شعار سال: سازمان همکاری اقتصادی که نخستین بار در دهه 1340 از سوی ایران، ترکیه و پاکستان بنیان نهاده شد، پس از انقلاب اسلامی در ایران با وقفهای چند ساله در دهه 1360 با نام مخفف اکو برگرفته از عنوان (Economic Cooperation Organization) احیا شد و با پیوستن برخی از کشورهای استقلال یافته پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی توسعه یافت. اکنون پس از بیش از دو دهه فعالیت، ارزیابی عملکرد این سازمان مورد اختلاف است. موضوعی که در گفتوگوهای جداگانه با امیر پسندهپور، قائم مقام امور بینالملل مجمع تشخیص مصلحت نظام و اکبر خدایی کارشناس ارشد اداره اکو وزارت امور خارجه به بحث گذاشتیم تا در میان دو نگاه یکی منتقد و دیگری امیدوار به موانع و ظرفیتهای پیش روی دستیابی این سازمان به اهداف خود از جمله نقش آفرینی آن در توسعه پایدار کشورهای عضو بپردازیم. پسندهپور منتقدانه اکو را سازمان ناموفقی ارزیابی میکند و معتقد است که این سازمان برای افزایش کارآمدی نیازمند بازنگری و تجدید نظر در عضویت برخی کشورهای عضو و نیز ترمیم و توسعه روابط سیاسی میان اعضا است. در مقابل خدایی اگر چه اکو را سازمانی عضو محور میداند که دستیابی به اهدافش بیش از هر چیز به اجرای تصمیمات اکو از سوی آنها بستگی دارد، از عملکرد کلی این سازمان دفاع میکند. او در عین حال معتقد است قدرتمند شدن اکو و افزایش کارآمدی آن در نهایت کشورهای عضو را به سمت همکاریهای بیشتر سوق خواهد داد.
33 سال پس از آغاز مجدد فعالیت سازمان همکاریهای اقتصادی اکو و 25سال از افزایش اعضای آن به 10 کشور در منطقه غرب آسیا؛ آسیای مرکزی و قفقاز این سازمان با انتقادهای قابل توجهی از حیث عملکرد و تحقق هدفگذاریهای نخستین خود مواجه است. آیا برای این انتقادها از سوی ایران به عنوان یکی از بنیانگذاران اصلی اکو پاسخی وجود دارد؟
در ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که براساس اسناد پایه اکو، این سازمان یک نهاد عضو محور است. بدین معنا که این اعضای سازمان هستند که مجری تصمیمات جمعی هستند و اگر عضو یا اعضا علاقه و ارادهای برای اجرای تصمیمات و برنامههای مصوب نداشته باشند، پیشرفتی حاصل نمیشود. دبیرخانه سازمان که در تهران واقع است عملاً مسئول پیگیری برنامهها و پروژههای مصوب سازمان بوده و در واقع خود امکان اجرای برنامهها را ندارد. با این مقدمه باید عرض کنم که عملکرد اعضای سازمان در بخشهای مختلف همکاری متفاوت بوده است. اعضای سازمان در بخش حمل و نقل همکاریهای بسیار خوبی با همدیگر داشته و در توسعه حمل و نقل و ترانزیت مابین خود پیشرفتهای ملموس و بسیار بااهمیتی داشتهاند. اغلب اعضا در نشستهای مربوط به این حوزه مشارکت بسیار فعالی داشته و بسیاری از پروژههای مصوب را به مرحله اجرا و عملیاتی شدن رساندهاند. برای مثال پروژه ریلی ایران- ترکمنستان- قزاقستان پروژه ریلی اسلام آباد – تهران – استانبول، پروژه ریلی قزوین- رشت- آستارا- آستارا (جمهوری آذربایجان) و بسیاری پروژههای دیگر که اجرا شدهاند و برخی پروژههای دیگر که در دست مطالعات امکان سنجی هستند. از بخشهای موفق دیگر سازمان باید به همکاری در بخش انرژیهای نو، محیطزیست، مدیریت بلایای طبیعی، مقابله با جرایم سازمان یافته و مواد مخدر و گردشگری و همچنین گسترش همکاری با سایر سازمانهای بینالمللی اشاره کرد. هم اکنون سازمان اکو در بسیاری از ابتکارات جهانی به عنوان یک شریک فعال و جدید حضور دارد و نقش سازنده و بی بدیلی در پیشبرد اهداف توسعه پایدار در بسیاری از حوزهها دارد.
همچنین در بخش تجارت با وجود پیشرفت کند در کاهش تعرفههای گمرکی باید به این نکته مهم اشاره کنم که نهادسازیهای خوبی در این حوزه در حال انجام است که قطعاً در سالهای آتی اثرات مثبت آنها را در تسهیل تجارت خواهیم دید. به عنوان مثال تأسیس مؤسسه استاندارد اکو ( ECO – RISCAM) در تهران از مهمترین نهادهایی است که در برطرف کردن موانع فنی تجارت و تسهیل آن نقش بسیار مهمی خواهد داشت. لذا در مجموع باید گفت که در یک نگاه اجمالی سازمان عملکرد موفقی داشته است و در برخی حوزهها حتی از انتظارات نیز جلوتر بوده است. همچنین با توجه به ماهیت کند بودن و زمانبر بودن همکاریهای توسعهای چندجانبه متأسفانه این برداشت در اذهان عمومی شکل گرفته است که سازمان اکو کارآمدی لازم را ندارد در حالی که اگر چنین بود پس از دو دهه کشورها همکاری خود را قطع میکردند و سهمیههای خود را برای ادامه کار سازمان پرداخت نمیکردند.
فرمودید که اکو یک سازمان عضومحور است. با این حساب ارزیابیتان از عملکرد ایران در این سازمان چیست، بویژه حالا که دبیرکلی سازمان برعهده ایران قرار گرفته است؟
انتخاب دبیرکلی اکو به صورت دورهای است و بر اساس مقررات سازمان از اواسط 2018 به مدت سه سال برعهده ما خواهد بود. البته دبیرکلی به معنای ریاست سازمان نیست و ریاست سازمان تا برگزاری نشست آتی وزرای امور خارجه برعهده تاجیکستان خواهد بود. بی شک تصدی دبیرکلی سازمان ظرفیتهای اداری خوبی را برای کشور ما به عنوان میزبان دبیرخانه اکو فراهم میکند. با توجه به اینکه سازمان در مراحل تجدید ساختار قرار دارد، بیتردید دبیرکل سازمان میتواند نقش مهمی در هدایت تصمیمات در مسیر کارآمدسازی آن داشته باشد.
اما از حیث ارزیابی عملکرد کشورمان در قالب اکو باید بگویم که ایران از ابتدای تأسیس اکو و با میزبانی دبیرخانه این سازمان همواره نقش حمایتی و هدایتی در این مجموعه داشته است. ایران مبدع، بنیانگذار و حامی تأسیس نهادها و مؤسسات تخصصی اکو بوده و از اولین امضاکنندگان موافقتنامههای اکویی در حوزههای مختلف بوده است.
ایران علاوه بر مشارکت در همه نشستهای سطوح مختلف کارشناسی و تصمیمگیری سازمان، میزبان بسیاری از نشستها، دورههای آموزشی و کنفرانسهای سازمان بوده است و در مذاکرات و تدوین اسناد نهایی نشستها نقش بسیار تأثیرگذاری داشته است. طبیعی است که وقتی شما در مذاکرات و تدوین اسناد حضور دارید، در برآیند نهایی در رهبری و هدایت سازمان نقش ایفا میکنید. در عین حال ایران همواره به این سازمان از منظر اقتصادی و توسعهای نگاه کرده و آن را از رقابتهای سیاسی منطقهای و برون منطقهای دور نگاه داشته است. به نظر ما بهترین کمکی که اعضای سازمان میتوانند به اکو بنمایند، تعهد عملی به دورنگاه داشتن سازمان از تنشها و رقابتهای سیاسی است. ما به دنبال استفاده سیاسی از ظرفیتهای اکو نیستیم و این کار را بسیار مضر برای ادامه حیات سازمان تلقی میکنیم.
اما در بیانیه پایانی نشست اخیر وزیران بحث تحریمهای یکجانبه و ممانعتهای پیش روی پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی مطرح شد که بی ارتباط با عرصه سیاست نیست. در هر حال این موضعگیریها را تا چه حد مؤثر میدانید؟ بویژه در مورد الحاق به سازمان تجارت جهانی؟
عضویت در سازمان تجارت جهانی سازوکارهای مختص خود را دارد و کشور ما برای عضویت در آن باید تعهداتی را قبول نموده و اصلاحاتی را در ساختار تجارت خارجی خود اعمال نماید که از عهده این گفتوگو خارج است. از طرف دیگر آنچه که در بیانیه نهایی در قالب حمایت گفته میشود، حمایتهای معنویست تا اجرایی. رفتار کشورها در قالب مذاکرات فنی سازمان تجارت جهانی گاهی بسیار متفاوت از موضعگیریهای کلی آنهاست.
در بحث تحریمها هم با تذکر اینکه معتقدم نباید تأثیر تحریم بر اقتصاد کشور را بزرگنمایی کرد؛ باید بگویم خوشبختانه برخی ساز و کارهای تجاری در چارچوب اکو پیشبینی شده است که مهمترین آن موافقتنامه تجاری اکو (ECOTA) است که جمهوری اسلامی ایران نیز آن را امضا تصویب کرده است ولی به علت تفاسیر متفاوتی که درخصوص نحوه اجرای آن وجود دارد تاکنون عملیاتی نشده است. این موافقتنامه میتواند ظرفیت خوبی را برای تجارت ایجاد نماید. به نظر من موارد اختلافی موافقتنامه را باید با دیگر اعضا درمیان گذاشت و حتی موافقتنامه را اصلاح نمود تا این گره باز شود و تجارت در منطقه رونق بگیرد.
گفته میشود از مجموع ۶۰۰ میلیارد دلار تجارت خارجی کشورهای عضو اکو تنها ۱۰ درصد آن در داخل منطقه اکو صورت میگیرد. ارزیابیتان از این سهم تجارت درون اکویی چیست؟
مجموع تجارت داخلی اکو بین 8 تا 10 درصد از کل تجارت اعضای اکو است که سهم تجارت بین ایران و ترکیه بیشترین مقدار آن است. این رقم بسیار با ظرفیتهای تجاری منطقه ناسازگارست. طبیعیتر این بود که حداقل 50 درصد تجارت کشورها با اعضای درون سازمان انجام میگرفت. متأسفانه عوامل مختلفی در این خصوص دخیل هستند که برخی از آنها عبارتند از: اجرایی نشدن موافقتنامه تجاری اکو، مشکلات مربوط به روادید، عدم توسعه مناسب زیرساختها و نهادهای تجاری بخش خصوصی در کشورهای آسیای میانه، فقدان قوانین حمایتی مناسب در برخی از کشورهای عضو، فقدان اعتماد به نهادهای تصمیمگیری در برخی کشورهای عضو و... همچنین برخی کشورهای عضو سازمان هنوز مراحل گذار از اقتصاد سوسیالیستی به اقتصاد بازار را طی نکردهاند و این شاید یکی از مهمترین موانع در گسترش تجارت در منطقه است و رفع آن متضمن گذر زمان و تلاش کشورها برای عبور به اقتصاد بازار است.
و تا چه حد میتوان به برطرف شدن موانع پیش روی اهداف اکو امیدوار بود؟
همه سازمانها و ساز و کارهای بینالمللی از جمله سازمان ملل، اتحادیه اروپا، آسهآن، اتحادیه عرب و غیره با مشکلات و موانع بسیاری روبهرو هستند. شاید به جرأت بتوان گفت که در مجموع اکو در وضعیت بهتری قرار دارد.
طبیعی است موانع بسیاری وجود دارند ولی هیچ کدام از آنها مانع ادامه همکاریها و دلسرد شدن اعضا نشده است. شاید مهمترین موانع را بتوان کمبود منابع مالی، ساختار قدیمی دبیرخانه، سطوح متفاوت توسعه در کشورهای عضو، گرایشهای سیاسی برخی اعضا به سمت بلوکهای قدرت خارج از اکو ذکر کرد. قدرتمند شدن اکو و افزایش کارآمدی آن در نهایت این کشورها را بیشتر به سمت همکاریهای داخل اکویی سوق خواهد داد و ما باید بیشتر در این زمینه تلاش کنیم.
درگیری کشورهای عضو اکو با مسأله افراطگرایی و تروریسم تا چه حد به عنوان مانع عمل کرده و و ظرفیتهای اکو تا چه حد امکان مقابله با تروریسم را پیش روی این کشورها میگذارد؟
بدیهی است در کشور یا کشورهایی که با این پدیده ضد بشری روبهرو هستند حتی گفتوگو درخصوص اهداف توسعهای بسیار دور از ذهن تلقی میشود و این موضوع در همکاریهای منطقهای بویژه در تجارت و حمل و نقل و ترانزیت و سایر حوزهها تأثیر منفی بسیاری گذاشته است. برای مثال یکی از مهمترین کریدورهای مصوب ترانزیتی اکو یعنی کریدور ریلی چین- قرقیزستان- تاجیکستان- افغانستان - ایران به علت جنگ داخلی و تروریسم در افغانستان معطل مانده است و در حال حاضر با مانع جدی روبهروست.
در چنین شرایطی برای مقابله با پدیده تروریسم یک بخش تخصصی در دبیرخانه اکو راهاندازی شده است که تعاملات اعضا در این خصوص را پیگیری میکند و تاکنون نشستهای مختلفی را با حضور نهادها و دستاندرکاران ذیربط برگزار کرده است. همچنین جمهوری اسلامی ایران طرح راهاندازی اکوپل (پلیس اکو) را در دست اجرا دارد که امیدست در آیندهای نزدیک به مرحله عملیاتی برسد. این نهاد ظرفیت خوبی را برای مبارزه با تروریسم، قاچاق مواد مخدر و جرایم سازمان یافته ایجاد خواهد کرد.
به نظر میرسد که به همکاری در حوزه تجارت و حمل و نقل در اکو اهمیت ویژهای داده شده است. به باور شما ظرفیتهای مغفول این سازمان را باید در کجا جستوجو کرد؟
یکی از مهمترین ظرفیتهایی که در این منطقه وجود دارد، صنعت گردشگری است که تاکنون ما از آن غافل بودهایم. همان طور که میدانید، صنعت گردشگری بهترین حوزه برای ایجاد اشتغال پایدار و با کمترین هزینه است. ایجاد تأسیسات گردشگری نسبت به ایجاد تأسیسات صنعتی و تولیدی هزینههای بسیار کمتری دارد و در عین حال میزان اشتغال و درآمدزایی بسیار بالایی دارد. من در اینجا نمیخواهم به اعداد و ارقام ریز اشاره کنم ولی این را بدانید که گردشگری میتواند موتور حرکت اقتصاد کشور ما باشد. با این شناخت از ظرفیتهای گردشگری، در سند چشمانداز 2025 سازمان اکو ، صنعت گردشگری به عنوان یکی از اولویتهای اصلی سازمان مورد تصویب سران کشورها در اوایل سال 2017 میلادی قرار گرفت. در این سند ابعاد مختلف توسعه این صنعت در منطقه مورد توجه قرار گرفته و همچنین استفاده از ظرفیتهای جاده ابریشم هم پیشبینی شده است. همان طور که میدانید، بیشتر اعضای اکو در مسیر جاده ابریشم قرار دارند و این موضوع میتواند محوری برای همگرایی در همکاریهای گردشگری درون منطقهای و فرامنطقهای باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز در این راستا ابتکارات منحصر بفردی داشته که از جمله آنها میتوان به برگزاری جشنواره بینالمللی غذای- اکو- جاده ابریشم در زنجان اشاره داشت که در اردیبهشت امسال چهارمین دور آن را برگزار خواهیم کرد. اهمیت این ابتکار به قدری بود که در بیست و سومین نشست شورای وزرای خارجه اکو (27-28 فروردین 97) در دوشنبه پایتخت تاجیکستان از آن حمایت و بر استمرار آن تأکید شد. همچنین در سال جاری قرار است سومین نشست وزرای گردشگری منطقه اکو در تاجیکستان برگزار شود و برنامهها و پروژههای مختلفی قرار است که در این نشست مورد تصویب قرار گیرد. میزبانی نشست وزرای گردشگری توسط تاجیکستان بیانگر اهمیتی است که این کشور به صنعت گردشگری قائل است و درک دقیقی از منافع آن برای رشد اقتصادی خود دارد.
دیــدگاه
امیر پسنده پور: همگرایی میان اعضای اکو فقط در شعار بوده است
25 سال از فعالیت سازمان همکاریهای اقتصادی اکو با حضور 10 کشور منطقه غرب آسیا میگذرد، با توجه به هدفگذاری نخستین این سازمان مبنی بر بهبود شرایط توسعه اقتصادی پایدار کشورهای عضو و حذف تدریجی موانع تجاری در منطقه اکو، این سازمان تا چه حد در تحقق اهداف اولیه خود موفق بوده است؟
طبیعتاً برای قضاوت درخصوص هر سازمان بینالمللی یا پیمان چندجانبهای میبایست به آرمانها و اهداف اولیه آن سازمان نگریست تا بتوان دست به قضاوتهای محتاطانهای زد. توسعه اقتصادی پایدار کشورهای عضو، نقش بزرگتر اکو در رشد تجارت جهانی، آزادسازی اقتصادی و خصوصیسازی، حذف تدریجی موانع تجاری و پیشبرد تجارت بین منطقهای از جمله اهدافی است که برای اکو پیشبینی شده است. در کنار این اهداف نگاهی به فهرست کشورهای عضو از جمله جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان نشان میدهد که تقریباً هیچ یک از این کشورها به هیچ معنایی به هدف اولیه یعنی توسعه اقتصادی پایدار نرسیدند، اکو هرگز نتوانست به نقش بزرگی در رشد تجارت جهانی دست پیدا کند، آزادسازی اقتصادی و خصوصیسازی در اکثر کشورهای عضو به آن معنایی که نظریهپردازان اقتصادی از آن یاد کردهاند، یک افسانه است. در رابطه با برداشته شدن موانع تجاری هم به نظرم موفقیت چشمگیری رخ نداد و اگر هم بعضاً رخ داده باشد، به دلیل دیپلماسیهای دوجانبه میان اعضای این سازمان بوده است و ربطی به ذات اکو نداشته است. بنابراین اکو تاکنون سازمان موفقی نبوده است. طبق آماری که اسدالله زائری همکار فرهیخته ما در دانشگاه کابل دو سال پیش منتشر کرد، از نظر اقتصادی مبادلات درون منطقهای اکو نشان میدهد که این مبادلات در سال ۱۳۹۵، تنها ۸ درصد از کل تجارت این کشورها را دربرگرفته است.
گفته میشود که این رقم در سال 1396 به 10 درصد رسیده است، یعنی به هر حال با شیب کمی در حال رشد است. علاوه بر این در اجلاس اخیر وزیران اکو در دوشنبه دبیر کلی اکو برعهده نماینده ایران گذاشته شد. این تصمیم چه ظرفیتهایی را برای ایجاد تحول و نیروی محرکه مثبت در اختیار ایران قرار میدهد؟
تحول در اکو بیش از هرچیز به توسعه سیاسی کشورهای عضو و نیز تغییر بنمایه سیاستهای توسعه اقتصادی آنها بستگی دارد. با این حساب نسبت به ظرفیتهای احتمالی که دبیرکلی اکو در اختیار ما میگذارد، مردد هستم. کما اینکه ما اساساً در کنار ترکیه و پاکستان پدرخوانده اکو محسوب میشویم و این تغییرات مناسبتی مسائلی نیست که ناگهان انگیزهای شگرف به ما ببخشد.
اکو متشکل از ۱۰ کشور با جمعیتی بالغ بر ۴۰۰ میلیون نفر با وسعت سرزمینی ۸ میلیون کیلومتر مربع است. واقعاً به لحاظ وسعت، نیروی انسانی و جمعیت بینظیر هستیم. شاید بهتر باشد اکو نظم جدی و اهداف و برنامههایی برای خود تعریف کند که منافع اقتصادی و امنیتی مشترک اعضا را تأمین میکند. این نیازمند یک اراده جدی برای زیر و زبر کردن اکو است. شاید لازم باشد اتاق فکرهای مشترک متشکل از کارشناسان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زبده کشورهای عضو تشکیل شود. میشود حتی یک پارلمان واقعی تشکیل داد، جلسات مرتب هفتگی و ماهانه برگزار و لوایح حقوقی مستقل تصویب کرد که بعد به پارلمانهای هر یک از کشورها برود. ما میتوانیم پیش برنده این مسائل باشیم، به شرط آنکه دیپلماسی چالاک و پر اشتیاقی داشته باشیم.
همان طور که گفتید، ما از بنیانگذاران اصل سازمان اکو بودهایم و خب سیاستهای عملی دولتهای مختلف در عملکرد ما نسبت به این سازمان میتوانسته مؤثر باشد همان طور که به نظر میرسد دیپلماسی حال حاضر در دولت فعال سازی این ظرفیتها است.
شاید در ماههای ابتدایی پس از برجام که ایران جایگاه دیپلماتیک ویژهای در خاورمیانه یافته بود و وزارت خارجه ما نبض تپنده دولت حسن روحانی محسوب میشد، میتوانستیم به واسطه پیروزی چشمگیر دیپلماتیکی که در مذاکره با تمام قدرتهای جهانی پیدا کرده بودیم، اهرم قدرتی پیدا کنیم و به اکو روح تازهای ببخشیم. اما میدانیم که امروز در چنین وضعی قرار نداریم. به نظر من نمیآید که ما بتوانیم در این وضعیت دست به جادو یا معجزه بزنیم و تغییری شگرف در وضعیت کنونی اکو به وجود آوریم. هرچند معتقدم ما قدرت رهبری آن را داریم، اما آن لجستیک لازم برای اینکه این رهبری را واقعاً انجام دهیم، در اختیار نداریم.
بخشی از آن به دلیل ظهور ترامپ در ایالات متحده است که ایران را هدف حملات خود قرار داده و میخواهد ما را منزوی و تنها کند. اما بخشی هم حاصل فقدان دیپلماسی خلاق و پرتوان است. در گذشته پیشنهادات عجیب ششگانه دولت محمود احمدینژاد در اجلاس سالانه اکو در سال 1389 را از یاد نبردهایم. اما دولت کنونی نیز نتوانسته است دیپلماسی با اشتیاقی را در پی گیرد. ما اینک با هیچ یک از اعضای مهم این سازمان یعنی پاکستان، ترکیه و جمهوری آذربایجان اتحاد استراتژیک نداریم. درست است توانستیم برخی از تیرگیها را پاک کنیم، اما حتی به سختی میشود گفت با هیچ یک رابطه دوستانهای حتی داریم. این توقع از محمدجواد ظریف که مرد خردمندی است و بی اندازه به کشور و نظام سیاسی موجود علاقهمند است، میرود که دستکم با این سه کشور روابط گرم و خلاقانهای برقرار کند. پس از آن است که میتوانیم بگوییم اکو در سطح کشورهای مؤسس و یا همجوار با ما فاعلیتی دارد، بعد از آن فاعلیت، شاید این سازمان نیز ترقی کند.
یکی از اهداف اساسی اکو تلاش در جهت ادغام تجارت کشورهای منطقه با تجارت جهانی بوده است. در بیانیه پایانی بیست و سومین نشست وزیران نیز اعضا از الحاق ایران به سازمان جهانی تجارت (WTO) حمایت و مانع تراشیهای بعضی کشورهای خارج از منطقه را محکوم کردند، همگرایی کشورهای عضو در تحقق این هدف تا چه حد میتواند مؤثر باشد؟
خب قطعاً صرف چنین بیانیهای باعث پیوستن ما با سازمان تجارت جهانی نمیشود. میخواهم دو نقل قول از ماهاتیر محمد بگویم؛ «عضویت در یک سازمان خوب است، به شرط آنکه صدایتان شنیده شود.» همچنین او میگوید «نمیتوانید به هر آنچه میشنوید یا میبینید اعتماد کنید. بدون تفکر نتیجهگیری سریع نکنید.» به نظر شما کدام یک از اعضا به خاطر محرومیت غیرمنصفانه ما از عضویت در تجارت جهانی حاضرند دست به اقدامی عملی بزنند؟ کدام یک حاضرند برای یک سال از این سازمان بیرون بیایند تا حمایت واقعی از ما را نشان دهند؟ کدام یک حاضرند به خاطر دولت ما و دیپلماسی ما و حفظ منافع ما رابطه تجاری با کشورهایی که ما را از حق واقعی خود محروم کردهاند با آنها برای فقط یک هفته قطع مراوده تجاری کنند. سؤال شما این است که «همگرایی» چقدر مؤثر است؟ به نظرم خیلی، اما همزمان فکر میکنم این همگرایی فقط در شعار رخ داده است، پس تقریباً هیچ تأثیری نخواهد داشت.
یکی از مباحث جدی که بخش قابل توجهی از کشورهای عضو اکو با آن دست به گریبان بودهاند، موضوع تروریسم و نضج گرفتن بیش از پیش جریانهای افراطگرای مذهبی در این کشورها است. این موضوع تا چه حد به عنوان مانع عمل کرده است و ظرفیتهای اکو تا چه حد امکان مقابله با تروریسم را پیش روی این کشور میگذارد؟
تروریسم حتماً میتواند مانع بزرگی بر سر توسعه سیاسی و اقتصادی کشورها باشد و تروریسم تقریباً در تمامی اعضای اکو با عمق متفاوت و با طول و عرض متفاوت در نبرد با نیروهای افراطگرا در داخل یا خارج از مرزهای خود هستند. برای اینکه با ابعاد وسیع تأثیر تروریسم بر اقتصاد آشنا شویم شاید ضرورت داشته باشد اشاره کنم خسارت اقتصادی حاصل از عملیات یازدهم سپتامبر 90 میلیارد دلار ارزیابی شد. این رقم بسیار بزرگتر از کل خسارتی است که امریکا از بحران مالی سال 2008 متحمل شد. از منظر سیاسی نیز بروز تروریسم باعث میشود که خشونت به پا شود که خود مانع توسعه سیاسی است. پس حتماً کشورهای عضو اکو نیز متأثر از تروریسم میشوند و به حوزه اقتصاد و سیاستشان لطمه وارد میشود. این موضوع حتماً میتواند در دستور کار اعضا قرار گیرد، دستکم ایران و پاکستان و آذربایجان، به همراه ترکیه و تاجیکستان میتوانند ائتلافی رسمی برای مواجهه امنیتی، نظامی و اقتصادی با تروریسم تشکیل دهند. نمیدانم دولت آقای روحانی چقدر اراده و یا ظرفیت تشکیل چنین ائتلافی را دارد، اما حتماً میتواند کمکهای قدرتمندی به کشور ما و دیگر اعضا بکند.
سازمان اکو در کنار خود با رقیب توانمندتری به نام سازمان همکاریهای اقتصادی شانگهای مواجه است. در مقام قیاس و نیز اثرگذاری مثبت یا منفی رابطه این دو سازمان را چگونه میبینید؟
به نظر من شانگهای بیشتر با نوعی ماهیت هویتیابی امنیتی شرق کره زمین تشکیل شد، اگر خاطرتان باشد هم در زمان تشکیل از آن با عنوان ناتو آسیای میانه یاد میشد. اعضای شانگهای با اکو تفاوتهای جدی دارند، دو عضو دائم شورای امنیت که دارای بمب هستهای هستند در آن حضور دارند، چین و روسیه، هر دو کشور اقتصادهای بزرگی دارند، به اینها هند را هم اضافه کنید، پاکستان هم در آن عضو است. از اوایل سال 2010 و بویژه پس از روی کار آمدن شی ژی پینگ در چین و ظهور پروژه «یک کمربند یک جاده»، ماهیت اقتصادیاش بسیار پررنگ شد، حتماً میدانید که ایران خیلی علاقه داشت عضو این سازمان شود، اما چین میپنداشت حضور ایران مختصات «ضد غربی» آن را بالا میبرد و علی رغم اصرار روسیه، اعضای این سازمان با عضویت ایران مخالفت کردند و ما فعلاً فقط عضو ناظر هستیم. آقای ظریف هم نتوانسته است از طریق دیپلماسی و چانهزنی ما را وارد این سازمان کند. شانگهای سازمانی منسجم و قدرقدرت است و کشورهایی مانند پاکستان، قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان که عضو مشترک اکو و شانگهای هستند، بیشتر اولی را زنگ تفریح میدانند و دومی را جایی برای تعریف خود به عنوان عضوی از یک سازمان بزرگ.به باورم ما وقتی از بحرانهای فعلی با ایالات متحده و ترامپ خلاص شدیم حتماً باید بنشینیم و قدری فکر کنیم که چرا میخواهیم عضو سازمانهای بینالمللی باشیم؟ انگیزه اصلیمان چیست؟ پروژهمان چیست؟ آرمانشهرمان چیست؟ از این دگما که صرف حضور در سازمانهای بینالمللی خوب است، بیرون بیاییم. فروم بگذاریم، نشست بگذاریم، دولت آقای روحانی باید برنامهاش در دیپلماسی را دقیقتر مشخص کند. اگر ما را در شانگهای راه نمیدهند، بیاییم و اکو را تقویت کنیم، ما اینجا بنیانگذار هستیم و قدرت نفوذ بالاتری داریم، کشورهای مشترکی که شانگهای را به اکو ترجیح میدهند را کنار بگذاریم و متحدین بهتری مثل عراق، افغانستان، عمان، ارمنستان را وارد کنیم.همان پیشنهادی که یورگن هابرماس دو سال پیش به رهبران اتحادیه اروپا داد، میشود به درد ما در اکو هم بخورد. پیشنهاد هابرماس این بود که حوزه اروپا به هستهای مرکزی تقلیل یابد و سپس ملتهایی که بر استقلال خود اصرار دارند، بتدریج برای پیوستن به این هسته که همواره درهایش باز خواهد بود. دوباره تأکید میکنم سه کشور بنیانگذار اکو به علاوه جمهوری آذربایجان باید ابتدا به انسجامی بزرگ دست یابند، اکو را سازمانی حیاتی برای خود بدانند، ائتلافی حقوقی و عمیق تشکیل دهند. بعد میشود به همه چیز فکر کرد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران ، تاریخ انتشار ----- ، کدمطلب: 465265 ، www.iran-newspaper.com