شعارسال: هفته گذشته نامزدهای نهایی بخش جنبی یازدهمین جشنواره شعر فجر اعلام شدند، در این بخش شاعران افغانستان به رقابت پرداختند و برترین کتابهای شعر 8 سال گذشته شاعران افغانستان انتخاب شد. انتخاب افغانستان به عنوان کشور حاضر در بخش جنبی جشنواره یازدهم را شاید بتوان نکته مثبت این دوره جشنواره ارزیابی کرد.
محمد کاظم کاظمی شاعر مهاجر افغانستان دبیر علمی این دوره جشنواره شعر فجر است، کاظمی که از سال 1363 به ایران مهاجرت کرده است، امروز دیگر به عنوان یک چهره ادبی و فرهنگی سرشناس مطرح است، او عضو گروه علمی برونمرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است و تاکنون مجموعه آثار متعددی را منتشر کرده است. انتخاب وی به عنوان دبیر علمی جشنواره شعر فجر تحسین عمده شاعران و اهالی فرهنگ ایران را در برداشته است.
اینک پس از اعلام نامزدهای نهایی در بخش افغانستان که کاظمی خود نیز یکی از داوران آن بوده است، با وی گفتوگویی داشتهایم، متن این گفتوگو به شرح ذیل است:
تفاوت محسوسی بین شاعران مهاجر و شاعران داخل افغانستان وجود ندارد
*آقای کاظمی ارزیابی نامزدها نشان میدهد که راهیافتگان به بخش نهایی هم در میان شاعران مهاجر افغانستان و هم در میان شاعران ساکن در افغانستان هستند، در بررسی میان این دو کدام یک آثار شاخصتری داشتند.
چیزی که نمیشود انکار کرد این است که شعر افغانستان در این سالها هم در محیط مهاجرت رشد خوبی داشته است و هم در داخل کشور. در دهههای شصت و هفتاد و بخشی از دهۀ هشتاد شعر جوان مهاجر قویتر از شعر جوان داخل کشور بود، ولی اکنون تفاوت محسوسی نیست. البته این را باید پذیرفت که در بین نامزدهای این جشنواره شاعران جوان داخل کشور بیشتر حضور دارند، ولی یک قضیه را نباید از نظر دور داشت که بعضی از شاعران خوب مهاجر در این سالها یا کتاب منتشر نکردند، یا به کشورهای دیگری مهاجرت کردند، به گونهای که دیگر امکان شرکت در جشنواره نداشتند. امکان انتشار کتاب در داخل کشور افغانستان فعلاً بیشتر میسر است و این قضیه در تعدد نامزدهای شعر جوان داخل کشور مؤثر است.
نقطه امتیاز شعر افغانستان نه در جنبه صوری، بلکه در جنبه عاطفی آن است
* به نظر میرسد شعر شاعران افغانستان از نظر زبانی و مضمون پردازی از شعر شاعران جوان ایرانی یک گام جلوتر است، اکنون که فرصتی پیش آمده و این دو حوزه در کنار هم بررسی شده است نظر شما در مقایسه این دو چیست؟
حقیقت این است که من در این مورد هم تفاوت محسوسی ندیدم، به ویژه از نظر زبانی و مضمونپردازی. در واقع چیزی که به شعر جوان افغانستان امتیاز خاص میبخشد، درونمایه آن است، یعنی درد، رنج و مسائلی که جامعۀ افغانستان با آن درگیر است و در شعر تجلی میکند. به نظرم نقطه امتیاز شعر افغانستان نه در جنبه صوری، بلکه در جنبه عاطفی آن است.
شعر فارسی چه در ایران و چه در افغانستان در این سالها به سمت شخصی شدن حرکت کرده است
* در میان کتابهای شعر بررسی شده در جشنواره کدام مضامین پررنگتر بوده است؟ شعر مقاومت در چه جایگاهی قرار داشته است؟
در کل میشود گفت که شعر فارسی چه در ایران و چه در افغانستان در این سالها به سمت شخصیشدن حرکت کرده است. بیشتر شعرها دغدغههای شخصی شاعران را مطرح میکند که در این میان عشق از همه فربهتر است.
امسال هم در حوزههای شعر سیاسی و اجتماعی و مذهبی من به کتابهای بسیاری برنخوردم. البته مجموعههای شعر مذهبی بسیار بود، ولی حرف و حدیث تازه در آنها کمتر به چشم میخورد. البته این هم گفتنی است که جریان خالی از استثنا نیست. یکی دو تا از کتابهایی که در بخش شعر نامزد شد، واقعاً از نظر تنوع محتوایی قابل توجه بود.
* با توجه به ارزیابی چندین ساله شعر افغانستان در جشنواره شعر فجر ارزیابی شما هم به عنوان دبیر علمی و هم به عنوان داور این بخش از چشم انداز شعر افغانستان چیست؟
شعر افغانستان به نظرم چشمانداز بسیار روشنی دارد. به خصوص در پانزده سال اخیر، یک جهش خوب در شعر جوان این کشور میبینیم، هم در داخل کشور، هم در محیط مهاجرت. البته این را باید پذیرفت که جامعه مهاجر در ایران به سرعت غربال شد و بسیاری از نخبگان آن راه کشورهای دور را در پیش گرفتند. به همین دلیل بسیاری از شاعران خوب کشور که اکنون در کشورهای دیگر هستند، امکان شرکت در جشنواره نیافتند.
درد و دغدغههای اجتماعی در شعر افغانستان کمرنگ شده است
ولی باید پذیرفت که این پیشرفت در حوزههای صوری شعر بیشتر است. آن درد و دغدغههای اجتماعی که به شعر ما قوت میداد، اگر هم نگوییم کاهش یافته است، یک مقدار درونی و شخصی شده است. این مزایایی البته دارد. این که شعر بیش از پیش آینه روح خود شاعر میشود. ولی از طرفی برد آن در جامعه را قدری کاهش میدهد به نظر من.
*خوب، محیط اجتماعی افغانستان تا چه اندازه قبول میکند، حوزههای جدید در ادبیات افغانستان امتحان شود با توجه به اینکه خط قرمزها هنوز در میان عامه مردم و حتی در قانون پررنگ است؟
در افغانستان فضا برای تحولات فرمی هم باز است، برای بیان محتواهای گوناگون هم. البته مقاومت جامعه سنتی افغانستان در بسیاری عرصهها به چشم میخورد، ولی این عرصههایی است که مردم با آن تماس دارند، مثل امور مذهبی. در حوزه ادبیات چون مخاطبان معمولاً خواص هستند، ما مقاومت بسیاری از این نظر ندیدهایم. البته شاید یک نقص بزرگ شعر ما هم همین است که مخاطبانانش خاص هستند.
من بخش ویژه افغانستان را در شعر فجر ایجاد نکردم
* قرار شده افغانستان از این به بعد پای ثابت جشنواره باشد، این کمکی به رقابت سالم میان شاعران میکند؟ تا چه اندازه اینگونه اقدامات چهره فرهنگی افغانستان را در مقابل چهره کارگری آن پررنگ میکند؟
من در اینجا در یک مورد مهم باید شفافسازی کنم. این قضیه بسیار مهم است. چون من در این اواخر زمزمههای بسیاری میشنوم مبنی بر این که حضور افغانستان در جشنواره شعر فجر، به سبب دبیری من بوده و به واقع من بودهام که این بخش ویژه را ایجاد کردهام.
در واقع قضیه برعکس است. این رویکرد مدیران جشنواره و به ویژه دوستان ما در بنیاد بود که جشنواره هویت بینالمللی بیابد و حضور افغانستان در بخش ویژه جشنواره گامی در این مسیر بود و انتخاب من به عنوان دبیر علمی هم به همین اعتبار اتفاق افتاد.
در واقع حضور افغانستان در جشنواره با من شروع نشد. پیش از این هم در جشنواره ادبیات داستانی جلال آل احمد اتفاق افتاده بود و نه تنها جشنوارۀ جلال، بلکه در چند سال اخیر در جشنواره شعر فجر هم رویکرد به افغانستان محسوس بود، با برگزاری نشستهای شعر در افغانستان.
نکتۀ جالب این است که بسیاری از دوستان، به همین اعتبار، از دبیر علمی انتظار تصمیمگیریهای بزرگی دربارۀ کل جشنواره دارند و وقتی گفته میشود که دبیر علمی مسئولیت و صلاحیت تصمیمگیریهای کلی درباره جشنواره را ندارد، میگویند چطور شد که او توانست بخش افغانستان را با این برجستگی وارد جشنواره کند. در واقع نمیدانند که بخش افغانستان بود که مرا وارد جشنواره کرد.
اما برگردیم به سؤال شما. به نظرم حضور افغانستان در جشنواره چند نقش مهم دارد. از همه مهمتر، اصلاح و بهبود تصویری است که در ایران نسبت به افغانستان و مردم آن وجود دارد. این که چهره فرهنگی و ادبی افغانستان هم دیده شود. نقش دیگر، رفع ذهنیتهایی است که در افغانستان وجود داشته است، مبنی بر این که ایران نسبت به میراث و کارنامه ادبیات فارسی در خارج از مرزها کماعتناست. چون در افغانستان همیشه این تصور وجود داشته و البته گاهی هم درست بوده که در ایران، زبان فارسی را به مرزهای فعلی ایران محدود میکنند.ایجاد بخش ویژه افغانستان در این جشنواره میتواند این ذهنیتها را پاک کند. و البته باید این کارها تداوم یابد.علاوه بر آن، عرصۀ رقابت و جدیت و تلاش در میان شاعران افغانستان هم گرمتر میشود.
جشنواره شعر فجر باید میدان رقابت میان همه فارسیزبانان گیتی باشد
*آیا حضور افغانستان در بخش جنبی چشنواره کافی است؟ یا میتوان به رقابت در میدان اصلی جشنواره اندیشید؟
به نظرم باید کم کم به این سمت برویم. این که جشنواره میدان رقابت میان همه فارسیزبانان گیتی باشد. البته با توجه به اختلاف سطح و اختلاف فضایی که وجود دارد، شاید به زودی این قضیه میسر نباشد. ولی حداقل در مورد افغانستان به راحتی میشود. حس کرد که اختلاف سطح شعر دو کشور که نیم قرن پیش بسیار زیاد بود، اکنون به طرز محسوسی کاهش یافته و همه با هم امکان رقابت خواهند داشت.
*نظرتان درباره این دوره جشنواره شغر فجر چیست؟ چه پیشنهادی برای بهتر شدن آن در دورههای بعدی دارید؟
من در زمان برگزاری دو سه جشنواره پیش به دلیل مشغولیتهایم نتوانستم جشنواره را از نزدیک ببینم. این قدر به نظرم میآید که در این سه سال که جشنواره یک روال متفاوت پیدا کرده است، افت و خیز در آن کمتر بوده است.
همین طور بحثها و حاشیههای کمتری تا حال داشتهایم. و در مورد حوزه فعالیت خودم یعنی کمیتۀ علمی جشنواره باید بگویم که تا حالا همه چیز به آرامی و بدون بحث و چالش پیش رفته است. ما هیچ توصیه و سفارشی چه به صورت سلبی و چه به صورت ایجابی از سوی مسئولان یا هر جریان دیگری نداشتهایم و داوران با آزادی تمام و با اتفاق نظر کافی آثار را انتخاب کردهاند. امیدوارم که اختتامیه هم برای همه راضیکننده باشد.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: 15اسفند1395، کدخبر: 1345985: www.tasnimnews.com