پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۰۸۷۳۵
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۳۹۹ - ۰۱:۳۹
با نفوذ آسیب‌ها و تهدید‌های روشنفکری رفته‌رفته این احساس به وجود آمد که بین معارف اسلامی و ادبیات داستانی فاصله افتاده است؛ در این مقطع کسانی که در عرصه ادبیات داستانی فعالیت داشتند گویا نسبت به گذشته خود پشیمان شده بودند به جای اینکه خود را ملزم به تقویت موضوعات معارف اسلامی در ادبیات داستانی بدانند بر عکس این قضیه عمل کردند، چون آن را خلاف حرفه‌ای گری در نویسندگی می‌دانستند تا جایی که این قضیه به کمرنگ شدن موضوعات معارف اسلامی در ادبیات داستانی دامن زد.
شعار سال: با توجه به روند طی شده در آثار نوشته شده در زمینه ادبیات داستانی در سال‌های اخیر و دیدگاه‌های گا‌ها متعارض دینی عده‌ای؛ به منظور بررسی جایگاه ایدئولوژی اسلامی در ادبیات داستانی، رحیم مخدومی عضو شورای عالی انجمن ملی ادبیات دانشجویی ققنوس به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه گفتگوی ایشان را می‌خوانید:

مخدومی: پرداختن به معارف اسلامی و مبانی دینی در ادبیات داستانی ما را به یاد آثار محمود حکیمی می‌اندازد. حکیمی در وانفسای دوران طاغوت که عرصه ادبیات به ویژه ادبیات داستانی از معارف اسلامی خالی بود به عنوان یک نیروی خودجوش انقلابی که امروز از چنین شخصیت‌هایی به عنوان نیرو‌های جهادی تعبیر می‌شود و ما به دنبال چنین کسانی می‌گردیم با احساس مسئولیت وارد این عرصه شد و به خلق آثاری با محوریت قهرمانان صدر اسلام و حوادث این دوران مانند حادثه کربلا پرداخت و عمار‌های بیدار جامعه همچون شهید مطهری نیز به خوبی این آثار را دیدند و حکیمی را مورد تجلیل قرار دادند.

اگر بخواهیم آثار حکیمی را از بعد هنری در ترازوی قضاوت قرار دهیم طبیعتاً آثار او نسبت به آثار پس از انقلاب با توجه به رشد ادبیات داستانی در این دوران در سطح پایین تری قرار می‌گیرند؛ اما با این وجود آثار حکیمی در زمان خودش آثار منحصر به فردی بوده و او با توجه به شرایط حاکم بر آن مقطع یک بار بر زمین مانده را برداشته است.

یقیناً آثار مرحوم حکیمی با آثاری که پس از انقلاب خلق شده‌اند خیلی فرق دارند، چون در آن مقطع کار کردن برای آقای حکیمی با موضوع معارف اسلامی نیز به منزله یک مبارزه بود، اما پس از انقلاب شرایط به گونه‌ای تغییر کرد که آحاد مردم از پرداختن به مبانی دینی و معارف اسلامی در ادبیات داستانی استقبال کردند و نویسندگانی هم که پا به این عرصه گذاشتند از این بستر بهره بردند و رشد و تعالی نیز در آثار آن‌ها مشاهده شد.

برخی ها ادبیات داستانی را از معارف اسلامی خالی کردند
پس از گذشت دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ با نفوذ آسیب‌ها و تهدید‌های روشنفکری رفته‌رفته این احساس به وجود آمد که بین معارف اسلامی و ادبیات داستانی فاصله افتاده است؛ در این مقطع کسانی که در عرصه ادبیات داستانی فعالیت داشتند گویا نسبت به گذشته خود پشیمان و شرمسار شده بودند؛ از این رو آن‌ها به جای اینکه خود را ملزم به تقویت موضوعات معارف اسلامی در ادبیات داستانی بدانند بر عکس این قضیه عمل کردند، چون آن را خلاف حرفه‌ای گری در نویسندگی می‌دانستند تا جایی که این قضیه به کمرنگ شدن موضوعات معارف اسلامی در ادبیات داستانی دامن زد و این فضا تا جایی پیش رفت که ادبیات داستانی خالی از معارف اسلامی شد.

در این مقطع علاوه بر خالی شدن ادبیات داستانی از معارف اسلامی شاهد خلق آثاری بودیم که به شدت از هنر خالی بودند؛ البته آثاری هم با موضوع معارف اسلامی و اهل بیت چه با نگاه شخصیت پردازانه و چه با نگاه حادثه پردازانه خلق شدند، اما چون نویسندگان آن‌ها از تبحر لازم برخوردار نبودند پس شاهد خلق آثاری بودیم که نه مخاطب سنجی و نثر آن‌ها درست بود و نه معیار‌های ادبیات در آن‌ها رعایت شده بود؛ از این رو این آثار صرفاً اسم داستان را داشته و فاقد جاذبه هنری بودند.

معارف اسلامی در ظرف ادبیات داستانی همواره مظلوم بوده است
واقعیت این است که عرصه معارف اسلامی در ظرف ادبیات داستانی همواره مظلوم بوده و حتی انقلاب اسلامی هم نتوانسته آن را از مظلومیت و انزوا خارج کند و این در حالی است که خاستگاه انقلاب اسلامی، فرهنگی است و دستگاه‌های متعدد با بودجه‌های قابل توجه نیز قرار بوده فعالیت‌های فرهنگی انجام دهند، اما معارف اسلامی در ظرف ادبیات داستانی و حتی در عرصه تصویر همچنان مظلوم مانده است؛ مثلا در رابطه با شخصیت امام حسن مجتبی (ع) که در این روز‌ها به یک موضوع داغ تبدیل شده شاهد هستیم که تولید یک سریال توسط یک دستگاه معتبر عریض و طویل به کسی سفارش داده می‌شود که اصلاً جامعه او را به عنوان یک هنرمند انقلابی نمی‌شناسد؛ پس درد اول اینجاست که چه اتفاقی افتاده آیا نفوذی صورت گرفته که تولید چنین اثری به چنین فردی واگذار شده است. به هر روی وقتی میخواهیم اثری را با موضوع اهل بیت و تاریخ اسلام خلق کنیم حتماً این انتظار وجود دارد که این اثر از فیلتر‌های متعدد کارشناسی عبور کند و واژه به واژه و جمله به جمله آن مورد تایید قرار بگیرد؛ بنابراین ما به همین راحتی نمی‌توانیم به عرصه‌ای ورود پیدا کنیم که حوزه‌های علمیه چند دهه وقت صرف می‌کنند تا افراد به کارشناس دین و شریعت تبدیل شوند.

انتظاری که وجود دارد این است که بسیاری از آثار تولید شده با موضوع معارف دینی تنها به داخل کشور محدود نشوند؛ البته در تولید آثار بین المللی نیز نمونه‌های خوبی در کشور وجود دارد که بنده سریال یوسف پیامبر را به عنوان یک نمونه از این آثار مثال می‌شناسم به گونه‌ای که مرحوم سلحشور نیز در روز‌های پایانی عمر خود که به عیادت او رفته بودیم به ما گفت تقریباً کشوری نیست که سریال یوسف پیامبر را پخش نکرده باشد و بنده از این اتفاق به عنوان یک اتفاق خوب در کنار سایر اتفاقات بدی که در تولید ادبیات داستانی با موضوع معارف دینی و اهل بیت افتاده یاد می‌کنم.

معتقدم اگر هنرمند متعهدانه، متخصصانه و با زبان هنر به عرصه هنر وارد شود اثر او مانند سریال یوسف پیامبر مرز‌ها و سد‌ها را می‌شکند و برای ارتباط با مخاطب خود یک منبر رفیع پیدا می‌کند. به هر روی سریال یوسف پیامبر در کشور‌هایی به نمایش درآمد که تا پیش از آن کسی نمی‌توانست یک جلد قرآن مجید را با خود به این کشور‌ها ببرد و ناشران نیز اجازه نشر آن را نداشتند، ولی با تولید سریال یوسف پیامبر یکی از داستان‌های این کتاب به زبان هنر درآمد و سایر کشور‌ها هم برای نمایش این اثر آن را خریداری کردند و این زبان هنر است.

سوال این است که وقتی قرار است ادبیات داستانی از آبشخور اهل بیت ارتزاق کند آیا سزاوار است که متولی یک دستگاه فرهنگی عظیم برای تولید یک اثر هنری با موضوع اهل بیت و معارف دینی به سادگی از کنار آن بگذرد. آیا نباید برای نوشتن یک فیلمنامه تعدادی فیلمنامه نویس و مورخ روی روند کار نظارت داشته باشند و اثر از فیلتر‌های مختلف عبور کند تا به پختگی برسد. به هر روی اگر خوشبینانه به این موضوع نگاه کنیم این سوال مطرح میشود که آیا غفلت موجود ناشی از عدم فهم فرهنگی برخی از مدیران مجموعه‌های فرهنگی نیست؟ اگر چه با نگاه بدبینانه همواره یک جریان نفوذ وجود داشته تا بروند و تصمیمات را به یک سمت خاص سوق بدهند. در واقع جریان نفوذ به گونه‌ای عمل می‌کند تا اگر قرار است در طول تاریخ انقلاب یک اثر تصویری در ارتباط با یک امام معصوم تولید شود پیشاپیش ظرف این اتفاق به گونه‌ای دیگر پر شود و همین مسئله باعث خواهد شد که مسئولان فرهنگی تا مدت‌ها به این شخصیت فکر نکنند و این یعنی فرصت سوزی و امروز نیز همین اتفاق افتاده به گونه‌ای که می‌بینیم چند دهه می‌گذرد، ولی هیچ کارگردان و تهیه کننده‌ای به ذهنش خطور نمی‌کند تا اثر جدیدی را که پیش از این نمونه آن متاثر از نفوذ تولید شده را بسازد و این از آثار نفوذ در تصمیم سازی‌ها و تحمیل تصمیم‌ها است.

کارنامه مجموعه های فرهنگی در ادبیات داستانی دینی جای تاسف دارد
در حوزه ادبیات داستانی آثار ارزشمند دیگری همچون رمان «آنک آن یتیم نظر کرده» از آثار استاد محمدرضا سرشار درباره زندگی نبی مکرم اسلام نیز خلق شده اند و انسان زحمت و تحقیق را در این اثر می‌بیند به گونه‌ای که می‌توان گفت آقای سرشار در جمله جمله این رمان خود را خرج کرده همچنین کسان دیگری بوده اند که به این حوزه ورود کرده و زحمت کشیده اند؛ اما انتظارات با توجه به مسئولیتی که دستگاه‌های فرهنگی چه دستگاه‌های فرهنگی انقلابی و چه دستگاه‌های فرهنگی دولتی برخاسته از اسلام داشته اند محقق نشده به گونه‌ای که پس از گذشت ۴۱ سال از انقلاب ما مثلا هنوز یک رمان در خصوص شخص اول انقلاب یعنی امام خمینی نداریم و این در حالی است که وظیفه یک دستگاه عریض و طویل به نام موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی با بودجه‌های میلیاردی این است که به موضوع امام بپردازد، اما هنوز یک رمان فاخر و قابل دفاع در دنیا برای معرفی حضرت امام نداریم. همچنین بنده مجموعه‌هایی را می‌شناسم که به همین نسبت بودجه‌هایی را دریافت می‌کنند تا برای اهل بیت و معارف اسلامی کار کنند، اما کارنامه آن‌ها نیز مانند موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی است و این واقعاً جای تاسف دارد.

امروز اگر تعداد معدودی آثار ارزشمند را در حوزه ادبیات داستانی می‌بینیم باید بدانیم که این آثار زاییده تفکر جهادی و انگیزه شخصی نیرو‌های انقلابی هستند و جالب اینجاست که با وجود خلق این آثار خوب، اما باز هم دستگاه‌های متولی در زمینه ترویج، تولید، تکثیر و ترجمه این آثار از انجام وظایف اصلی خود غافل هستند.

هر جایگاه فرهنگی با توجه به تعهد و تخصصی که از آن برخوردار است باید به مسائل مختلف ورود پیدا کند؛ مثلا زمانی که موضوعی با عنوان صلح امام حسن (ع) مطرح می‌شود هر نهادی اعم از حوزه علمیه، دانشگاه و حوزه ادبیات باید با توجه به وظیفه‌ای که دارد به این موضوع ورود پیدا کند؛ منتهی، چون این موضوع یک موضوع کاملا سیاسی است متاسفانه بسیار ناجوانمردانه دستمایه مطامع سیاسی واقع شده است. با این وجود اولین انتظار ما از نگهبانان دین و اهل بیت این است که در مقابل این بهره برداری‌های سیاسی بایستند، اما واقعا نمی‌دانم که چرا آن‌ها در مقابل تحریف‌های اینچنینی سکوت اختیار کرده اند و چیزی نمی‌گویند و این سوال جدی جامعه است.

امام حسن مجتبی (ع) در بعد شجاعت و تهور شاخص اهل بیت (ع) بوده است؛ اما سوالی که برای بنده ایجاد شده این است که چرا این امام بزرگوار در اذهان مذهبیون جامعه اینگونه معرفی می‌شود که اگر او به جای امام حسین (ع) می‌نشست صلح می‌کرد. آیا این موضوع از همان شیطنت‌های سیاسی بعضی‌ها که لباس مقدس پیامبر را به تن کرده و روی منابریا از روی جهل و یا از روی قصد و غرض واقعیت را وارونه جلوه می‌دهند؛ نشات نمی‌گیرد. به هر روی شجاعت و تهور امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در جنگ صفین به گونه‌ای بوده که امام علی (ع) نگران جان آن‌ها می‌شود و برای آن‌ها محافظ می‌گذارد، اما امروز شاهدیم که برخی‌ها از انسان شجاعی مانند امام حسن (ع) به عنوان یک انسان دست بسته، مظلوم، منحصر در صلح و کسی که انقلابی گری در زندگی او راهی ندارد یاد می‌کنند و این یک خیانت جدی و آشکار است.

اثرپذیری غلط موجب تولید یک اثر هنری غیرقابل دفاع می‌شود
جامعه ما امام حسن و رشادت‌های او در جنگ جمل را نمی‌شناسد؛ اما سوال این است که چه کسانی باید ایشان را به جامعه معرفی می‌کردند آیا به غیر از کسانی که نان لباس و سمت خود را خوردند، اما مطامع خود را پیش بردند کسان دیگری این وظیفه را دارند؟ معتقدم هنرمند نیز متاثر از معلم‌های جامعه است؛ بنابراین اگر امروز شاهد تولید آثاری در عرصه ادبیات و تصویر هستیم که همین نگاه غلط و انحرافی را به جامعه تزریق می‌کنند می‌توانیم بگوییم بخشی از این آثار نشات گرفته از نگاه غلط معلم‌های مشکوک جامعه ماست. به هر روی هنرمند نیز بخشی از توده جامعه است و اثرپذیری غلط او نیز موجب تولید یک اثز غلط و غیرقابل دفاع می‌شود.

نیرو‌های خودجوش انقلابی در تولید آثار هنری بن بست شکن هستند
ترسیم امروز ما از جامعه هنری نیازمند یک پالایش جدی است و انتظار می‌رود که این پالایش نیز از سوی جمهوری اسلامی و تمام مجموعه‌های عریض و طویل فرهنگی که در اختیار دارد صورت بگیرد. به هر روی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه‌های علمیه برای حفاظت جدی از عرصه فرهنگ در تمام مقوله‌های ادبی و هنری وظیفه دارند؛ منتهی اگر این مجموعه‌های فرهنگی نتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند یک انتظار از مجموعه دیگری وجود دارد که همیشه امیدآفرین بوده و آن نیرو‌های خودجوش انقلابی هستند یعنی همان نیرو‌های جهادی که هر جا بن بست‌ها مانع پیشرفت شده به تبعیت از امام حسنی که جمجمه خود را به خدا می‌سپرد پا پیش می‌گذاشتند و با تولید آثار هنری خود بن بست‌ها را از بین می‌بردند.
 
 
 
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری دانشجو، تاریخ انتشار: 7 آبان 1399، کدخبر: -، snn.ir
اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۸
0
0
از شانس ما ایرانی ها انقد با امیخته شدن فرهنگ ایرانی و اسلامی محصول فوق العاده تک و زیبایی متولد میشه که میتونیم با خروجیش جهان رو تسخیر کنیم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۸
0
0
ادبیات داستانی ما افتاده دست چندتا جوون که از فلسفه هم سر در نمیارن و دارن این مسیر رو به سمت بی راهه سوق میدن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۰
0
0
الان شما یه کار دینی انجام بدی از محافل ادبی بیرونت می کنند
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین