شعار سال: خبر سه کلمه بود. پلاسکو ویران شد. هرچند پیش از ویرانی آتش به جان این ساختمان 54 ساله افتاده بود، اما شاید کمتر کسی تصور ویرانی این سازه فلزی 15 طبقه را داشت. پلاسکو ویران شد تا ملتی تلخکام شود. اما در این بین بودند کسانی که پلاسکو و غم ملت را یک فرصت برای بهره برداری از فضای احساسی جامعه دیدند. در فضای احساسی دیگر منطق و عقل کمتر یاری می دهد. همین امر برخی سواستفاده گران سیاسی کار را در اندیشه نیل به اهداف مدنظر سوق می دهد.
تخریب جبهه انقلاب سال های سال است در دستور کار دشمن خارجی قرار گرفته است. یک روز صداوسیما روز دیگر سپاه و بسیج و مدتی هم شهرداری تهران. هدف یکی است، و آن زدن ریشه ارزش ها در حکومت اسلامی است و تصویر سازی از اینکه جبهه انقلاب در عرصه مدیریت کشور کارآمد نیست. وسیله در بازه های زمانی مختلف چندان تفاوتی نمی کند، مهم آن است که افکار عمومی را با خود همراه کنیم، حتی اگر به قیمت دروغ سازی و سیاه نمایی باشد.
شهرداری تهران در حالی در قضیه پلاسکو نوک پیکان اتهام زنی طیف خارج نشین و برخی از چهره ها و بعضا طیف های سیاسی داخل شد که اتاق فکرهای طراحی شده برای این امر از تاکتیک تکرار بهره بردند تا یک موضوع خلاف واقع را به جای حقیقت به خورد مخاطب بدهند.
تذکرات پی در پی به هیئت مدیره پلاسکو برای رفع خطر از سر بنای 54 ساله. این وظیفه شهرداری بود که به اذعان هیئت مدیره این ساختمان و بسیاری از اعضای اصلاح طلب و اصولگرای شورای شهر به کرات ارائه شد، اما وظیفه اصلی پلمب با این سازمان نبود. براساس مصوبه هیئت دولت در سال 93 مسئول مستقیم مجتمع های کارگاهی متوجه دولت است. پلاسکو نیز به شهادت مسجدجامعی که نقل قولی از اعضای هیئت مدیره در صفحه شخصی خود ارائه کرده بود، یک مجتمع کارگاهی به حساب می آمده است.
با این حال و براساس تمام این تفاسیر، پس از ساعات اولیه وقوع این حادثه، شهرداری تهران و شخص قالیباف مدیریت بحران را در دست گرفت تا حادثه گسترش پیدا نکند. شهردار تهران در صحنه حادثه با وجود خطر بیماری و سرطان خون به دلیل دود حاوی گازهای سمی حضور داشت. حضور او در صحنه حادثه به صورت مستمر الزامی نبود، اما با این وجود برخی از حامیان و همفکران مقصرین اصلی حادثه، برآن شدند تا با طیف های خارج نشین همراه شوند، البته با هدفی کاملا متفاوت؛ بهره برداری سیاسی و احتمالا انتخاباتی.
سانحه قطار سمنان هنوز از ذهن مردم رخت بر نبسته و تلخی آن در کام مردم نشسته است. نحوه مدیریت آن حادثه نیز از اذهان بیرون نرفته است. در حالیکه شخص وزیر راه مقصر اصلی قلمداد می شد، اما در صحنه حادثه حضور نیافت تا بر مبنای مدیریت کت و شلواری کنترل از راه دور را ارجح بداند.
اما اگر دو حادثه پلاسکو و قطار سمنان را در مقام قیاس قرار دهید به نتایج جالبی خواهیم رسید. در حالی هیاهو پیرامون پلاسکو و تلاش برای گره زدن آن به زلف شهرداری صورت گرفت، که شهرداری قصوری در این غم بزرگ نداشت. حتی تندترین انتقاداتی که پیشانی شهرداری را هدف قرار داده بود نیز درصدی از خطا را به نهادهای دیگر منتسب می کرد. اما این موضوع در خصوص فاجعه سمنان، آتش گرفتن اتوبوس های ولوو در جاده و هزار و یک حادثه درون جاده ای کشور چطور؟ آیا این حادثه ها که جان تعداد کثیری از هموطنان مان را می گیرد با مدیریت یکپارچه دولت مرتبط نیست؟
راستی جناب آخوندی این روزها که تمام حواسها به سمت پلاسکوست، خبری از سیل ویرانگر سیستان و بلوچستان دارید؟!
با اندكي تلخيص و اضافات برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی راه دانا، تاریخ انتشار: 7 بهمن 1395، کد مطلب: 1017370:www. dana.ir
وقتی قانون رو سلیقه ای اجرا می کنیم مدیریت شهری انجام داد درمورد هرکس دلمون خواست سخت می گیریم و دلمون نخواست سخت نمی گیریم و قانون اجرا نمی کنیم
وقتی در طول مدت یک ماه طبقه آخر پاساژ علاالدین تخریب میشه و مسئول اینکار هم شهرداری هست
پس چرا اینجا شهرداری مسئول نبوده ؟؟؟؟؟؟؟