شعار سال: اعتیاد برای نسل ما همواره یک هیولای نفرتانگیز تصویر شده است؛ از همان زمانی که هفته به هفته منتظر میماندیم تا سریال آیینه عبرت را ببینیم تا از سرنوست رنجآوری که پیش رویمان تصویر میشود، پندی بگیریم؛ از همان زمان از این هیولای خانمانبرانداز، ترسناک و بیرحم هم میترسیدیم. آنوقتها یاد میگرفتیم که یک معتاد را باید از جامعه طرد کرد. باید میان او و جامعهاش حصاری کشید؛ چرا که مرضش مسری است. هرجا که باشد، هرجا که برود، با خودش این بلای خانمانبرانداز را پیشکش میکند. پس هرجا که او هست نباید بود. همان وقتها بود که زندانهایی ساخته میشد تا این مروجان نابودی، در میان هممسلکان خود، دور از جامعه، به زندگی سراسر نکبت خود ادامه دهند، تا زمانی که برای همیشه یا گوشه زندانها یا در گوشهای پرت از حوالی شهر جان دهند. سالها باید میگذشت تا بزرگ شویم، کتاب بخوانیم و بیاموزیم که اعتیاد نه یک هیولای ترسناک، که یک مرض قابل درمان است و معتاد بیماری است که میتوان معالجهاش کرد و راهی باز کرد تا جزیی از جامعه خود باشد. سالها باید میگذشت تا به مدد دانش روانکاوی و تلاشهای خود معتادان، گامهایی ترسیم میشد برای رهایی از این بیماری فراگیر و کمپهایی ساخته میشد برای بهبودی نه طردشدگی؛ تا شاهد بازگشت معتادنی به آغوش جامعه باشیم- که بیشتر شبیه معجزه است تا واقعیت. با این همه و با همه تلاشها، ما همچنان در جامعهای زندگی میکنیم که اعتیاد یکی از شاخصههای بحران اجتماعی است؛ شاخصهای که دراین سالها، نرخ سنی آن نیز در حال کاهش است؛ مرز سن و سال و جنسیت را در نوردیده است؛ زن، مرد، پیر و جوان و دردناکتر به دنیا آمدن نوزادان معتاد.
امروز ما در نظام آموزشی شاهد دانشآموزانی هستیم که درگیر و دار مشکلات اجتماعی، اسیر این بیماری میشوند و تاسفبارتر آنکه تعدادشان هر روز در حال افزایش است. طبق آمار ارائهشده از طرف دفتر تحقیقات آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر ۲.۱ درصد دانشآموزان دبیرستانی به مواد مخدر اعتیاد دارند. دانشآموزانی که به گفته مسئولان آموزشی کشور با این وجود از مدرسه اخراج نمیشوند و این دانشآموزان در کنار آنهایی که در معرض خطر مصرف مواد هستند، شناسایی و ضمن ارائه خدمات مداخلهای مختصر آموزش و توانمندسازی در مدرسه، در صورت نیاز به درمان و حمایتهای اجتماعی، به دستگاههای همکار معرفی میشوند. این شاید تصور یک آرمانشهر آموزشی باشد تا مدارسی که ما در آنها مشغول به کار هستیم. متاسفانه همانطور که سالهاست میشنویم نظام تعلیم و تربیت کشور، نظام آموزشی مهارتی نیست. زاییده این نظام آموزشمحور، دانشآموزانی است که رقابت و استرس هر روز را تجربه میکنند. این در حالی است که یکی از گامهای مهم در هنگام پیشگیری، ایجاد آگاهی و دانش لازم در گروههای هدف است. در واقع قبل از بروز آسیب در دانشآموزان، آنها باید دانش و آگاهی برای مواجهه با آسیب داشته باشند. متاسفانه در سطوح پیشگیرانه موجود، فاقد مکانیزمی منسجم و پیگیر هستیم که آگاهی لازم را در دانشآموزان ایجاد کند و دانشآموزان را در زمینه خود مراقبتی، توانمنتد سازد. در این زمینه در سالهای اخیر اقداماتی در حوزه آموزش عمومی انجام شده، اگرچه لازم است اما کافی نیست.
در همین راستا چندی پیش کتابی با عنوان پیشگیری اولیه از اعتیاد و رفتارهای پرخطر به مدارس شهرستانهای تهران برای تدریس فرستاده شده است که در آن به آموزش و پیشگیری متناسب با ویژگیهای رشد جسمی، روانی و اجتماعی کودکان و نوجوانان پرداخته شده و خواهان آموزش پیشگیری به دانشآموزان از طریق ادغام با برنامه درسی و تلفیق محتوای این آموزشها در دروس مختلف و متناسب هر درس به دانشآموزان شده است. از اهداف بیانشده در تهیه و تدوین این کتاب، شناخت و آگاهی معلمان با مهارتهای مقابله با رفتارهای پرخطر، بهویژه مصرف مواد اعتیادآور و تقویت نگرش منفی به این رفتارهای پرخطر است. این کتاب به دنبال آن است که آگاهی، مهارت مراقبتی و باورهای لازم را در مرحله اول در معلمان و سپس در فراگیران در مواجهه با انواع مواد ایجاد کند و بهدرستی کلاس درس را به عنوان بهترین محمل چنین آگاهیرسانی برگزیده است. این کتاب با رویکرد «پرهیزمحور» به دنبال ایجاد آگاهی و فراهمسازی اطلاعات و مهارتهای مورد نیاز با هدف در امان نگاه داشتن جامعه، خانواده و مدرسه از آثار و آسیبهای منفی مصرف مواد است. اگرچه باوجود ارائه چنین کتابهایی، همچنان بستر لازم برای تدریس آن فراهم نشده است اما میتوان امیدوار بود که با توجه به اثرگذاری تربیتی مدارس، اجرای این طرحها بتواند با آموزش بر چند نسل از کودکان و دانشآموزان، نویدگر جامعهای سالمتر برای ایران و ایرانیان باشد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت معلم ایرانی ، تاریخ انتشار ---- ، کدمطلب:20969،www.moallemirani.com