شعار سال: ایشان استدلالاتی در خصوص ضرورت افزایش قیمت بنزین در حمایت از اقشار ضعیف جامعه ارائه کردند و به واکاوی اینکه چطور یک سیاست اقتصادی بدیهی در کشور سالها به تعویق افتاده و منافع عاجل توده مردم را به خطر انداخته، اشاره میکنند. در قسمت دیگری از یادداشت مزبور، تحلیل برخی از اقتصاددانان که مصرف بالای بنزین را مربوط به خودروهای بیکیفیت دانستهاند، به مناقشه کشیده و اینگونه استدلال کردند که "مصرف بالای بنزین تابعی از حداقل دو عامل است: قصد سفر و دیگری مصرف بنزین به ازای هر کیلومتر جابهجایی”، و با این استدلال، هزینه جابهجایی را عامل مهمی در تصمیمگیری برای سفر فرض کردهاند. در ادامه نیز استدلالهایی بر ضرورت افزایش قیمت بنزین ارائه نمودند.
جای تاسف است که این استدلالها از زبان یک مقام مسئول در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و در حمایت از قشر ضعیف جامعه مطرح شده است. نگارنده با خوشبینی فرض را بر این میگذارد که این مقام مسئول از سر دلسوزی و نه در حمایت از سیاستهای کوتهنگرانه دولت برای کسب درآمد و سرپوش بر کسری بودجه، این نکات را مطرح کردند. در ادامه برخی مواردی که از نگاه ایشان غافل مانده، طرح میشود.
در ادبیات اقتصادی برخی از قیمتها به تناسب اثرگذاری وسیع بر عرصه سیستم اقتصادی، به قیمتهای کلیدی معروفند که بر حسب تجارب گذشته، نرخ ارز و نرخ بنزین از جمله این قیمتها در کشور ما به شمار میروند. منظور از قیمت کلیدی، قیمتی است که هر نوع تغییر حتی به میزان اندک در آن، کل اقتصاد را متاثر میسازد و اثرات مستقیم و غیرمستقیم وسیعی به همراه خواهد داشت. از اینرو در تحلیل افزایش قیمتهای کلیدی باید جوانب احتیاط را بیش از هر زمان دیگری مدنظر قرار داد. بعلاوه بنزین در کشور ما طبق مطالعات متعدد و شواهد تجربی، کالایی کم کشش و گاها بیکشش است. این بدان معناست که تغییرات قیمتی، در مصرف آن اثرات چندانی ندارد. از اینرو افزایش قیمت بنزین بهمنظور کاهش مصرف، کنترل آلودگی و مواردی از این دست، بدون در نظرگرفتن کشش قیمتی آن، نگاهی سطحی است.
نکته دیگر که باید به آن توجه داشت، مساله کیفیت خودروها است. به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد (۹/۶/۹۶) و استناد به گزارشی که شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران در شهریور ماه سال جاری منتشر کرده است، سهم بازار خودروهای کمتر از ۲۵ میلیون تومان، حدود ۲۹ درصد و خودروهای ۲۵ تا ۵۰ میلیون تومان، ۵۸ درصد از کل بازار خودروی کشور است. به عبارتی حدود ۹۰ درصد بازار خودرو به خودروهای زیر ۵۰ میلیون تومان تعلق دارد. همچنین بررسی وضعیت کیفیت این خودروها نیز که توسط شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد در دیماه ۹۶ (در اینجا فقط به خودروهای سواری بسنده میشود) منتشر گشته است، نکات جالبتری را برایمان روشن میسازد. در محدوده قیمت زیر۲۵ میلیون تومان، سه خودرو موجود میباشد که تنها توانستهاند از پنج ستاره مربوط به کیفیت، یک ستاره دریافت کنند. در رده قیمتی ۲۵ تا ۵۰ میلیون نیز ۲۳ خودرو در بازار موجود است که دو خودرو تنها یک ستاره کسب کردهاند. ۱۰ خودرو تنها دو ستاره، هفت خودرو سه ستاره و تنها چهار خودرو توانستهاند چهار ستاره کسب نمایند که به خوبی سطح کیفی خودروهای زیر ۵۰ میلیون تومان که حدود ۹۰ درصد بازار را در اختیار دارند، نشان میدهد. نکته دیگر آن است که دقیقا این خودروها که در رده قیمتی متوسط به پایین قرار دارند و از سطح کیفی قابل قبولی برخوردار نیستند، دارای مصرف بالای بنزین هستند. خودروهای با قیمتهای بالای وارداتی اغلب از استانداردهای کیفی مناسبی برخوردارند و مصرف بنزین آنها در هر کیلومتر، در مقایسه با خودروهای زیر ۵۰ میلیون تومان، قابل قیاس نیست. از اینرو میتوان اینگونه نتیجه گرفت که هرگونه سیاستگذاری در مورد نرخ بنزین، بیشترین اثرگذاری را بر قشری میگذارد که ماشینهای زیر ۵۰ میلیون مصرف میکنند (متوسط به پایین). افزایش قیمت بنزین به امید کاهش مصرف و آزاد شدن منابع برای دولت، بدون توجه به بخش تولید خودروی بیکیفیت که سال هاست در انحصار خودروسازان ناکارآمد است، این پیام را به تولیدکننده انحصاری و برخوردار از رانت میدهد که نیازی به اصلاح رویههای تولیدی نیست. به عبارتی این سیستم پاداشدهی به گونهای عمل میکند که خودروسازان صاحب رانت را تشویق به ادامه رویه فعلی و مصرفکننده خودروی بیکیفیت را تنبیه میکند.
مورد دیگری که از نظر طرفداران افزایش قیمت بنزین مغفول مانده، عدم توجه به زیرساختهای حمل و نقل است. زمانیکه زیرساختهای حملونقل شهری ضعیف و ناکارآمد هستند، چگونه میتوان با افزایش قیمت بنزین، انتظار کاهش قابل ملاحظه مصرف را داشت. لذا پیش از اصلاحات قیمتی ابتدا باید زیرساختهای حمل و نقل عمومی را بهبود بخشید تا با افزایش قیمت بنزین، خودروسواران بهجای استفاده از خودروی شخصی به راحتی سیستم حمل و نقل عمومی را جایگزین نمایند.
آمارها نیز به خوبی گویای آن است که دستکاری قیمتی پیش از بسترسازیهای مناسب، اهداف مورد نظر را در پی نداشته است و با وجود اینکه از سال ۸۹ با جهش قیمت بنزین یارانهای از ۱۰۰ تومان در هر لیتر به ۴۰۰ تومان، ۷۰۰ تومان و نهایتا ۱۰۰۰تومان رو به رو بودیم، اما مصرف بنزین کاهش نشان نداده است.
منبع: ترازنامه انرژی ۱۳۹۴
علاوه بر موارد فوق، به آثار تورمی ناشی از افزایش قیمت کلیدی بنزین نیز باید توجه ویژه داشت. در شرایطی که کشور در رکود عمیق اقتصادی قرار دارد، هرگونه شوک قیمتی که به افزایش تورم بیانجامد، میتواند شرایط را بیش از پیش برای جامعه و به ویژه اقشار ضعیف دشوار سازد. همچنین فشارهای ناشی از افزایش قیمتهای انرژی، به بخش تولید فشار فزاینده وارد و رکود را تعمیق خواهد کرد. از طرف دیگر شوکهای دفعتی، دولت را بهعنوان بزرگترین مصرفکننده، مفلوکتر و کسری بودجه را بزرگتر خواهد نمود. تجربه شوک حاملهای انرژی در دوره دولت احمدینژاد و آثار به جا مانده ناشی از آن، میتواند درسهای زیادی برای آینده داشته باشد.
از آنجا که افزایش قیمت حاملهای انرژی و بهطور خاص بنزین، به منظور اشتغالزایی در لایحه بودجه ۹۷ پیشنهاد شده است، پرداختن به بُعد اشتغالزایی این سیاست هم خالی از لطف نیست. بر اساس گزارش "بررسی لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ کل کشور: نکات مهم و محورهای تصمیمگیری” مرکز پژوهشهای مجلس، افزایش قیمت حاملهای انرژی بر اساس تبصره ۱۸ لایحه بودجه ۹۷، باعث کاهش ۰٫۷۵ تا یک درصدی رشد اقتصادی در سال آینده و کاهش ۳۶۰ تا ۴۸۰ هزار نفری اشتغال میگردد. به عبارتی افزایش قیمت حاملهای انرژی (بیشترین افزایش مربوط به بنزین و گاز) که به قصد اشتغالزایی در لایحه بودجه پیشنهاد شده است، میتواند اثرات معکوسی داشته باشد و دستیابی به هدف اشتغالزایی را بیش از پیش غیرممکن سازد. لذا مسیر اشتغالزایی از طریق افزایش قیمت حاملهای انرژی، مسیری پرخطر و در جهت عکس هدف است. در شرایطی که بیکاری یکی از اصلیترین معضلات جامعه ایران است و علاوه بر مشکلات اقتصادی، پیامدهای اجتماعی گسترده را به همراه دارد، الزامیست در ارائه برنامههای ایجاد اشتغال، به جوانب و برآیند کلی اثرات سیاستها توجه کافی شود. دستکاری قیمتهای کلیدی در شرایطی که بسترها و الزامات اولیه برای اثرگذاری مهیا نیست، نتایج لازم را در پی نخواهد داشت. حل مشکل بیکاری از تقویت تولید میگذرد و تا زمانی که تولید کشور در شرایط نامساعد قرار دارد، چنین راهکارهای مقطعی تنها برای گذران امورات موقت دولت و پوشش هزینههای جاری در کوتاهمدت جوابگو است. دولت محترم برای اشتغالزایی باید به دنبال راهکارهای اساسی نظیر بهبود محیط کسبوکار در جهت رشد سرمایهگذاری و تسهیل حضور بیشتر بخش خصوصی واقعی در اقتصاد باشد.
در پایان اشاره به این نکته بسیار حیاتی است که تحلیلهای تکسبببینانه، همواره برنامهریزان کشور را با خطای راهبردی مواجه ساخته که مانعی جدی برای دستیابی به اهدافی است که در ابتدای یک برنامه به تصویر میکشند. لذا الزامیست در جهت ارائه توصیههای سیاستی، به برآیند کلی پیامدهای آن سیاست و اثرات مستقیم و غیر مستقیم آن اندیشید. اثرگذاری افزایش قیمت بنزین بر مصرف، آلودگی، قاچاق بنزین، تورم، آزاد شدن درآمد برای دولت، اشتغال و مواردی از این دست، باید در کنار یکدیگر بررسی و نهایتا برآیند آن در غالب توصیه سیاستی ارائه گردد. غفلت از همه این جوانب، میتواند به گرفتاریهای بیش از پیش در آینده بیانجامد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت مدرسیه ایرانی اقتصاد نهادی، تاریخ 28 دی 96، کد مطلب: -: www.isiew.ir