شعار سال: اقتصاد ایران از یک اقتصاد «نفتی؛ بازرگانی» در حال تبدیل به یک اقتصاد «گازی؛ کشاورزی» است، قبلا نفت صادر میشد و پول نفت را عمدتا بین مردم کلان شهرها تقسیم میکردند و مردم شروع میکردند از هم خرید کردن، تهران چیزی بیش از این نبود، یک بخش خدماتی که مرتبط با صادرات نفت بود در کنار اقتصاد «نفتی؛ بازرگانی» فعال بود.
اکنون دیگر نفت صادر نمیشود لذا اقتصاد «نفتی، بازرگانی» دیگر وجود ندارد، اما معادل همان میزان که نفت تولید میکردیم گاز تولید میکنیم یعنی گاز، جایگزین نفت شده است. هیچ تغییر دیگری رخ نداده است؛ بارندگی هم برای سومین سال از میانگین ۵۰ ساله ۴۰ درصد بیشتر است.
خبر نشاط آور اینکه بارندگی در فلات مرکزی ۱۰ درصد و در شرق ایران ۳۲ درصد از سال قبل که خیلی سال پربارانی بود بیشتر است که من را به وجد میآورد و حال ام را حسابی خوب میکند.
اقتصاد «گازی، کشاورزی» جایگزین اقتصاد «نفتی، بازرگانی» شده است البته بخش خدماتی مورد نیاز اقتصاد «گازی، کشاورزی» اصلا مثل بخش خدماتی «نفتی، بازرگانی» نیست و یک بخش خدماتی کاملا متفاوت است تاکید میکنم یک بخش خدماتی جدید با تخصص جدید مورد نیاز است.
۸۰ درصد مهارتی که ایرانیان دارند به درد اقتصاد «نفتی، بازرگانی» میخورد و با این مهارت در یک اقتصاد «گازی، کشاورزی» نمیتوان پول درآورد لذا ۸۰ درصد مهارتها دیگر به درد نمیخورد.
این ۸۰درصدی که فاقد مهارت برای پول درآوردن اند به دو دسته تقسیم شده اند ۴۰ درصد شان میخواهند از محل زیان ۴۰ درصد دیگر پولدار شوند، یک بازی گولدکوئیستی، در شرکتهای گولدکوئیستی، سود یک نفر از محل زیان دیگری تولید میشود. در ایران چهل درصد به زیان چهل درصد دیگر، وارد یک بازی با حاصل جمع مثبت صفر شده اند. فضای تلگرام تبدیل به تریبونی شده که چهل درصد از محل ناآگاه نگهداشتن چهل درصد دیگر پولدار شوند.
بیست درصد دیگر که جذب اقتصاد «گازی، کشاورزی» شده اند دارند پول؛ پارو میکنند.
هشتاد در صد جمعیتی که در فضای مجازی اند فاقد مهارت برای پول درآوردن اند.
متخصص «روان شناسی بازار» در تیم تحقیق ٩ نفره میگفت شخصیت آدمها ده سال یکبار تغییر میکند و هر کس تبدیل به آدم دیگری میشود.
من به او گفتم که نبض بازار هم ده سال یکبار تغییر میکند و اکنون نبض بازار تغییر اساسی کرده و بدنه فعالین اقتصادی متوجه شرایط جدید نیستند.
متخصص «روان شناسی بازار» تیم تحقیق گفت چقدر شخصیت بازار ایران شبیه انسانهای آنست.
استراتژی ثروتمندان جهان یک چیز است:مخفی کردن توانایی و به انتظار نشستن.
استراتژی بیزینس تلگرامی ایران چهار چیز است:
یک - بیان تواناییها با صدای گوشخراش و انتظار نتیجه داشتن تا فردا صبح ساعت یازده.
دو- بدون توجه به منافع عمومی و آشکارا در جهت منافع فردی و در ضدیت با منافع عمومی؛ میخواهند ثروتمند شوند و هیچ پرده پوشی و ابایی هم ندارند که با این ادبیات حرف بزنند.
سه - تحلیلهای سیاسی و اقتصادی آنها با سرزنش کردن شرایط عمومی آغاز میشود و با بیان اینکه اوضاع اینقدر که میگویند بد نیست بلکه بدتر از این است به پایان میرسد، ۹۹ درصد تحلیلها بر همین دو ستون استوار است لذا همه تحلیلها شبیه به هم و تکراری است.
چهار - در گفتگو با هم نیز به سرعت به تفاهم میرسند وقتی مقصر شرایط عمومی است و دو نفری که با هم بحث میکنند مقصر نیستند سریعا در بحث با هم به تفاهم میرسند.
پاسخ من به کسانی که شرایط را سرزنش میکنند این است؛ شرایط آسانتر نمیشود شما باید بهره ورتر شوید.
منتظر شرایط مناسب نباشید: هیچ چیز اتفاق نمیافتد مگر اینکه باعث اتفاق افتادن آن شوید.
کسانی که فاقد مهارت برای پول درآوردن اند، اما پول دارند برای خودشان یک بیزینس راه انداخته اند و دارند از پول، پول در میآورند.
متخصص روان شناسی بازار پرسید چه حیوانی را دوست دارید گفتم گرکدن را، گفت چرا، گفتم، چون تنها سفر میکند، از پاسخ من متعجب شد، اما متاسف نشد.
متخصص بازار پرسید دوست داری مخاطب آخرین جمله مقاله چه کسی بود؟ گفتم کسی که معنی حرفهای نزده مان را بهتر از خودمان بفهمد، گفت صمیمیت او بود که میگفتی با این مقاله حرف نگفته باقی نمانده است.
متخصص «روان شناسی بازار» تیم تحقیق گفت چرا مقالههای ما مثل فیلمهای کیمیایی پایان باز دارد؟ سئوال را با سئوال پاسخ دادم گفتم جمله شما خبری است یا سئوالی.
برگرفته از فضای مجازی