شعار سال: در علم اقتصاد «رکود اقتصادی» به دو دوره سه ماهه متوالی رشد منفی اقتصاد یک کشور گفته میشود. این رکود ابعاد مختلفی دارد که بازتابش را در تولید، درآمد، اشتغال و کسبو كار به وضوح نشان میدهد. این دوره معمولاً بین 6 ماه تا یک سال است و موجب کاهش رشد تولید ناخالص داخلی خواهد شد.
کاهش تبادلات تجاری، بیکاری، سير نزولي درآمدها و رکود تولیدات صنعتی که به منزله پایگاهی قدرتمند و شریان ارزآور صادرات هر کشوری محسوب میشود، با پیدایش نخستین نشانههای کاهش در جنبههای مختلف اقتصاد هر کشوری به وضوح آشکار خواهد شد. اما مهمترین تأثیر رکود اقتصادی به کاهش توسعه کسب و کارهای کوچک و توقف فعالیتهای آنان منجر میشود.
متأسفانه حوزه این رکود رفته رفته تا حدی پیش میرود که کارخانجات، شرکتها و حتی بازار مبادات بورس را نیز تحت شعاع خود قرار میدهد و تا حدی پیش میرود که سراسر يك کشور و یا چندین کشور را دربرمیگیرد.
اتحادیه اروپا مصداق بارز این رکود اقتصادی است که کانون اصلی آن کشوری فرسنگها دورتر و در ایالات متحده آمریکا به وجود آمد و رفته رفته به بحرانی جهانی مبدل شد. در این مقاله اثرات مخرب رکود اقتصادی را بر دنیای کسب و کار بررسی میکنیم.
تأثیر رکود اقتصادی بر کسب و کارهای بزرگبه دنبال رکود اقتصادی، نخستین بازتابهای کاهش عرضه و تقاضا در کارخانجات و شرکتهای بزرگ نمایان خواهد شد. بیشک سهامداران و مالکان شرکتهای بینالمللی اولین قربانیان رکود اقتصادیاند. همزمان با آغاز رکود، شمار قطعات بخش تولید کاهش مییابد. نیروهای کارآمد شرکت اندک اندک تعدیل میشوند و جریان استخدامها متوقف خواهند شد.
مدیریت بحران و پیشبینی نوسانهای اقتصادی، راهگشایی ارزشمند برای خروج از معضل مالی است که به دلیل فقدان برنامهای منسجم و هماهنگ شكل ميگيرد. اغلب بیثباتیهای تجاری و کاهش منابع ارزی به بحرانی فراگیر مبدل میشود و چالشی تحت عنوان رکود اقتصادی پديد ميآيد.
افزایش بیکاریتعدیل منابع انسانی و کاهش جذب نیروی متخصص از جمله مواردی است که در رکود اقتصادی قابل رویت بوده و به تبع آن حذف اضافه کاری، کاهش روند تولید وتوسعه نیز اجرا خواهد شد. شرایط کار با نیروی متخصص کمتر، فشار کاری را برای گروه باقیمانده از هر شرکت دشوار میکند. امنیت شغلی کارمندان و کارگران به خطر میافتد و اشتغال نیروی کار جدید در هالهای از ابهام باقی میماند.
موج بیکاری حاصل از رکود اقتصادی حتی در دانشگاهها و بين فارغالتحصیلان نیز رسوخ میکند و بازار اشتغال آنان را نیز بیثبات خواهد کرد. بنابراین نه تنها آینده شغلی قشر تحصیلکرده به خطر میافتد، بلکه کلیه شریانهای اشتغال در داخل کشور نیز در پی بحران مالی دستخوش نوسان شده و عملاً اداره امور با چالشهای جدی مواجه خواهد شد.
کاهش مرغوبیت کالاهای تولیدیدر اغلب بحرانهای مالی، شرکتها و سازمانهای بینالمللی بیشترین آسیب را متحمل میشوند. از یک سو کاهش نیروی کار متخصص و از سوی دیگر ناتوانی در تولید و توسعه، عملاً مجالی برای پیشرفت و گریز از بحران باقی نمیگذارد. مواد خام و تولیدی کیفیت خود را از دست میدهند و این عامل قطعاً در بخش صادرات و حتی فروش بازار داخلی نیز تأثیرگذار خواهد بود. متقاضیان و مشتریان در نخستین خریدها تفاوت محصولات را احساس میکنند و بدین ترتیب مهمترین پایگاه و نبض نظام هر شرکت که به واسطه اعتمادپذیری و مشتریمداری خریداران و مخاطبان بنیان نهاده شده بود، فرو میریزد و با جریان تبلیغات سوء، مدیران برترین برندهای جهانی ورشکسته میشوند.
تأثیر رکود اقتصادی بر کسب و کارهای کوچککسب و کارهای کوچک به واسطه دارا بودن سرمایههای محدود به تبع زودتر و بیشــتر تحت تأثیر رکود اقتصادی قرار گرفته و از بین میروند. سود این مشاغل اغلب در پایان هر ماه ارزیابی میشود و اگر نتوانند به میزان لازم فروش داشته باشند قادر به تأمین مواد اولیه خود نخواهند بود. همچنين ادامه بحران رکود به طورکلی منجر به نابودي آنان خواهد شد. بنابراین موج رکود در اکثر زمینههاي اقتصادي وجود دارد و از میان تمام مشاغل قربانیان خویش را انتخاب میکند.
نتایج مطالعات نشان میدهد که نیروهای واقعی در اقتصاد تعیینکننده سطح اشتغال و بیکاری هستند. تغییرات در حجم پول ممکن است بعضی تاثیرات کوتاه مدت به همراه داشته باشد و موجب یک رونق موقتی شود که این به نوبه خود احتمالا اشتغال را برای مدتی تحت تاثیر قرار میدهد. اما همچنان که انتظارات برآورده میشوند، واقعیات اقتصادی مجددا خود را بروز ميدهند و بیکاری بار دیگر در حد طبیعی خود قرار میگیرد. بر اساس نظريه فریدمن، سیاستگذارانی که تصور میکنند تا حدودي قادرند تا تورم بیکاری را درمان كننـد، كاملا در اشتباه هستند. اگرچه نرخ بالای تورم احتمالا بعضی تاثیرات واقعی را بر اقتصاد و نحوه تبادلات به وجود ميآورد، اما لزوما کارآیی بازار نیروی کار یا شرایط قراردادهای کاری را تغییر نمیدهد. بنابراین نرخ بیکاری طبیعی را نیز تغییر نخواهد داد و تا وقتی که این نرخ طبیعی تغییر نکند، خط مشی اقتصادی به خطا خواهد رفت.
رکود اقتصادی از آغاز تا پایانرکود اقتصادی به همان سرعتی که آغاز میشود با تدابیر صحیح مقامات اقتصـادی در هر کشوری پایانپذیر است. اما براساس تجربهای کـــه به واسطه مواجهه اغلب کشورها با این پدیده صورت گرفته، این فرآیند تغییرناپذیر و غیرقابل حذف قلمداد میشود.
اغلب کشورها در چنین وضعیتی با همکاری صندوق بینالمللی پول و دریافت وامهای بلندمدت سعی میکنند تا با راهکارهای مناسب و بررسی علل، کانون اصلی بحران اقتصادی را شناسایی و اقدامات لازم را اجرا کنند.
اما بحرانی که در حال حاضر منطقه یورو و ایالات متحده آمریکا را درگیر کرده بسيار فراگير است و در يك دوره طولاني از بين خواهد رفت؛ زیرا نمیتوان عملاً راهکار واحدی برای تمام کشورهای عضو اتحادیه اروپا درنظر گرفت. از طرف دیگر اغلب این کشورها بزرگترین صادرکنندگان بينالمللياند و برترین برندهای صنعتـی جهان را تولید میکننـد. بنابراين اجرای طرحهای ریاضیت اقتصادی و کاهش تولید، به تبع بازار جهانی را دچار نوسان خواهد کرد.
فقدان اجراي تصميمي واحد براي خروج از بحرانبرخی تصور میکنند دلیل اصلی بروز بحـــران کنـــــونی در اقتصاد جهان قانونمندشدن بیش از حد آن و محدودشدن آزادی نیروهــــــای بازاراست . اما چنین دیدگاهی صحیح نیست. بلکه باید دلایل رکود اقتصاد جهان را در جاهای دیگری جسـت و جو کرد. در این مورد تردیدی نیست که بانک های مرکزی در سراسر جهان توانایی آن را دارند کـه با مشــکل کـــاهش تقـــاضـــــــــا در بازارهای جهـــانی مقابله کنند. برای موفقیت در این عرصه بانکها باید نـــــــــرخ بهره را کاهش دهند و اعتبارهـــای بانکی را ارزانتر کنـند. بدین ترتیب تقاضا افزايش خواهد يافت. به طور کلـــــــی کاهش نرخ بهره و ارزانتر شدن اعتبارهای بانکی کمک بسیار مؤثری به اقتصاد میکند. اما اگر شرکـــــــتها همواره به آینده بدبین باشند و علیرغم کاهش نرخ بهره و ارائه اعتبارهای بانکی مناسب، حاضر به سرمایهگذاریهای جدید نشـــوند، در آن صورت دولتها باید به طور مستقيم دخالت کننــــــد. اتحاديه اروپا نمونه بارزي براي توصيف اين مطلب اســت . البته ممکن است دلیل عدم رغبت شرکتها به سرمایهگذاری بیشتر، دخالت نکردن بانکهای مرکزی یا حضور دیرهنگام آنها در بازار جهانی باشد.
کلام آخرتجارت عرصهای بزرگ برای به اجرا گذاشتن ایدهها و طرحهای نوین است. آگاهی از دانش روز، تسلط بر نحوه فروش و عرضه و تقاضا، بازاریابی، تبلیغات و از همه مهمتر مدیریت بحران و آمادگی برای مقابله با نوسانهای مختلف به مدیریتی همه جانبه و به کارگیری تجربههای بزرگان این حوزه نیاز دارد.
اندیشه هر مدیر بزرگترین عامل موفقیت و انرژیبخش برای تداوم روند کسب و کار وی محسوب میشود. باید در شرایط بحران تصمیمهای مقتضی را به اجرا گذاشت و از هر شکست پلی برای فردای بهتر ساخت.
Written by: Marc Davis
مترجم: سيد رسول ميرزايي موسوي