از آن جا که هجرت و جابجایی اقوام بشر همواره در ذات خود آثار مثبت و منفی بر زندگی اجتماعی آنها به ویژه در مهاجرت های اجباری ناشی از جنگ دارد و این مهاجرت ها علاوه بر چالش هایی که برای مهاجران ایجاد می کند گاه با آثار مثبت نیز همراه است که شاید آشنایی با شیوه های زندگی دیگر ملل و سبک های زندگی تازه یا ارتقای سطح تحصیلات و بالا رفتن نرخ سواد در میان جمعیت پناه جو یکی از این رخدادها خوب باشد.
نسل نخست مهاجران افغان در ایران یا پاکستان به شکلی غیر قابل تغییر مشغول انجام کارهای سخت با درآمدهای کمتر با اولویت تامین معیشت خود و خانواده های وابسته مانده در داخل افغانستان شدند و بعد از آن که به تدریج این مهاجران خانوادهایشان را نیز به کشورهای مقصد منتقل کردند، شماری از پناهجویان با همین سخت کوشی و صرفه جویی کودکانشان را به تحصیل واداشتند که البته پیمودن این مسیر راحت نبود و آنها در این روند گاه با موانع قانونی و گاه اجتماعی مواجه بودند.
نسل دوم مهاجران زمانی که با گذشت سال ها توانستند مقاطع تحصیلی را بالا روند و شرایط برای بازگشت به کشور فراهم شد ، حضور آنها بازخوردهای مثبتی را در جامعه افغانستان نشان داد که شاید دستیابی به مشاغل بهتر دولتی و خصوصی و جذب بدنه علمی دانشگاهها شدن تنها بخشی از این آثار مثبت باشد.
شماری از اساتید جامعه شناسی ، ادبیات و آشنایان به حوزه های فرهنگی در اغلب سخنان خود پیرامون این بخش از داستان مهاجرت بر نقش مفید آن عده از افرادی که موفق شده اند تا مدارج علمی خود را در مهاجرت تکمیل کنند؛ تاکید می کنند.
«محمد جواد سلطانی» جامعه شناس افغان در این باره می گوید که ما تجلیات آثار مهاجرت را در حوزه های گوناگون شاهد هستیم که بر بخش های مختلف جامعه افغانستان اثر گذاشته است.
وی گفت که افغان ها با آغاز مهاجرت به کشورهای مختلف وارد شهرها شدند و زندگی شهری را مطالعه و مشاهده کردند و مهاجرت در ایران صرف مهاجرت در یک کشور دیگر با حوزه فرهنگی متفاوت نبود ، بلکه بیشتر در عین حال که با فرهنگ متفاوت تری مواجه شدند، جذب یک فرهنگ شهری نیز شدند.
سلطانی گفت، آنهایی که با تحولات جدید در افغانستان ، از مهاجرت ایران بازگشتند ساکن شهرها شدند و دیگر به روستاهای اصلی خود برنگشتند که باعث شد توازن جمعیت روستاها و شهرها بطور کامل برهم بخورد و تغییر محسوس و مشهودی در حوزه شهری و روستایی بوجود آید.
این استاد دانشگاه گفت که مهاجران برگشته از ایران در افغانستان در شهرهای بزرگ ساکن شدند که در سه حوزه اثرات حضور آنها مشهود است.
وی شرح داد که در حوزه رسانه ها، به دلیل این که در ایران ، مهاجران افغان با فضای کار و کارکرد رسانه مواجه شدند و اهمیت و نقش رسانه را در زندگی اجتماعی و سیاسی مشاهده کردند ، در بازگشت به افغانستان اولین حوزه ای را که جستجو کردند کار در رسانه ها بود.
به گفته وی این نسل برگشته از مهاجرت وقتی جذب نهادهای تازه تاسیس رسانه ای در افغانستان شدند که آنها هم جدید تأسیس بودند، بصورت مشخص بر آنها تاثیر زبانی و گفتاری داشتند.
به گفته وی به همین دلیل امروز ما مرز زبانی مشهودی بین نشریات کابل و تهران نمی بینیم ، بجز در موارد ویژه فرهنگی اما در حوزه گفتاری و نوشتاری در یک حوزه نزدیک قرار داریم.
سلطانی گفت که تاثیر مهاجرت به ایران در حوزه زبان نیز توانی به این مردم داد که بتوانند در حوزه گفتار، نوشتار، تولید کتاب، فرهنگ تغییر عمده بوجود بیاروند و این تغییر یک آغاز تحول فرهنگی است.
وی تأکید کرد که افغان ها باید با گذشت زمان از این دستاورد صیانت کنند و ظرفیت های آینده زبان در افغانستان را حفظ کرده و این دستاورد کاری را اندک نشمارند.
این جامعه شناس افغان گفت که نسل دانش آموختگان برگشته از ایران در حوزه آموزش و دانشگاه در مقایسه با افراد مشابه برگشته از اروپا یک تجربه موفق تری ارایه کرده اند.
به گفته وی علم اروپایی برای افغان ها با توجه به تفاوت زبانی و فرهنگی مسئله است ؛ وقتی در افغانستان نخستین تماس ها را با علم اروپایی برقرار کردند، فهم و شناخت آنها از علم اروپایی بسیار یک فهم ابتدایی بود.
وی گفت که در مواجهه با علم اروپایی افغان ها ماهیت علم مدرن را نمی شناختند و سرشت دانش مدرن را نیز نمی دانستند و تصور عمومی برای نسل اول که کوشیدن برای انتقال این علم بستر اجتماعی بسازد هم این بود که، آنها تصور مخدوش از علم داشتند.
وی گفت که تجربه افغان ها از علم اروپایی یک تجربه ناکام بود و نتوانستند که در 85 سال گذشته که صاحب دانشگاه و مدرسه شدند، دستاورد و حاصلی قابل قبول از آن داشته باشند.
به گفته سلطانی اما نسل جدید که از ایران به افغانستان بازگشتند و شروع کردند به تاسیس نهادهای دانش مدرن به طور طبیعی زمان بسیار کمی از آن می گذرد که نزدیک به یک و نیم دهه هم آن نسل اول که در ایران تحصیل کرده بودند، با یک استاندارد خوب و قابل قبول آموزش دیده بودند، یکی از مهم ترین تحول های آموزش در افغانستان شمرده می شود.
سلطانی گفت که شماری از دانش آموختگان از آمریکا و اروپا نیز به افغانستان بازگشتند و این دانش آموختگان از کشورهای آمریکایی و اروپایی تغییری محسوس در نوع مدیریت و نهادسازی ایجاد نکردند و نه در حوزه آموزش اثر معلوم داشتند.
به اعتقاد او نسلی که از ایران برگشته در حوزه انتقال علم، کارهای فرهنگی و آثار مکتوب به خاطر قرابت فرهنگی تاریخی بین دو ملت خوش درخشیدند و افغانستان تنها کشوری است که کمترین تولید کتاب را دارد، اما با بازگشت این نیروها از ایران تولید کتاب در بازار افغانستان رشد قابل ملاحظه ای داشته است که در حال حاضر تولید کتاب در افغانستان با استانداردهای اروپا امکان پذیر شده که تحت تاثیر صنعت چاپ و نشر ایران صورت گرفته است.
وی گفت که در افغانستان در حال حاضر دو نوع کتاب را بصورت برجسته می توان یافت ، اول این که آثار مکتوبی که توسط دانش آموختگان در ایران آموزش دیده اند در این قلمرو تولید شده یا کتابی است که از ایران وارد شده است.
سلطانی افزود که این موضوع نشان می دهد آنانی که مهاجر بودند و آموزش دیدند ، وقتی برگشتند ذائقه آموزش را نیز با خود آوردند که اثر آن را بصورت مشهود می بینیم که اگر تولیدات فرهنگی ایرانی و صنعت ترجمه آنان نبود، بصورت طبیعی نهادهای علمی افغانستان مواد لازم برای مصرف درسی را در اختیار نداشتند.
سلطانی که خود رشته جامعه شناسی و فلسفه را در ایران آموخته است از روش و شرایط آموزش در آن کشور ابراز رضایت کرد و گفت که فرصت ها برای یک ایرانی و یک افغان مساوی بود، یک دانشجوی ایرانی و افغان بطور مساوی می توانستند بیاموزند که انتقال این امر برای ما یک امر مصنوعی نبود بلکه یک امر ملموس و متعارف فرهنگی است.
البته بر خلاف سخنان سلطانی برخی رسانه های معلوم الحال در افغانستان همواره بر بخش های تیره مواجه افغان ها با داستان مهاجرت در ایران پرداخته اند و با برجسته سازی مشکلات تحصیلی آن دسته از پناهجویانی که بیرون از چارچوب های قانونی در ایران حضور دارند ، تلاش دارند این بخش مثبت زندگی مهاجران را کم ارزش کنند.
در آخرین گزارشی که دیروز در رسانه های افغانستان به نقل از«علی صادقی» سرپرست امور اتباع و مهاجران خارجی ایران ، در جریان دیدارش با کمیسار سازمان ملل در امور پناهندگان در تهران منتشر کردند؛ آمده است که سطح سواد در جامعه افغان ها هنگام ورود به ایران 6 درصد بود و اکنون این رقم به 66 درصد افزایش یافته است.
براساس این گزارش در سال های اخیر با دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران ، حتی فرزندان مهاجران غیر قانونی نیز در مدارس جذب شده اند که شمار آنها نزدیک به 200 هزار دانش آموز می شود.
«احمد ضیا رفعت» استاد ادبیات و روزنامه نگاری دانشگاه کابل نیز در همین ارتباط به ایرنا گفت که افغان هایی که طی سال های مهاجرت در ایران آموزش دیده اند ، در بخش های مختلف ظرفیت خوبی بدست آورده اند.
وی گفت که از جمله در بخش شعر و ادبیات شاهد رونق خوبی از استعدادها بوده ایم که وضعیت شعر و ادبیات و نویسندگی کشور ، با برگشت آنها از ایران متحول شده است.
وی باور دارد که شماری از استعدادهای موجود در حوزه شعر در افغانستان در حال حاضر پا به پای شاعران ایرانی به پیش می روند و در بخش تولیدات ادبیات داستانی نیز افغانستان شاهد رشد متوسط است.
رفعت در بخش های مختلف ادبیات و پیشرفت های آن در افغانستان ابراز رضایت می کند و می گوید که دولت این کشور باید در قسمت ساخت فرهنگستان برای توسعه زبان و جلوگیری از کلمات خارجی توجه جدی کند.
وی پیشنهاد کرد که دولت یک فرهنگستان زبان مستقل در کابل تأسیس کند یا هم از فرهنگستانی که در ایران فعال است و افغانستان نیز در آن نمایندگی دارد، بصورت فعال تری استفاده کند.
این استاد دانشگاه باور دارد که فرهنگ افغانستان ظرفیت مقاومت و دفاع از خود را در برابر هجوم فرهنگ خارجی دارد و می تواند در مقابله، اجزای مفید آن را جذب و نکات مخرب آن را دفع کند.
وی انکار هم نکرد که در حال حاضر شماری از مقامات بلند پایه افغانستان که از غرب برگشته اند، بطور آگاهانه یا گاه غیر آگاهانه به استفاده از کلمات انگلیسی اقدام می کنند و در تلاش ترویج کلمات انگلیسی در زبان فارسی هستند که باید با آن مقابله شود.
در افغانستان که شماری زیادی از کشورها و موسسات خارجی فعال هستند، هرازگاهی گزارش های از تهاجم فرهنگی، گسست فرهنگی و شکل گیری بی هویتی نشر می شود اما رفعت با این استدلال فرضیه گسست فرهنگی بین نسل گذشته و آینده را در شرایط آشفته بازار کنونی افغانستان رد می کند و معتقد است که هیچ خلاء فرهنگی در آینده متصور نیست و نباید در این باره نگرانی داشته باشیم.
اما تجارب فرهنگی در عرصه جهانی نشان می دهد که هجمه فرهنگی غرب که مزین به پوسته های رنگین و خوش طعم برای ذائقه های سطحی نگر است ، می تواند درخت های کهن فرهنگی را از درون همچون کرم ساقه خوار تهی کند و جهانی سازی ملل را به سبک غرب فراهم کند که باید دید بدنه فرهنگی افغانستان تا چه میزان نسبت به مقاومت در برابر چنین آفتی توانایی ذاتی دارد.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از خبرگزاری ایرنا ، تاریخ انتشار: 15 شهریور 1397 ، کدخبر: 83024382 ، www.irna.ir