پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۳۹۴۵
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۷:۰۶
چرا تصویر مظفرالدین‌شاه با واقعیت کارنامه او تا این اندازه متفاوت است؟ آیا همچنان تصویر ما ایرانیان از یک حاکم مقتدر، حاکمی بی‌رحم است که در برابر مردم می‌ایستد؟ آیا پیشتازی دوره ناصری ، زمینه ساز هم پذیری های دوره مظفری را فراهم ساخته بود؟ چرا محمدعلی شاه ( فرزند مظفر الدین شاه)، واگشت به رویکرد استبدادی در کشور داری را برگزید و مجلس را به توپ بست و مشرطه خواهان را آواره نمود؟

شعارسال: نام مظفرالدین‌شاه اغلب چهره پیرمردی مریض و ناتوان را به یاد می‌آورد که عاشق سفر فرنگ است؛ چهره شاهی نامحبوب، ناتوان و غیرجذاب، به آن اندازه که در فیلم «ناصرالدین‌شاه آکتور سینما» که روایتی است از تاریخ سینمای ایران، به جای او این ناصرالدین‌شاه است که نماد حاکمیت می‌شود، در حالی که ورود سینما به ایران حاصل سفر اوست.

سایه‌روشن یک شاه یا یک ملت؟

اما واقعیت‌های تاریخی این احساس جمعی را پرسش‌برانگیز می‌کند. در حقیقت در دوران کوتاه مظفرالدین‌شاه تغییراتی بنیادین در ایران به وجود آمد. کارنامه عملی او با شخصیتی که ما در ذهن داریم، گویی دو انسان مختلف هستند.

برخی از مهم‌ترین جنبه‌های مظفرالدین‌شاه که باید به آن توجه کرد به خوبی می‌تواند این تفاوت را آشکار کند.

 مشروطه: انقلابی با کمترین هزینه

انقلاب مشروطه در دوران مظفرالدین‌شاه به پیروزی رسید (۱۲۸۵)، هرچند محمدعلی‌شاه فرزند او با بر هم زدن مشروطه و به توپ بستن مجلس منجر به شکل‌گیری دوباره مبارزه‌ی مشروطه‌خواهان شد و در این دوره‌ی دوم است که محاصره تبریز و فتح تهران روی می‌دهد.

مظفرالدین‌شاه بدون مقاومتی جدی در برابر خواسته مردم، فرمان مشروطه را امضا کرد. در مهم‌ترین درگیری مشروطه‌خواهان کفن‌پوش با نیرو‌های دولتی در اسفند۱۲۸۴ تنها ۲۲نفر کشته می‌شوند! و کل کشته‌ها حداکثر ۱۰۰ نفر برآورد می‌شوند.

در حالی که فرزندش محمدعلی‌شاه فقط در به توپ بستن مجلس ۲۵۰نفر را می‌کشد و در محاصره تبریز و فتح تهران و درگیری‌های اصفهان و رشت بیش از هزاران نفر کشته می‌شوند.

پشتیبان آموزش مدرن

اگر مدرسه‌ی دارالفنون را نهاد تربیت نخستین پزشکان و مهندسان ایرانی بدانیم، مدرسه‌ی علوم سیاسی که در زمان مظفرالدین‌شاه تاسیس شد را می‌توان مهم‌ترین نهاد تربیت متخصصان علوم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران دانست.

بزرگترین تکنوبوروکرات‌های ایرانی معلمان و دانشجویان این مدرسه بوده‌اند، از مشیرالدوله و فروغی و دهخدا تا حتی عالیخانی. مدرسه علوم سیاسی به همت مشیرالدوله که بعدتر‌ها به صدراعظمی رسید تاسیس شد.

مدرسه فلاحت یادگار دیگر این دوره است و پس از فوت مظفرالدین‌شاه برای ۱۱ سال تعطیل می‌شود. کمک مظفرالدین‌شاه به شکل‌گیری نظام آموزشی مدرن در ایران در قالب کمک به مدارس خصوصی، مانند مدارس رشدیه هم بود. مدارسی که اغلب به عنوان نخستین نهاد آموزش عمومی تاریخ ایران نام برده می‌شود.

باز بودن در برابر نوآوری

او از نوآوری‌های جهانی نیز استقبال می‌کرد:

ورود صنعت سینما: دوربین سینما سوغات نخستین سفر فرنگ اوست.

ورود خودرو: خرید ۲ خودرو از «رنو» توسط او و ورود به ایران

شبکه تلفن: نخستین پروانه ایجاد شبکه تلفن

سایه‌روشن یک شاه یا یک ملت؟

کارگزاران شایسته

مظفرالدین‌شاه با رسیدن به سلطنت به سرعت اتابک، صدراعظم مستبدی که هم صدراعظم پدرش بود و هم صدراعظم فرزندش ماند، را از کار برکنار کرد. ۴ نفر از مهم‌ترین کارگزاران او علیقلی مخبرالدوله، عبدالحسین میرزا فرمانفرما، محسن مشیرالدوله و علی امین‌الدوله بودند؛ که از بزرگان توسعه‌خواه خاندان‌های پیشروی ایران، یعنی خاندان هدایت، فرمانفرما و امینی بودند.

در زمان صدراعظمی مشیرالدوله است که فرمان مشروطه نوشته می‌شود و با حمایت اوست که خواسته‌های ترقی‌خواهانه‌ی مشروطه‌خواهان قدرت می‌گیرد.

مشروطه همچنین تا حد زیادی مدیون دوران آزادی بیان در زمان امین‌الدوله است. هرچند به دلیل مخالفت روحانیون مجبور به برکناری امین‌الدوله و بازگرداندن دوباره اتابک می‌شود، اما در نهایت تکنوبوروکرات‌های توسعه‌خواه در این رقابت می‌برند.

سایه‌روشن تصویر

مظفرالدین‌شاه تنها شاه ایران در ۱۳۰ سال آخر منتهی به انقلاب۵۷ است که به پادشاهی مرده است. ناصرالدین‌شاه ترور شد، محمدعلی‌شاه، احمدشاه، رضاشاه و محمدرضاشاه تمامی خلع شده‌اند.

تصویر غالبی که از مظفرالدین‌شاه در فیلم‌ها ارائه می‌شود، پیرمرد علیلی است، در حالی او در ۴۳سالگی به قدرت رسید و در ۵۳ سالگی نیز از دنیا رفت. او فاصله‌ی بسیاری با یک شاه توسعه‌خواه یا خوب دارد، اما تصویری که از او نیز ارائه می‌شود، فاصله‌ی بسیاری با حقیقت دارد.

فارغ از این‌که شخصیت او چه بود، می‌توان کارنامه او را در مقایسه با دیگر هم‌تایان تاریخی او مقایسه کرد. پادشاهی که برای مشروطه‌خواهی در برابر مردم نایستاد، آموزش مدرن را ایجاد کرد، به فناوری‌ها و هنر‌ها خوش‌آمد گفت و در نهایت بسیاری از بهترین و قدرتمندترین ایرانیان را در دولت‌های خود به کار گرفت.

چرا تصویر مظفرالدین‌شاه با واقعیت کارنامه او تا این اندازه متفاوت است؟

آیا همچنان تصویر ما ایرانیان از یک حاکم مقتدر، حاکمی بی‌رحم است که در برابر مردم می‌ایستد؟ یا اگر بی‌رحمانه‌تر بخواهیم در مورد خودمان سخن بگوییم باید بگوییم: ما تا هنوز اقتدار را با دیکتاتوری یکسان می‌دانیم؟ آیا هنوز رگه‌های دیکتاتورپسندی در جامعه‌ی ایرانی پررنگ است؟

شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت ویرگول، تاریخ انتشار: -، کدخبر: -، virgool.io

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین