شعار سال: اقتصاد سنتي ايران در دوران ناصرالدين
شاه قاجار متکي بر کشاورزي، صنايع دستي و مبادلات بازرگاني بود. در اين دوره اين
اقتصاد با کمک سرمايهداران غربي و تجار ايراني و با اعمال نفوذ قدرتهايي چون روس
و انگليس به بازارهاي بينالمللي پيوست. وابستگي اقتصاد ايران به بازارهاي بينالمللي،
رشد سريع بازرگاني خارجي را در پي داشت که در نيمه قرن نوزدهم ميلادي سرعت گرفت.
وجود روس و انگليس در شمال و جنوب ايران را به صورت يک کشور نيمهمستعمره در آورده
بود. اين وضعيت نيمهاستعماري زماني تشديد شد که دو نيروي رقيب استعماري در حوزههاي
نفوذ سياسي–اقتصادي خود در ايران،
در کنار يکديگر قرار گرفتند. اين دو نيروي استعمارگر، ايران را به سه قسمت تقسيم
کرده بودند و مستقيما اداره آن را در دست گرفتند و قسمتي از اين کشور را همچون
حائلي در بين خود نگاه داشتند. رفاقت اين دو قدرت، پيامدهايي در
ايران داشت که از آن جمله ميتوان به حمايت از نهاد کهن اجتماعي و حفظ وضع موجود
سياسي اشاره کرد. در چنين اوضاع و احوال و شرايطي بود که بازار امتيازگيري از سوي
کشورهاي استعمارگر در ايران گرم شد. امتيازاتي که گاه باعث حيرت خود آنان نيز شد؛
براي مثال زماني که خبر اخذ امتياز رويتر از ناصرالدين شاه در روزنامههاي اروپا
منتشر شد، بُهت و حيرت مردم را فرا گرفت، تا آنجايي که بعضي به طنز، تاريخ قرن
نوزدهم ايران را قرن امتياز رويتري ناميدند.
چگونگي برقراري انحصار تنباكو
يکي از امتيازاتي که نتايج نامطلوبي بهبار آورد، امتياز انحصار تنباکو(واقعه
رژي) بود. مقدمات واگذاري امتياز توتون و تنباکو در سفر سوم ناصرالدين شاه به
اروپا فراهم شد و پس از بازگشت شاه از سفر، صورت عملي يافت. دولت انگليس از
همان آغاز ورود شاه به لندن، ماژور تالبوت، صاحب اصلي امتياز تنباکو را مأمور
پذيرايي از هيئت ايراني کرد. تالبوت در جريان پذيرايي از شاه و هيئت همراه او
اطلاعات خودش را درباره محصول تنباکوي ايران تکميل و سپس رايزني در اين زمينه را
آغاز کرد. او براي اخذ امتياز و شروع عمليات وسيع در ايران، شرکتي به نام رژي را
با کمک دولت بريتانيا و سرمايهداران انگليسي تأسيس کرد. وي پس از تأسيس شرکت رژي،
وارد ايران شد و مقدمات کار را بهطور محرمانه آغاز کرد.
تالبوت هر جا به مانعي برخورد ميکرد، با دادن رشوه کارش را از پيش ميبرد.
تا جايي که در مقطعي حتي به خود شاه نيز ۲۵هزار
ليره رشوه داد و قرار گذاشت هر سال ۱۵هزار
ليره نيز به شخص شاه هديه(رشوه) بدهد. بدين ترتيب امتياز انحصاري توتون و تنباکو
در ۲۸رجب۱۳۰۷ هجري قمري همزمان با دوران صدارت ميرزا علياصغرخان امينالسلطان
و براي مدت ۵۵سال به تالبوت و
شرکاي او در کمپاني رژي واگذار شد. به موجب اين امتياز، کمپاني رژي صاحب حق
انحصاري تجارت تنباکوي ايران و حتي نظارت بر زراعت آن شناخته ميشد و در متن آن
آمده بود: «اجازهنامچهاي براي فروش و معامله و غيره توتون و تنباکو و سيگار...
حق خالص صاحبان اين امتياز است و احدي جز صاحبان اين امتيازنامه حق صدور اجازهنامهجات
مزبور را ندارند.»
واكنش مردم به انحصار تنباكو
حدود يک سال طول کشيد تا مؤسس شرکت رژي بتواند دستگاهها و تأسيسات خود
را در ايران نصب کند. در اين مدت، انعقاد قرارداد کاملا محرمانه باقي ماند و غير
از شاه و دستاندرکاران قرارداد و آنهايي که رشوه گرفته بودند، کسي از ماجرا خبر
نداشت. اوايل رجب۱۳۰۸ هجري قمري،
تالبوت همراه تعداد زيادي وارد ايران شد تا عملا کار خود را شروع کند. برخي نوشتهاند
به تدريج حدود ۲۰۰هزار نفر
اروپايي وارد ايران شدند. در آن زمان معيشت بسياري از مردم از طريق فروش توتون و
تنباکو تأمين ميشد و زارع و تاجر هيچ نوع اختياري در توليد و فروش اين محصول
نداشتند؛ بنابراين رفتهرفته موج اعتراضات در نقاط مختلف ايران بهخصوص شهرهاي
تهران، اصفهان، شيراز، تبريز و... آغاز شد و برخي از تجار از فروش محصول خود به
شرکت رژي خودداري کردند. در فارس که گفته ميشود مرغوبترين تنباکوي ايران را داشت
بعضي از تجار محصول خود را براي اينکه بهدست بيگانه ندهند به آتش کشيدند. علاوه
بر ضرر اقتصادي خطر عمدهتري که برخي احساس ميکردند، حضور فرهنگ اروپايي در کشور
اسلامي بود که حساسيتهاي بسياري را برميانگيخت. هجوم گروه بزرگي از اروپاييها
به ايران، حتي شکل ظاهري شهر و بازار را تغيير داد و بسياري را به اين نتيجه رساند
که گويي تأسيس شرکت و امتياز انحصاري توتون و تنباکو فقط بخشي از ماجراست و هدف
اصليتر اين است که فرهنگ اروپايي در ايران رواج يابد و ايران بهتدريج به مستعمره
بريتانيا تبديل شود. نخستين گام اعتراض را تجار، کسبه و دستاندرکاران صنعت تنباکو
برداشتند. از هر شهري فريادي برخاست و فريادها رفته رفته سطح مملکت را فرا گرفت.
پس از اوجگرفتن مخالفت و درگيري، اقشار مختلف مردم به علماي ديني در شهرهاي مختلف
رجوع کرده و کسب تکليف کردند؛ به طور مثال در اصفهان به آيتالله نجفياصفهاني، در
شيراز به سيدعلياکبر فالاسيري، در تهران به شيخ فضلالله نوري و ميرزا حسن
آشتياني، در تبريز به ميرزا جواد مجتهد تبريزي متوسل شدند.
واكنش ميرزايشيرازي
اين فريادهاي همهجانبه از هر گوشهاي به گوش ميرزايشيرازي، مرجع
تقليد شيعيان در سامرا رسيد. ميرزا حسن آشتياني با آيتالله محمدحسن شيرازي مکاتبه
و کسب تکليف کرد، آيتالله شيرازي ابتدا نامهاي به ناصرالدينشاه نوشت و به شاه
در مورد عدم سپردن سرمايه مملکت به دست بيگانه هشدار داد، ولي شاه به هشدارهاي وي
ترتيباثر نداد. اينچنين بود که حکم تحريم تنباکو در عبارتي کوتاه و به شيوهاي
مؤثر و محرک و حسابشده از سوي ميرزايشيرازي به شرح زير صادر شد: «بسم الله
الرحمن الرحيم. اليوم استعمال تنباکو و توتون باي نحو کان، در حکم محاربه با امام
زمان (صلواتالله و سلام عليه) است. حرّره
الاَقل محمد حسن الحسيني» صدور فتواي تحريم تنباکو، غوغايي بهپا کرد و قيام مردم
در سراسر ايران گسترش يافت. بعد از صدور فتواي تحريم، علاوهبر اينکه هيچکس
توتون و تنباکو را در مخفيترين محل استعمال نکرد، قليانها و چندين بادگير طلا و
نقره توسط صاحبانشان شکسته شد. چنانکه ناصرالدينشاه روزي در
حرمسراي خود ديد زنهايش به کنيزان خود امر ميکردند که آنها را در هاون نهاده و
بشکنند! وي گفت: شما را چه ميشود که اينطور ميکنيد؟ يکي از زنها گفت: آنکس که
ما را به تو حلال کرده، قليان را به ما حرام کرده! چنين بود که سرانجام شاه و امينالسلطان
از بيم شورش مردم و اعلام جهاد عمومي توسط علما، امتياز اين قرارداد را در شانزدهم
جماديالاول سال ۱۳۰۹ قمري لغو کردند
و امينالسلطان طي تلگرافي به ولايات، الغاي قرارداد تنباکو و آزادي کشت و تجارت
توتون و تنباکو را اعلام کرد. با لغو قرارداد، مردم اين پيروزي
را جشن گرفتند، بااينحال تا لغو تحريم از سوي ميرزايشيرازي، همچنان تنباکويي
استعمال نشد. بهاينترتيب تحريم تنباکو تا تاريخ ۲۵ جماديالثاني ۱۳۰۹
هجريقمري ادامه يافت و در اين روز بود که حکم تحريم دخانيات از سوي ميرزايشيرازي
لغو شد.
اوضاع پس از حكم
بلافاصله پس از صدور فتوا، مأموران حکومت وظيفه يافتند که
از انتشار اين حکم و آگاهي مردم نسبت به آن ممانعت به عمل آورند، بااينحال در
همان نيمهروز اول که حکم به دست ميرزا حسن آشتياني رسيده بود، در حدود صد هزار
نسخه از حکم نوشته و در سراسر کشور پخش شده بود. با صدور اين فتوا، مردم از همه
اصناف و حتي اقليتهاي مذهبي مبارزه سياسي عليه اين قرارداد را يک وظيفه شرعي و
تکليفي الهي دانستند و قليانها را شکسته و توتون و تنباکو را به آتش کشيدند.
حرمسراي شاه نيز از استعمال دخانيات پرهيز کردند. انيسالدوله،
سوگلي ناصرالدينشاه، دستور جمعآوري قليانها را صادر كرد.
پس از صدور حكم، حکومت شايعه جعليبودن آن را مطرح كرد. ازاينرو با
مساعدت وعاظالسلاطين و معممين دربار به شايعه جعليبودن فتوا دامن زدند و حاجمحمد
کاظم ملکالتجار را منشأ جعل حکم معرفي و او را به قزوين تبعيد کردند، اما اين
اقدامات نيز تأثيري در روند قضايا نداشت و شاه و دربار را ناگزير به سمت تفرقهافکني
ميان علما کشاند. ازاينرو شاه و امينالسلطان به ميرزا حسن آشتياني روي آوردند و
از او خواستند که چون او نيز همانند ميرزايشيرازي مجتهد است، حکمي بر اباحه و
تجويز استعمال دخانيات صادر کند. در نتيجه آخرين حربه شاه و دربار،
تشکيل جلسهاي با حضور دولتيان و علما بود. در اين جلسه که افرادي نظير ميرزا حسن
آشتياني و شيخ هادي نجمآبادي حضور نداشتند، شاه خواستار حکم حليت استعمال تنباکو
شد که با پاسخ صريح حاضران مواجه شد. در اين ميان امينالسلطان راه ديگري در پيش
گرفت و به علما وعده داد که اقداماتي جهت لغو امتياز خواهد کرد و در برابر از آنان
خواست که صريحا استعمال دخانيات را مجاز اعلام کنند. با لغو انحصار داخلي، علما در
برابر اصرار امينالسلطان اظهار کردند که چون امتناع مردم از استعمال دخانيات
مستند به حکم ميرزايشيرازي است، تنها چاره کار مراجعه به وي و کسب اطلاع از نظر
اوست. درواقع آنها ضمن رفع تکليف از خود، به اصرار امينالسلطان تلگرامي حاکي از
لغو امتياز داخلي در پاسخ به ميرزايشيرازي ارسال کردند. دو هفته پس از اعلام لغو
امتياز داخلي، در پاسخ به ميرزايشيرازي به تلگرام علما به تهران ارسال شد.
او در اين تلگرام ضمن تشکر از
شاه به جهت لغو امتياز، اظهار اميدواري کرده بود که دستهاي خارجي بهکلي از ايران
کوتاه شود. پاسخ مزبور که بههيچوجه مقصود اصلي دولتيها را که خواهان صدور حکم
حليت استعمال تنباکو بودند، تأمين نميکرد، ادامه امتناع مردم از مصرف توتون و
تنباکو را نيز در پي داشت. دولت که ميرزاي آشتياني را عامل ناآرامي ميپنداشت، از
او خواست تا به منبر برود و حلالبودن استعمال تنباکو را اعلام کند. شاه براي
پاياندادن به اوضاع نامساعد، شدتعمل بيشتري نشان داد و از يکسو فرمان بازگشايي
تمام قهوهخانهها را صادر کرد و از سوي ديگر ميرزاي آشتياني را در قليانکشيدن در
مجامع عمومي يا خروج از دارالخلافه (تهران) مختار کرد. ميرزا حسن آشتياني نيز بيدرنگ
ترک تهران را بر مخالفت با حکم ميرزايشيرازي ترجيح داد و آماده حرکت شد.
پايان نهضت تنباكو
سرانجام شاه براي اطمينان بيشتر در دستخطي به امينالسلطان
لغو کامل امتياز را اعلام کرد تا وي به آگاهي علما و مردم برساند؛ ولي مخالفان
آرام نگرفتند و عزل امينالسلطان ـ که از نظر آنان حامي امتياز بود ـ و لغو تمام
قراردادهايي که با خارجيان منعقد شده بود را خواستار شدند.
به اين ترتيب درنتيجه لغو امتياز تنباکو، حکم تحريم تنباکو نيز پس از ۵۵ روز از سوي علما لغو شد. همچنين در
آخرين مراحل جنبش اختلافنظرهايي پديد آمد و جنبشي که ميتوانست به اعتراض عليه
هرنوع امتياز تبديل شود به لغو امتياز واگذاري انحصار تنباکو به شرکت انگليسي
محدود ماند. البته از بدو کار نيز توافق نظر صددرصد ميان دستاندرکاران جنبش
درباره اهداف آن وجود نداشت. در دسامبر ۱۸۹۱
سيدعبدالله بهبهاني که احتمالا از رژي رشوهاي دريافت کرده بود، با اقدام ميرزا
حسنشيرازي به مخالفت برخاست و تا آنجا پيش رفت که در مسجد و در حضور مردم قليان
کشيد.
امام جمعه تهران که از بستگان نزديک شاه بود و نيز روحانيون برجسته
مشهد حاضر به حمايت از جنبش نشدند. اما در پشت اين ناهمدلان پراکنده، خود آشتياني
بود که در پنجم ژانويه ۱۸۹۲ (۱۵ دي ۱۲۷۰) هنگامي که رژي و دولت حاضر به فسخ امتياز
شدند، از دامنه درخواستها کاست. شايد بتوان اين اقدام را يک مصالحه سياسي
دورانديشانه از سوي آشتياني قلمداد کرد. دليل درست قضيه هرچه باشد، يک نکته مسلم
است. آشتياني طي پيامي از شيرازي خواست مسئله ساير امتيازهاي واگذارشده به خارجيان
را مسکوت بگذارد. به مجرد فسخشدن امتياز، روسها نيز از فعاليت تبليغاتي خود دست
برداشتند و اين يک اقدام طبيعي بود چون نميخواستند عليه قدرتهاي بزرگ مسلط بر
ايران گامهاي بيشتري برداشته شود. با اين حساب، حاصل امر يک پيروزي محدود بود.
جنبش با تمرکز بر يک امتياز که مورد توجه عامه مردم بود، حالتي فراگير و تعيينکننده
پيدا کرد اما چون از اين حد فراتر نميرفت و خواهان الغاي همه امتيازهاي واگذارشده
به خارجيان و برکناري وزيران مسئول در اعطاي اين امتيازها نميشد، پيروزي جنبه
نمادين به خود گرفت اما بايد در نظر داشت که جنبش تنباکو يک پيروزي براي ائتلاف
مردمي بود و شکل جديدي از ظرفيت و قابليت مقاومت مردم را در برابر شاه و قدرتهاي
خارجي بهآنها نشان داد. آگاهي سياسي به شکل زلال خود پديد
آمد و در روند مبارزه پيشرفت نماياني پيدا کرد و مسائلي مطرح شد که بار ديگر در
انقلاب مشروطيت رخ نمود. پيامدها و پايان جنبش تنباکو نشان داد که در چارچوب
محدوديتهاي وابستگي، ايجاد تحول و تغيير تا چه پايه دشوار است. سرانجام در
فروردين/ارديبهشت ۱۲۷۱ توافق شد دولت
بابت غرامت، ۵۰۰ هزار پوند
استرلينگ به صاحبامتياز بپردازد و چون رژي، داراييهاي خود را نيز در ايران بر
جاي ميگذاشت، دولت موظف شد ۱۳۹ هزار پوند استرلينگ هم از اين بابت به شرکت بدهد. در
واقع با توجه به سرمايهگذاري اوليه تالبوت که 15 هزار پوند استرلينگ بود متوجه ميشويم
حلوفصل نهايي امتياز تا چه پايه غيرمنصفانه و به زيان ايران بوده است.
شاه ناچار شد از بانک شاهنشاهي انگليس ۵۰۰ هزار پوند استرلينگ وام بگيرد. اين نخستينبار بود که ايران از خارجيان وام ميگرفت
و بنابراين، شاخصه مهمي در وابستگي ايران به غرب بود. در سال ۱۲۷۱ دولت بيسروصدا انحصار صدور تنباکو را
به يک شرکت فرانسوي که دفترش در استانبول بود واگذار کرد. در اين امتياز قبلا با
روحانيون مشورت شد و چندنفري نيز مشمول مقرريهاي دولت شدند. به نظر ميرسد
بازرگانان هم به اين قانع شدند که بازار داخلي دست آنها باشد، روسها هم اعتراضي
نکردند. اين جريان عجيب که بعد از امتياز تنباکو رخ داد محتواي نمادين آن جنبش را
به خوبي نشان ميدهد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 21 اردیبهشت 98، شماره: 3424