
شعارسال: حسین مرادی طلبهٔ شاعری است که همراه همسر و فرزند خود به یکی از روستاهای دورافتاده و محروم الموت آمده تا آموزههای دینی را با زبان شعر به کودکان روستایی بیاموزد و آنها هم او را «عمو روحانی» خطاب میکنند، او تلاش دارد با اشتغالآفرینی برای جوانان روستا، آنان را به زندگی در روستا ترغیب کند.
حجتالاسلام حسین مرادی طلبهٔ جوان 35 سالهای است که از قضا شاعر هم هست. این طلبهٔ جوان حدود یکسالی است که همراه همسر و تنها فرزند خویش زندگی مدرن در تهران را رها کرده و به یکی از روستاهای الموت قزوین بهنام آتان مهاجرت کرده و امام جماعت مسجد این روستا شده است. آتان یکی از روستاهای دورِ کوهستانی، صعبالعبور و محروم الموت و البته زادگاه مرحوم جمال کریمیراد وزیر فقید دادگستری دولت نهم است.
دوستانش او را فردی شوخ، هنرمند و لطیف میدانند؛ دمخور جوانان است و با آنان میجوشد، به پیرزنها و پیرمردها در انجام امور مربوط به باغ و منزل کمک میکند و همنشین خوبی برای کودکان است. حجتالاسلام مرادی در گفتوگوی صمیمانهٔ خود با خبرگزاری فارس از قزوین میگوید: از سال 80 طلبهٔ حوزهٔ علمیه شدهام، اصالتاً قزوینی هستم ولی قبل از اینکه به روستای آتان بیایم، ساکن تهران بودم. قبل از مهاجرت به روستا، کودکان من را بهعنوان «عمو روحانی» میشناختند و یکی از کارهایم برگزاری جُنگهای شادی حلال برای کودکان بود. البته حرفهٔ تخصصی بنده کارشناس سواد رسانه، بررسی آسیبهای فضای مجازی علیالخصوص برای کودکان و سواد رابطه در دنیای مدرن است که تاکنون در رابطه با این موضوعات کارگاههای زیادی در سطح کشور برگزار کردهام.
آتان از روستاهای صعبالعبور الموت بهشمار میرود و تا سال گذشته هیچ طلبهای حاضر به استقرار در این روستا نشده است، چه شد که پذیرفتید نخستین روحانی مستقر آتان باشید؟
از طریق یکی از دوستان بحث مهاجرت به روستا و فعالیت در آنجا به بنده پیشنهاد شد. مهاجرت از تهران به روستایی دورافتاده نیاز به یک پروسهٔ طولانی تفکر دارد که پس از کشوقوسهای فراوان تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. به عقیدهٔ بنده، زمانیکه یک روحانی بهعنوان امام جماعت وارد روستا میشود، برخلاف تصور عامه تنها وظیفهاش روشن نگاه داشتن چراغ مسجد روستا نیست، بلکه لازم است مباحث تعلیم و تربیت، تغذیهٔ سالم، زیرساخت و عمران، اشتغال و مباحث فرهنگی را نیز مدنظر قرار دهد، این مسائل پشتوانهٔ حرکتی ما هستند و ما میخواهیم روستا را برگردانیم به آنچه که دغدغهٔ مقام معظم رهبری و دغدغهٔ روز ماست.
وضعیت سکونت مردم در آتان چطور است؟ روستای آتان مانند بسیاری از روستاهای دیگر، یکی از روستاهای به اصطلاح خوشنشین الموت است که برخی از مردم در فصول گرم سال ساکن این منطقه هستند و در فصول سرد بهدلیل مشکلات روستاها در زمستان، به شهر میآیند و زندگی خود را در آنجا ادامه میدهند.
شما چه موقع وارد روستا شدید؟ ما در فصل شلوغ و پرکار روستا یعنی اواخر بهار وارد روستای آتان شدیم. زمانیکه وارد روستا شدم، ساکنین تصور میکردند مانند طلبههای دیگر پس از مدتی کوتاه از روستا میروم. اما با گذر زمان متوجه شدند که ماندنی هستم و خیال رفتن ندارم.
در بدو ورود، نخستین کاری که در روستا کردید چه بود؟ در ابتدای ورود به روستا، به بررسی مشکلات روستا پرداختم و متوجه شدم یکی از مشکلات جوانان این روستا بحث اشتغال است. در بحث اشتغال بنا را بر این گذاشتم که علاوه بر تقویت دامداری و کشاورزی در روستا، بدون داشتن چشم امید به وامهای بانکی و مواردی از این قبیل، برای جوانان اشتغال ایجاد کنم.
خب یک طلبه چطور میتواند در یک روستای محروم به ایجاد اشتغال کمک کند؟ با تخصصی که در شناخت سنگهای قیمتی داشتم و با گشتوگذار در کوههای اطراف روستا، متوجه شدم که این منطقه سنگهایی از قبیل عقیق، یشم، کوارتز و جاسپر دارد. با همکاری یکی از ائمهٔ جماعت روستاهای اطراف، این سنگهای نیمهقیمتی که قابلیت استفاده در امور مجسمهسازی و جواهرات داشتند را کشف کردیم که همین موضوع پتانسیلی جهت ایجاد اشتغال برای جوانان روستا شد.
اهالی روستا هم برای ایجاد فرصتهای شغلی همراهی کردند؟ ما هیئتی تحت عنوان هیئت اندیشهورز متشکل از اهالی روستا جمع کردیم و چند جوان را نیز پای کار آوردیم که اولاً بیاییم زمینهای رها شدهٔ روستا را احیا کنیم و به زیر کشت دیم ببریم. ثانیاً بحث اقتصاد تکمحصولی روستا را حل کنیم، زیرا یکی از مشکلات اساسی این روستا بحث تکمحصولی است. به این معنا که اکنون در روستای آتان و روستاهای همجوار بیشترین تمرکز بر روی محصول گیلاس است. یعنی اگر یکسال سرما بزند یا خشکسالی شود و یا مشکلاتی از این قبیل پیش بیاید، تأمین معاش روستاییان دچار مشکلات جدی میشود و اگر این مشکلات بیش از یکسال اتفاق بیفتد، بیشک اشتغال در این روستاها از بین خواهد رفت.
برنامهریزی برای غلبه بر اقتصاد تک محصولی و تولید محصولات دیگر در روستا نتیجه بخش بود؟ منطقهٔ الموت دارای بیش از 70 نوع گیاه دارویی است، به گونهای که در زمان حسن صباح و سلطۀ فرقۀ اسماعیلیان این منطقه بزرگترین صادرکنندهٔ داروی گیاهی از ایران به دنیا بوده است. روستای آتان نیز حدود 24 نوع گیاه دارویی را در خود جای داده است که ما با پیشنهاد استفاده از این گیاهان جهت خشک و بستهبندی کردن و مباحثی مانند فرآوری و عرقگیری، گامی در جهت ایجاد اشتغال برای جوانان روستا برداشتیم. حتی اخیراً برای بحث برندسازی محصولات روستا و تولید دمنوشهای گیاهی بهصورت کیسهای و در بستهبندیهای شکیل نیز اقدام کردهایم که امیدواریم این موضوع محقق شود.
آتان موقعیت گردشگری هم دارد؟ روستای آتان زیباترین چشمانداز و معماری را در میان روستاهای الموت دارد و به ماسولهٔ قزوین معروف است. بهدلیل اینکه این روستا در شیب بنا شده، خانهها بهصورت پلکانی ساخته شدهاند. بحث ایجاد بومگردی و آموزش زبان برای بازاریابی و شناساندن روستا در فضای مجازی یکی دیگر از کارهایی است که در حال انجام آن هستیم و امیدواریم تا اواخر سال آینده به نتیجه برسد و گردشگری در این منطقه آغاز شود. ویژگیها و محصولات منحصربهفردی در آتان هست که در گردشگری میتواند مورد توجه قرار بگیرد.
امت کوچک آتان! حاجآقا مرادی از آن دسته طلبههای دوستداشتنی است که همه را مجذوب خود کرده است، پیر و جوان، بزرگ و کوچک، زن و مرد، فقیر و غنی شیفتهٔ معاشرت با او هستند، زیرا با هر کس با زبان خود سخن میگوید. وی معتقد است یک روحانی زمانی که در یک امت کوچک قرار میگیرد، باید اطلاعات جامعی نسبت به محیط پیرامون داشته باشد. از او میپرسم:
وظیفۀ اصلی روحانی مثل شما در روستاهایی مثل آتان فقط تبلیغ نیست؟ یکی از مشکلات اساسی روحانیت در عصر حاضر این است که گاهی از رسالت خود دور افتادهاند. در سالیان گذشته روحانیون در مسائل روانشناسی، مشاوره، قضاوت، تحقیق، تعلیم و کشاورزی دستی بر آتش داشتند و مانند مردم عادی زندگی میکردند و راهبر دیگران بودند، متأسفانه طی سالهای اخیر این مسئله کمرنگ شده است. وظیفهٔ هر راهبر و روحانی است که نسبت به تمام و جامع مسائلی که اطرافش رخ میدهد واقف باشد تا بتواند دیگران را راهبری کند.
روحانی جوان معتقد است زندگی روستایی حالا بخشی از رسالت او شده و زندگی خود او را نیز تحت تأثیر قرار داده و صبح و شام مشغول امور مردم است. میپرسم:
حالا ارتباطتان با مردم چطور است؟ در حالت کلی مردم روستا عموماً صفا و صمیمیت خاصی دارند، اما بنده زمانیکه وارد روستای آتان شدم در ابتدا یکی یکی به منازل مردم روستا رفتم و به باغهای آنان سر زدم. ساعت 7 صبح از منزل بیرون میآمدم و تا غروب با جوانان روستا در ارتباط بودم، با آنان به مسیرهای پیادهروی یا کوهنوردی میرفتیم و همصحبت میشدیم و با آنان انس میگرفتم.
پس دایرۀ تربیت و تبلیغ خودتان را به کل جنبههای اجتماعی روستا گسترش دادید! چرا؟ محور تمرکز فعالیت بنده در روستا بر روی ردههای سنی کودک و نوجوان است. یکی از معضلات خانوادههای ایرانی این است که از سواد تربیت ایرانی اسلامی فاصله گرفتهاند، برای حل این معضل باید به والدین راهکار بدهیم. در برخی موارد قادر نیستیم بهطور مستقیم آنها را متوجهٔ موضوعات کنیم، به همین دلیل رفتوآمدهای شبنشینی و حتی روزنشینی با خانوادهها را در برنامهٔ کاری خود در روستا قرار دادهام.
*فیلم زیر را از ارتباط صمیمی باکودکان و روش این طلبه در آموزش اذان ببینید:
شب نشینی با اهالی روستا؟
بله. حداقل شبی 2-3 مورد شبنشینی داریم و موارد تربیتی را در قالب بازی به کودکان آموزش میدهم و نیز به دانشآموزان در موارد درسی کمک میکنم. همچنین در این شبنشینیها به خانوادههایی که کودکان بیشفعال، درونگرا و یا برونگرای افراطی دارند راهکارهای مناسب ارائه میدهم.
میگویند از روحیۀ هنری خودتان در آموزش کودکان بهره گرفتهاید
یکی از توفیقات بنده این است که تاکنون بیش از 12 هزار بیت شعر در موضوعات مختلف سرودهام و سعی میکنم برای هر کارگاه و برنامهای شعر متناسب با آنرا بسرایم. از شعر طنز تا اشعار مذهبی و آئینی. یکی از روشهایی که در بحث جذابسازی کلاسهای تربیتی حائز اهمیت است، بحث شیرینسازی مسائل دینی است. شیرینسازی و لذتبخش کردن عبادات یکی دیگر از توفیقاتی است که خداوند به بنده عنایت کرده تا در قالب هنر، مسائل رفتاری و دینی را به کودکان آموزش دهم.
در همین زمینۀ هنری بفرمایید چه کردید؟
برای مثال اذان را بهصورت ریتمیک به کودکان آموزش میدهم. قرآن هم بزرگترین هنرش این است که بیشترین تبادل و انتقال حکمتها و مفاهیم را بهصورت داستان در اختیار بشر قرار میدهد. قرآن با این عمل به ما خط روانشناسی، تربیتی و رفتاری داده است که خوب است از این خطدهی استفادهٔ بهینه کنیم.
در آخر بگویید رمز اصلی موفقیت شما در ارتباط گرفتن با اهالی بهویژه با جوانها چه بوده؟ آقارسولالله(ص) حدیثی دارند که یکی از محورهای اصلی علم روانشناسی در دنیا است. ایشان میفرمایند زمانیکه به کودک رسیدی با زبان کودک با او صحبت کن. این حدیث به این معنا است که وقتی به جوان رسیدی باید با زبان جوان با او صحبت کنی، زمانیکه به پیرمرد یا پیرزنی رسیدی باید با زبان خودش با او سخن بگویی و همینطور با تمام افراد با زبان خودشان صحبت کنی. بنده نیز در این روستا به این معروف هستم که با هر کس با زبان خودش صحبت میکنم و این یکی از رمزهای موفقیت در کار است. وقتی اساس کار بر پایهٔ محبت باشد، امورات انسان راحتتر و سریعتر انجام میشود.
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، حسین مرادی، طلبۀ جوان و هنرمند قزوینی از روحیۀ هنری خود در تبلیغ بهره میبرد. از این روحانی جوان پیشتر یک کتاب شعر در حوزۀ شعر مقاومت با نام «اتل متل عشق و خون» منتشر شده و پیشتر نیز در محافل ادبی و هنری قزوین حضور فعال داشت. حسین مرادی خودش به تکیه بر هنر در امر تبلیغ تأکید فراوان دارد. طلبهٔ جوان روستای آتان از آن دسته طلبههایی است که جاذبهٔ بسیار بالایی دارد و طی یکسال اخیر روستاییان را جذب خود کرده است. او رمز موفقیت خود را در عمل به حدیث پیامبر(ص) میداند که باید با هر کس با زبان خودش سخن گفت.
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری فارس ،تاریخ انتشار: 7 بهمن 1398،کدخبر: 13981107000053 ،www.farsnews.ir