شعار سال :محسن رنانی اقتصاددان به نسبت غیر متعارف است و رفتار، گفتار و نوشته هایش با دیگران به ویژه از نظر شکل ارایه تفاوت دارد. البته آنهایی که به مسایل اقتصادی ایران به صورت ریشه ای نگاه می کنند می دانند که به رغم تفاوتهای شکلی اما محتوای نوشته اقتصاددانان درباره ایران یک چیز را نشان می دهد:
اقتصادایران در 4 دهه تازه سپری شده به هردلیل و در مقایسه با اقتصاد سایر کشورها جایگاه نامناسبی دارد و شهروندان ایرانی رفاه مادی به دست نیاورده اند. رنانی در تارنمای خودش به مناسبت روز کارگر یک نوشته طولانی تحت عنوان "افقگشایی در انتظار عزم نظام سیاسی" منشر کرده وبرای این نوشته اش یک مقدمه به بهانه روزکارگر را اضافه کرده است. رنانی دراین نوشته کوتاه قدرت خرید مزدماهانه وسالانه کارگران در سال 1357 و 1399 را مقایسه و باورخود را درباره بی مهری به کارگران دراین 40 سال ابراز کرده است. نوشته زیر عینا از صفحه تلگرامی وی نقل می شود:
کارگران ؛ حوزه بی دفاع
یکی از حوزه های کاملا رها شده و بیدفاع و آسیب دیده در جمهوری اسلامی، حوزه کارگری است. به گمان من پیامدهای اقتصادی و اجتماعی شیوع کرونا به علاوه معضلات حوزه کارگری که سالهاست به نقطه بحران رسیده و با رکود اقتصادی امسال بسیار تشدید و به نقطه غیرقابل پیشبینی خواهد رسید، ضرورت افق گشایی (پاردایم شیفت) را دو چندان و فوری می سازد.
کل داستان را در چند تصویر کوتاه خلاصه میکنم: چهل سال تورم مستمر و بحران اقتصادی دهه اخیر که منجر به تخریب طبقه متوسط کشور شده است، جمعیت کارگری ما را شدیدا افزایش داده است. و چه بسیار دانشآموختگان دانشگاهی که اکنون تحت فشار زندگی، لباس کارگری به تن کرده اند تا با عزت نفس روزگار بگذرانند. اما ما در سالهای پس از انقلاب برای کارگران تشکلهای صوریِ حکومتی درست کردیم و تمام تشکلهای مستقل آنان را قلع و قمع کردیم و آنان را بی دفاع گذاشتیم تا زبان اعتراض نداشته باشند و کسی نباشد تا از حقوقشان دفاع کند؛ تا سرمایههاشان در صندوقهای بیمه بازیچه دولتها بشود؛ تا قدرت خرید دستمزدهایشان هر روز پایین بیاید؛ تا علیرغم افزایش تعدادشان، سهمشان از کیک درآمد ملی کاهش یابد.
قدرت خرید مزد کارگران
اگر یک کارگر، قبل از انقلاب با ۲۰ سال قسط دادن میتوانست صاحب خانه شود، اکنون باید ۱۱۰ سال قسط بدهد تا صاحب خانه شود؛ اگر در سال ۵۷ با ۱۸ ماه حقوقش میتوانست یک پیکان بخرد اکنون با ۴۰ ماه حقوقش میتواند یک پراید ساده بخرد. اگر آن زمان با حقوق یک ماهش میتوانست ۳۰ کیلو گوشت بخرد اکنون تنها میتواند ۹ کیلو گوشت بخرد؛ و اگر در سال ۵۷ با یک ماه حقوقش میتوانست ۱۲ گرم طلا بخرد اکنون با یک ماه حقوقش تنها میتواند ۳ و نیم گرم طلا بخرد. و البته اینها همه مربوط به حدود ۱۲ تا ۱۳ میلیون کارگر رسمی کشور است، اما حدود پنج میلیون نفر از کارگران کشور نیز هستند که فراموش شدهاند و وضعشان از این نیز بدتر است. یعنی اشتغال غیررسمی دارند و بدون هرگونه بیمه و تامین اجتماعی مشغول به کارند. آری، اینها چکیده دستاوردهای ماست در این چهل سال برای کارگرانمان. و چنین میشود که بخش بزرگی از معترضان آبان ۹۸ را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل میدهند. و امسال نیز دولتی با درآمد نفتی تقریبا صفر، و ۵۰ درصد کسری بودجه چه چاره ای دارد جز انتشار پول؟ و این دوباره به معنی تورم بالاتر و کوچکتر شدن سفره کارگران و انفجاری تر شدن نیروی اعتراضات بعدی خواهد بود. آیا گوش شنوایی هست؟ آیا عزمی برای خروج کشور از این بنبستهای استخوان سوز هست؟
ضروری است که نظام سیاسی هر چه سریعتر دست به افقگشایی در حوزههای مختلف بزند و با اتخاذ تصمیمات دشوار و جراحیهای سخت، کشور را آماده ورود به دنیای پساکرونایی کند. دنیایی که با دنیای چهل سالهای که جمهوری اسلامی با آن خوگرفته بود کاملا متفاوت است. تاریخ چهل ساله گذشته نشان داده است که جمهوری اسلامی همواره هیچ فرصتی را «برای ازدست دادن فرصت» از دست نمیدهد. امیدوارم اینبار فرصتی را که کرونا در اختیار آنها قرار داده است، ضایع نکنند.
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی ساعت24،تاریخ انتشار:12اردیبهشت1399،کد خبر:493164،www.saat24.news