شعار سال: محسن شريعتينيا؛ به موازات این روند، کنشگری ایران در شرق و تامین منافع ملی با پیچیدگیهای بیشتری مواجه میشود. بحران در روابط با کره جنوبی تازهترین نماد این وضعیت است. بحران در روابط با کره جنوبی در تداوم سلسلهای از وضعیتهای دشوار در روابط ایران با شرق رخ میدهد. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای بهرغم کوششهای چند دولت راه به جایی نبرده است. دیپلماتهایی که کوشش برای عضویت ایران در این نهاد را آغاز کردند اکنون در اندیشه بازنشستگیاند، اما ایران همچنان در وضعیت ناظر قرار دارد. سرمایهگذاریهای چین در ایران در محیط عملیاتی دچار پیچیدگیهای فراوانی شده است.
تنش در فرآیند نهایی شدن سند مشارکت جامع راهبردی با چین
داستان فاز ۱۱ پارس جنوبی و کشتیهای ترال نمونههایی از این وضعیتند. تنش شدیدی که در فرآیند نهایی شدن سند مشارکت جامع راهبردی با چین جامعه را در بر گرفت به خوبی نشاندهنده دشواری فزاینده مدیریت روابط با چین به عنوان کانون کنش شرقی ایران است. همکاری با هند در چابهار نیز با دشواریهای فراوانی مواجه شده است. از ابتدای هزاره جدید این همکاری آغاز شده، اما هنوز اندرخم یک کوچه است. وضعیت پیچیده و مبهم همکاری دو کشور در میدان فرزاد B نمونهای دیگر است. شکست زودهنگام دیپلماسی آبه و تحولات پس از آن را میتوان نماد دیگری از وضعیت پیچیده کنش در شرق برشمرد. پیچیدگی فزاینده کنش شرقی ایران علل مختلفی دارد. روشن است که تحریم نقش بارزی در این وضعیت ایفا میکند. اما فراتر از آن میزان شناخت ایران از شرق به هیچ روی تناسبی با گستره تعاملات کشور با این مجموعه و سرعت رشد آن ندارد. در دهههای اخیر جهان نظر و عمل سیاست خارجی به خاورمیانه محدود مانده است. به دیگر سخن خاورمیانهزدگی بدل به یکی از آفتهای ماندگار سیاست خارجی کشور شده است. افزون بر این شناخت از سیاست بینالملل عمدتا به امریکاشناسی و پایش رفتار امریکا محدود شده است.
فراتر از این دو حوزه، شناخت عمومی و تخصصی در کشور از سایر مناطق بسیار ضعیف است. بهرغم تاکید تبلیغاتی بر «جنوب» در عمل توجه چندانی به شناخت جنوب صورت نگرفته است. شناخت عمومی از آسیا عمدتا در آسیای گاندی و مائو مانده است. در حوزه تخصصی، سیاست آسیایی ایران دچار فقر نظری است. تسلط فزاینده شبکههای اجتماعی بر گفتمان سیاست خارجی نیز این فقر را تشدید میکند. در بروکراسی دیپلماتیک کشور نیز در این حوزه نه سرمایهگذاریهای چندانی صورت گرفته و نه رشد چندانی یافته است. در نقطه مقابل شناخت آسیاییها از ایران در سالیان اخیر دقیق و دقیقتر شده است. چین مجموعهای از ایرانشناسان را پرورش داده که در آسیا بینظیرند و به دقت تحولات ایران را پیگیری میکنند. ژاپن سالهاست در کار ایرانشناسی است و هند توجه بیشتری به شناخت ایران نشان میدهد.
ایرانشناسی در کره جنوبی رو به پیشرفت است. در ایران هنوز شناخت آسیای راهبردی، اقتصادی و فرهنگی اولویت و اهمیت نیافته است. حتی در مورد افغانستان و پاکستان نیز تازه کوششهایی برای شناخت علمی آغاز شده است. شناخت دقیق و روزآمد مقدمه کنشگری معطوف به تامین منافع ملی است. این شناخت از طریق نمایشنامهنویسی در مراکز قارچی/رانتی حاصل نمیشود. نظام دانشگاهی کشور باید در آسیاپژوهی نقش اصلی را عهدهدار شود و مورد حمایت قرار گیرد. تنیده شدن فزاینده ایران در شرق بدون شناخت دقیق و روزآمد، تامین منافع ملی را با مشکلات فزایندهای مواجه خواهد کرد. جهان شرق محور به تدریج در حال پدیدار شدن است. ایران به درون این جهان کشیده شده است. بحث انتخاب شرق بیمعناست، آسیا ضرورت امروز و فردای سیاست خارجی کشور است. تنیده شدن در آسیا بدون نقشه راه آسیایی میتواند تراژدی روابط ایران و غرب را تکرار کند.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از ایراس، تاریخ انتشار: ۲۵دی۱۳۹۹، کدخبر: iras.ir، ۴۲۸۰