شعار سال : اگرچه صادرات کالاهای کشاورزی مقولهای ساده و روان محسوب نمیشود و تابع متغیرهای بسیاری از جمله درآمد کشورهای تقاضاکننده، قوانین بهداشتی و استانداردهای غذایی کشورهای مقصد، فاصله تا کشورهای هدف صادراتی، ترجیحات مصرفکنندگان در کشورهای مقصد صادراتی و بسیاری از متغیرهای شناختهشده قابل لحاظ و بسیاری از متغیرهای ناشناخته و متغیرهای سیاسی تابع شرایط جهانی است، اما در همین فضا و با همین متغیرها، بسیاری از کالاهای کشاورزی ایران میتوانند به دلایل مختلف از جمله ویژگیهای منحصربهفرد تولید، کیفیت تولید، تولید تقریباً انحصاری و ... در بازارهای جهانی حضور قوی داشته باشند درحالیکه در عمل اینگونه نیست. بهراستی چرا این اتفاق برای بسیاری از کالاهای کشاورزی صادراتی رخ میدهد؟ آیا خطایی در گذشته رخ داده، ریلگذاری اشتباهی انجامشده و تاکنون نیز بر همان ریل حرکت صورت گرفته است؟ تجربههای جهانی بهویژه در کشورهای موفق در صادرات کالاهای کشاورزی چه ساختار و ریلگذاری را دیکته و پیشنهاد میکنند؟ آیا امکان بهرهگیری از تجربه جهانی برای حضور قویتر و پایدارتر در بازار جهانی کالاهای صادراتی برای ایران وجود دارد؟ در صورت پاسخ مثبت، آیا با شرایط موجود بخش خصوصی و با رفتارهای انفرادی موجود آنها در این بازار، میتوان ریلگذاری درستی داشت تا به اهداف صادراتی دست یافت؟ آیا نیاز به تغییر ساختار، اهداف و رفتار صادراتی وجود دارد؟ این تغییر ساختار و رفتار صادراتی به لحاظ عملیاتی و اجرایی امکانپذیر است؟ چگونه میتوان در سیستم موجود تغییرات ساختاری و رفتاری را نهادینه کرد؟ الگوی صادراتی پیشنهادی چگونه باید باشد تا کارکردهای منفی و تهدیدهای موجود به حداقل ممکن تنزل یابد و بتوان از قابلیتها، ظرفیتها و فرصتهای موجود حداکثر استفاده را برای دستیابی به اهداف داشت؟
برای پاسخگویی به این سؤالها لازم است ابتدا به دو سؤال اول پاسخ داده شود. بررسیها نشان میدهد که در سالهای دور نگاه به صادرات کالاهای کشاورزی، یک نگاه بلندمدت و پایدار نبوده، به همین دلیل بسیاری از بازارهای بالقوه صادراتی در گذر زمان از دست رفت و بازسازی آن با هزینههای بالایی مواجه بود، اما با نقشبازی اتاقهای بازرگانی، صادرات کالاهای کشاورزی شکل دیگری یافت و به سوی یک حرکت پایدار هدایت شد؛ اما با این نهادسازی و رویکرد هنوز صادرات کالاهای کشاورزی به دلایل مختلفی نتوانسته است بر روی یک ریل پایدار و روان قرار گیرد تا جریان انتقال کالاهای کشاورزی به یک فرایند پیوسته و مورد اعتماد تبدیل شود که علاوه بر استانداردهای جهانی بهویژه بهداشتی، نوسانهای قیمت و ویژگیهای کیفی کالاهای کشاورزی صادراتی مبتنی بر ترجیحات مصرفکنندگان کشورهای هدف، ناشی از رفتارهای صادراتی بهویژه رفتارهای انفرادی صادراتی در حوزه کالاهای کشاورزی است. بهبیاندیگر، بر خلاف تجربه بسیاری از کشورهای توسعهیافته که اتحادیهها و مجموعههای تخصصی در حوزه هر یک از کالاهای کشاورزی در داستان صادرات در بازارهای جهانی ورود دارند، در ایران رفتارهای صادراتی کالاهای کشاورزی بهصورت انفرادی است و هر یک از صادرکنندگان با توجه به کارتهای بازرگانی و صادراتی در اختیار و بسته به توانایی مالی و سطح ارتباطات بازرگانی با تجار بازارهای هدف، کالاهای کشاورزی را صادر میکنند. این رفتار علاوه بر تعدد و گوناگونی رفتارهای صادراتی در حوزه بازرگانی یک کالای خاص کشاورزی در کشورهای هدف و بهاصطلاح بازار جهانی کالاهای کشاورزی و کاهش امکان چانهزنی قیمتی، موجبات ناپایداری ارتباطات تجاری صادرکنندگان انفرادی با کشورهای هدف خواهد شد و جایگزینیهای متوالی و عدم پاسخگویی به تقاضاهای شکلگرفته ناشی از ناپایداری تولید کالاهای کشاورزی با هدف صادرات و نیز قوانین و مقررات داخلی، بر عمق این ناپایداری خواهد افزود.
با توجه به مطلب بالا، تجربههای جهانی بهویژه در کشورهای موفق در صادرات کالاهای کشاورزی نشان میدهد که باید از ساختار و ریلگذاری مبتنی بر رفتارهای جمعی و اتحادیهها باید استفاده کرد تا صادرات کالاهای کشاورزی از یکسوی تبدیل به یک رویکرد پیامدهنده به بخش تولید داخلی برای برنامهریزی پایدار بهمنظور تولید پایدار کالاهای کشاورزی مبتنی بر ترجیحات مصرفکنندگان خارجی شود و از دیگر سوی امکان رایزنیهای قویتر و هماهنگتر با طرفهای خارجی را فراهم آورد. اگرچه از اهداف شکلگیری اتاقهای بازرگانی میتوان به ایجاد نهادی خصوصی پاسخگو در حوزه صادرات، رویه ثابت صادراتی، امکان دفاع از حقوق بازرگانها و رایزنی با نهادهای مسئول صادرات بهمنظور برخورداری از یارانههای تشویقی صادراتی بوده، اما شاید بتوان مهمترین اهداف چنین نهادهایی را ایجاد"ائتلاف" بین بازرگانهای داخلی بهمنظور کاهش هزینههای صادراتی، تلاش برای برندسازی و افزایش تبلیغات در مقیاس جهانی و استفاده از ظرفیت سفارتخانههای ایران در کشورهای مختلف برای ایجاد ارتباطات بازرگانی نام برد که در سالهای گذشته کمتر مورد توجه قرار گرفته است و هر یک از بازرگانها تلاش داشتهاند در چارچوب رفتارهای انفرادی در بازارهای کشورهای مختلف حضور داشته باشند و یا اینکه در حد یک واسطه داخلی بازرگانهای کشورهای هدف عمل کرده و برخی از کالاهای کشاورزی با ارزش بالا مانند زعفران را بهصورت فلهای و غیرفرآوری شده به آن کشورها انتقال دهند که هر دو رفتار بر بخش صادراتی از ابعاد پیشگفته و تولیدی از ابعاد عدم ارتقای انگیزههای کشاورزان و نیز عدم برنامهریزی برای تولید با هدف صادراتی، هزینه خواهد بود.
به نظر میرسد اگرچه تغییر رفتار صادرکنندگان کالاهای کشاورزی و تغییر ساختار، اهداف و رویکردها و در نهایت ریلگذاری درست صادراتی فرایندی دشوار است، اما امکانپذیر بوده و بیشتر تابع اعتقاد به عارضههای فرایند صادراتی کنونی و درک هزینههای آتی تداوم این رفتارها و باورپذیری به رفتارهای جمعی در قالب ائتلاف از سوی صادرکنندگان و اتاقهای بازرگانی است، زیرا در شرایط کنونی اگرچه برخی معتقدند ریلگذاریهایی در سالهای گذشته صورت گرفته است، اما نویسنده معتقد است ریلگذاری به مفهوم حرکت روان، پیوسته و پایدار مبتنی بر مقتضیات کشاورزی ایران شکل نگرفته و در خوشبینانهترین شکل، ریلگذاری نامناسبی شکل گرفته است که نه تنها ناپایدار است و هر روز بر عمق و دامنه ناپایداری آن افزوده خواهد شد، بلکه حتی نتوانسته است به ارتباطات مبتنی بر بازرگانی بُرد- بُرد منتج شود و عملاً برای بخش بازرگانی خارجی هزینه ایجاد خواهد کرد؛ بنابراین توصیه سیاستی و مدیریتی برای برونرفت از فضای موجود حاکم بر صادرات کالاهای کشاورزی آن است که اتاقهای بازرگانی تغییر ساختاری در جهت عملیاتیسازی رویکرد "ائتلاف جمعی" صادرات کالاهای کشاورزی را برای " کالاهای انفرادی" در دستور کار قرار دهند تا بتوانند از مزایای این رویکرد در بازارهای جهانی و حمایت از برنامهریزیهای تولید داخل کالاهای کشاورزی برخوردار شوند.
امید اینکه رویکرد ائتلاف در صادرات کالاهای کشاورزی مورد توجه مسئولین وزارت صمت، جهاد کشاورزی و اتاقهای بازرگانی قرار گیرد تا از ساختارهای سنتی صادرات کشاورزی که هزینههای بسیار زیادی را در گذر زمان بر صادرکنندگان و تولیدکنندگان داخلی وارد کرده است خارج و فصل جدیدی را در صادرات پایدار کالاهای کشاورزی تجربه نمایند.
محمد قربانی. استاد دانشگاه فردوسی مشهد
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال ، برگرفته از فضای مجازی