستان گلستان سعدی هم هست که پادشاهی ۴۰۰ دینار به غلامش داد و گفت برو و این را به زاهدان بده، ولی غلام دست خالی برگشت و پول را پس داد، گفت فردی که زاهد است که پول نمیگیرد کسی هم میگیرد زاهد نیست، یعنی این افراد گمنام هستند.
تفاوت سلوک عرفانی و طی طریق اساتید عرفانی از دیدگاه آیتالله مبشر کاشانی و جایگاه شیج جعفر مجتهدی:
آیتالله مبشر کاشانی معتقد است که روش سلوکی و عرفانی و طی طریق حضرات آیات کشمیری، بهاءالدینی، آقافخر تهرانی، شیخ جعفر مجتهدی و علامه طباطبایی، تفاوتهایی با هم داشت. البته باید به این نکته توجه نمود که همه اهل سلوک در یک چیز مشترک بودند و آن تهذیب نفس است و این زیربناست و بدون آن تکامل محقق نمیشود. پس از آنکه تهذیب نفس را اصل قرار دادند بعد میگویند حالا که شالوده ساختمان ریخته شد (که همان تهذیب نفس است) حالا بر این نفس چه چیزی بار کنیم؟ از چه راهی نفس را تقویت کنیم و حرکت دهیم و از کدام جاده برویم؟ از راه ذکر؟ تفکر؟ یا قرائت و تدبر در قرآن؟
از نظر سلوکی، آیت الله کشمیری بیشتر در راه ذکر بود و از راه ذکر به مقامات میرسید.
طی طریق آیت الله بهاءالدینی از راه تفکر بوده و ایشان با تفکر، به سوی مقام قرب الهی حرکت میکرد. خود بنده یک شب تا صبح با آیت الله بهاءالدینی در کاشان با هم بودیم و بحثهای معنوی داشتیم، دیدم که ایشان کمتر به نماز مشغول است و بیشتر در حال تفکر هستند، رو به قبله مینشست و به توحید فکر میکرد.
مرحوم حاج آقا فخر تهرانی از راه توسل به اهل بیت جلو میرفتند و میفرمودند: توسل به اهل بیت بخصوص سید الشهدا «اقرب الطرق الی الله» است که زودتر و سریعتر انسان را به خدا میرساند.
مرحوم شیخ جعفر مجتهدی، به خدمت به خلق و فقرا و مستضعفین اهمیت میدادند و میفرمودند: «که این راه اقوی از راههای دیگر است».
علامه طباطبایی معتقد بودند که با تدبر در قرآن، سالک زودتر به مقصد میرسد.
راههای به ظاهر متفاوت علما در سلوک عرفانیف علاوه بر تهذیب نفس اولیه، اشتراکات دیگری نیز با یکدیگر داشت و در متن حاضر، تنها بر اولویتها بعنوان مقام افتراق، تاکید شده است. در مستند این ادعا میتوان گفت که شیخ جعفر مجتهدی، هرچه را بدست اورده از راه دوستی با اهل بیت کسب کرده است.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون