شعارسال: قطار زمان به اختیار ویا جبر این الزام را ایجاد میکند تا برای مخاطبان درمسیر رشد وشدن؛ طرحی تازه وروشی نو در انداخته شود.
قاعده در مهندسی تربیتی، حرکت پیشتازانه ورصد ضرورت ونیازاست.
پیشرو بودن وحرکت پیش دستانه از شاخصهای نهاد تربیتی چابک است وهمین خود امور تربیتی را از بخشهای اموزش و... متفاوت میکند.
دور نیست اگر گفته شود؛ بازتجویز برخی ازطرح وبرنامه های تاریخ گذشته که میراثی است از ادوار پیشین؛ برای سه یا چهار نسل بعد اقدامی نادرست وناشیانه است.
به نظر میرسد امور تربیتی بیش از هر بخش وسیستم مطالعاتی دیگر نیازمند عناصرعالم، اندیشه ورز وآشنا به زمان وزمینه های تربیت است.
باید اذعان کرد جای شخصیتهای فرهیخته ومسئله شناس در حوزه امور تربیتی خالی است.
شاید هیچ بخشی به اندازه امور تربیتی که با جان وجهان، زمان ونیاز نسل نو سرکار دارد از فقر تئوریهای برخواسته ازاندیشه نوین اسلامی رنج نمیبرد.
چه شایسته بود مجموعهای از صاحب نظران دینی، تربیتی، روانشناسی، جامعه شناسی در انجمنی علمی و تراز ملی امروز وفردای کاروان تربیتی را تدبیر میکردند.
درصداقت وسلامت کارگزاران تربیتی که به جد وجهد میکوشند تردید نیست.
تردید درتناسب این شمار فعالیتها با جامعه هدفی است که ازاین پرشمار برنامهها حظی نمیبرند وجامعه وخانواده ایشان ازاین همه تلاش سودمند نمیشوند. زیرا دلیلی ندارد که برنامهها برای چند نسل یکدست ویکنواخت باشد.
نباید کارهای تربیتی را با کارهای تبلیغاتی اشتباه گرفت؛ در فعالیتهای تربیتی برون دادها درکنار بازههای زمانی مشخص وبراساس شاخصهای فکری، رفتاری قابل رصد و ارزش گذاری است؛ نه صحنههای استادیومی وهمایش های حجمی ومحیطی.
جای شگفتی است که با گذشت نزدیک به ۴ دهه از تاسیس نهاد مقدس امور تربیتی هنوز برای کارها وفعالیت های تربیتی شاخص گذاری نشده و نمیدانیم در کار تربیتی بر چه معیاری موفق ویا ناموفق بودهایم.
امروز خلاء های ناشی از نبود سنجه های تربیتی موجب شده تا گزارشهای حجمی وسیاهه سازیهای میدانی وآمارهای نجومی به یک رویه بدون پشتوانه علمی و غیر قابل اثبات تبدیل شود.
کاش زمانی میرسید تا با جرئت وشهامت همایش هائی درمسائل وآسیب شناسی تربیتی ومهمتراز همه در زمینه احیاء تربیتی گذاشته و از نگاه ونظر نخبگان واصحاب رای ودغدغه موقعیت وجایگاه کار تربیتی تبیین ونیازها صفی با نسخههای ستادی تفکیک میشد.
باید اذعان کرد که کار تربیتی روی کاغذ احیا شد وهر آنچه دراین باب گفته ونوشته شده؛ شبیه سازی ساختار اداری وچند برنامه پرتکرارسنواتی بیش نبوده است.
به راین باورم که امور تربیتی باید خاستگاه تئوریهای نوین تربیتی بوده وراهبردهای تربیتی آن درمقیاس آموزش وپرورش تطبیقی منطقهای وبین المللی درتراز یک نسخهای برتر قابل هماورد وتحدی باشد.
بدین منظور همیشه آرزو داشتم، زمانی فرارسد که در راس امور تربیتی به عنوان مهمترین وحساس ترین بخش نظام تعلیم وتربیت اسلامی، اسلام شناسی دارای مبانی وبرخوردار از اندیشه نوین دینی وآگاه به متد ومدل های تربیتی قرارمی داشت که بتواند زمینهها وظرفیت های بی رقیب اسلام را تبیین ونشان دهد. چرا که بین «تربیت اسلامی» با «امور تربیتی» فاصلههاست.
محمد ابراهیم محمدی
- مدیرکل سابق فرهنگی و هنری.