آدمکهایی که پیش از رسیدن به آنها بساط چای و قلیان و دستفروشان بیشتر خودنمایی میکند و به قلمرو آنها دستدرازی میکند. اینجا بخشی از منطقه مشهور «کن و سولقان» است و روستای «وَردیج» در غرب دره کن قرار گرفته است.روبرویش کمرکش فرمانروایان سنگی قرار دارد. وقتی جویای احوالشان شوی داستانهای «هزار و یک شب» سرازیر میشود. شاید هم غول چراغ جادویی ارواحی را طلسم کرده به شکل سنگ درآورده است. وقتی هوای مطبوع است و چشمانداز روبرویت باغات و روستا است اصلا بگذار تمام ارواح تسخیر شده باشند چه باک! اینجا میتوان برای لحظاتی عقل را زیر پا گذاشت و دل به همین افسانهها سپرد و گرنه کیست که نداند خلل و فرج طبیعی و هوازدگی در سرما و گرما از دل سنگهای این کوهها چنین افسانههایی را رقم زده است.
عکس: سعید فتوحی
گزارش میدانی و عکس ها: مریم اطیابی
پاتوغ امروز گردشگران تهرانی اما هنوز ثبت میراث طبیعی نشده است. حتی اگر بازدیدکننده زیاد داشته باشد و عدهای برای گرفتن عکسهای هنری مجلات و تبلیغاتشان آن را انتخاب کرده باشند. هرچند خبر میرسد که مسوولان میراث فرهنگی تهران از اینجا بازدید کردهاند و درحال تهیه پرونده ثبت ملی آن هستند، اما آیا دهیاری و گردشگران برای هیولاهای سنگی احترامی در خور قائلند؟ پس چرا سطل زباله تلنبار است و آشغالها در اطراف سیاه نمایی میکنند. جگرکیها و بساط گران هم ظاهرا زورشان به فرمانروایان سنگی چربیده است و تا چند قدمی آنها رسوخ پیدا کردهاند و بوی دود قلیان و کبابشان در فضا پیچیده است. بالا که رفتید و از کوهها و مناظرشان که لذت بردید و با سایههایتان روی کوه بازی کردید و عکس و سلفی گرفتید، مقصد بعدی شما حتما خود روستای «وردیج» است.
ورودی روستا، شاید باید خودرو را پارک کرد و قدم زنان در کوچه پس کوچهها قدم زد اما اینجا هم یکی در میان ساخت و ساز غولهای آپارتمانی مجالی برای دیدن خشت و سنگ و دیوار کاهگلی و بوی خاک آب خورده نمیدهد. غولهای سنگی از دور به چشم میآیند و قاصدکها رقصان در نسیم وقتی روی شانهات مینشینند پیامشان را به گوشت میرسانند که دیر زمانی است هیولاها و روستایی که در دلشان جان پناه گرفته مغلوب جنگ غولهای بتنی و آهنی در بازار سود و سودا شده است و بافت قدیمی روستا را آماج ساخت و ساز کرده است.آیا این روستا و روستای زیبای بعدی« واریش» طرح هادی دارد؟ داشته باشد هم ظاهراً فرقی نمی کند بیخ گوش پایتخت که باشی ویلاسازی بهترین هنر عالم میشود برای آنان که تهران را نفس بر کردهاند از بس که ساختهاند و حالا برای فرار از آن ساخت و سازها به این نتیجه رسیدهاند که روستاهای اطراف پایتخت را بسازند برای دمی آسایش!!!
اما با این همه هنوز هم میتوان در کوچه پس کوچهها قدم زد با آب جویبارها همراه شد و از کنار باغات گردو، سيب، خرمالو، توت و شاتوت گذر کرد و به سینه خشت و سنگ برخی خانهها تکیه داد و دمی آسود.
پس از دیدن هیولاهای سنگی و باغات و مناظز زیبای روستا اگر اهل طبیعت گردی بیشتر هستید. آبشار «لت مال» منتظر شما است. لت مال به معنای سنگ مالیده شده است. سنگی که آب رودخانهها به آن برخورد میکند. رودخانههایی که از زمستان تا اواخر بهار آبشان سرریز است. کافی است مسیر دره و رودخانه وردیج را یک ساعتی دنبال کنید تا به آبشار لت مال برسید. پیش از دیدن ابشار 35 متری لت مال دو آبشار کوچک 5 متری به شما خوش آمد میگویند. شاید شما را با شنیدن نوای آبشار و چشم انداز سرسبز روستا تشویق میکنند تا به آبشار بزرگتر برسید و لذت پاشیدن آب بر روی سر و صورت و شنیدن نوای دل انگیز آن را در گوشهای از ذهن و دلتان ثبت کنید.
عکس:دریافتی
وردیج گردی تان که تمام شد، «واریش» منتظر شما است. در انتهای همان جاده آسفالتهای که به وردیج آمدید. هوایش از وردیج خنکتر است و در محلی مرتفعتر قرار گرفته است. اینجا دیگر ورود خودرو در روزهای تعطیل به روستا ممنوع است هرچند که تا چند صباحی پیش کلا ورود خودرو غریبه ممنوع بود. اگر میخواهید فقط در روستا قدم بزنید، کفشهای راحتی بپوشید و کوچه پس کوچهها را سرک بکشید اما اگر مقصدتان کوهنوردی است.راه پلکانی (قلهلیچه) را پیش بگیرید تا به قله پهنه حصار برسید این مسیری است که کوهنوردان انتخاب میکنند.
واریش پشت کوههایی محصور شده که آن سویش شهرستانک و جاده چالوس است. زمستانهای سردش ساکنانش را مجبور قشلاق میکرده و تابستانها هم ییلاق بوده است.اینجا هم باغات سایهسار گستردهاند و چشمهای به نام چشمه «شاهی» در مسیر کوهپیمایی گردشگران را فرامیخواند. و البته اینجا هم ساخت و ساز...
عکس:دریافتی
میتوان ساعاتی از شهر تهران فاصله گرفت و از این مناظر زیبا لذت برد و شاید هم از اهالی بومی روستا خرید کرد و مقداری آب چشمه را هم به عنوان تحفه سفر با خود برد.موقع برگشت دیگر اسرار شگفت انگیز هیولاهای سنگی را میدانید، روی لبهایشان لبخند نقش بسته و منتظرند تا باز هم گردشگرانی از گرد راه برسند و انگشت حیرت به دهان بگیرند که در فاصله نیم ساعته تهران چنین بهشتی منتظرشان است. بهشتی که نیازمند ثبت ملی هیولاهایش است، نیازمند طرح هادی برای بافتش، نیازمند گردشگرانی که به جامعه محلی و محیط زیست و طبیعت احترام بگذارند و دهیارانی که به گردشگران خدمات لازم را ارائه بدهند.
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری اسکان نیوز ،تاریخ انتشار: 24 خرداد1398، کدخبر: 20459،www.eskannews.com